پاورپوینت کامل جریان شناسی غرب شناسان ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جریان شناسی غرب شناسان ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان شناسی غرب شناسان ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان شناسی غرب شناسان ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۴

از زمان حضور غرب استعماری در ایران، افراد و گروه های زیادی درباره آن اتخاذ موضع کرده اند، که عمده این موضع گیری ها گرفتار افراط و یا تفریط بوده است. به همین دلیل، این مسئله یا به شیدایی و دل دادگی و یا به نفی کامل آن حتی وجوه مثبت اش منجر شده است. در این میان، قضاوت علمای شیعه درباره غرب، هرچند در ابتدا بسیار محتاطانه و کند بوده، اما از اتقان و انسجام بیش تری برخوردار بوده است. این نگاه که در ابتدا ناظر به رویه سطحی و بیرونی غرب (رویه استعماری و تکنیکی آن) بوده است، نگاهی جزئی و نه کلی و نیز نگاهی اجمالی و نه سطحی، به غرب می باشد، که دلیل این جزءنگری و اجمال بینی این است که اساساً در این مرحله تاریخی، غرب به تمامه (با تمام حیثیات و ابعادش) به کشور ما وارد نشده تا امکان شناخت تام و تمام آن وجود داشته باشد.

اساساً ورود غرب به ایران، ورودی تدریجی بوده است؛ زیرا غربی که در ابتدای قاجار با آن روبرو بوده ایم، غربی است که بخشی از آن به تدریج وارد کشور ما شده بود. به عبارت دیگر؛ در این مرحله تاریخی، تنها برخی از لایه های غرب (بیش تر لایه های مذهبی، سیاسی و نظامی آن) خود را نزد ما عیان کرده و لایه های اقتصادی و فکری (نظری و تئوریک) آن در فاصله های زمانی بعدی جلوه یافته است. از همین رو، توضیح عالمان دینی از غرب در این مرحله تاریخی، ناظر به بخشی از آن است، که ما به همین علت، از آن تحت عنوان شناخت جزیی غرب یاد کرده ایم.

از سوی دیگر؛ شناخت عالمان دینی از غرب در این مرحله تاریخی، علاوه بر این که جزئی است، اجمالی نیز هست، که دلیل این امر نیز، نه ضعف آنان در شناخت صحیح غرب، بلکه این است که اساساً حرکت انسان ها در هر موردی از اجمال به تفصیل به تبع نیاز تاریخی آن است و زمینه عینی بیش تر اختراعات و ابداعات نیز وجود نیازهای تاریخی بشر بوده است؛ بدین معنی که انسان ها نخست احساس گرما کرده و سپس کولر ساخته اند، هم چنان که نخست احساس سرما کرده و سپس بخاری ساخته اند، نه این که ابتدا کولر و بخاری ساخته باشند و سپس با چیزی به نام گرما و سرما آشنا شده باشند. احساس و درک هرچه بیش تر یک چیز نیز زمینه را برای شناخت بیش تر آن مهیا می کند. پدیده غرب نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. به عبارت دیگر؛ تشدید درگیری با یک پدیده، مستلزم تجهیز قوی تر است؛ زیرا به میزانی که غرب در ساحت اجتماعی ایران حضور تاریخی می یابد، به همان اندازه می تواند برای عنصر ایرانی مسأله ساز باشد. چون از زمان صفویه به این سو، حضور غرب در ایران، سیر اشتدادی بیشتری یافته و میزان آگاهی عنصر ایرانی از آن نیز سیر تکاملی داشته است: به طور مشخص، لااقل از زمان ورود چهره دوم غرب به ایران، دو طیف نگاه مختلف به آن وجود داشته است؛ یک طیف از جانب جریان دینی و یک طیف از جانب جریان غرب گرای دیوان سالار.

با نگاهی تاریخی به نتایج غرب شناسی دو طیف مذکور، تفاوتی آشکار میان آن دو می یابیم:

۱ – طیف نخست دین گرایان همواره نوعی نگاه استقلالی به غرب داشته است؛ بدین معنی که حتی آن گاه که به این نتیجه رسیده که باید با غرب کنار آمد و آن را پذیرفت، در رسیدن به این نتیجه به صورت مستقل عمل کرده است. طیف دین گرا همواره نسبت موقف و افق خود را با تکیه بر مبانی اصیل دینی تعیین کرده است، هرچند ممکن است در فهم و تفسیر این مبانی آن قدر اختلاف نظر داشته باشند که در نتیجه به دو دیدگاه کاملاً متضاد برسند. در مقابل، طیف دوم غرب گرایان دیوان سالار همواره نوعی نگاه تقلیدی و غیراستقلالی به غرب داشته است؛ بدین معنی که حتی آن گاه که به این نتیجه رسیده است که نباید با غرب کنار آمد و آن را دربست پذیرفت، در رسیدن به این نتیجه، غیرمستقل عمل کرده است.

