پاورپوینت کامل چرا نگفتند نازی ها پروتستان و فاشیست ها کاتولیک بودند؟! ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرا نگفتند نازی ها پروتستان و فاشیست ها کاتولیک بودند؟! ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا نگفتند نازی ها پروتستان و فاشیست ها کاتولیک بودند؟! ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا نگفتند نازی ها پروتستان و فاشیست ها کاتولیک بودند؟! ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

پیشنهاد می کنم، پیمانی جهانی بر ضد اعمال نفرت برانگیز منعقد شود، زیرا معقول نیست که برخی از مسلمانان هزینه ی هجوم تروریستی به نیویورک و واشنگتن را بپردازند. به این شکل که بمبی به سوی مسجدی در استرالیا پرتاب شود، یک مدرسه ی اسلامی در کانادا تعطیل شود، دختران محجبه در لندن مورد ضرب و جرح قرار گیرند، سالن غذاخوری مسلمانی در برلن سوزانده شود، پلیس ناچار به تخلیه ی مسجدی شود و یا برخی از مسلمانان تُرک برای در امان ماندن از تعرض در خیابان ها ناچار به تراشیدن ریش خود شوند.

معقول نیست به بهانه ی این که برخی منتسبان به یک امت و دین در فلان جنایت متهم شناخته شده اند، همه ی آن امت و پیروان آن دین محکوم شناخته شوند. به همین اندازه قابل فهم نیست که از میان همه ی انسان ها، تنها هویت دینی مسلمانان را (اگر خطایی از آنان سر زد) به یاد داشته باشیم، اما اگر صرب ها هرگونه جنایت قابل تصور و غیرقابل تصوری را بر ضدانسانیت به راه انداختند، کسی نگوید که آنان ارتدکس مذهب هستند و یا پس از جنایاتی که روس ها در چچن مرتکب شدند، حتی یک بار هم کسی نگوید آنان ارتدوکس مذهب بوده اند. همان گونه که هیچ گاه کسی نگفت که نازی های آلمان پروتستان و فاشیست های ایتالیا کاتولیک بودند.

اما مسأله ی دهشت برانگیزتر این است که از حنجره ی بوق های مختلف در جهان متمدن غرب! حملات گسترده ای علیه مسلمانان جریان می یابد. در حالی که تمام آنچه تاکنون مطرح شده، درباره ی هیچ مسلمانی اثبات نشده است و هنوز معلوم نیست که اسامی اعلام شده از ربایندگان هواپیما و یا از مسافران عادی بوده اند که از بخت بد در این سفر شوم، سوار هواپیما شده اند.

گزافه نیست، اگر بگوییم که از ساعات نخست واقعه اسلام و مسلمانان به گونه ای خاص مورد هجومی جهانی قرار گرفتند. هدف از این موج تبلیغاتی برانگیختن نفرت [جهانیان] نسبت به مسلمانان و تشویق جوامع غربی به تعرض نسبت به مسلمانان و بدنام کردن آنان است. آنچه در درون ایالات متحده، کانادا، استرالیا و اروپا اتفاق افتاد، نتیجه ی این هجوم ناجوانمردانه است. شایسته بود که سازمان های داخلی اسلامی و عربی موضعی قوی و جدی در برابر این هجوم می گرفتند.

خواننده ی روزنامه های غربی درمی یابد که این روزنامه ها سرشار از نوشته هایی است که به اسلام و مسلمانان بدگویی می کنند و دیگران را بر علیه آنان می شورانند. تعابیر به کاررفته در این نوشته ها کینه توزانه، وقیحانه و مبتنی بر گفتمان نژادپرستانه ی صریحی می باشد که قانون هر کشور متمدنی آن را منع می کند.

نمی دانم چرا عرب ها و مسلمانان در برابر همه ی این جسارت ها ساکت نشسته اند و در پاسخ سیلی هایی که به گونه راستشان وارد می شود، گونه ی چپ را آماده می کنند؟! منظور من از مسلمانان و عرب ها همه ی آنانی هستند که در کشورهای غربی زندگی می کنند و از اقلیت های دینی آنجا به شمار می آیند و همه ی آنانی که در درون جوامع اسلامی زندگی می کنند؛ از سازمان های جهانی اسلامی گرفته تا انجمن ها و تشکل های حقوق بشر، وکلا، روزنامه نگاران و…

ایالات متحده خواستار تشکیل پیمانی جهانی بر ضدتروریسم شده است، در حالی که چنین پیمانی هم اکنون نیز از راه هماهنگی مستمر بین دستگاه های امنیتی جریان دارد، هرچند چنین نام صریحی ندارد. این دعوت فقط زمانی معنا خواهد داشت که بر تعریف منضبطی از تروریسم توافق حاصل شود و مقاومت در برابر اشغال سرزمین های عربی به وسیله ی اسراییل از دایره ی آن خارج شود و احترام به قانون و کانال های قانونی بین المللی در آن رعایت شده باشد.

هرج و مرج و درهم آمیزی امور به آنجا رسیده است که اسراییل هجوم به ایالات متحده و انتفاضه ی ملت فلسطین علیه اشغال سرزمین خویش را برابر دانسته است. بیم آن می رود که این وضع آنقدر ادامه یابد که دعوت به هم پیمانی بر ضدتروریسم به اعلام جنگ با اسلام و مسلمانان تبدیل شود و دست نظام های سیاسی را برای سرکوب مخالفان سیاسی خود به ویژه فعالان اسلامی و مدافعان حقوق بشر باز بگذارد.

عده ی زیادی از نویسندگان و مفسران غربی این روزها ایده ی «برخورد تمدن ها» را که «ساموئیل هانتینگتون» مطرح کرده، احیا می کنند. زبان حال آنان این است که لحظه ی رویارویی فرارسیده، و این اسلام است که می کوشد تمدن غرب را نابود کند و این مسلمانان هستند که برای انفجار نیویورک هلهله و پایکوبی می کنند و انتظار روزی را می کشند که ایالات متحده فروبپاشد و کاخ تمدن غربی سقوط کند.

این نویسندگان «متمدن»! پیش از هر محاکمه ای تصریح کرده اند که مهاجمان مسلمان بوده اند و سپس تمام اسلام را به همراه عقیده، کتاب و پیروانش در دایره ی این مهاجمانِ مفروض محدود کردند، سپس