پاورپوینت کامل تابستان و فانوس ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تابستان و فانوس ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تابستان و فانوس ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تابستان و فانوس ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

تابستان

۱

دیری است،

اسب رؤیاهایم را لابلای خوشه ها رها کرده ام،

می دانم؛

هنوز همان گونه است که ترکش کرده ام،

زمان

تیری است که به شکلی ثابت در حرکت است.

[چنانکه همسایه ی ما «زنون ایلیایی» می گفت]

و کودکی

بال هایی دارد که پرواز می کند و پیش رویت می ماند

[چنان که شعر می گوید]

با این همه،

دیگر نمی دانم چه سان بر آن اسب دست یابم؟

×

درخت سیبی که زیرش

– به گمانم –

نیوتنی دیگر می نشیند،

قانونی دیگر برای جاذبه ای دیگر کشف می کند؛

آ- شکوفه ای که از افق گیاه گذشته است.

ب- سفینه هایی از روشنا که جز برای کودکان جا ندارند.

ج- کشتزاری گریان

– که اشک هایش را با دستمال هوا پاک می کند. –

×

ای تابستان!

دستانت را به من نشان بده!

پس از کجاست،

که می چکد این خون؟

×

آری،

خواهش های ابر ر

بر ارزش های رود

برگزیدم.

×

در تابستان

آنگاه که آسمان صاف می شد،

ستارگان را می خواندم

– با اعتماد به خطوط دستانم –

دوستی داشتم

که خطوط دستانش را می خواند

– با اعتماد به ستارگان –

نمی پرسیدیم:

کدام یک از این دو خوانش

به دانش نزدیک تر است؟

می پرسیدیم:

کدامین به شعر نزدیک تر است؟

او می گفت: «شعر همان جهان طبیعت است».

من می گفتم: «شعر همان غیب جهان است

در جامه ی طبیعت».

×

تابستان

دست دریا را می گیرد

به او می آموزد؛

که چگونه با شن دست بدهد؟

×

اندوه

عطر ساحل بود،

پیش از آن که امواج تابستان به او برسند.

×

در ژرفای چهره ی تابستان، فرود آی!

اگر خواستی از خزان معن

سخن سازکنی.

×

فصل ها

پیکرت را جابه جا می کنند

و تابستان

اَهرُمِ فصل هاست.

۲

افسانه ای است

که برخی روستائیان بازگو می کنند،

می گویند: «شب در تابستان

به جادوگری بدل می شود،

که با سری خمیده در روستاها به چشم می آید

و تمام وقتش را به شمردن ستارگان و پرتاب نیزه ه

می گذراند».

×

تابستان

رویم به سوی دریاست،

به گمانم

تنم امواجی بی کرانه است

و گویا با خیالم نجوا می کنم؛

– تو دومینِ منی،

تو

تمام منی.

خورشید، برهنه وار

مقابل خانه ی ما دراز می کشد،

بیهوده می کوشد سایه ی خجول؛

سایه ی درخت توت

که سینه های خورشید را بپوشاند.

این تن من!

به من بگو:

در این لحظه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.