پاورپوینت کامل آزادی سیاسی در اندیشه و سیره ی علوی ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آزادی سیاسی در اندیشه و سیره ی علوی ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آزادی سیاسی در اندیشه و سیره ی علوی ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آزادی سیاسی در اندیشه و سیره ی علوی ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

پرسش اصلی مقاله ی حاضر این است که آیا می توان از امکان و اعمال آزادی سیاسی در اندیشه ی امام علی علیه السلام سخن گفت؟ و آیا اساسا می توان در اندیشه ی سیاسی ایشان مصادیق و سازوکارهایی برای آزادی سیاسی پیدا کرد؟

در پاسخ به سؤال فوق دو فرضیه وجود دارد: یکی این که بحث هایی نظیر آزادی، به ویژه آزادی سیاسی در اسلام مسبوق به سابقه نبوده و نمی توان در اندیشه ها و متون اصیل اسلامی سراغی از آن ها گرفت؛ زیرا این بحث ها مقتضای دوران مدرنیته است که از دوره ی مشروطیت وارد فضا و ادبیات سیاسی ایران شده است. به این ترتیب در این نگاه نمی توان به متون و اندیشه های اصیل اسلامی برای نوع آزادی سیاسی تمسک جست. بنابراین آزادی سیاسی و مصادیق آن ـ مانند: حق تعیین سرنوشت، آزادی بیان، آزادی انتخابات و رأی دادن، تشکیل اجتماعات و احزاب سیاسی و آزادی مطبوعات و… ـ اقتضای زندگی سیاسی کنونی است و نمی توان سابقه ای برای آنها در گذشته پیدا کرد. آنچه در گذشته وجود داشته، بحث از آزادی معنوی، با تأکید بر جنبه های درونی فردی است و نه جنبه های برونی و اجتماعی که با آزادی سیاسی نسبتی می یابد.

فرضیه ی دوم بر خلاف فرضیه ی اوّل معتقد است که: می توان از امکان و اعمال آزادی سیاسی در اندیشه و عمل امام علی علیه السلام سخن گفت و مصادیقی برای آن جست وجو کرد. و اساسا بحث از آزادی سیاسی در اندیشه و متون اصیل اسلامی مسبوق به سابقه بوده و چیزی نیست که پس از فضای مدرنیته و در غرب پدید آمده باشد. مصادیق آزادی سیاسی؛ نظیر آزادی بیان، حق تعیین سرنوشت، آزادی انتقاد و آزادی گروه های سیاسی مخالف و… در حکومت امام علی علیه السلام وجود داشته است و تنها امروزه شکل ظاهری آنها تغییر نموده، اما محتوا و مضمون همان است. به عنوان مثال در این فرضیه، از امر به معروف و نهی از منکر، یک برداشت دموکراتیک و آزادی گرایانه می شود که نقش اساسی و مهم آن در حکومت آشکار می گردد؛ زیرا مردم با عنایت به این اصل، به امر نظارت بر حکومت و حاکمان پرداخته و هر گونه نارسایی و نابسامانی و انحرافی را در حاکمان ببینند ـ بدون این که عوارض منفی برای افراد داشته باشد و از عواقب آن وحشت داشته باشند ـ گوشزد می کنند و حاکمان نیز متقابلاً پاسخ گو هستند.

دو فرضیه ی فوق در پاسخ به سؤال اصلی این مقاله مطرح و مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد. امّا فرضیه ی مختار این پژوهش فرضیه ی دوم می باشد و طبیعتا اثبات این فرضیه، ابطال فرضیه ی دیگر را به همراه خواهد داشت؛ لذا این پژوهش در چند بخش سامان یافته است، ابتدا از مفهوم آزادی سیاسی بحث می شود و سپس سازوکارهای آزادی سیاسی در اندیشه و عمل امام علی علیه السلام مورد بررسی قرار گرفته و به سه مصداق از مصادیق متعدد آزادی سیاسی اشاره خواهد شد که عبارت اند از: ۱. نصب حاکم و انتخاب حکومت؛ ۲. آزادی انتقاد و اعتراض؛ ۳. آزادی گروه ها و جریان های سیاسی.و در پایان نیز جمع بندی و نتیجه گیری مباحث خواهد آمد.

