پاورپوینت کامل مشارکت سیاسی درجامعه ی دینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشارکت سیاسی درجامعه ی دینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشارکت سیاسی درجامعه ی دینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشارکت سیاسی درجامعه ی دینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
امروزه یکی از شاخصه های توسعه ی سیاسی ـ اجتماعی هر جامعه، به میزان و نحوه ی مشارکت سیاسی مردم آن جامعه بستگی دارد. از طرفی دیگر این بحث وجود دارد که آیا نحوه ی مشارکت باید در تمام جوامع یکسان باشد و یا این که مشارکت تابعی از همان جوامع است. آنچه در ذیل می آید، نگاهی اجمالی و گذرا به این مسئله، با توجه به وجود جامعه ی دینی در کشورمان می باشد.
جامعه ی دینی
هر جامعه ای از دو عنصر اصلی تشکیل می شود:
عنصر اوّل: افراد و آحاد انسانی آن جامعه است که برپایه ی تمنّیات، منافع، آرمان ها و علایق گوناگونی در قالب گروه ها و فرقه ها گردهم می آیند. غرض و هدفی که محور این تجمع است، هر چه عام تر و فراگیرتر باشد، افراد و آحاد بیش تری بدان می پیوندند. ملیت، مذهب، زبان، دولت و نژاد، محورهایی هستند که همواره اجتماعاتِ بزرگ را بوجود آورده و افراد کثیری را همبسته و مجتمع کرده اند.
عنصر دوّم: روابط و مناسباتِ متقابل می باشد، که میان افراد و گروه های متنوعِ درون جامعه با یک دیگر برقرار است. این روابط و مناسبات، اعم از روابط حقوقی، اداری و سازمانی، نحوه ی توزیعِ منابعِ اقتصادی در روابط تولیدی، شکل حکومت و نحوه ی توزیع قدرت سیاسی، منابع و عناصر دخیل در قانون گذاری، نحوه ی شکل گیری روابط فرهنگی و نظایر اینها می باشد.
لازم به ذکر است که: عنصر دوم نقش اصلی و تعیین کننده ای در آراستن یک جامعه، به آرایه هایی؛ نظیر سنتی، صنعتی، بدوی، مدنی، دینی و غیر آن دارد.
امّا در مورد تعریف و خصوصیات جامعه ی دینی آرا و نظرات مختلفی ارایه شده است:
برخی جامعه ی دینی را، جامعه ای می دانند که عنصر دوم آن بر اساس آموزه های دین تنظیم شده باشد. طبق این تعریف، جامعه ای که تمامِ روابطِ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی آن بر اساسِ دین شکل نگرفته باشد، جامعه ی دینی نخواهد بود. و لو این که در آن جامعه افراد دین داری نیز وجود داشته باشند. به عنوان نمونه به گفتار ذیل توجّه نمایید: «… بر اساس این ضابطه؛ یعنی [شکل گیری روابط و مناسبات اجتماعی بر پایه ی دو عنصر فوق [جامعه ی دینی، جامعه ای نیست که صرفا از افراد متدین تشکیل شده باشد؛ ـ یعنی عنصر اولِ جامعه دارای وصف خاصی به نام «دین داری» باشد ـ بلکه جامعه ای است که عنصر دوم؛ یعنی شبکه ی روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی آن، بر اساس دین و آموزه های آن تنظیم شده باشد.»۱
برخی دیگر جامعه ی دینی را جامعه ای می دانند که: داوری در آن با «دین» باشد و افراد آن جامعه خود را هماهنگ و موزون با دین سازند. و به طور خلاصه می توان گفت که: جامعه ی دینی، جامعه ای است که در آن دغدغه ی دین و احساس نیاز به همسو کردنِ افراد با دین وجود داشته باشد. که برخی در این باره گفته اند: «جامعه ای دینی است که: مردم آن در واقع دغدغه ی این امر را دارند که دائما ببینند امر خدا، خواست خدا و حکم خدا چیست و در واقع سعی می کنند، اندیشه ها و رفتارهای خودشان را با این خواست و حکم،
دائما تطبیق دهند. جامعه ی دینی، جامعه ای است که مردم آن از دین، داوری می خواهند. بنابراین، دین داوری است که افراد جامعه سؤال ها و اختلاف هایشان را از آن می پرسند. البته این که چه سؤالی از آن بپرسیم، سطح سؤال های ما چگونه باشد و نوع زندگی ما چه مسایلی پیش خواهد آورد، کاری به دین ندارد.»۲
طبق این تعریف، هر جامعه ای که دین را به عنوان داور بپذیرد، جامعه ی دینی است و کاری به شکل گیری روابط اجتماعی بر اساس دین ندارد.
