پاورپوینت کامل نگاهی دیگربه تفکیک یااختلاط جنسیتی درمحیط های آموزشی ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی دیگربه تفکیک یااختلاط جنسیتی درمحیط های آموزشی ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی دیگربه تفکیک یااختلاط جنسیتی درمحیط های آموزشی ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی دیگربه تفکیک یااختلاط جنسیتی درمحیط های آموزشی ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه:

پس از انقلاب اسلامی نوع روابط اجتماعی و تعامل میان زن و مرد در جامعه ی ما از ویژگی هایی کاملاً متفاوت با ایران قبل از انقلاب و بسیاری از جوامع فعلی بیگانه اعم از غربی و شرقی برخوردار بوده است.

ایجاد تغییر و تحوّل در نحوه ی تعامل جنسیت ها در بخش های مختلف زندگی اجتماعی در دو دهه ی اخیر از شدت و ضعف خاصی تبعیت داشته و نگرش های متفاوتی پیرامون ضرورت و لزوم پای بندی به جدا سازی و تفکیک زن و مرد در محیط های کار، تحصیل، تفریح، ورزش و… وجود داشته و هم اکنون نیز گه گاهی متناسب با ظرفیت های زمانی، بستر این مبحث در جامعه ما فراهم می شود. بر آن شدیم تا از زاویه ای کارشناسانه و علمی به این موضوع پرداخته و استنتاجی منطقی از آن به خوانندگان گرامی نشریه ارایه دهیم. در آغاز این راه، بحث مورد نظرمان را با آقای دکتر سید یعقوب موسوی عضو هیئت علمی و ریاست دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا علیها السلام (که تجربه تک جنسیتی را گذرانیده و می گذراند) در میان گذاشته، آنچه که از نظر شما خوانندگان محترم می گذرد، گفت و گوی هم کار ما با ایشان است. امیدواریم در فرصت مناسب دیگری این موضوع را از زاویه های دیگر تکمیل و در منظر خوانندگان قرار دهیم.«پگاه حوزه»

موضوع مورد بحث ما در رابطه با اختلاط و یا جدا سازی زن و مرد در حوزه ی روابط اجتماعی و جوامع شغلی یا آموزشی است.

در آغاز بحث لازم است از زاویه ی روابط و مناسبات اجتماعی به موضوع پرداخته، و جناب عالی با بهره گیری از تجربه های تاریخی و تئوریهای جامعه شناختی به آن بپردازید:

موضوع جدا سازی جنسی زن و مرد از ابعادی بعنوان یک بحث نو و از جهاتی هم در بُعد اجتماعی زمان، یک مسئله ی تاریخی و فراگیر تلقی می شود. موضوع اختلاط یا تفکیک جنسی، به اعتبار تغییر و تحولاتی که در دوران نوین در روابط اجتماعی میان افراد تحقق یافته است ـ و به دنبال تحولات ارتباطی، فنی و فرهنگی و دگرگونی در بستر ساختار اقتصادی و تغییر در مبانی تقسیم کار، بخصوص ـ مورد توجه کسانی که به مبانی ارزشی روابط اجتماعی اهمیت بیش تری داده اند، قرار گرفته است. شاید بتوان گفت که در حال حاضر و در یکی، دو دهه ی اخیر تنها جامعه ی ما نیست که این مسئله را به عنوان یک مسئله ی مهم جامعه شناختی و یا فرهنگ شناختی، بلکه به عنوان یک موضوع فرهنگی و اجتماعی مورد ملاحظه و امعان نظر قرار داده است و از این رو موجب برانگیختن حساسیت ها پیرامون این موضوع از ناحیه ی گروه های اجتماعی مختلف، چه در دانشگاه و چه بیرون از دانشگاه را فراهم آورده است.

اهمیت این موضوع در جامعه ی ما از ابعاد و زوایای مختلفی مشخص است، آیا به نظر شما این موضوع در جوامع دیگر نیز از اهمیت لازم برخوردار است و از چه جنبه ای می تواند باشد؟

می توان گفت این موضوع در جوامع دیگر هم به عنوان یک امر اجتماعی و ارزشی مهم از ناحیه ی روان شناسان، روان کاوان، جامعه شناسان و تحلیل گران روابط انسانی مطرح می شود.