مفروض این پژوهش این است که انسان آزاد آفریده شده و موجودی مختار می باشد، بنابراین در طول زندگی خویش آزادانه دست به تصمیم گیری و انتخاب می زند و به هر سوی که بخواهد می تواند حرکت کند. زندگی انسانها بر اساس جبر پایه ریزی نشده و اگر این گونه بود، اساسا دعوت پیامبران الاهی نیز چیز مطلوبی نبود. آن چه می توان از اساس دعوت پیامبران آموخت، جنبه ی مختار بودن و آزدی انسان در تعیین راه و روش زندگی خویش است. پیامبران الاهی انسانها را به سوی حق و حقیقت فرا می خوانند و انسان ها در پذیرش و عدم آن مختارند.

به هر ترتیب مسأله ی آزادی و آزادی سیاسی، یکی از اساسی ترین بحث های سیاسی روز جامعه ما است. جست وجو در اندیشه و رفتار امام علی علیه السلام راه گشای چالش هایی است که بر سر راه آزادی در جامعه ی ما وجود دارد. فایده ی انجام چنین پژوهش هایی ـ علاوه بر آشنایی با اندیشه و رفتار امام علی علیه السلام درباره آزادی ـ می تواند راه کار و سازوکاری برای افراد و نهادهای موجود در جامعه باشد، که به آن حضرت تأسی نموده و از اندیشه و رفتار آن حضرت پیروی کنند، تا از این طریق بتوانیم به برپایی یک نظام سیاسی مطلوب دست یابیم.

چیستی آزادی سیاسی

در پاسخ به این سؤال که «آزادی سیاسی چیست؟» برداشت ها و تعاریف مختلفی ارائه شده است. گروهی آزادی سیاسی را به معنای مقدار آزادی مخالفان در یک حکومت دانسته اند. بر طبق این تعریف، آزادی سیاسی، با آزادی مخالف در چارچوب قانون محک می خورد. در این مورد مخالفان باید بتوانند آزادانه و البته در چارچوب قانون به ابراز نظر بپردازند، از حکومت و حاکمان انتقاد کنند و برای دست یابی به قدرت، با استفاده از راه های قانونی اقدام نمایند. مقصود از قانون در این جا اراده ی حاکمان نیست، بلکه در یک جامعه ی آزاد، «قانون» مستقل از اراده ی مجریان و کارگزاران حکومت وضع می شود، نه این که اراده ی حاکم، قانون محسوب شود. به هر حال اعمال حقوق اجتماعی توسط شهروندان و مخالفان ـ بر اساس قانون ـ آزادی سیاسی نامیده می شود.۱

در معنایی دیگر از آزادی سیاسی به نقش افراد در جامعه اشاره شده است و این که مردم بتوانند در امور سیاسی جامعه نقش داشته و نظام سیاسی را به سمت مطلوب خویش هدایت کنند. در این تعریف ملاک و معیار شرکت در فعالیت های اجتماعی، قطع نظر از وابستگی های قومی، زبانی، نژادی، و دینی دانسته شده و امکان و اعمال آزادی سیاسی برای همه ی شهروندان جامعه تأکید شده است. طبیعی است، وقتی اختلاف رأی و نظر پدیدار شود، ملاک، رأی اکثریت است و دیگران نیز باید از آن تبعیت کنند.۲

در تعریفی دیگر، بر انواع آزادی سیاسی تأکید شده است و این که مردم از حق انتخاب، فعالیت سیاسی، انتشار روزنامه، ایجاد تشکل ها، احزاب، اجتماعات سیاسی و بیان افکار و نظرات سیاسی برخوردار بوده و می توانند آزادانه در همه ی این امور شرکت جسته و آنها را انجام دهند.۳ البته تعاریف دیگری از آزادی سیاسی به عمل آمده است که در آنها نیز به نوعی به نقش مردم و تأثیرگذاری آنان در حکومت تأکید شده است.۴

جمع بندی تعریف های فوق این است که در همه ی آنها به نوعی از نقش مردم سخن به میان آمده و به میزان تأثیر گذاری آنها در حکومت اشاره شده است. شاید بتوان گفت: نکته ای که در تعاریف فوق فراموش شده، این است که، به نقش حکومت در برابر مردم اشاره نشده و تنها از نقش مردم و اعمال آزادی آنها سخن گفته شده است. در تعریف آزادی سیاسی، همان گونه که به نقش مردم اشاره می شود، باید به نقش حکومت نیز اشاره شود.

