پاورپوینت کامل مشکلات دموکراسی در اندیشه ی سیاسی عرب ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشکلات دموکراسی در اندیشه ی سیاسی عرب ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشکلات دموکراسی در اندیشه ی سیاسی عرب ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشکلات دموکراسی در اندیشه ی سیاسی عرب ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
گفت وگوبامحمدعابدجابری۱
محمد کریشان: از تمامی سخنانی که در آستانه ی هزاره ی سوم در زمینه ی تحولات کنونی و آینده ی جهان، گفته می شود، فهمیده می شود که وظیفه ی نخبگان فکری، این است که پیش از سیاستمداران به ابداع گونه ای از اندیشه ی سیاسی نوین عربی دست یازند و وضعیت ذاتی عرب ها و شرایط بین المللی آنان را کاملاً در نظر داشته باشند و بر ضرورت ایجاد و تعمیق دموکراسی و حقوق بشر، تأکید کنند.
بی گمان «محمد عابد جابری» متفکر پرآوازه ی مغربی و نویسنده ی کتاب «اندیشه ی معاصر عرب»، از کسانی است که انتظار می رود، در ابداع اندیشه های سیاسی نوین عربی، مشارکت فعالانه ای داشته باشد.
محمد عابد جابری، در سال ۱۹۳۶ میلادی در مراکش دیده به جهان گشود و به ترتیب در سال های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۰، فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته ی فلسفه از دانشکده ی ادبیات مراکش اخذ کرد. وی از سال ۱۹۶۷ میلادی تاکنون در سِمَت استاد فلسفه و اندیشه ی عربی ـ اسلامی، در همان دانشگاه مشغول به تدریس می باشد.
تاکنون کتابهای زیادی از جابری منتشر شده است، از جمله: «اضواء علی مشکل التعلیم فی المغرب»، «مدخل الی فلسفه العلوم»، «من اجل رؤیه تقدمیه ببعض مشکلاتنا الفکریه و التربویه»، «نحن و التراث؛ قراءات معاصره فی تراثنا الفلسفی» «تکوین العقل العربی» «بنیه العقل العربی؛ دراسه تحلیلیه نقدیه لنظم المعرفه فی الثقافه العربیه»، «المغرب المعاصر؛ الخصوصیه و الهویه»، «الحداثه و التسمیه»، «اشکالیات الفکر العربی المعاصر»، «العقل السیاسی العربی؛ محدداته و تجلّیاته»، «حوار المشرق و المغرب»، «التراث و الحداثه؛ دراسات و مناقشات»، «فکر ابن خلدون؛ العصبیه و الدوله»، «رجهه نظر نحو اعاده بناء قضایا الفکر العربی المعاصر»، «المسأله الثقافیه»، «الدیمقراطیه و حقوق الانسان»، «مساله الهویه، العروبه الاسلام و الغرب»، «المثقفون فی الحضاره العربیه؛ محنه ابن حنبل و نکبه ابن رشد»، «الدین و الدوله و تطبیق الشریعه»، «المشروع النهضوی العربی؛ مراجعه نقدیه»، «حفریات فی الذاکراه من بعید» و «ابن رشد؛ سیره و فکر، دراسه و نصوص».
آقای جابری، به عنوان نخستین پرسش، با آغاز هزاره ی سوم، این سخن ـ درست یا نادرست ـ پیوسته در محافل مختلف شنیده می شود که به طور کلی نظم نوین جهانی و جهانی شدن، جهان را به سوی دموکراسی و آزادی بیش تر پیش می برد. به نظر شما، آیا این روند جهانی، می تواند به استقرار دموکراسی در کشورهای عربی و در وهله ی نخست به عرصه ی اندیشه ی سیاسی عربی کمک کند؟
محمد عابد جابری: پیش بینی وضعیت بیست سال آینده بسیار دشوار است؛ زیرا ما درعصری زندگی می کنیم که اکتشافات علمی، در سطوح مختلف علوم زیستی، اخترشناسی، فیزیک و… بسیار زیاد است و هم چنین در عرصه ی تمدن و آنچه که این روزها به آن جهانی شدن گفته می شود نیز توجه عمده به استقرار و گسترش دموکراسی است و گاه به صورت شعارهای مختلف و گاه در قالب برخی طرح های عملی ارایه می شود. این مسایل بسیار قابل توجه و البته شک برانگیز است؛ زیرا اتفاق نظر گرگ و میش در امر واحد، این شک را در انسان بوجود می آورد که شاید در پس پرده مسایلی در جریان باشد.