ژان پل سارتر در خصوص چگونگی تقلید روشن فکران جهان سوم از روشن فکران غرب می نویسد:

ما روءسای قبایل، خان زاده ها، پول دارها و گردن کلفت های آفریقا و آسیا را می آوردیم، چندروزی در آمستردام، لندن، نروژ، بلژیک و پاریس می چرخاندیم، لباس های شان عوض می شد، روابط اجتماعی تازه ای یاد می گرفتند، گاه یک ازدواج اروپایی می کردند یا به شکل اروپایی ازدواج می کردند و زندگانی مبلمانی تازه، مصرف اروپایی و آرایش تازه یادشان می دادیم و آرزوی اروپایی شدن را در دل های شان به وجود می آوردیم. بعد این ها را به کشورهای خودشان می فرستادیم. کدام کشورها؟ کشورهایی که درهای آن ها برای همیشه به روی ما بسته بود و ما در آن ها راه نداشتیم، ما نجس بودیم، ما دشمن بودیم، از ما می هراسیدند. روشن فکرهایی که درست کرده بودیم، فرستادیم به کشورهای شان و بعد، از آمستردام، از بلژیک و از پاریس فریاد می زدیم: «برادری، انسانیت»، بعد می دیدیم پژواک صوت ما از نقاط دوردست آفریقا، از گوشه ای از خاور نزدیک، خاور میانه، خاور دور و شمال آفریقا، از دهان همین روشن فکرها عین سوراخ آب حوض پس می آید. هر وقت ساکت می شدیم، آن سوراخ های حوض هم ساکت بودند. هر وقت حرف می زدیم، انعکاس وفادارانه و درست صوت خودمان را از حلقوم هایی که ساخته بودیم، می شنیدیم. مطمئن شده بودیم که این روشن فکران هرگز کوچک ترین حرفی برای زدن بجز آن چه در دهان شان می گذاشتیم ندارند، بلکه حتی حق حرف زدن را از مردم خودشان هم گرفته اند.۱

۲ – طیف نخست دین گرایان بر این اعتقاد بودند که یک تمدن، سه لایه: «نظری تئوریک»، «ادبیات هنر» و «تکنولوژی ابزار محسوس» دارد و برای شناخت آن می توان از هر یک از این سه لایه شروع کرد، به شرط این که نسبت آن لایه با دو لایه دیگر نیز لحاظ شود. آنان با چنین باوری، در نخستین مواجهه خود با چهره استعماری (سیاسی اقتصادی) غرب، به طور کاملاً آگاهانه نسبت این چهره را با چهره های دیگر غرب مورد پرسش قرار داده اند. چهره استعماری غرب، چون در قالب تکنولوژی قاهر آن – و بلکه در ابتدا، بیش تر تکنولوژی نظامی آن – خود را عیان می کرد، باید در ذیل لایه سوم تمدن ها؛ یعنی لایه «تکنولوژی ابزار محسوس» قرار می گرفت و فهم می شد و از آن جا که هنوز دو لایه دیگر این تمدن، یعنی لایه «نظری – تئوریک» و لایه «ادبیات – هنر» آن یا اساساً در ایران رخ عیان نکرده بودند و یا ناقص جلوه کرده بودند، عالمان شیعه نمی توانستند نسبت سنجی دقیقی میان لایه عیان شده «تکنولوژی ابزار محسوس» (لایه سوم) و دو لایه دیگر داشته باشند، از همین رو، در قضاوت نهایی نسبت به تکنولوژی غربی، با احتیاط برخورد می کردند.۳ این در حالی بود که نه تردید داشتند که آنها این تکنولوژی ناشی از نوعی نگاه و مبانی خاص است و نه تردید داشتند که این تکنولوژی مظهر یک چهره غرب است.

در مقابل، طیف دوم غرب گرایان دیوان سالار اساساً یا ندانستند که نباید نسبت میان مبانی نظری یک تمدن و محصولات عینی آن را نادیده انگاشت و یا نظر به فقدان بلوغ پایگاه روشن فکری در ایران پایگاهی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.