پاورپوینت کامل نقش حیاتی ارتش در امنیت ۵۰ ساله ی اسرائیل ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش حیاتی ارتش در امنیت ۵۰ ساله ی اسرائیل ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش حیاتی ارتش در امنیت ۵۰ ساله ی اسرائیل ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش حیاتی ارتش در امنیت ۵۰ ساله ی اسرائیل ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

مترجم: عبداللّه بیچرانلو

از آغاز تشکیل حکومت یهود، ارتش اسرائیل (IDF) از ابزارهای حیاتی این رژیم بوده است. ارتش، در کنار سایر دستگاهای امنیت ملی اسرائیل، در حفظ و انسجام حکومت نقش مهمی ایفا کرده است. با پیدایش روند صلح اعراب و اسرائیل و تغییر ماهیت تهدیدهای نظامی، نقش (IDF) در حیات اسرائیل نیز دگرگون شده است. این مقاله دور نمایی از تکامل و نقش دستگاه های امنیتی اسرائیل ارائه می دهد.

در درون اسرائیل، اتفاق نظر بر این است که تشکیل ارتش مردمی در سطحی حرفه یی و تحسین برانگیز از دست آوردهای مهم حکومت است که از اسرائیل حمایت و حملات علیه حکومت یهود را دفع کرده است. از آن جا که فراخوان ارتش از ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی صورت گرفته بود. این پرسش وجود دارد که آیا این رژیم بدون وجود (IDF) می توانست به حیات خویش ادامه دهد. در تمام دوران حیات رژیم صهیونیستی، (IDF) ابزار اجرای سیاست های آن بوده است. البته به طور کلی سیستم دفاعی اسرائیل بسیار فراتر از نیروهای نظامی صرف است. ترکیب سیستم دفاعی اسرائیل را باید گسترده تر از این دانست. (IDF) تنها هسته مرکزی این سیستم را تشکیل می دهد. سازمان های موساد (اطلاعات خارجی) و شاباک (سازمان امنیت و اطلاعات داخلی) و نیز شبکه یی گسترده از صنایع دفاعی که به تولید تسلیحات نظامی برای (IDF) می پردازند و تجهیزات خود را به کشورهای متعدد صادر می کند، اجزای مختلف (IDF) شمرده می شوند. سایر اجزای این سیستم دفاعی عبارت است از: موسسات تحقیق و توسعه و رآکتورهای هسته یی. هر یک از این دستگاه ها، طی سال ها، دست آوردهایی مهم داشته است که با توجه به وسعت کم اسرائیل، موفقیت هایی چشمگیر به شمار می رود. همانند پیدایش هر سیستم پیچیده ی دیگری، سیستم دفاعی اسرائیل نیز، پس از تشکیل حکومت اسرائیل، یک شبه پدید نیامد. (IDF) در دوران قبل از تشکیل حکومت یهود ریشه دارد؛ دورانی که شهرک های داخلی (غیر مرزی) Yishu زمینه گسترش سیستم دفاعی مخفی و آموزش نظامی هزاران تن را فراهم کردند و تمام تسلیحات قابل دست یابی را گرد آوردند. هم چنین، در خلال جنگ جهانی دوم هزاران جوان در ارتشهای متحدین آموزش داده شدند، برای رهبران یهود به سرکردگی بن گوریون، کاملاً روشن بود که این رژیم در صورت حمله کشورهای عربی با بحران روبه رو می شود. بنابراین، پیش از تصمیم گیری برای اعلان حکومت، در جهت دفع این خطر احتمالی چاره اندیشیدند. پس ازپایان جنگ استقلال، در سال ۱۹۴۸، جامعه ی یهود ارتش نسبتاً سازمان یافته داشت. تلفات یهودیان در این جنگ سنگین بود؛ به گونه یی که یک درصد جمعیت یهود در آن کشته شدند؛ اما در هر حال (IDF) توانست بر نیروهای فلسطینی چیرگی یابد و در مرحله بعد، در برابر ارتش های مصر، اردن، سوریه و لبنان مقاومت کند به رغم پیروزی اسرائیل ارتش های سه کشور مصر، اردن و سوریه توانستند بخش هایی از آن چه اسرائیلی ها «ارض اسرائیل» می دانستند، اشغال کنند. مصری ها نوار غزه، اردنی ها کرانه باختری و سوری ها بخش های از جلیلی و روگ اردن را تصرف کردند. (IDF) بخشی از مرزهایی را اشغال کرد که در برنامه مرزبندی سازمان ملل به دولت عربی ـ که قرار بود در فلسطین تاسیس شود ـ تخصیص یافته بود. مصر و اسرائیل و اردن با استیلای خود براین سرزمین ها مانع تشکیل حکومت مستقل فلسطینی شدند؛ در حالی که خود فلسطینیان با طرح ایجاد دو حکومت مستقل از قیمومیت انگلیس مخالف بودند. بنابراین، نتیجه حاصل از جنگ ها، عدم تشکیل حکومت مستقل فلسطینی بود. در عمل، مرزهای نظامی سال ۱۹۴۷ تا ژوئن ۱۹۶۷ تغییر نکرد و همچنان، از سوی جوامع بین المللی، مرزهای قانونی اسرائیل شناخته می شود.

