پاورپوینت کامل اسلام و دمکراسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
10 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسلام و دمکراسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام و دمکراسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام و دمکراسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

گفت و گو با دکتر محمد سلیم العواء : حقوقدان ومتفکر مصری

موضوع دین اسلام در برابر دموکراسی چیست؟ آیا دموکراسی ازدید اسلام مطلقاً مردود است یا مطلقاً مقبول؟ آیا اصول اساسی مشترک بین اسلام و دموکراسی وجود دارد؟ آیا اسلام گرایان دموکراسی رابه لحاظ مبنایی می پذیرند یا پذیرش دموکراسی از سوی اسلام گرایان، نظام های سیاسی آنان، دموکراسی را، به عنوان یکی از عناصر اساسی واقعیت سیاسی، می پذیرد؟ چرا اسلام گرایان در کشورهایی که هنوز از فضای دموکراسی بسیار دورند، طالب دموکراسی اند؟

اگر کشور عربستان سعودی را استثنا کنیم، بقیه کشورهای عربی ـ اسلامی شعار دموکراسی را مطرح می کنند؛ هر چند غالب این کشورها، آزادی انتخاب را به رسمیت نمی شناسند و بدیهی ترین حقوق انسان ها رعایت نمی کنند. وضع این کشورها چنان است که مثل «لباس دموکراسی پوشیده ایم ولی جوهره دیکتاتوری است» درباره شان صدق می کند. غربی ها هم از موضع پشتیبانی می کنند. آن ها، در جهان اسلام، چیزی جر دموکراسی کنترل شده نمی پسندند و حتی اگر جنینی با آن مخالفت ورزد، محکوم به سقط شدن است!

در بین مسلمانان کسانی معتقدند که وجود شورا الزامی نیست و اگر پدید آمد؛ کارکرد تبلیغاتی برایش کافی است. در نظر این گروه، قانون اساسی قرآن است و جامعه به قانون اساسی مکتوب نیاز ندارد، دسته یی دموکراسی را کفری آشکار می دانند و به زد بند متهم شده اند؛ زیرا آنان دموکراسی را اسب تراوایی می دانند که به قدرتشان می رساند و آن گاه خواهند توانست تومار اصل آزادی رادر هم پیچند. در میان این همه آرا، در گفت وگو با دکتر محمد سلیم العوا، به جست وجو دراصل مسئله می پردازیم.

به عنوان درآمد بحث توجه به این نکته ضروری می نماید؛ وقتی از کسانی که درباره ی اسلام و دموکراسی سخن می گویند، پرسیده شود اسلام چیست و دموکراسی کدام است؟ پاسخ هایی مختلف می دهند. بهتر است از تحدید مفاهیم آغاز کنیم. آقای سلیم العوا به نظر شما مفهوم اسلام و مفهوم دموکراسی چیست؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم. آغاز کردن از نقطه ی تحدید مفاهیم، روش بحث ما را آشکار می سازد و برای همه روشن می کند که ما از چه چیزی سخن می گوییم. اسلام ختم ادیان الاهی و شریعت نهایی خداست که بر محمد (ص) نازل شد. کتاب آن قرآن بر همه کتاب های آسمانی پیشین حاکم است و متمم کلمه ی الاهی که از طریق وحی به سوی انسان ها سرازیر شد ـ به شمار می آید. ختم وحی، قرآن و ختم ادیان، اسلام و ختم پیامبران، محمد (ص) است. این دین بزرگ با احکامی تفصیلی و قواعدی کلی، زندگی انسان را ـ از تولد تا مرگ ـ تنظیم می کند. هیچ چیزی درحیات انسان رخ نمی دهد، مگر این که حکم آن در اسلام وجود دارد. این احکام یا با نصی صحیح و دقیق و صریح بیان شده و یا به یاری اجتهاد از قواعد کلی و مفاهیم اساسی دین به دست می آید. این چکیده ی تعریفی از اسلام است که می توانیم هنگام بحث از نسبت اسلم و دموکراسی ارائه دهیم. اما دموکراسی ـ که در کفه ی دیگر ترازوی این بحث قرار دارد ـ بهترین روشی است که بشر برای دست به دست شدن قدرت، تضمین حق بیان و پیش گیری از استبداد حاکمان کشف کرده است. بر اساس این روش، انسان ها، همان گونه که حق دارند حاکمان را انتخاب کنند، حق و قدرت برکنار آنان را نیز دارایند؛ زیرا اگر قدرت بر کناری حاکمان وجود نداشته باشد، انتخاب آنان انتخابی ابدی و بی معنا است.

