پاورپوینت کامل روایت یک جنگ اینترنتی ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روایت یک جنگ اینترنتی ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روایت یک جنگ اینترنتی ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل روایت یک جنگ اینترنتی ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

ترجمه و تدوین: ضیاء الدین صبوری

گستره ی همگانی، مبتنی بر رفتار گروهی و ارادی در پیگیری خواسته های همگانی جامعه است؛ بنابراین «ارتباط» یکی از شرایط لازمِ شکل گیری آن به حساب می آید. اکنون شبکه ی انتقال اطلاعات از راه رایانه، گسترده ترین وسیله ی ارتباط در جهان به حساب می آید. از این رو، تعامل قابل تأمّلی میان اینترنت به مثابه ی یک ابزار و گستره ی همگانی وجود دارد. اما سؤال این است که آیا این تعامل اصولاً قابل کنترل است و آیا می توان آن را به اندازه های دلخواه درآورده و تابع اراده ای محدود و مشخص قرار داد؟ و داخل کردن انگیزه های عقیدتی در عرصه ی حضور این ابزار فراگیر تا چه حد می تواند در کار و زارهای تبلیغی آن مؤثر افتد؟

در شرایط فعلی جهان امروز ـ بدون چیدن ادله ـ اثبات شده است که شبکه های ارتباط کامپیوری، محدودیت های ایدئولوژیک و عقیدتی را برنمی تابند. هیچ کس به دلیل عقاید و آرائی که دارد، از حق سامان یافتن در این شبکه ها، یا تأسیس «وب سایت» (Web Site)محروم نمی شود. بلکه می توان چنین(NGO)هایی را برای پیگیری خواسته های بشر ایجاد کرد، یا آن را در اختیار داشت. مقاله ای که در پی می آید، گزیده ی ترجمه ای است از نشریه ی «اینترنت العالم العربی» که محمد فاخر قرباوه (عمادالدین) تجربه ای از این مدّعا را به تصویر کشیده است.«پگاه»

هم حزن آور است و هم خنده آور؛ زیرا آن تراژدی ای که ما دیدیم بیش تر به فیلم های «تام و جری» شبیه تر و نزدیک تر بود، تا به یک واقعیت منطقی و معقول. انسان چگونه می تواند تصور کند که از کاشتن پیاز، سیب یا زیتون برداشت کند؟ چگونه می توانید تصوّر کنید که مزرعه ی وسیعی را که از پیاز کاشته اید ـ و بوی آن از شرق تا غرب، بینی ها را به زکام واداشته است ـ محصول و فرآورده ی آن، میوه ای با شاخه های سر به زیر باشد؟!

عزیزان! این تحقیق ماحصل قهرمانی های دون کیشوت می باشد که چند ماه به طول انجامیده است. هنگامی که با مردمک چشمان خودمان دیدیم که چگونه آسیاب های بادی درگیرند و سعی می کنند که خودشان را در جهادی مقدس قانع کنند، و عجیب آنکه بسیاری هم داشتند برای آنها کف می زدند و هورا می کشیدند و برای آنها آرزوی توفیق می کردند!

اینک شرح قصه را می خوانید:

اناالعربی

در بهار سال گذشته بین سایت های عربی، سایتی با نام «انا العربی» پا به عرصه ی وجود گذاشت که به حق گفته می شود، این سایت اسمی بامسمّا داشت. در این سایت دیدیم، شنیدیم و خواندیم که قدرت و نفوذ کاوش ها، گفت وگوها، بررسی ها و… اسم مستعار صاحب سایت؛ یعنی «رابین هود» بود، آنگونه که برخی از منابع موثق می گویند: او جوانی در بهار عمرش بود.

