پاورپوینت کامل عرفی شدن یا عرفی سازی ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عرفی شدن یا عرفی سازی ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرفی شدن یا عرفی سازی ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عرفی شدن یا عرفی سازی ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
اشاره:
نویسنده مقاله زیر ضمن وارد نمودن ایراداتی بر پیش فرض های کتاب «سر بر آستان قدسی و دل در گرو عرفی» نوشته مجید محمدی معتقد است نویسنده کتاب دچار دترمینیسم تاریخی برای فرآیند عرفی شدن دین شده است بدون آنکه میان ادیان مختلف تمایزی قائل شود بر این اساس نویسنده معتقد است که کتاب فوق سرگردان در چهار پارادکس عقلانی ـ غیر عقلانی شدن دین، سیاسی ـ غیر سیاسی شدن دین ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک شدن دین و پارادکس چهره دینی فرآیند عرفی شدن جامعه ایران می باشد.
قرون ۱۵ و ۱۶ در اروپا، بستر تاریخی رشد و نمو اندیشه هایی بود که با همراهی و مساعدت تحولاتی مهم در عرصه اقتصاد و اجتماع و سیاست، بشریت را در آستانه ورود به دنیای جدید قرار داد. تغییر تدریجی در نگاه بشر مدرن نسبت به دنیا، شاید مهمترین مشخصه دورانی است که مدرنیته نامیده شده است.
از اراسموس و مونتنی، لوتر، کالون، بیکن، دکارت، نیوتن، اصحاب دائرالمعارف و نظریه پردازان قرار داد اجتماعی گرفته تا کانت، نیچه داروین، مارکس، فروید و نسل اول جامعه شناسان و دین پژوهان متأخر در تمامی حوزه های کلام، فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی دین، همگی نوآوران نوجویی بودند که هر یک به سهم خویش فصلی بر کتاب مشبع و در عین حال ناتمام مدرنیته افزوده اند و ادبیات وزین و گرانسنگی در نسبت میان «انسان و خدا» پدید آورده اند. هر چه این ادبیات در غرب مسیحی مشبع، متنوع و جا افتاده و فخیم است، در جوامع شرقی و اسلامی نو پدید، کم مایه و بی رمق است و این علاوه بر فاصله ناشی از پس افتادگی علمی و پژوهشی، از دو علت اساسی دیگر نیز نشأت می گیرد:
۱) عدم مواجهه طبیعی، مستقیم و از درون با مدرنیته و عدم ابتلای جدی و تدریجی به مقتضیات و مستلزمات آن در این جوامع.
۲) وجود تمایز جوهری و تاریخی میان این دو سنت دینی بزرگ و پاسخ ها و واکنش های کاملاً متفاوت از سوی آنان به مسائل دنیای جدید.
به رغم این، در سالهای اخیر وقوع و همراهی چند پدیده در حوزه های مختلف کمک نموده و دست به دست هم داده است تا اقبال جدی تر و توجهات عمومی تری در این سوی دنیا به موضوع «مدرنیته و عرفی شدن» نشان داده شود. با اینکه مسلمان شرقی، سالهاست با امکانات و ادوات مدرن آشناست و در ساخت های مدرن زیست می کند اما هیچگاه به صورت جدی با مقومات بر پا دارنده این نحو زندگی و پیامدهای ناگزیر و عمیق آن بر ذهن و روح خویش آن چنان که امروزه مواجه گردیده، روبه رو نبوده است. او که خود را در بهره مندی و بهره جویی از مواهب دنیای مدرن همچون پیشاهنگان آن سهیم و محق می داند، از پذیرفتن مسئولیت نقصان ها و خسران هایش شانه خالی می کند و بعضاً خود نیز دهان به شماتت و نقد بانیان و ناقلانش می گشاید، امااینک به اعتبار مسائل و پرسش های درون جوش و از طریق هجوم سهمگین امواجی که به مدد تکنولوژی ارتباطات به تمامی اجزای حیاتش و زوایای ذهنش یورش می آورد، مستقیماً مورد خطاب واقع شده است و ناگزیر به پاسخگویی است.
