پاورپوینت کامل روشنفکران و فیلسوفان غربی; دیگر ایده تازه ای وجود ندارد ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روشنفکران و فیلسوفان غربی; دیگر ایده تازه ای وجود ندارد ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روشنفکران و فیلسوفان غربی; دیگر ایده تازه ای وجود ندارد ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روشنفکران و فیلسوفان غربی; دیگر ایده تازه ای وجود ندارد ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
اشاره:
نقد تفکر غرب، از مهمترین اموری است که فیلسوفان شرقی و اسلامی باید بدان توجه کافی نمایند. بسیار واضح است که مقصود از نقد، مخالفت یا تعارض همراه با عصبیت نیست، بلکه ایجاد زمینه ی لازم برای گفتمانی سالم همراه با عرضه ی سرمایه ی فکری خود به طرف مقابل است.
«مطاع صفدی» از متفکرین عرب لبنانی است که در مرکز «الانماء العربی» کار می کند. وی از شخصیت هایی است که تخصص ویژه ای در فلسفه ی غرب دارد و برخلاف اندیشه های نسبی گرای امروزی، معتقد است، باید از مفاهیم کلی دفاع کرد. برای مثال وی از مفهوم کلی آزادی یاد می کند که چگونه عده ای آن را متهم به تجریدی بودن کرده و با نسبی شمردن، آن را به شمشیری حاکم و مسلط درآورده و به ساده ترین وسیله برای فرار از اعطای حقوق حقیقی تبدیل کرده اند. «مطاع صفدی » معتقد است، بهترین معیار برای سنجش مفاهیم کلی، خود کلی است. وی در توصیف فلسفه ی جدید می گوید: فلسفه ی امروز، محصول مفاهیم نیست، بلکه مفهوم ساز است و در انتقاد از تفکر سیاسی شده ی غرب می گوید: هر ملتی که تفکر را پیشه ی خود ساخت، حق ندارد به نام عقل گرایی، ملت دیگر را متهم به عدم تفکر کرده و بخواهد از آن سود برد.
در اینجا ضمن تشکر از دوستان ارجمندمان در رایزنی فرهنگی ایران در بیروت، توجه شما خوانندگان گرامی را به خلاصه ی گفت و گو با ایشان جلب می نماییم.«پگاه»
در ابتدا ـ برای آشنایی اجمالی خوانندگان ـ بفرمایید، آثار شما بیشتر به چه موضوعاتی می پردازد؟
این تالیفات درباره ی مسأله ی اساسی تفکر و آنچه که به تفکر مربوط می شود، می باشد. در حال حاضر جهت گیری هایی که بر تفکر حکومت می کرد، غالبا حول آنچه که من «پیش قضاوت» و یا «تأویل» نام گذاری می کنم، دور می زند و عنصر تفکر ناب بسیار ضعیف و بیرنگ تر از آن چیزی مطرح می شود که بنام تفکر در نوشته ها از آن یاد می شود. چنین احساس می کنم که تعهد لازم نسبت به حقیقت و واقعیت، در اینگونه نوشته ها که به نام تفکر انتشار می یافت، وجود ندارد. بدون وجود چنین تعهدی نسبت به حقیقت، می توان از هر امری سخن به میان آورد، بدون اینکه معیار مشخصی در خصوص «گفتار پیرامون تفکر» وجود داشته باشد.
هنگامی که گفتاری مطرح می شود، نوعی تعلیل یا علت تراشی و تأویل پیشاپیش آن وجود دارد که گویی معیاری برای تشخیص حقیقت است. به ندرت اتفاق می افتد که چنین گفتارهایی، به خود زحمت بدهند، در مورد این معیارهای پیشاپیش فرض شده تحقیق کنند. هرچیزی که تحت عنوان تفکر نگاشته می شود، مسئولیت دارد که در مرحله اول معیار تفکر را مستدل، آشکار و مبرهن سازد؛ اما آنچه که دراین مرحله متداول است این است که، روشنفکر به ندرت به مفاد تفکر و لزوم استقلال و قائم بذات بودن آن اهمیت می دهد. البته این به معنای فقدان تفکر نیست، بلکه تفکر سهم ویژه ای در کلیه ی زمینه های معرفتی و فرهنگی دارد. اگر این سهم ویژه در دانشها و معارف وجود نداشت، بنیاد فرهنگ رو به نابودی می نهاد و نمی توانست خالق سنت هایی باشد که مایه ی مباهات تفکر و عقلانیت بشری است. لکن آنچه عملاً اتفاق می افتد این است که نص و متون ثابت از دخالت فکر در ذات خود و حضور حقیقی تفکر در ساختار نصوص، جلوگیری می کنند. نص ثابتی که جلوی دخالت تفکر و اندیشه را می گیرد بدین مدعا نیازمند است که اثبات کند اثری فکری است. مشکلی که نص و نوشتار فلسفی دچار آن هستند این است که از تمیز و بازشناخت فصل مشترک دقیق میان «فرهنگ تفکر» و نیازمندی های زیادی که بدون اجازه بر آن حمل و یا از آن استنساخ می کنند، بازمی ماند. پدیده ی جلوگیری از تفکر، اختصاص به تفکر عربی معاصر ندارد، بلکه این پدیده به همین نام و به دور از تعهد نسبت به حقیقتی قائم بذات و مستقل، به شکل بسیار شایع در صفحات کتاب های فلسفی غربی نیز وجود دارد. تنها دوران موسوم به عصر ایدئولوژی های بزرگ، مشمول این حکم نمی گردد. شاید ایدئولوژی هایی با ادعای ارتباط با تفکر واندیشه، وجود داشته باشند که در عین حال، در اعطای برخی از حقوق تفکر، قصور ورزیده اند. لکن حکم منع و جلوگیری از تفکر، فقط شامل اینگونه ایدئولوژی ها نمی شود، بلکه حتی در مورد حاکمیت برخی از تمدن های کنونی غرب نیز صادق است.