اگر آزادی سیاسی را به رابطه ی متقابل مردم و حاکمان تعریف کنیم، جنبه ی مغفول مانده نیز کامل خواهد شد. آزدی سیاسی، همان گونه که به نقش مردم در حکومت و میزان تأثیری گذاری آنها اشاره دارد، به نقش حکومت نیز در برابر مردم نیز اشاره خواهد داشت و در واقع رابطه ای متقابل و دو سویه را به تصویر می کشد. رابطه ای که در آن، از سویی مردم به اعمال آزادی می پردازند و از سویی حکومت نیز به خواسته های مردم توجه می کند و در مقابل آن ها پاسخ گو بوده و عکس العمل مناسب از خود نشان می دهد.

در این تعریف، آزادی سیاسی در واقع رابطه ی متقابل مردم و حاکم است. یک طرف آن به تأثیر گذاری مردم در حکومت اشاره داشته و طرف دیگر، سازوکارهایی است که بر عهده ی دولت است، که یکی از آنها برقراری نظم و امنیت در جامعه می باشد. در جامعه ای که از هرج و مرج می رنجد و نا امنی وجود دارد، نمی توان از امکان و اعمال آزادی سیاسی و نقش و تأثیری گذاری مردم در حکومت سخن گفت؛ زیرا در این جامعه مردم به دنبال آرامش و برقراری فضای امن در زندگی خویش هستند. بنابراین از دست دادن آزادی های سیاسی را به برقراری امنیت و آرامش ترجیح می دهند.

بنابراین آزادی سیاسی بیان رابطه ی دو سویه ی شهروندان و حاکمان در یک نظام سیاسی است. مردم و زمامداران جامعه هر یک وظایف و کارکردهایی بر عهده دارند که با انجام آنها، این رابطه شکل گرفته و معنا می یابد؛ لذا در چنین نظامی می توان از امکان و اعمال آزادی سیاسی و سازوکارهای آن گفت وگو کرد.

سازوکارهای آزادی سیاسی

الف:نصب حاکم و انتخاب حکومت

اساسی ترین بحث در آزادی سیاسی این است که آیا انتخاب یک حکومت و حاکم به رأی و نظر آزادانه ی مردم بستگی دارد، یا این که باید به اجبار نوع حکومت و شخص حاکم را بر مردم مسلط نموده و آنان را به اطاعت از حاکمی که هیچ انس و الفتی با او ندارند وادار ساخت؟ بی تردید پاسخ منفی است و نمی توان نوع حکومت و شخص حاکم را بر مردم تحمیل کرد. حتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی در مدینه نظام سیاسی بر پا ساخت که مورد پذیرش و قبول مردم آن سامان قرار گرفت.

امام علی علیه السلام نیز هم چون رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که با اقبال مردم روبه رو شد، تن به حکومت سپرد و رهبری جامعه را بر عهده گرفت. چنان که در طی ۲۵ سال گذشته، به هر دلیل ممکن، مورد پذیرش مردم قرار نگرفته بود. البته آن حضرت در مراحل و موارد گوناگون، اعتراض خود را نسبت به حکومت و حاکم آن آشکار ساخته بود که حق وی را که همانا جانشین حضرت رسول صلی الله علیه و آله بوده است، غاصبانه از چنگ ایشان در آورده و حکومت را از ایشان دریغ کرده اند. به عنوان مثال آن حضرت در خطبه ی معروف به شقشقیه می فرماید: «هان به خدا سوگند! جامه ی خلافت را در پوشید و می دانست، خلافت جز مرا نشاید، که سنگ آسیا تنها گرد استوانه به گردش درآید.»۵

عدم اقبال عمومی به امام علی علیه السلام برای در اختیار گرفتن حکومت، سوای جانشینی دینی و معنوی وی از سوی خداوند؛ یعنی «امامت» است. امامت ایشان و مرجعیت دینی حضرت علی علیه السلام هیچ دخلی به پذیرش و عدم پذیرش مردم نداشت و در واقع منصبی الاهی و معنوی بود. اما اینکه آن حضرت در مرتبه ی یک حاکم و فرمان روا و رهبر جامعه قرار گیرد، می بایست از سوی مسلمانان مورد پذیرش قرار می گرفت و چنین امری پس از گذشت ۲۵ سال از وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله میسر شد. و خسران عظیمی از این ناحیه بر امت نوپای اسلامی وارد آمد.