تعریف سومی که در این باره وجود دارد این است که: از جامعه ی دینی تعبیر به جماعت دین داران می کنند و آن را چنین تعریف می کنند: «جامعه ی دینی، جامعه ای است که: در آن چیزها و مسایلی می گذرد که منافات قطعی با فهم از دین ندارد، نه این که همه چیز خود را از دین اخذ و اقتباس کرده باشد.»۳
بنابراین قدر متیقّن همه ی تعاریف این خواهد بود که: دین به عنوان بخشی از ارزش ها و هنجارهای جامعه است که، حداقل و حداکثر آن با توجه به تعاریفِ مختلف متفاوت است.
مفهوم مشارکت سیاسی
هر چند مصادیقِ زیادی از مشارکت سیاسی، در تمدن های گذشته و کهن نیز وجود دارد، اما بحث از مشارکت به عنوان یک مسئله ی نظری و ملاک سنجش مشروعیت به طور گسترده تر، مختص دولت های مدرن است که به موازات تغییر در مفهوم سیاست و نظام سیاسی، از قلمرو دولت به دایره ی وسیع تر عملِ سیاسی صورت گرفته است. مفهوم مشارکت در ادبیاتِ سیاسی به دو دسته ی عمده تقسیم شده است:
۱. مشارکت فعال: در این نوع مشارکت فرد در جامعه تلاش می کند تا بر اصلاح و یا حداقل تصمیم و جهتِ نظامِ حکومتی تأثیر گذار باشد.
۲. مشارکت انفعالی: فرد در جامعه مواضع بی طرفانه دارد و اصولاً بر اساس نیازها وتقاضاهای حکومت حرکت کرده و یا صرفا در جهتِ حمایت از دولت گام بر می دارد و هیچ نقشی در سیاست گذاری ها ندارد. اما آنچه مورد بحث محققانِ علوم سیاسی قرار گرفته، مشارکت فعال است. «که نوعی رقابتِ سیاسی بین افراد و گروه های مختلف جامعه، در درون نظام سیاسی است. اگر چه مشارکت سیاسی در دهه های اخیر توسعه ی جهانی پیدا کرده، اما اطلاق چنین عنوانی، هرگز به معنای تصمیم و گونه ی خاصی از مشارکتِ سیاسی در تمام ملت ها نیست. ملت های جهان بنا به لوازم و الزامات فرهنگی، محیطی و تجربه ی زیستی که دارند، هر کدام طُرق ویژه ای از مشارکت سیاسی را انتخاب کرده و الگوی خاصی را تجربه می کنند. حتی در دولت های غربی نیز به لحاظ شرایط تاریخی ـ محیطی و شکاف های اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی که دارند، الگوهای مشارکتی و حزبی متعددی شکل گرفته است. به طور کلی شرایط فرهنگی و محیطی شهروندان، فرصت ها و محدودیت های مشخصی را برای مشارکت سیاسی آنان بوجود می آورد. البته می توان تأثیر این محدودیت ها و امکاناتِ محیطی و فرهنگی را، در نوع مشارکت شهروندان هر ملت در نهادها و سیستم سیاسی آن ملت مشاهده کرد. حتی در جامعه ی دینی هم که آموزه های دینی در آن ساری و جاری است، وجود چنین محدودیت هایی طبیعی است. پس بدین ترتیب مرزها، حدود مشارکت، راه ها و شیوه های مشارکتِ افراد و عناصر شرکت کننده در هر نظامِ سیاسی، مبتنی بر شرایط فرهنگی (اعتقادی ـ ارزشی…) محیطی، تجربه ی زیستی و هنجارهای اجتماعی مردم و جامعه ی آن نظام سیاسی است.۴
مبانی مشارکت سیاسی
رفتار سیاسی افراد؛ اعم از مشارکت سیاسی و غیر آن، در هر جامعه ای؛ اعم از دینی و غیر دینی منبعث از عقیده و گرایش افراد نسبت به سیاست می باشد. لذا می توان ریشه های رفتار سیاسی ـ اجتماعی افراد در باب مبانی مشارکت سیاسی و رفتار سیاسی شهروندان را در سه مقوله دسته بندی کرد.