محمدکریشان: در این معادله چه کسی گرگ و چه کسی میش است؟
محمد عابد جابری: مراد این است که هم امریکا و غرب و هم کشورهایی که زیر سلطه ی آنها هستند (جهان سوم)، خواهان دموکراسی هستند، آیا خواسته ی هر دو طرف یکی است؟ یا این که هر کس معنایی متفاوت را در نظر دارد؟ در حال حاضر تفسیر دموکراسی موجب بروز اختلافات زیادی شده است، نه تنها میان امریکا و جهان سوم، بلکه میان امریکا و اروپا نیز اختلاف نظرهای جدی بوجود آمده است، با این حال، همه به سوی تحقق دموکراسی گام بر می دارند. اما نباید در این زمینه اغراق به خیالبافی کنیم و بیش از اندازه خوش بین باشیم، بلکه ضروری است که مشکلات را نیز در نظر گرفته و تمام جوانب را بررسی کرده تا در نهایت گرفتار یأس و ناامیدی نشویم.
تذکر این نکته لازم است که صد سال پیش در اروپا حتی کسانی همانند مارکس، یا متفکران لیبرالیستی با نگاهی اخلاقی استعمار را ارزیابی می کردند و بر این باور بودند که استعمار، در نهایت برای کشورهای عقب افتاده، نوسازی و آزادی را به ارمغان خواهد آورد (برای مثال استعمار هند که در آن روزها اختلاف برانگیز شده بود) و حتی در قرن هیجدهم دخالت عوامل استعمار غرب در کشورهای جهان سوم را عامل پیشرفت و نوسازی و رهایی کشورهایی می دانستند که همچنان در بند میراث قرون وسطا گرفتار بودند. به هر حال، با گذشت زمان، ابعاد مخرب و زیانبار استعمار بر همگان روشن گردید و همه دریافتند که استعمار نه تنها عامل پیشرفت نبوده است، بلکه عامل بازدارنده و عقب ماندگی بسیاری از کشورها نیز بوده است.
حمد کریشان: بنابراین، شما نگرانید که سخن از ضرورت ایجاد دموکراسی در کشورهای جهان سوم با کشورهای عربی ـ که این روزها بسیار شنیده می شود ـ همین سرنوشت را در پی داشته و یا مثلاً اندیشه ی دموکراسی تنها برای انگیزه های منفعت طلبانه مطرح شود؟ اگر چنین باشد، چگونه می توان جنبه های مفید و مطلوب را از جنبه های منفی و زیانبار تفکیک کرد؟
محمد عابد جابری: منظور من این است که این گونه مسایل را مشخص کنم، نمی خواهم در ورطه ی «اندیشه ی توطئه» گرفتار آیم، زیرا در این زمینه استراتژی های متعددی وجود دارد و هر کشور و سرزمینی برای تحقق خواسته های خود استراتژی معینی را دنبال می کند. به نظر من، باید با نگاهی کلی به مسایل نگریسته شود، تا به هنگام برخورد با واقعیت های عینی و سخت گرفتار یأس و ناامیدی نشویم، برای مثال به قرن گذشته اشاره کردم، همه ی ما می دانیم که در آن روزها با ظهور شخصیت هایی مانند سید جمال، محمد عبده، عاشور بن شمیل، کواکبی و لطفی السید، تحولی در اندیشه ی سیاسی نوین کشورهای عربی شکل گرفت و برای بیان این گونه مفاهیم، زبان تازه ای ابداع شد.
در آن دوره گفتمان سیاسی، از گونه ای اندیشه و آموزه ی روشنگری قرن هیجدهم غرب تغذیه می کرد، اما هنوز زمینه ی گسترش و تحول آن به طور کامل بوجود نیامده بود، به یکباره وضعیت دگرگون شده و عرب ها و چه بسا تمام جهان وارد دوران ایدئولوژی سوسیالیستی و کمونیستی شدند و دموکراسی، اندیشه ای مبتذل و پرداخت به آن ناپسند تلقی گردید. همچنین دهه های چهل، پنجاه و حتی شصت را به یاد داریم که دموکراسی شعاری ارتجاعی و بورژوازی شمرده می شد.