از انسان واقع شده در زاویه خطاب و وادار به اعلام موضع و واکنش، سه عکس العمل متصور است و هر سه نیز به نوعی در جامعه ما رخ داده است و شاهد مثال های آشنایی دارد:
۱) عکس العمل انفعالی و پذیرش مندانه.
۲) واکنش عصبی و تغافلی به منظور محو صورت مسأله و فرار از پاسخ.
۳) تأملی و وارسی عالمانه در جواتب و سوابق موضوع، نشاندن آن در دستگاه نظری و بستر اجتماعی و تاریخی خویش و ارائه طرح و پاسخی در خور و واکنشی منطقی نسبت به مسأله.
اهم تألیفات و ترجمه هایی که خصوصاً طی دهه گذشته در قالب کتاب و مقاله و سخنرانی در این باب به تحریر درامده و بیان گردیده است، نوعا از جنس تلاش های نوع سوم است؛ اگر چه هنوز کم نیستند واکنش هایی که با همین قالب و با حفظ ظاهری عالمانه به شیوه اول و دوم عکس العمل نشان می دهند. یعنی با موضعی منفعلانه و از سر تسلیم و تمکین محض و یا با خشک سری و اظهار بی نیازی و بی علاقگی، به نحوی از رودرویی و پاسخگویی به این مساله سرنوشت ساز جامعه خویش طفره رفته اند.
با نظر به حجم و عمق مطالب تحریر شده در این باب و اندازه و توان جستجوگران این وادی و امکانات و طاقات اختصاص یافته به این عرصه، باید اذعان نمود که هنوز فضای فکر لازم و بستر اجتماعی مساعد برای جوالی و غواصی نظری پیرامون موضوع «عرفی شدن» در جامعه ایران شکل نگرفته و گفتمان مناسب با حال و هوای آن جریان نیافته است. لذا ضمن تحسین و تقویت نخستین گام های برداشته شده در این راه باید مجدانه به معرفی و نقادی این ادبیات نوپا پرداخت تا ضمن افزودن بر غنای نظری و استحکام منطقی، از تبدیل شدن آن به یک جریان شبه مرامی تحت پوشش بحاثی های علمی که می تواند واکنش هایی از همان جنس را برانگیزد، جلوگیری شود.
بدیهی است که هر تلاشی در این راه، لااقل در مراحل آغازین خویش نیازمند توشه گیری از اندوخته نظری و فراورده های فکری غرب است. در عین حال باید توجه داشت که مدرنیته و عرفی شدن در غرب حاصل تجربه خاصی است که به شدت از تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و جریانات فکری آن سامان و همچنین از جوهر دینی مسیحیت و در یک ترکیب و توالی منحصر به فرد و غیر قابل تکرار تأثیر پذیرفته است. نسخه برداری منفعلانه و بی مهابا از این تجربه بی همتا و خوشه چینی حریصانه و بی گدار از دستاوردهای آن، بدون ملاحظه شرایط و عوامل بومی تأثیرگذار بر این فرایند و در ساز و کار، سودایی خام و تلاشی ناصواب است. راویان این سرگذشت تاریخی و مترجمان آن گزارشات و و اگوکنندکان نظریات عرفی شدن حتمابه این نتایج و دستاوردهای علمی و نظریات معتبر عرضه می گردد، بعضاً با تمایلات و تمنیات ایدئولوژیک صاحبان و موالیان این اندیشه های آغشته است و در صورتی که دقت و حساسیت کافی از سوی صاحبان قلم در تمییز و مرزگذاری میان یافته های متواضعانه و غالباً محتاطانه علمی ایشان از مدعیات مرامی آنان نشود، حقیقت مسأله نزد مخاطبان مخدوش می گردد؛ چیزی که با هدف بلند عالمان آزاده اندیش در تغایر جدی است.
کتاب «سر بر آستان قدسی و دل در گرو عرفی» از آن حیث که از جمله تألیفات نادر در این حوزه به زبان فارسی است و به فضل پیشگامی و تقدم در این باب نائل آمده است، مستحق تحسین است. خصوصاً که مؤلف محترم، در پیوند زدن میان قضایای نظری عرفی شدن و واقعیات امروز جامعه ایران یافتن و نشان دادن مصادیق فراوان بر مدعیات نظری خویش، تلاش در خوری را به عمل آورده و از توفیق نسبی نیز برخوردار گردیده است. از دیگر محسنات این کار می توان از هنر و توانایی مؤلف محترم در مسأله یابی و مسأله پردازی در موضوع مورد مطالعه خویش یاد کرد.
