پاورپوینت کامل مردم شناسی فلسفه و پیشرفت ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مردم شناسی فلسفه و پیشرفت ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مردم شناسی فلسفه و پیشرفت ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مردم شناسی فلسفه و پیشرفت ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۲

۱. مردم شناسی شناختی به ارتباط میان فرهنگ و شناخت می پردازد و ساختارهای شناختی موجود در یک فرهنگ را تحلیل می کند، که وسیله آن تحلیل نیز نظام زبانی و امروزه نظام نشانه شناختی است. این گرایش، یکی از گرایش های متأخر مردم شناسی است؛ چرا که انتزاعی ترین حوزه مردم شناسی است که به گونه ثانویه به این بحث و بنیادی ترین موضوع موجود در یک فرهنگ؛ یعنی شناخت یا اپیستمه می پردازد.

۲. یکی از حوزه های شناختی در فرهنگ – که عمیق ترین آن است – حوزه های شناختی تاریخی و ما قبل تاریخی است که سعی در استخراج نظام های نشانه شناختی تاریخی و ما قبل تاریخی برای رسیدن به نظام معنایی آنها را دارد.

علم باستان شناسی تاریخی و ماقبل تاریخی، یافتن نظام نشانه شناختی را به عهده دارد، ولی برای تفسیر این نظام نشانه شناختی، به علوم بشری به پهنای زندگی بشری نیاز دارد تا در نهایت به نظام شناختی موجود در ادوار تاریخی و ماقبل تاریخی برسد، که مهم ترین این حوزه ها مردم شناسی شناختی، برای تفاسیر نظام نشانه شناختی می باشد.

۳. امروزه که عصر معناست تا مفهوم و عصر پسامدرنیسم است تا مدرنیسم، پس به دنبال یافتن روش های صید معنا در تاریخ بودند که با آن الگوهای باستانی (Arcetype) نام دادند و الگوهای باستانی برای به دست آوردن نظام های معنایی پنهان در پشت نظام های نشانه شناختی می باشند، که آن را نیز تحلیل گفتمان نامیدند و سعی کردند تا رابطه نظام نشانه شناختی و نظام معنایی و قدرت را بررسی کنند، که محور همه این تحلیل ها، اپیستمه موجود در یک دوره تاریخی بود.

۴. پسامدرنیسم، مردم شناسی فلسفی است که سعی کردند فلسفه های جهان شمول غربی را یک روایت قومی قلمداد کنند که مختص به غربی ها بوده و جهان شمول نیست؛ پس نقد فلسفه و نقد غرب نیز شروع شد، که مهم ترین مردم شناس فلسفه، نیچه بعد از آن فروید است. و این نقد به وسیله فرهنگ سازی فلسفه است؛ یعنی فلسفه به فرهنگ تحویل می شود (نه تقلیل).

۵. فلسفه، تقلیل فرهنگ است به عقل خود بنیاد، ولی فرهنگ عمومیت بخشیِ به فلسفه است. تقلیل فرهنگ به فلسفه برای ایجاد تعین است، چنانچه در یونان رخ داد و زندگی یونانی اسطوره محور، تبدیل به فلسفه شد، در مقابله با نسبی گرایی سوفسطایی هایی که براساس زبان، به نسبیت می رسیدند؛ پس فلاسفه برای جلوگیری از نسبیت به قواعد عقلی حاکم بر زبان شناختی رجوع کردند و زبان را حاکی از مقولات عقلی کلی دانستند و نام آن را منطق نامیدند.

۶. برای رسیدن به منطق و تعیّن بخشیدن به آن به صورت های کلی زبانی، یعنی قضایا و سپس قیاس پناه بردند و سعی در یافتن فرم های زبانی، عام و جهان شمول کردند، که نام منطق بر آن نهادند؛ پس فرم، تعیّن بخش است، ولی محتوا به شدت فرم را نسبی می کند، لذا به همین دلیل در منطق ارسطویی فرم قوی شد، ولی به محتوا کمتر پرداخته شد و در آخر بحث منطق به آن پرداختند که صناعات