پاورپوینت کامل انسان دیندار و دو رویکرد; مدرنیسم و پست مدرنیسم ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انسان دیندار و دو رویکرد; مدرنیسم و پست مدرنیسم ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسان دیندار و دو رویکرد; مدرنیسم و پست مدرنیسم ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انسان دیندار و دو رویکرد; مدرنیسم و پست مدرنیسم ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

گفت وگو از: مهدی نوروز

اشاره: در جهان امروز دینداران با دو رویکرد مواجهند: مدرنیسم و پست مدرنیسم. بسیاری از دینداران در جوامعی زندگی می کنند که هنوز به مرحله ی مدرنیسم نرسیده است، لیکن به هر حال مولفه ها و پدیده هایی از مدرنیسم را پیش رو داشته و یا با آن روبرو شده اند، هم چنین دینداران به طرقی با رویکرد پست مدرن نیز برخورد کرده اند.

متن حاضر، گفت و گوئی صمیمی است با جناب آقای دکتر موثقی استاد دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، درباره ی معضلاتی که انسان دیندار در مواجهه با این دو رویکرد با آن روبرو است و هم چنین ارایه ی راه حلی برای این معضلات.«پگاه»

در جهان مدرن انسان دیندار با چه معضلاتی روبرو است؟

این مسئله به «کدام دین، چه قرائتی از آن و کدام بخش از جهان» بستگی دارد، هم می توان کل جهان را در نظر گرفت و هم بخشی از آن را، مثلاً دیندار در غرب یا در جهان سوم.

به طور کلی دو نظر درباره ی مدرنیته وجود دارد: مثبت و تاکیدی از یک سو، منفی و تردیدی از سوی دیگر. به نظر من در اصل مدرنیته، به طور ماهوی، مولفه های مثبتی موجود است و اگر انسان دیندار، دارای دینی جامع و قرائتی معقول و منطقی از آن باشد، می تواند خود را با مدرنیته هماهنگ کند. اگر ما در مبانی نظری و آثار مادی، به یک نظام فکری مجهز و برخاسته از دین مسلح شویم و آن نظام فکری نیز، بنیان فلسفی داشته باشد، آنگاه در برخورد با مدرنیته به جای آسیب، استفاده خواهیم برد، مانند مسئله ی تهاجم فرهنگی که اگر خودمان تولید فکر داشته و از نظر تئوریک، صاحب استحکام باشیم، می توانیم با غرب گفت وگو و داد و ستد [فرهنگی] داشته باشیم.

اگر فرض کنیم که یک جامعه ی مدرن براساس مبانی اصیل مدرنیته، پدید آید؛ یک دیندار، چگونه می تواند با آن راه تفاهم و تبادل برقرار کند؟

مدرنیته را نمی توان لزوما مساوی با سکولاریسم و بی دینی دانست. حتی در تجربه ی غرب هم، مدرنیته ادامه ی پروتستانیسم است و اصلاحات از خود دین شروع شده و دین خود از طریق پروتستانیسم، الهام بخش تغییرات بوده است. اما پس از مدتی، درباره ی کلیسا ـ که نسبت به سیاست و جامعه، حالت تخریبی گرفته بود ـ واکنش نشان داده و دین را به حوزه ی خصوصی فرستادند اما آن مولفه هایی که از آزادی، انسان، فرد، عقل و غیره سخن می گویند، برای دیندارانی که از جهان بینی سنتی، فراتر آمده باشند، نیکو است و اگر به اصل دین رجوع کنیم، در آنجا نیز آن را می یابیم، ما نیز می توانیم مولفه ای مفید داشته و با ایجاد تغییراتی از این تجربه استفاده کنیم.

البته برای این منظور باید مسایلی را در نظر گرفت: اول، اینکه مسیحیت، مانند اسلام، احکام اجتماعی گسترده و لازم ندارد.

دوم اینکه، کلیسا به طور تخریبی وارد حوزه های سیاسی و اجتماعی شد، تا جایی که بانی تئوکراسی (یزدان سالاری) شده و با سلسله مراتب خود حائل میان انسان و خدا گردید. ابتدا انسان را به مسیحی و غیر مسیحی و سپس مسیحی را به مومن و غیر مومن تقسیم کرده و پیوسته بر این حصارها افزود. در حوزه ی اقتصاد نیز با فئودالیته پیوند خورد و علاوه بر آن دنیا و تولید را نفی کرد. به این ترتیب زندگی مردم به نام دین «تعطیل» شد.

سوم اینکه، کلیسا همواره در پیوند با امپراتوری ها بود، امپراتوری ها سازمان هایی بی در و پیکر هستند که نمی توانند نیروهای جامعه را به سوی توسعه هدایت کنند. لذا انسان غربی علیه کلیسا قیام کرده و عقاید آنرا خرافی می شمارد، بر عقل تاکید می کند و خواهان ارتباط مستقیم با خدا می شود و….

جنابعالی فرد گرایی (INDIVIDUALISM) را یکی از مؤلفه های مثبت مدرنیته عنوان کردید، اما معمولاً این مولفه را یکی از پایه های سکولاریسم و جانشینی انسان به جای خدا می دانند

در درجه ی اول انسان و هویت فردی انسان و انسان به ماهو انسان، اصالت می یابد. به این معنا که انسان در درجه ی اول یک «فرد» است، اگر این فرد حریم خصوصی (PRIVACY) و اختیار داشته باشد، تقویت می شود. پس اگر به منزله ی نقطه شروع باشد، خوب است، اما ایندیویژوالیسم و فردگرایی مطلق، آنرا خراب می کند.

همان نفی عبودیت موجود در فردگرایی؟

بله، انسان منهای خدا به بن بست می رسد، زیرا انسان، فقط ماده نیست و مبنای تکامل او معنویت است. اینکه مولانا می گوید:

«بشنو از نی چون حکایت می کند کز جدائیها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند . ……

یعنی منشأ از خود بیگانگی، جدایی از خدا است. البته مدرنیته در ابتدا این گونه نبود و دین را در حوزه ی خصوصی می پذیرفت، بعدها مدرنیته ی سازمان یافته و سرمایه داری، عوارض منفی آنرا (مفاهیمی چون سود و مصرف و…) شدت بخشیدند. از همین رو دانیال بل، بحث «خلا معنویت» را مطرح کرد و یا اریک فروم و مکتب فرانکفورت، مسئله ی «تهی شدن از خویش والیناسیون» را بیان کردند.

فرد باید به رسمیت شناخته شود، البته نه در آن حدی که به جامعه آسیب برساند. اگر فرد و جامعه در کنار هم قرار گیرند، می توان آزادی و عدالت را با هم بدست آورد. در اسلام طبق آنچه اقبال و مطهری و امثال ایشان معتقد بودند، چنین استنباط می شود که فرد و جامعه «هر دو» اصالت دارند.

نگاهی هم به جامعه خودمان داشته باشیم. زیرا به هر حال دسته ای از مؤلفه ها و مظاهر مدرنیسم؛ مانند آزادی، حقوق طبیعی، فردگرائی، علوم طبیعی، جاده سا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.