حال ببینیم مفهوم (تفکر به منزله ی یک مصدر و مرجع برای قضاوت در مورد ذات خویش) چیست؟ برای مثال مفهوم آزادی را در نظر می گیریم؛ در عصر کنونی، مفهوم کلی و والای آزادی به دست فراموشی سپرده شده است و مردم و فرهنگ های اجتماعی به شکلی محتاطانه در جستجوی آزادی های محدود هستند. (آزادی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی)
مفهوم نسبی بودن آزادی، به شکل شمشیری حاکم و مسلط درآمده است که در برابر کلیت و بازمعنایی مفهوم از «کلمه ی آزادی» قد برافراشته است. متهم کردن این مفهوم کلی به اینکه تجریدی و به دور از واقعیت ملموس می باشد، در واقع ساده ترین وسیله برای فرار از اعطای حقوق حقیقی این مفهوم است. بنابراین، برای مفهوم کلی معیاری جز خود مفهوم کلی و کلیت باقی نمی ماند و این مسأله فقط در صورتی تحقق خواهد یافت که حق و سهم واقعی تفکر را ادا کنیم.
اما افزایش امور نسبی، موجب گم شدن مهمترین معیاری شده است که حقیقت به آن باز می گردد. موج بلندی که امروزه به نام «انقلاب اطلاعاتی» و «فزونی اطلاعات» بالا گرفته است تا حدود زیادی این اهتمام نسبت به کلیت مفاهیم را از میان برداشته است.
هیچ کس خواستار یافتن اصل و مرجع اطلاعات نیست، جز اینکه این اطلاعات باید با سلسله ی اطلاعات دیگر ارتباط یافته و این سلسله تا بی نهایت ادامه یابد. این مسأله دقیقا شبیه این است که حافظه ی انسان به صندوقی پرنشدنی تبدیل شده باشد؛ صندوقی که هیچگاه پر نمی شود، مگر آن که در همان لحظه ای که پرمی شود، خالی گردد. بدین مفهوم که گرسنگی سیری ناپذیر اطلاعاتی شایع شده است.
شما در طول مدت اقامت خود در فرانسه به تحقیق درباره ی تفکر جدید غرب پرداختید و حاصل این مطالعات را در کتاب (نقد تفکر غرب مدرنیسم و فرامدرنیسم) جمع کرده اید. آیا در این خصوص مطلبی برای گفتن دارید؟
چیزی که ما را به بررسی تفکر غرب، تشویق می کند، زمینه ی بسیار حاصلخیز این فرهنگ است که آن را از دیگر فرهنگ هایی که فقط به نامی از فرهنگ غرب دلخوش کرده اند، متمایز می کند. منظور من این است که همان طور که این فرهنگ می تواند تولیدات و محصولات خویش را، به عنوان یک نظام و سیستم شناخت و معرفت، بررسی کند خودش را نیز به عنوان تولید کننده ی این نظام و سیستم، مورد بررسی و نقد قرار می دهد، بدین ترتیب این فرهنگ اسیر تولید، تنها به عنوان سیستم مطرح نشده، بلکه این واقعیت را پذیرا می شود که این محصول در یک مرحله ی معین تاریخی بوجود آمده و زادگاه شرایط معین و محدودی است.
هدف من در کتاب «نقد تفکر غرب» پرداختن به این ویژگی مزدوج موجود در کارکرد تفکر غربی است. بدین مفهوم که این تفکر، خالق سیستم های معرفتی و در عین حال ناقد کار و تولید خویش می باشد. آنچه که به این تفکر در خلق سیستم های معرفتی یاری می رساند، چیزی است که من آنرا «سیستم منظومه های معرفتی» نام گذاری می کنم. من در کتاب خویش نحوه ی عملکرد و تاثیر این مکانیزم دوگانه ی تفکر غربی در محصولات فلسفه ی معاصر را متذکر شده ام.
نقد گرایی پیش از اینکه یک عملکرد تحلیلی در خصوص نصوص پیشین باشد، یک تذکر در مورد توانایی عقل در تولید محصولاتی است که عملاً نقطه ی مقابل و متضاد محصول پیشین می باشد. عقل اینکار را با آزادی کامل انجام می دهد و برای انجام اینکار نیاز به هیچ برهان دیگری جز خود اصل تفکر و اموری که به تفکر باز می گردد، ندارد.
در چهارچوب نقد تفکر غربی آن را در افق فرامدرنیسم قرار داده اید، از دیدگاه شما چه تفاوت هایی میان مدرنیسم و فرامدرنیسم وجود دارد؟
من نقد تفکر غربی را با توجه به تفاوت های موجود میان مدرنیسم و فرامدرنیسم تنظیم کرده ام. این دو مفهوم از محصولات محض تفکر غربی می باشند. البته هنوز هم تفاوت میان این دو مفهوم چندان واضح نیست؛ این عدم وضوح حتی در بیشتر کتب غربی نیز دیده می شود. مدرنیسم در مفهوم سنتی خویش به دوره ی روشنگری باز می گردد، البته این مف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 