آیا می توانیم از سخنان شما چنین دریابیم که اسلام شیوه یی، برای زندگی دموکراسی ابزار یا ابزارهایی برای دست به دست شدن قدرت است؟

اسلام شیوه ی زندگی است. دین یاست که خدا مؤمنان رابه آن متعبد خواست است؛ اما دموکراسی راهی برای حل یکی از مشکلات است. دموکراسی راه حل مشکل حکومت به شمار می رود و شیوه یی است که انسان ها را از بندگی در برابر فرمانروایان مستبد نجات می بخشد. بنابراین، مقایسه ی دموکراسی با اسلام و اختراع دوگانگی آن دو بسیار خطا است و از حقیقت بهره یی ندارد. اسلام شامل تر و عام تر و کامل تر و تمام تر از آن است که حل کننده ی مسئله یی جزئی باشد. دموکراسی راه حلی جزئی برای مشکل حکومت و دست به دست شدن قدرت و آزادی بیان و پیش گیری از دیکتاتوری است.

اما مبنای بنیادین دموکراسی این است که حکومت از آن مردم است و مردم منبع قدرتند. این امر ممکن است مورد اعتراض مسلمانانی باشد که معتقدند در اسلام حکومت از آن خدا است.

این دو موضع کاملا خلط شده است. بله حکومت، بر اساس ایات متعدد قرآن از جمله آیه ی «ان الحکم الااللّه، امر ان لاتعبدوا الا ایاه » از آن خدا است؛ اما قدرت و دولت غیر از حکم و حکومت است. در پرسش شما مفهوم حکومت قدرت خلط شده است. قدرت از آن مردم است، یعنی مردم حاکم را انتخاب می کنند.

اما این قدرت چگونه باید اعمال شود؟ بر اساس شریعت خدا و نصوص قرآنی و پس از آن، بر اساس سنت.

اما دموکراسی نظام اکثریت است و هر گاه اکثریت اراده کرد چیزی را انجام دهد، با صرف نظر از حلیت و حرمتش انجام می دهد؛ برای مثال، چنانچه اکثریت مردم خواست شراب را حلال می کند. آیا از نظر اسلام این امر مجاز است؟

در این جا قیودی درایم که معتقدیم بر شورا و (اکثریت) حاکم است. ما در تاریخ و سنت و شریعت خود شاهد مشاوره ی حاکمان و حتی پیامبر اکرم (ص) با اصحاب و مردم هستیم که به آیه ی «و امرهم شوری بینهم» عمل کرده اند. ما معتقدیم که شورا پس از پیامبر دو قید عمده دارد:

۱. مخالف نص تفصیلی و روش دینی قرآن و سنت نباشد؛

۲. به غیر از مصلحت مسلمانان نینجامد؛ یعنی در شورا مصلحت حاکم و حزب و گروه و طبقه و خانواده یی خاص مطرح نیست. چنین اصلا شورا نیست. بنابراین، قید که شورا را مقید کرده است بر دموکراسی هم وارد است؛ یعنی انی که اکثریت پیروز در میان امت اسلامی، اکثریتی مسلمان و مؤمن به شریعت و مرجعیت قرآن و سنت است. اما اگر مردم فاسد گردیده، از اسلام خارج شدند؛ احکامش را وانهادند و از هوس هاشان پیروی کردند دیگر شایسته ی نام و عنوان اسلام نیستند. دیگر چنین مسئله یی اصلاً قابل طرح نیست. آنچه در غرب دیده می شود، این است که مردم هر گونه دلشان بخواهد تصمیم می گیرند، حرام ها و منکرها را مجاز می کنند وابواب فساد را می گشایند. این بدان سبب است که مبنا و مرجع در آن جا تنها رای مردم است. اما مبنا و مرجع ما، در درجه ی نخست، کتاب خدا و سنت پیامبر ما است و در درجه ی دوم، تاریخ فقه و تمدن و ایمان مردم.هر گاه این دو بعد با هم جمع شود، ممکن نیست مردم در فساد و تباهی غریبان فرو روند. کسانی که به این بهانه با دموکراسی می ستیزند، خیال می کنند وقتی ما از دموکراسی سخن می گوییم، منظور ما دموکراسی تقلیدی و طوطی وار است و معتقدیم هر چه دیگران انجام دادند، ما هم انجام دهیم.