بدیهی است که علاوه بر ذهن جوال، بخشی از این توفیق مرهون تجربه ای است از غرب مسیحی در پشت سر و مکتوباتی فراوان و غنی در این باره در پیش رو که محقق و جستجوگر موضوع را در الهام گرفتن و پروراندن ایده و در انداختن مسائل نسبتاً بدیع یاری می رساند.
با اینکه کتاب در تمامی فصول دهگانه بر موضع محوری کار خویش، یعنی عرفی شدن پای بند و وفادار مانده است و در همین چارچوب، محتوای قابل تأملی را ارائه کرده است؛ در عین حال دچار برخی نقصان های صوری است که در بعضی موارد از ارزش های محتوایی آن کاسته است.
مهمترین ایراد شکلی تأثیر گذار بر محتوای کتاب، فقدان انسجام، نظم و ترتیب مناسب در بیان مطالب و ضعف تسلسل و پیوند میان فصول آن است به نحوی که آن را به یک مجموعه مقالات پیرامون موضوع عرفی شده شبیه تر ساخته است. گسیختگی، پراکندگی و پرش های غیر ضرور بعضاً به مطالب ذیل یک عنوان نیز تسری پیدا کرده است. اگر چه مؤلف محترم با تبویب و دسته بندی و نمره گذاری بحث ها، سعی کرده است که بر نقیصه «پراکندگی» فائق آید؛ لیکن این حیلت نه تنها مشکل را مرتفع ننموده، بلکه با زیاده روی در آن، بر «گسیختگی» کار نیز افزوده است. مراجعه به فهرست آغازین کتاب و مرور عناوین اصلی فصول و زیر عنوان های هریک، این ویژگی را به خوبی نمایان می سازد.
به دور از جنبه های شکلی و نمای بیرونی کار، نکاتی نیز دز موضع نقد درونی به محتوای کتاب قابل طرح است که در ذیل سه عنوان بدان اشاره می گردد:
۱ ـ پیش فرض ها
مدعیان کتاب درباره فرایند عرفی شدن بر پیش فرض هایی استوار است که خود محل نقادی و ایرادند. پاره ی از این مفروضات که پایه تحلیل و مقدمه اخذ نتایج مهمی نیز از سوی مؤلف محترم گردیده است، بدین شرح است:
۱- ۱ ـ قائل شدن ماهیت تکاملی و جبری برای فرآیند عرفی شدن
مؤلف محترم در مواضعی از کتاب در معرفی این فرآیند و بررسی عوامل پدید آورنده و تسهیل کننده آن در دوران جدید، همچون یک فیلسوف جبری مسلک و تئوریسین تطورگرا از وقوع حتمی و اجتناب ناپذیر آن در جواع مختلف و زمینه های فرهنگی ـ دینی تصویری کاملاً فارغ از دنیا، مهجور، بدوی و خرافی از دین عرفی نشده ارائه گردد تا شاید قدسی و پاک بماند (صص ۳۰ و ۸۶) تمایزگذاری میان امر قدسی و عرفی و قائل شدن تقابل میان آنها به منظور فراهم آوردن مواد خام مساعد در طراحی فضایی ذهنی و خیالی که صیرورت قدسیات به عرفیات را نشان بدهد گویای نوعی پیشداوری است و بیش از تحلیل و تبیین واقعیت به یک بازی «شبیه سازانه» (Asimilational) نزدیک است. نویسنده محترم در تصور مسیحیانه از تمامی ادیان، چنان راسخ است که قول بر تفاوت را که در میان دین پژوهان قدیم و جدید از نوعی اجماع برخوردار است، بر نمی تابد و قائل آن را مورد عتاب قرار می دهد که گویا بر مسند سخنگویی اسلام نشسته است، (ص.۸۱) اما نمی گوید که سخن از جانب تمام ادیان و حکم صادر کردن برای تمامی جوامع حتی بشریت، چه محمل و توجیهی دارد.