در واقع می توان گفت توسعه ی روابط انسانی میان افراد، برای عده ای، مسئله ی تمایزات و یا تفکیک جنسی را به عنوان یک امر اجتماعی بی اهمیت و یا حداقل کم اهمیت مطرح ساخته است. به عبارت دیگر، گفته می شود به دلیل افزایش سطح مناسبات اجتماعی که عمل کرد نظام اجتماعی جدید است، بحث جداسازی جنسی، یک بحث کاملاً حاشیه ای و غیر قابل اهمیت است. از سوی دیگر در جوامع جدید، طرح و بسط مشکلات، و موانعی که بر سر راه روابط اجتماعی مطلوب، یا روابط اجتماعی سالم با آن روبرو می باشد، به عنوان یک آسیب و یک نقطه کور منفی، تلقی شده و باید در قبال آن عکس العمل های سنجیده، منطقی و عملی صورت بگیرد. و خود این موضوع، زمینه های بازنگری در اشکال روابط و مناسبات اجتماعی را تشدید کرده است.

بنابراین، بسیاری از افراد مسئله ی جداسازی را به عنوان موضوعی که می شود روی آن تامل داشت ـ و برنامه ریزی کرد و آن را به عنوان یک ارزش دینی و اخلاقی زنده نگه داشت ـ مورد توجه قرار می دهند. به خصوص در کشورهایی که هنوز روابط خودشان را با مناسبات سنتی قطع نکرده و با تکیه بر گذشته ی تاریخ بومی و هویت اجتماعی و تاریخی خود، روابط اجتماعی را تنظیم می کنند، این دسته از کشورها؛ یعنی کشورهای در حال توسعه و در مجموع کشورهای موسوم به جوامع شرقی، در مناسبات اجتماعی میان افراد، آداب و رسوم و نوع خاصی از ارزش های اخلاقی را مطرح می کنند که جدا سازی جنسی هم بخشی از آن عادات می باشد.

با توجه به گذشته ها و ریشه های تاریخی این جوامع آیا می توانید مقایسه ای بین جوامع اولیه ی غربی و جوامع اولیه ی شرقی ارایه بفرمایید؟ آیا همین تفاوت ها و نگرش ها که در عصر حاضر بین این دو جامعه (شرق و غرب) مشاهده می شود، در جوامع اولیه غرب و شرق نیز وجود داشته است؟

از بُعد تاریخی چه در تمدن های اولیه ی غربی، و چه در تمدن های اولیه ی شرقی اشکال مختلفی از جدا سازی جنسی را شاهد هستیم، به عنوان مثال اگر نگاهی به برگزاری مراسمات اعتقادی، مذهبی، اجتماعی بیندازیم ـ اجتماعاتی که مربوط به جشن و سرورهای قومی، طایفه ای و بومی بوده است ـ و یا در امور عمومی از قبیل جنگ و شرکت در فعالیت های اقتصادی و حتی تجاری، به نحوی این تفکیک جنسی وجود داشته است. در روم قدیم، ایران باستان و در هند و چین شواهدی داریم که مسئله ی جداسازی جنسی به نحوی، از لحاظ اجتماعی عمومیت داشته است. قطعا مبانی و اصولی که به عنوان فلسفه ی جداسازی جنسی در تمدن های گذشته تاریخی مورد توجه بوده، با مبانی و اصولی که امروز می خواهد مورد توجه قرار بگیرد، نقاط مشترک و متفاوتی را با خودشان دارند. اگر بخواهیم موضوع را از بُعد تاریخی و اجتماعی ـ؛ یعنی چه مسایلی که مربوط به وضعیت کنونی اجتماعات بشر هست و چه مسایلی که مربوط به گذشته تاریخی است ـ نگاه کنیم، می بینیم که از منظر جامعه شناسی، ساختار و نوع کارکرد نهادها و موقعیت های اجتماعی، نحوه ی نگرش به جداسازی جنسی را تعیین کرده است. به عبارت دیگر این نحوه از تنظیم و ترتیب در روابط اجتماعی چه در گذشته و در چه شرایط فعلی است که مشخص می کند تا ما چگونه به مسئله جداسازی نگاه کنیم.