۱. نیازها و انگیزهای شخصی؛
۲. روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری فرد از محیط زندگی؛
۳. برخوردها و عکس العمل های تشویقی و تنبیهی رفتار فرد در مواجهه با نهادهای سیاسی و اجتماعی.۵
با توجه به این سه مقوله، مشارکت سیاسی در واقع از ریشه ها و مبانی متعدد و متفاوتی مشروب می شود. و بدیهی است که نمی توان علل تحقق و عدم تحقق مشارکت سیاسی در جوامع گوناگون را به یک فاکتور، یا عامل خاص نسبت داد، بلکه باید به تمام ریشه ها و مبانی مشارکتِ سیاسی توجه داشت. مبانی اعتقادی افراد جامعه نیز یکی از عوامل مشارکت آنها در سیاست است که در بُعد عقایدِ فعالانِ سیاسی جامعه مورد بررسی قرار می گیرد. و این در حالی است که اسلام در این زمینه پا را فراتر نهاده، و این حقی را که بر اساس مبانی مشارکت، برای انسان بوجود می آید را تکلیف دانسته و اِعمال آن را واجب می داند.
رویکردهای مختلف نسبت به مشارکت سیاسی
دو رویکرد عمده نسبت به مشارکت سیاسی وجود دارد۶:
۱. رویکرد ابزاری: چنین رویکردی از مشارکت سیاسی، بر این فرض استوار است که: فرد دارای عقل بوده و محاسبه ی سود و زیان خود را می کند. و غایت اصلی افراد از این نوع مشارکتِ سیاسی عبارت است از: تأثیر بر انتخاب مجریان و بر نحوه ی تصمیم گیری آنان، به منظور تأمین منافع و خواسته های فردی بیش تر.
۲. رویکرد جامعه شناسانه: این رویکرد که به واقع نیز نزدیک تر است، برگرفته از تلقی جامعه شناسانه ی «امیل دورکیم» درباره ی مشارکت سیاسی است. بر اساس این رویکرد، مشارکت سیاسی بنابر مقتضیات زمانی و مکانی خود تعریف می شود. و با نظری مردم شناسانه و جامعه شناسانه به این پدیده نگریسته می شود. در این رویکرد دو حوزه، یا قلمرو برای جامعه در نظر گرفته می شود. الف: قلمرو، یا عالم سیاسی؛ ب: قلمرو، یا عالم غیر سیاسی. و مشارکت سیاسی را همان ارتباطِ میانِ این دو عالم می دانند که در جوامع مختلف به گونه های متفاوتی تجلی می یابد؛ مثل شرکت در انتخابات، همه پرسی و… البته مهم ترین فایده ی این رویکرد این است که: پدیده ی مشارکت سیاسی، در قالب زمان و مکان، و متناسب با مقتضیات هر عصر و شرایط ویژه ی جوامع مختلف در نظر گرفته می شود. و ملاک و محکی برای بررسی و تبیینِ اقسام مشارکت سیاسی است؛ لذا ارتباط میان مردم و دنیای سیاست، از قواعد خاصی پیروی می کند که قانون مند و حساب شده می باشد. و این قانون مندی برگرفته از هنجارهای حاکم بر هر جامعه است. با چنین رهیافتی از مشارکت سیاسی می توان به خوبی دریافت که: گونه ای از مشارکت که در یک جامعه پسندیده و مطلوب است، می تواند در جامعه ی دیگری ناپسند، نامطلوب و در تعارض با هنجارهای آن جامعه باشد.
جایگاه مشارکت سیاسی در اسلام
جایگاه مشارکت سیاسی در حاکمیت اسلام، با توجه به متون اسلامی و نظرات مختلف مبتنی بر این است که: خداوند متعال انسان را آزاد آفریده و او را بر سرنوشت خود مسلط نموده است؛ لذا انسان موجودی است
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 