محمد کریشان: و یا در بهترین صورت، گونه ای سرگرمی فکری قلمداد می شد.
حمد عابد جابری: نه گونه ای از سرگرمی که حتی نوعی واپس گرایی، یا ارتجاع به حساب می آمد؛ زیرا به علت تسلط تفکر سوسیالیستی، کمونیستی و مارکسیستی، دموکراسی را محصول بورژوازی می دانستند. فرض بر این بود که سوسیالیسم، دموکراسی و کمونیسم مراحل سه گانه ی تکاملی هستند که از پس هم می آیند. امروزه، دیگر اثری از این برداشت ها بر جای نمانده است. در دهه ی شصت و حتی در دهه ی هفتاد، معضل اساسی متفکران، بویژه در جهان سوم، این بود که چگونه می توان در کشورهای عقب مانده، بدون گذر از مرحله ی سرمایه داری به مرحله ی سوسیالیسم رسید؟ گویی سوسیالیسم تنها راه حل و یگانه راهی بود که باید در آن گام نهاد، بنابراین مسأله ی اساسی برای آنان، بررسی شرایط و عواملی بود که زمینه ی ورود آنها به سوسیالیست را مهیا کند؛ یعنی همان شرایطی که مارکس و انگس در مورد طبقه ی کارگر بیان کرده بودند. امروز پس از گذشت سی، یا چهل سال، شعارهای دیگری مطرح می شود و آن این است که چگونه می توان به دموکراسی رسید؟ و پرداختن به کمونیسم و یا رسیدن به حکومت کمونیستی، ناپسند و حتی مبتذل پنداشته می شود. از این رو، نتیجه می گیریم که انتقال از شعاری به شعار دیگر، تنها در حکم انتقال از واژه ای به واژه ی دیگر است. شعار چیست؟ شعار، واژه ای، انباشته از رؤیاها و خواست ها و یا مجموعه ای از تحلیل ها است.
محمد کریشان: در دوره های گذشته، آنچه در ادبیات سیاسی عرب ـ بویژه در میان نیروهای معارض ـ به منزله ی مبارزه های دموکراسی خواهانه شناخته می شد، وظیفه ای سخت و دشوار بود، اما امروزه، زمینه هایی بوجود آمده که سخن گفتن درباره ی دموکراسی، انواع آزادی ها، کثرت گرایی و انتخابات آزاد در زمره ی ادبیات رایج بین المللی جای گرفته است. به نظر شما، آیا این تحولات زمینه ی مبارزه برای ایجاد و گسترش دموکراسی در کشورهای عربی را آماده تر می سازد؛ یا اینکه مشکلات جدیدی بوجود می آورد؟
محمد عابد جابری: شکی نیست که زمینه را مساعد می کند. اما من معتقدم که این امر تنها به حوزه ی نخبگان محدود می شود و به حوزه ی عمومی نمی رسد؛ زیرا سخن گفتن از دموکراسی در تلویزیون، کتابها و یا در عرصه های جهانی در مردم عرب تأثیر چندانی ندارد؛ چون اکثر آنها و حتی بسیاری از روشنفکران عرب، همچنان از فرهنگ و آموزه های گذشته ـ البته همراه با برخی عناصر جدید ـ تغذیه می کنند و یا با آموزه ها و اندیشه های جدید آشنا می شوند که کاملاً غربی است و تنها در آن فرهنگ و سرزمین کارآمد و مؤثر است، این امر نمی تواند زمینه ی مطلوب و مساعدی را برای گسترش دموکراسی فراهم کند.
چنانکه می دانیم، «دموکراسی» در غرب پس از بر آمدن دوران روشنگری مطرح شد؛ یعنی در دورانی که نه از تلویزیون خبری بود و نه از رادیو، حتی روزنامه ها نیز در سطحی محدود منتشر می شد. اما مدرنیته میراثی همگانی و همه جایی است، برای مثال امروزه با مفاهیمی چون «تسامح»، «جامعه ی مدنی»، «قرارداد اجتماعی» و «حقوق بشر» کم و بیش آشنا هستیم و همه روزه درباره ی آنها مطالبی می خوانیم و یا چیزهایی می شنویم، همه ی این مفاهیم به زندگی و ادبیات غرب راه یافته است و آنان این مفاهیم را در کتابهای ادبیات دوره ی دبیرستان می خوانند و نوشته های دیدرو، روسو، مونتسکیو و یا هایز از منابع درسی آنان شده است و پیوسته درباره ی آنها به بحث می پردازند. اما در کتابهای درسی ما تا به امروز ـ طبق اطلاعاتی که من دارم ـ چنین اندیشه هایی تدریس نمی شود، دانشجویان در دانشگاه های کشورهای عربی، این اندیشه ها را مصرف می کنند، بدون اینکه زمینه، یا پشتوانه ای برای آن وجود داشته باشد، امروزه رسانه ها همگانی شده اند، اما این امر کافی نیست؛ زیرا در آنها ایده های یاد شده به صورت کالاهای مصرفی عرضه می شود.