دوست دارم به طور مشخص و عملی مثالی بزنم. فرض می کنیم یکی از احزاب اسلامی به قدرت برسد. آیا به احزاب دیگر ـ که ممکن است برخی از آن ها الحادی باشند و مبانی اسلام را نفی کنند ـ اجازه ی فعالیت می دهد؟

موضوع حزب گرایی ما رابه حوزه یی مهم و بسیار حساس منتقل می کند. اساساً تکثر و تنوع از سنت های خداوند در هستی است. در هستی چیز یگانه یی وجود ندارد. همه چیز متعدد و چند گانه است. یگانگی تنها از آن خدا است. خدا هیچ چیزی را یگانه خلق نکرده است. بنابراین، ایده ی تکثر و تعدد ویژه ی سیاست نیست و در همه ی جهان آفرینش جریان دارد. از سال ها پیش برادر ما یوسف القرضاوی، در پاسخ پرسندگان، می گوید:«احزاب، مذاهب سیاسی اند و مذاهب، احزاب فقهی» من این عبارت زیبا و لطیف را تایید می کنم. بر خلاف طلاب فقه ـ که شمار مذاهب را در زمانی ۲۰، در زمانی دیگر ۲۶، در زمانی ۱۲ و اکنون ۷ یا ۸ مذهب می دانند ـ من معتقدم مذاهب در شمار نمی آیند؛ زیرا مجتهدی، اگر در چند مسئله اجتهاد ورزد، در همان چند مسئله یک مذهب اجتهادی بنیان نهاده است. بنابراین، مذاهب اسلامی غیر قابل شمارش است. این ظلم بزرگی است که گفته شود اسلام دایره ی سیاست و اقتصاد و فکر و فلسفه و فرهنگ و عمران را تنگ کرده است.

پرسش این بود که آیا اسلام وجود حزب کمونیست را ـ که به الحاد فرا می خواند ـ می پذیرد و اجازه می دهد این گونه احزاب در جامعه اسلامی آزادانه افکار خود را ترویج کنند و برای دست یابی به قدرت و تغییر نظام اسلام به نظامی الحادی بکوشند؟

اسلام وجود احزابی را که با نظام عمومی و حاکمیت دولت اسلامی تعارض نداشته باشند، می پذیرد؛ اما احزابی را که نظم عمومی را بر هم زنند و حاکمیت اسلام را تهدید کنند، نمی پذیرد. شما حتی در دموکراسی های غربی هم مشاهده می کنید که بسیاری از احزاب، مثل فاشیست و نازیست، اجازه ی فعالیت نمی یابند. آیا در بریتانیا به حزبی ناریستی اجازه ی شکل گیری و علنی شدن می دهند؟ آیا در ایتالیا یا فرانسه به حزبی فاشیستی اجازه ی شکل گیری و رسمیت یابی می دهند؟ قطعاً پاسخ منفی است.