دیوید بن گوریون، اولین نخست وزیر و وزیر دفاع حکومت اسرائیل، ـ که قبل از تشکیل حکومت در آژانس یهود مسئولیت میز دفاع را بر عهده داشت ـ در تعیین ساختار (IDF) از مؤثرترین نقش برخوردار بود. او دریافت ارتش بهترین عرصه ی کسب تجربه برای مهاجران جوانی است که بلافاصله پس از تشکیل حکومت، وارد اسرائیل شده اند. بن گوریون باوجود هر گونه تشکیلات نظامی دیگر در اسرائیل به شدت مخالف بود و بر چیده شدن پالماخ، نیروی ضربت هاگاناه (نیروی دفاعی اسرائیل قبل از تشکیل حکومت) را تضمین کرد.

در آغاز بن گوریون اعتقاد داشت بیش تر افرادی که جذب (IDF)می شوند باید مدت یک سال در مزارع کار کنند؛ اما پس از اینکه اسرائیلی ها دریافتند ارتش باید بیش تر وقت خود را صرف فعالیت های متداول نظامی کند، موقتاً از این عقیده دست کشیدند. علاوه بر این، بن گوریون بسیاری از سربازان مرد و زن را، برای تعلیم زبان عبری به مهاجران جدید به شهرها و شهرک ها فرستاد. او بر صلاحیت اخلاقی ارتش و افسران نظامی تاکید بسیار داشت؛ اما بیش از هر چیز به اطمینان از استیلای مرجع غیر نظامی بر ارتش توجه می کرد. او ـ که وزارت دفاع دولت منتخب را بر عهده داشت ـ در جهت تضمین اطاعت کامل (IDF) از دولت کوشید و تا جایی که توانست از حضور افسران نظامی در جلسات کابینه جلوگیری کرد. طی این دوره به ندرت اتفاق افتاد که رئیس ستاد ارتش به جلسات هیئت دولت دعوت شود؛ و نیز کمتر موردی پیش آمد که افسران نظامی در جلسات کمیته ی نظامی و امور خارجه ی کنست (پارلمان) حضور داشته باشند.

بن گورین در تعریف دکترین و ساختار (IDF)نقش مهمی ایفا کرد. مهم ترین تصمیم در مورد ساختار (IDF) ـ که به (IDF) وجهه ی مردمی بخشید ـ اتکا به نیروی احتیاط بود. این نیروها باید در هر حال به مدت یک ماه در فعالیت های آموزشی یا فعالیت های معمول دفاعی ارتش خدمت می کردند تا بتوانند در مواقع ضروری به نیروهای نظامی بپیوندند. نتیجه این امر پیدایش ارتش دائمی نسبتاً کوچکی بود که عمدتاً به زنان و مردان جوان ـ که به خدمت اجباری فراخوانده می شدند اتکا داشت. تصمیم دیگر تضمین طولانی نشدن مدت خدمت در ارتش بود. در سالهای اولیه، بیش تر افسران شاغل در ارتش در سنین ۳۰ تا ۴۰ سالگی قرار داشتند. فرض بر این بود که اغلب افسران در سن ۴۰ سالگی از خدمت ارتش خارج شده، شغل غیر نظامی تازه یی می آغازند. در اثر این تصمیم (IDF) هرگز در جهت ایجاد حکومت نظامی گام برنداشت. هر افسری می دانست که پس از مدتی، نه چندان طولانی، باید شغل تازه یی بیاغازد. در خلال سال های بعد، بسیاری از افسران عالی رتبه به کابینه و کنست (پارلمان) راه یافتند؛ اما این امر همیشه به دعوت احزاب سیاسی و از طریق نظام سیاسی غیر نظامی صورت می گرفت. دو تن از این افسران عالی رتبه، اسحاق را بین وایهود باراک، به مقام نخست وزیری و پنج نفر به وزارت دفاع رسیدند که عبارتند از: موشه دایان، عزر وایزمن، اسحاق رابین، آریل شارون و اسحاق مردخای.