حال که مشخص شد نحوه ی تنظیم و ترتیب روابط اجتماعی تعیین کننده ی نوع جهت ما در مسئله ی جداسازی است، این تنظیم و ترتیب می بایست از یک سری مبانی ارزشی پیروی و تبعیت داشته باشد، لطفا بفرمایید در گذشته این موضوع از چه مبانی ای متأثر بوده است؟

در گذشته، جداسازی جنسی از یک عمل کرد کاملاً اخلاقی و در پاره ای از موارد از یک روی کرد سیاسی و اجتماعی برخوردار بوده است. اخلاقی به این معنا که روابط محارم با همدیگر ـ چه در داخل یک قبیله، گروه، طایفه و به خصوص صیانت روابط زن و شوهر و صیانت رابطه ی اعضای مرکزی یک خانواده ـ اصلی بوده است که این امر پیوسته مورد حمایت ساختار اجتماعی قرار داشته. بر خلاف آن دسته از مردم که اجتماعات گذشته را متهم به نداشتن الگوی خاصی از روابط اجتماعی می دانند و یا دوران گذشته را به عنوان دوران هرج و مرج جنسی معرفی می کنند. تحقیقات نشان می دهد که اگر در گذشته تاریخی، دوره ای هم تحت عنوان دوره هرج و مرج جنسی وجود داشته دوره ی بسیار کوتاه و محدودی بوده که عوامل و عوارض مختلف طبیعی از جمله حوادث ناشی از تهدید، شرایط طبیعی، موجب گردیده که روابط اجتماعی ساختارمند و پایداری به وجود نیاید.

در زمینه تحقیقات اجتماعی کاری که «گلدین چایلد» در مورد تاریخ و گذشته ی فرهنگ های تاریخی انجام داده، یا نقطه نظرات «سورکین» جامعه شناس روسی الاصل آمریکایی، نشان می دهد که این ها بر این عقیده اند که تطور نظام اجتماعی و فرهنگی و الگوسازی در روابط و مناسبات، از یک ثبات تاریخی برخوردار است. هنگامی که اجتماعات استقرار پیدا کردند و شبکه به وجود آمد و قوانین و قرار دادهای اجتماعی متداول شد، ارزش های اخلاقی که در درون هسته و کانون این روابط مورد توجه قرار داشت، یکی از شقوق و مصادیق مجسم کننده ی روابطِ مبتنی بر اخلاق جداسازی جنسی بود. بدین ترتیب از تحقیقات حاصل از اجتماع، این نتیجه حاصل می شود که جداسازی جنسی در اجتماعات گذشته بر مبنای کارکرد اجتماعی، و به منظور حفظ و صیانت و پایداری روابط اجتماعی در غالب نقاط جهان متداول بوده است.

جناب عالی در صحبت های قبلی اشاره ای داشتید به تمدن های اولیه ی شرق و غرب که نمونه هایی از جداسازی به اشکال مختلف در آنها وجود داشته، که البته مقایسه ای هم بین این دو جوامع داشتید اما بطور مصداقی به آن نپرداختید. فکر می کنم بد نباشد که از این زاویه نیز آن پرداخته شود:

تمدن ها به اقتضای شرایط جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا بین المللی آن زمان، هویت خاص خودشان را داشته اند، به عنوان مثال تمدن «آزتگا» در آمریکای لاتین مبتنی بر اعتقادات و سنن دینی، نه از نوع وحیانی و کتابت، بلکه از نوع دینی مبتنی بر سحر و جادو و پیام های مرموزی بوده است که خود شئونات گوناگونی را برای اعضای جامعه تعیین می کرده است. یا تمدن زردها در ژاپن و کشور چین که دارای تمدنی مبتنی بر عقاید دینی اما از نوع غیر کتابت؛ یعنی بر اساس درک و تجربه ی بشری، عرفان و نوعی دریافت شهودی در نوع بشر بوده است. لاکن حوزه ی تمدن بین النهرین، یا منطقه ای که در حد گسترش یافته ی آن اسراییل بزرگ ـ به تعبیر خودشان ـ نامیده می شود، تمدن مبتنی بر نوعی اعتقاد دینی است که منشای آن کتابت، و وحی الهی و پیامبری و رابطه ی انتقال پیام میان خدا و انسان و موضوع فلاح و رستگاری و اتصال به عالم بی نهایت است. هر یک از تمدن های گفته شده با توجه به انواع مختلف از دریافت دینی و یا تولید مبانی خاص خود اشکال مختلفی از روابط و مناسبات اجتماعی را برای ساکنین خود به میراث گذاشته اند.

پس به طور خلاصه باید گفت که تمدن های اولیه شرقی مبتنی بر وحی و کتابت بوده و تمدنهای مقابل آن (غرب) مبتنی بر آموزه های بشری و توانایی انسان است.

بله، اما «کارل یاسپرس» در کتابی تحت عنوان «آغاز و انجام تاریخ» از لحاظ تاسیس و تحوّل و توسعه، همه ی این تمدن ها را در یک سیر متوازی نگاه می کند و وجوه اشتراک و افتراق آنها را هم تا حدودی مورد بررسی قرار می دهد.

فرمودید جداسازی در اجتماعات گذشته؛ یعنی در اکثر نقاط جهان بر مبنای «کارکرد اجتماعی»، به منظور صیانت و پایداری روابط اجتماعی بوده است، در این زمینه توضیحاتی را بفرمایید.

همین طور است. اما حد و حدود این قضیه و از این لحاظ که تا چه حد به عنوان الگوی مطلوب در روابط اجتماعی افراد بوده و یا این که یک الگوی صرفا مورد حمایت از روابط اجتماعی یا در پاره ای از موارد یک الگوی غیر قابل دفاع و یا بی اهمیت می باشد، این را می توان به نوع اجتماعات، تمدن ها ارجاع داد. شما می دانید که در زمان ظهور اسلام، شاهد شبکه ی خاصی از روابط اجتماعی و نوعی تمایز جنسی هستیم و یا تفکیک های جنسی که بعد از اسلام در کشورهای اسلامی تداوم یافته است، این ها لزوما معلول پیام پیامبر اسلام تلقی نمی شود. این مسایل قبل از اسلام هم بوده و رسالت پیامبر این بوده است که این تفکیک های جنسی را بر اساس مبانی و اصولی قرار بدهد که بی عدالتی، تبعیض و تمایزات ستم گرانه بوجود نیاید. پیامبر اسلام در این شبکه روابط اجتماعی را به عنوان روش و مدل و سبکی از روابط اجتماعی دخالت نداد، بلکه پیامبر اسلام آن سبک و روش گذشته را اصلاح کرد و این بسیار قابل توجه و حایز اهمیت است.

از تاریخ که بگذریم به تدریج وارد دوران جدیدی از زندگی اجتماعی می شویم و می بینیم که این موضوع دست خوش دگرگونی و تغییرات مختلفی شده است. در دوران نوینِ از تاریخ، اشکال جدیدی از تفکیک و تمایز جنسی بر قرار می شود که در بسیاری از موارد در تعارض با مبانی و اصول اخلاقی است که تمدن ها در جست و جوی آن بوده اند. به طور مثال در قاره آفریقا، تمایزات جنسی در کنار تمایزات قومی و نژادی منشأ بسیاری از نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و سر انجام آلودگی سیستم اجتماعی به فساد و ظلم و ستم می شود.

«جداسازی جنسی» از منظر جامعه شناسی چگونه ارزیابی می شود؟

همان طور که قبلاً اشاره کردم، یک موقع نهاد دینی است که ماهیت جامعه را تعیین می کند، اما در یک زمان نهاد اقتصادی یا نهاد سیاسی. بنابراین بای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.