سایت «انا العربی» بالون بزرگی بود که «رابین هود» خود، آن را باد کرد، تا اینکه از کنترل دستش خارج شده و به پرواز درآمد و با وزش بادها به هر سمت که پیش می آمد، حرکت می کرد…. در آن هنگام که تعداد سایت های گفتمان محدود بود و به جز چند سایت به نام های: «الساحات، سوالف، منتدی العرب، سحاب و عنابر مستشفی العرب» وجود نداشت، اما با این حال سایت های سحاب و منتدی العرب به شکل عجیبی گمنام و بی آوازه بودند. در همین حال سایت «عنابر» بدلیل دوری جستن کاربران از آن بزودی بسته شد تا سایت «ساحات» در مرتبه ی اول و سایت «سوالف» پس از آن بتوانند عرصه را پرکنند. این سایت های چهارگانه روشی نزدیک به هم در سیطره ی بر مطالب و سانسور موضوعات در پیش گرفتند، تا اینکه به ممنوعیت درج آثار تعداد بسیاری از افراد در آنها انجامید.

جاذبه ای وحشتناک،. .. و ستون پنجم

سایت «انا العربی» با لباس تازه و برنامه ای بسیار پیشرفته به میان آمد؛ گشایش این سایت، مانند صاعقه همه را غافلگیر کرد و صفحات آن به شکلی که هیچکس در هیچ کدام از سایت های دیگر عربی سراغ نداشت، پرشد! سایت انا العربی درهای خود را به روی تمام افرادی که ممنوع الأثر شده بودند باز کرد و آنها آنچه را که می خواستند و درسایت های دیگر ممنوع بود، در این سایت می ریختند و آثار آنها به شکل عجیبی در صفحات آن انعکاس یافت….

از این رو «رابین هود» خود به تنهایی بین چند مانع گیر افتاده بود:

۱. ترس از اینکه کاربران صفحه اش آزرده خاطر شوند؛ ۲.ترس از هم پاشیدن و تشتّت بین اعضای دستگاه سانسور؛ ۳.ترس از جوّ دمکراتیک که دلباخته و شیفته ی آن بود؛ ۴. ترس از حدود خدا و رسولش (که متأسفانه دست های های زیادی بدون هیچ مانعی برای دست درازی به سوی آن دراز شده بود.)و….

زنگ خطر در تمام سایت های عربی به صدا درآمد. تقریبا همه روزه، اکثر بحث ها در سایت های دیگر پیرامون این سایت بود و همین امر باعث شد، تا کاربران از هرنقطه به این سایت روی آورند. سایت «انا العربی» بدون زحمت، تمام نورها را از سایت های دیگر ربوده و «رابین هود» آنچه را که به چشم خود می دید نمی توانست باور کند. این سایت هنگامی که در قالب یک برنامه و طرح سیاه قرار گرفت، به مانند بمبی در آمد که هیچ کس به پنهان کردن انعکاس آن، یا چشم پوشی از آن قادر نبود؛ بویژه پس از آنکه یک گزارش دانشگاهی کامل پیرامون آن منتشر شد. از این زمان بود که تب شدیدی بر پیشانی «انا العربی» نشست، حال برای اینکه بدانیم فضا تا چه اندازه برای سایت مسموم شده بود، کافی است که بدانیم یکی از کاربران کلمه ی سگ (کلب ) را به جای کلمه ی عضو در صفحه ی «انا المجلوس» گذاشته و این شخص گمنام و ناشناس، بیش از ۲۰۰ نفر را از صفحه ی «انا العربی» دور کرد.

در واقع یکی از سانسور چیان «انا العربی» بی آنکه «رابین هود» اطلاعی داشته باشد، دست به این اقدام زد و پس از آن به صورت بسیار زیرکانه تلاش برای ربودن نورها از صفحه ی انا العربی آغاز شد….

فروپاشی و تخریب

این سانسورچی، با روش ترکیب برنامه و نوع ترجمه اش شروع به تلقین این مورد به «رابین هود» کرد که او می خواهد در به دوش کشیدن مسئولیت، یک صفحه از صفحات سایت او را همراهی کرده و آن را به سایت خود منتقل کند.

سرانجام، این تغییر اعلام و باعث چشم پوشی «رابین هود» از صفحه ی مطالعات اسلامی و واگذاری آن به شبکه ی «هجر» به سرپرستی شخصی شد که مدعی بود ( م. ع ) نام دارد. از این رو ام