۳- ۱ ـ مسلم گرفتن غیریت میان امر قدسی و امر عرفی و تقابل میان ساحت دین و دنیا
نظریه پردازان عرفی شدن نوعاً ازبین چهارنسبت محتمل میان امرقدسی وامرعرفی،نسبت«تقابل» رابامفروضات واستنتاجات خویش متلائم تریافته اند. برگذیدن این پیش فرض،به جزسازگاری وموافقت باآموزه های مسیحی ویافتن مودیات نظری درآرای دورکیم ومردم شناسان تابع او،به جهت سهولت ومساعدتی است که به نظریه پرداز در تبیین این فرایند می نماید.بنابراین اعتقاد،«بحث ازسکولاریزم وسکولار شدن هنگامی رخ می دهد که دین ودنیای انسان ها در برابر یکدیگر قرارگیرند. غلبه تام وتمام یکی بردیگری (که هیچگاه امکان وقوع ندارد) تحقق ایدئولوژی عرف گرایی یافرآیند عرفی شدن رامنتقی می کند.»(ص. ۱۴ـ۱۳)وجود یافرض تلائوم، هم سویی وسازگاری میان این دو (شق چهارم) نیزبه طریق اولی کاررابرای ایدئولوگ ناشکیب وتئوریسین ساده گزین دشوار می سازد. چراکه باقبول آن، دیگرنمی تواند به راحتی هرنوع روآوری به دنیاواعتنابه عقل بشری وحیات اجتماعی رابه نفع فرآیند عرفی شدن مصادره به مطلوب نمود.ازاین حیث تلاش می شود تا باارائه تصویری ناتمام ونه چندان پسندیده از دنیا و بزرگنمایی و اغراق های ناروادرباره دین، چندان غیریت، فاصله وتقابل عظیم وحادی میانشان برقرار شود که امکان هیچ نزدیکی وپیوندی به تصور درنیاید.
اصرار بیش ازحدنویسنده محترم در نشاندن تمامی عناصر ووجوه به ظاهر عرفی در طرف مقابل دین وکاذب وساختگی معرفی کردن هرنوع بستگی وهم سویی میان آنها، در راستای محق نشان دادن همان پیش فرض ومحقق ساختن استنتاجات حاصل ازآن است.به همین خاطروبه منظوراثبات تقابل لاینحل میان عقل ودین، عقل بشری را به عقل ابزاری فرومی کاهد.(صص. ۶ـ۱۱۵) وبرای ضد توسعه معرفی نمودن دین، به مفهومی طرد شده ازتوسعه که تنهابه جنبه مادی حیات بشری ناظر است، متمسک می گردد.(ص. ۱۱۷)پیش فرض تقابلی جاری در این کتاب، آنگاه کامل می شود که متقابلاً دین هم به عنوان یک باور و تمسک سراسر خرافی و سرشار از طلسم وجادو(ص. ۸۶)، غیر عقلانی(صص. ۱۷۹و ۱۷۱ـ ۱۷۰) وتارک دنیا(ص. ۱۹۴) معرفی گردد. ارائه تصویری تیره و تار، خشک و بی روح و بی رنگ و نازیبا از دین،(صص. ۱۴۸ـ۱۳۷) می توان انسانها را در موقعیت یک انتخاب جدید و تجدید نظر جدی به نفع عرفی شدن قرار دهد. در همین راستا که باید وجود هر گونه خصوصیت متلائم با امور عرفی در اسلام به مثابه یک دین نفی گردد و مورد تردید واقع قدسی و عرفی، بر هم زننده تمامی یافته های تئوریک و مفروضات پیشینی است.
(ص. ۱۹۴) به همین اعتبار است که العطاس به خاطر آن که اسلام را یک دارای قابلیت عرفی می شناسد و می گوید: «اسلام دنیوش دارد، اما خاص خودش.» (صص. ۸۱ ـ ۸۰) مورد عتاب قرار می گیرد و آموزه هایی چون: «عبادت بودن کار» (ص. ۵۵)، «هم سو دیدن خدمت خلق و خدمت خدا» (ص. ۴۲) را بر نمی تابد و آنها را ترکیباتی نامتناجس در تلاش بیهوده از سوی دین مداران برای قدسی کردن عرف می نامد. (ص.۵۵)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 