محمد کریشان: آیا مشکل تنها در جنبه های آموزشی ـ پرورشی است، یا اینکه در پیشینه ی تاریخی و فرهنگی کشورهای عربی نیز وجود دارد؟ زیرا در این صورت باید گفت که تاریخ ما، تاریخی استبدادی بوده و ما از مفاهیمی چون، تسامح و احترام به حقوق دیگران غافل بوده ایم.
محمد عابد جابری: خیر، مشکل در هر دوی اینها است. نمی خواهم در این باره احکام کلی صادر نموده و بگویم تاریخ ما استبدادی بوده است؛ زیرا تاریخ غرب نیز استبدادی بود و از این نظر هیچ تاریخی در دنیا بی نقص نبوده است. اما نکته ی مهم این است که در غرب، به قرون وسطی تنها به منزله ی مرحله ای از تاریخ نگریسته می شود که از آن عبور کرده اند و به دورانی جدید، یا اندیشه ای نوین رسیده اند، در حالی که در کشورهای ما، متون ادبی یی که در کتابهای دوره ی ابتدایی تدریس می شود متون ادبی زیبایی هستند که در قالبی بسیار زیبا، اندیشه ی استبدادی را ترویج می کنند و عرصه های آموزشی و پژوهشی ما کاملاً از متونی که بیانگر اندیشه های دموکراسی باشد ـ حتی به صورتی که در قرون وسطی رایج بود ـ خالی مانده است. برای مثال، گمان نمی کنم که اندیشه ی سیاسی دموکراتیک در کشوری، بدون مطالعه و تحقیق اساسی بر روی متون و یا منابع سیاسی استحکام یابد. چه کسی از ما عرب ها، کتاب «جمهوری» افلاطون را خوانده است و چه کسی مقدمه ی ابن خلدون را مطالعه کرده است. اکنون، شرح ابن رشد بر جمهوری افلاطون را منتشر کردیم، اما هیچ کس به آن وقعی نمی نهد.
چه بسیار آسان است که کسی شعارهایی را مطرح کند و معتقد باشد که تاریخ را دگرگون خواهد کرد. اما این شعار محقق نمی شود؛ مگر اینکه از پیشینه و ریشه های تاریخی ما آگاهی داشته باشد. و بتواند به این وسیله مردمان را گرد خود جمع کند.
محمد کریشان: اما تاکید بر نقش مؤسسه های آموزشی ـ تربیتی، به منظور خلق آگاهی جدید و یا مجموعه ای از ارزش ها و اندیشه های مشخص مشکلاتی را بوجود می آورد؛ زیرا به طور کلی این گونه مؤسسات تابعی از دولت ها و سیاست های رسمی یک کشور هستند. با تغییر وزیر، تغییر می کنند؛ یعنی هر وزیری، طرح های آموزشی و تربیتی خاص خود را اجرا می کند و مطابق با خواست های خود به آن سمت و سو می بخشد. به بیان دیگر، اگر بپذیریم که در کشورهای عربی، غالب مؤسسه های دولتی نسبت به دموکراسی و آزادی، اعتقادها و برداشت های متفاوتی دارند و گاهی نیز اساسا به آن بی اعتقادند، چگونه می توان مؤسسه ی آموزشی ـ تربیتی عربی یی به وجود آورد که مروج ارزشها و یا مفاهیمی باشد که نسبت به آنها بی اعتقاد است؟
محمد عابد جابری: اگر بخواهیم با این دیدگاه به مسایل نگاه کنیم و حکم فوق را برای همه چیز تعمیم دهیم، دیگر نه می توان از تغییر، یا پیشرفت سخن به میان آورد و نه می توان در این زمین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 