پاورپوینت کامل تحول فقهی و تحول فرهنگی از «فلسفه ی فقه» تا «مقاصد شریعت»(قمست دوم) ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحول فقهی و تحول فرهنگی از «فلسفه ی فقه» تا «مقاصد شریعت»(قمست دوم) ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحول فقهی و تحول فرهنگی از «فلسفه ی فقه» تا «مقاصد شریعت»(قمست دوم) ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تحول فقهی و تحول فرهنگی از «فلسفه ی فقه» تا «مقاصد شریعت»(قمست دوم) ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

امروزه دیگر وجود فقیهی که به اجتهاد و نواندیشی معتقد نباشد تقریبا غیر عادی است حتی آنان که در برابر بدعت گذاری بر تقلید اصرار می ورزند، جریان های نوگرا و نواندیش را تنها بدان سبب که شیوه های درست اجتهاد را به کار نمی گیرند مورد انتقاد قرار می دهند؛ در حالی که غالب فقیهان دهه های پیش تنها درمسائلی مشخص به دنبال نوگرایی بودند و یا عرصه هایی جدید را که مولود تحولات روز می نمود و فقه اسلامی مورد پیش بینی قرار نداده بود ـ پیشنهاد می کردند، فقهای معاصر، به شیوه ی مستقیم یا غیر مستقیم، به معنا و نگرش و مقاصد فقه ـ که «فلسفه ی تشریع» شناخته شده است می پردازند.

شیخ مصطفی عبدالرزاق، شیخ الازهر در دهه ی چهل میلادی (۱۹۴۰) و استاد فلسفه ی اسلامی دانشگاه الازهر، نخستین کسی است که در کتابش «الفلسفه الاسلامیه، منهج و تطبیقه» پیشنهاد کرد علم اصول فقه در ضمن مباحث فلسفه ی اسلامی گنجانده شود. دلیل شیخ عبدالرزاق این بود که مباحث اصولی ها به فلسفه ی دین و فلسفه ی شریعت نزد مسلمانان می پردازد و باید، به سبب مسائل و روش های عقلی اش، در دل بحث های تاریخ تفکر فلسفی در اسلام جای گیرد. شیخ عبدالرزاق و دکتر نشار بحث های «علت» در اصول فقه و «نقد» منطق صوری را به عنوان مثال ذکر می کنند تا نشان دهند مسلمانان در این دو مبحث فرآورده هایی تاره داشتند، فرآورده هایی که ممکند نیست آن را از نوعی فلسفه ی کلاسیت وارداتی یونان متأثر دانست. هدف از افزودن «فلسفه ی تشریع» به مباحث فلسفه رد سخن کسانی بود که مسلمانان را، در زمینه ی تفکر نظری یا فلسفی، از اصالت و استقلال بی بهره می پنداشتند.

آنچه اکنون در پی آنیم، پرداختن به دو هدف جدال جویی و تجدید روش ـ که گروهی را ناگزیر ساخت کارهای اصولیان و نویسندگان مقاصد شریعت را فلسفه بنامند ـ نیست؛ زیرا با کارهای بزرگ رجال فقه در دهه های پیش، دیگر روشن شده که فقه برای خود عرصه ها و مکاتبی جدید می یابد.

امروزه ضرورت دارد منظومه ی فقهی اسلامی در اوج شکوفایی اش، درمرحله ی کلاسیک، مورد تامل قرار گیرد تابه قدر امکان معرفتی دقیق از فقه و موضوعات و شیوه ها و مکتب ها و عرصه ها و سرچشمه هایش به دست آید؛ یعنی جهان بینی فقیه و نقش و چگونگی تأثیر آن بر رفتار فقیه با منابع و تطبیق نصوص با وقایع بازخوانی شود و آن «نظریه ی فقهی» یا «فلسفه ی فقهی» که عرصه ی برخورد نگرش کلی فقیه به جهان و به نص است به دست آید. فایده ی این کار ـ که برخی توصیفی و جمعی معیاری اش می دانند ـ تحول فهم و دستگاه فهم با توجه به متغیراتی است که بر جهان بینی فقیه و رابطه اش با نص و جامه و جهان احاطه دارد.

شیخ محمد مجتهد شبستری، در مقالاتی که در مجله ی قضایا اسلامیه معاصره چاپ شده معتقد است فلسفه ی فقه را باید درتاریخ فقه مشخص کرد. به این ترتیب، عنوان کلی این موضوع، وصفی است نه معیاری. اگر تعریف غزالی ازفقه را بپذیریم و فقه را «علم دین» با علم تدبیر امور دنیوی یک