دکترین نظامی اسرائیل ـ که ساختار و فعالیت های (IDF) را تعیین می کرد ـ به طور مستقیم از سه عامل اساسی سرچشمه می گرفت. نخست اینکه اسرائیل جامعه یی کوچک بود و جنگ هایش جنگ اقلیت در برابر اکثریت به شمار می آمد؛ دوم آن که شکل مرزهای محدود جغرافیایی اش به گونه یی بود که بیش تر سازمان های مهم اسرائیل در مجاورت یکی از مرزها و دست کم در میان خط توپخانه های مرزی واقع شده بودند؛ به عبارت دیگر، اسرائیل نه دارای عمق استراتژیک بود و نه توان جنگ های بلند مدت داشت. عامل سوم این که نتیجه جنگ های اسرائیل موجودیت یا نابودی حکومت یهود بود یعنی شکست در هر یک از جنگ ها، افزون بر همه ی پیامدهای منفی، سرنگونی حکومت را نیز به دنبال داشت این عوامل دکترین نظامی اسرائیل را شکل می داد. بی تردید وقتی کشوری خود را در معرض تهدید دائم و موجودیت خود را در گرو شکست یا پیروزی در یک جنگ ببیند، به این نتیجه می رسد که توان بازدارندگی اتمی اش را تقویت و حفظ کند.

اساساً استراتژی کلی (IDF) دفاعی بود؛ اما در عملیات ها، مبنای عملش را عمدتاً بر حمله استوار می ساخت.

از آن جا که بیشتر مراکز جمعیتی در مجاورت مرزها قرار داشتند، مقامات اسرائیلی همواره مصمم بودند در مسیر انتقال جنگ ها به آن سوی مرزها و دست یابی سریع به پیروزی بکوشند. اقدام به جنگ های بازدارنده و پیشگیرانه ره آورد همین استراتژی به شمار می آید؛ چنان که در پس تصمیم های مربوط به جنگ ۱۹۵۶ و جنگ های شش روزه ی ژوئن ۱۹۶۷ نیز این استراتژی وجود داشت.

جنگ سینا در سال ۱۹۵۶ دومین جنگی بود که بن گورین، در دوران تصدی نخست وزیری و وزارت دفاع، آن را هدایت کرد. این جنگ در پی سال های نخست حملات شبه نظامی در طول مرزهای اسرائیل ـ که طی آن بسیاری از غیره نظامیان، از جمله مهاجران ساکن مناطق مرزی، کشته شدند ـ شکل گرفت. در سال ۱۹۵۵ اسرائیل دریافت که سازمان اطلاعات مصر در پس بسیاری از عملیات های شبه نظامی ـ که به دست گروه های فلسطینی انجام می گیرد ـ قرار دارد.

نخستین واکنش اسرائیل حملات شدید تلافی جویانه در نوار غزه و کرانه باختری بود که در آن زمان تحت حاکمیت اردن قرار داشتند. در نوار غزه، بیش تر عملیات های نظامی اسرائیل علیه اهداف نظامی صورت می گرفت؛ هرچند این اهداف با گذشت زمان گسترده تر می شد. در کرانه باختری، اهداف غیر نظامی نیز مورد حمله قرار می گرفت. این حملات با یورش به دره «قبیه» در ۱۴ اکتبر ۱۹۵۳ ـ که در پاسخ به کشته شدن یک زن و دو کودک انجام شد ـ به اوج رسید و با مرگ غم انگیز ۶۹ غیر نظامی پایان یافت.