بنابراین هر دولتی ایده یی دارد که آن را مبنای نظم عمومی می داند. این نظم عمومی را محوریت عمومی دولت تعیین می کند. محوریت دولت در دموکراسی های غربی نامحدود است؛ اما محوریت دولت اسلامی به کتاب وسنت و عقیده و شریعت اسلام محدود است. این نقطه ی فرق ما و غربی ها است. از این رو، در ابتدای گفت وگو به شما گفتم که دموکراسی ابزاری برای حل مشکل قدرت و پیش گیری از منع آزادی ها و سرکوب انسان است. دموکراسی، شریعت و عقیده یی نیست که به جای شریعت الاهی و عقیدی توحیدی آمده باشد. اگر من مسئول و تصمیم گیرنده فعالیت احزاب در کشوری بودم، اجازه می دادم همه ی احزابی که محوریت و حاکمیت عمومی دولت اسلامی را پذیرفته اند اجازه فعالیت داشته باشند؛ حتی حزب کمونیست، البته اگر حزب کمونیست معتقد باشد که کمونیسم با دین و نظام دینی تعارض ندارد. چنان که اکنون درمصر بسیاری کمونیست ها که نماز می خوانند و روزه می گیرند و تنها اندیشه ی اقتصادی مارکس را پذیرفته اند. آنان، معتقدند مارکس مشکل اقتصاد را حل کرده است. ما می توانیم به آنان بگوییم شما در انتخاب مارکسیسم خطا کرده اید؛ ولی نمی گوییم شما حق فعالیت سیاسی ندارد. صندوق های شیشه یی انتخابات آزاد ـ که در آن تقلب و تبانی نمی شود و دستگاه های رایانه یی آن را بازیچه خود نمی سازد ـ میان ما داوری خواهند کرد. مردان و زنان رای می دهند و حزب پیروز را بر می گزینند.

مقایسه میان دموکراسی ب عنوان ساز و کار رسیدن به حکومت و جا به جا شدن متصدیان قدرت، و نظام (حکومتی) اسلامی است نه کل اسلام. در نظام حکومتی اسلامی، اسلام ساز کارها را معین نکرده و مجال انتخاب ابزار مناسب را به روی مسلمانان باز گذاشته است. ابزارها نیز به تناسب زمان و مکان تغییر می کنند.

آفرین! دقیقاً سکوت شارع سبحان و پیامبر ما (ص) از تعیین جزئیات نظام حکومتی، سکوتی هدف مند است. این سکوت برای مردم پیامی دارد؛ زیرا همان گونه که نص (منطوق) هدف مند است. سکوت تشریعی نیز هدف دارد. هدف از سکوت این است که امت از حق انتخاب نظام حکومتی متناسب، حق تغییر گاه به گاه آن، حق گزینش حاکمان و حق به زیر کشیدن آنان از قدرت یا ابقای آنان برخوردار گردد. نظام حکومتی اسلام مجموعه یی از مبادی و اصول است: اصول شورا، اصل آزادی، اصل عدالت، اصل پاسخ گویی حاکمان، اصل برابری مردم و ماباید این اصول را چنان اجرا کنیم که مصلحت مردم تامین شود. گونه های تامین مصلحت نیاز به تناسب زمان ومکان متفاوت است.

چگونه می توان، در مسئله ازادی های فردی، اسلام و «دموکراسی را آشتی داد؟ دموکراسی بر آزادی فردی مبتنی است. محتوای دموکراسی، کرامت انسان و آزادی مطلق او و حق او در جلوگیری از استبداد و مانند آن است؛ اما اسلام به انسان آزادی مطلق نمی دهد. در این آیین، آزادی انسان به مقررات شرعی اسلام محدود است. این یکی از اشکالات است که مخالفان دموکراسی مطرح می کنند و نتیجه می گیرند که دموکراسی راه را به روی نفوذ غرب باز می کند.

ما اینان مسئله یی مهم را فراموش کرده اند. آنان متوجه نیستند که وقتی می گویند: «دموکراسی حقوق مطلق و کرامت مطلق و آزادی مطلق انسان را تامین می کند، صریحاً اسلام را مورد نقدی خطرناک قرار داده اند. معنای سخن آنان این است که اسلام کرامت و آزادی و حقوق مطلق انسان را تامین نکرده است. واقعیت جز این انسان شامل مالی که از راه حرام به دست آورده نمی شود. کرامت انسان ـ که باید حفاظت و صیانت شود ـ مجرم یا سارق را ـ که باید به حکم شریعت اسلام زندانی شود یا دستش قطع گردد ـ شامل م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.