پس از قتل عثمان، مردم گروه گروه به سوی آن حضرت روی آورده و با اصرار فراوان رهبری ایشان را آزادانه پذیرا شدند. امام این لحظه را این گونه توصیف می کند:

«شما دست بیعت دراز می کردید و من به علامت اکراه دست خود را پس می کشیدم. شما دست خود را برای بیعت باز می کردید و من به عکس، به علامت امتناع از قبول، دست خود را می بستم. ولع و تشنگی نشان دادید؛ مانند شتران تشنه که به آب می رسند، ازدحام به قدری بود که کفش ها از پاها و رداها از دوش ها افتاده، ضعفا پامال شدند، مردم مدینه و کسانی که حاضر به بیعت بودند آن قدر اظهار خوشحالی و بهجت کردند، تا آنجا که کودکان به پیروی از بزرگان غرق در شادی بودند، پیران سالخورده با کمال ضعف و ناتوانی آمدند که بیعت کنند، بیماران با مشقت فراوان از بستر بیماری به خاطر بیعت حرکت کردند و آمدند، حتی زنان و دختران برای بیعت کردن سر از پا نمی شناختند.»۶

موارد متعددی در «نهج البلاغه» آمده، که حضرت در آنها به توصیف صحنه ی بیعت مردم با خود پرداخته است.۷ به هر تقدیر مردم آزادانه به انتخاب امام برای حکومت تن دادند، امام علیه السلام در نامه ای که به مردم کوفه می نویسد، این مسأله را یادآوری کرده و می گوید: «بایعنی الناس غیر مستکرهین و لا مجبرین، بل طائعین مخیرین؛ پس با من بیعت کردند، نه از روی اکراه، و نه از روی اجبار، بلکه فرمانبردار و به اختیار».۸

در برخی موارد نیز امام از این که خلافت و حکومت به وی تحمیل شده است، سخن به میان آورده و نسبت به آن اظهار عدم تمایل کرده و می گوید: «به خدا، که مرا به خلافت رغبتی نبود و به حکومت حاجتی نه، لیکن شما مرا بدان واداشتید و آن وظیفه را به عهده ام گذاشتید.»۹ در موارد متعدد دیگری نیز آن حضرت یادآوری می کند که بیعت مردم با ایشان، بدون هر گونه اجبار و اکراهی بوده است و بیعت کنندگان، آزادانه و با اختیار تمام ایشان را به حکومت برگزیده و با آن حضرت بیعت کرده اند.۱۰

بنابراین پذیرش حکومت امام علی علیه السلام توسط مردم با طوع و رغبت و آزادانه انجام گرفته و امام نیز در سخنان خود در «نهج البلاغه» بر این حق صحه گذاشته است. آن حضرت حکومت خویش را به پذیرش آزاد مردم متکی کرده و آن را یک جنبه ی قوّت حکومت خویش بر می شمارد. وقتی مردم آزادانه به حکومتی تن ندهند، بی تردید در برابر آن کارشکنی کرده و مخالفت و نارضایتی خویش را با ابزارهای گوناگون آشکار و نمایان خواهند کرد. پذیرش آزادانه ی حکومت و شخص حاکم توسط مردم، کارایی این حکومت را به نحو چشم گیری بالابرده و ضامن حضور مردم در صحنه های گوناگون خواهد شد. در این صورت کارشکنی ها و عدم کارایی حکومت نیز به حداقل خود رسیده و نظام به سمت اهداف مورد نظر، با توجه به حمایت مردم حرکت خواهد کرد.

در یک جمع بندی از سخنان امام علی علیه السلام ـ که در «نهج البلاغه» گرد آمده است ـ می توان گفت که: سخنان ایشان درباره ی نحوه ی به حکومت رسیدن و نصب حاکم و انتخاب حکومت توسط مردم به دو گونه مطرح شده است: یکی این که در برخی موارد ایشان به صراحت از حق خود یاد کرده، خلافت و حکومتِ بر مردم را از آن خود می داند و در موارد متعددی نیز یادآور می شود که این حق مسلم ایشان غصب شده است. در موارد دیگری نیز به نظریه ی انتخاب حکومت و حاکم توسط مردم اشاره داشته و حکومت زورمدارانه و سلطه گرانه را بر نمی تابد و مردم را در این زمینه صاحب نقش و اثر می داند. لازم به ذکر است که موارد متعددی از این قبیل در مقاله ی حاضر آمده است.

به این ترتیب شاید بتوان گفت، وجه جمع این دو نظریه این است که بگوییم: ایشان قائل به نصب الاهی با انتخاب و رجوع مردم به امام هستند. بنابر این مردم به حکومت مشروعیت نمی بخشند و تنها در کارآمدی حکومت نقش خواهند داشت. به هر حال با توجه به این وجهِ جمع که بین دیدگاه های امام علی علیه السلام صورت گرفت، بیعت مردم با حا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.