جنگ دوم اسرائیل و مصر ـ که به تازگی قرارداد تسلیحاتی با چکسلواکی به امضا رسانده و به سوی بلوک شرق گرایش پیدا کرده بود ـ تقریباً اجتناب ناپذیر نمود. جنگ های سال ۱۹۵۶، جنگی باز دارنده بود؛ اما این تردید وجود دارد که آیا بن گوریون بدون حمایت یک قدرت بزرگ نظیر فرانسه جسارت انجام این حمله را به خود می داد؟ این جنگ با سایر جنگ ها از این حیث تفاوت داشت که اسرائیل در یک طرح واحد در کنار فرانسه و انگلیس، دو قدرت استعماری روبه افول در خاورمیانه، به عنوان طرف سوم در مقابل مصر وارد عمل می شد. دغدغه ی خاطر اسرائیل، مجهز شدن ارتش مصر به تسلیحات پیش رفته و حمایت این کشور از فداییان فلسطینی بود نه ملی شدن کانال سوئز (انگیزه ظاهری مداخله ی فرانسه و انگلیس) یا نبرد الجزایریان علیه تسلط فرانسه که با پشتیبانی دولت مصر تحقق می یافت.

چند ماه پس از شکست ارتش مصر ـ که بدون کمک کشورهای عربی وارد جنگ شده بود ـ (IDF) مجبور شد شبه جزیره ی سینا را ترک کند. یکی از دست آوردهای جنگ ۱۹۵۶ باز شدن مسیر دریای شرم الشیخ به ایالت (از طریق تنگه تیران) بر روی کشتی های اسرائیل بود. بدین ترتیب مسیر کوتاه دریایی به ایران و آفریقا به روی تجارت اسرائیل گشایش یافت و روابط نظامی اسرائیل با اتیوپی و رژیم شاهنشاهی ایران تقویت شد. تا سال ۱۹۶۵ ـ که جنبش «فتح» فعالیت هایش را آغاز کرد ـ آرامش در مرزهای اسرائیل حاکم و حملات شبه نظامیان متوقف بود. نتیجه دیگر این جنگ، روابط نظامی نزدیک تر با فرانسه بود. تجهیزات (IDF) بخصوص نیروی هوایی اش، فرانسوی بود و فرانسه اسرائیل را در تاسیس رآکتور اتمی دایمونه یاری داد. این روابط نزدیک، به ویژه بین دو ارتش، تا سال ۱۹۶۷ ـ که «چارلز دگل» رئیس جمهوری فرانسه تصمیم گرفت تغییرات اساسی در سیاست فرانسه پدید آورد ـ ادامه داشت. برچیده شدن ممنوعیت آمد و شد در تنگه ی تیران و تقویت (IDF) به دست فرانسویان به «سیاست حاشیه یی» بن گورین انجامید. بر اساس این استراتژی، اسرائیل برای ایجاد زیر بنای مشترک جهت مقاومت در برابر فشار جهان عرب با اقلیت غیر عرب و غیر مسلمان خاورمیانه پیوند برقرار کرد. به زودی اتیوپی، ایران، ترکیه، چریک های کرد عراق، مسیحیان جنوب سودان ـ که با اکثریت مسلمان در حال کشمکش بودند ـ قبایل شورشی یمن و گروه های مسیحی لبنان در شمار هم پیمانان یا دوستان اسرائیل جای گرفتند. حکومت سلطنتی ایران واتیوپی، نزدیک ترین روابط نظامی رابا اسرائیل برقرار ساختند. گروهی از اقلیت های منطقه، از جمله حزب دموکرات کردستان عراق (KOP) به رهبری مصطفی بارزانی، از کمک های پزشکی و نظامی بهره مند شدند. علاوه بر این (IDF)هیأت هایی را برای آموزش جوانان افریقا ـ که به کارهای کشاورزی و توسعه مشغول بودند ـ به بسیاری از کشورهای آفریقایی گسیل داشت.

از زمان جنگ شش روزه به بعد، بن گورین، نخست وزیری و سرپرستی سیستم دفاعی اسرائیل را بر عهده نداشت. این جنگ نقطه ی عطفی حیاتی برای اسرائیل، به خصوص (IDF)، به شمار می آمد. از یک سو، با انجام حملات بازدارنده و مانورهای نظامی ضربتی علیه ارتش های مجهز مصر، اردن و سوریه پیروزی نظامی بزرگی به دست آمد؛ و از سوی دیگر چیرگی بر مردمی متفاوت (فلسطینی ها) کامل شد.

پس از جنگ ۱۹۶۷، پای (IDF)به درگیری سیاسی داخلی اسرائیل کشیده شد. مادامی که اهداف استراتژیک اسرائیل در دفاع از حکومت خلاصه می شد، وفاق ملی حکمفرما بود؛ اما زمانی که اهداف استراتژیک اسرائیل به دفاع از سرزمین های تازه اشغال شده و شهرک سازی در آن ها گسترش یافت، وفاق م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.