پاورپوینت کامل دموکراسی در دو نظریه قراردادهای اجتماعی و اراده همگانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دموکراسی در دو نظریه قراردادهای اجتماعی و اراده همگانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دموکراسی در دو نظریه قراردادهای اجتماعی و اراده همگانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دموکراسی در دو نظریه قراردادهای اجتماعی و اراده همگانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

مونتسکیو در شمارش انواع حکومت از آنچه هابز و جان لاک بیان کرده اند فاصله نمی گیرد، او در کتاب «روح القوانین» حکومت را به سه قسم جمهوری، سلطنتی مشروطه و استبداد تقسیم می کند، حکومت استبداد، حاکمیت امیال یک فرد است و حکومت سلطنتی حکومت یک تن براساس قوانین اساسی است، و قانون اساسی از متن اراده ی آنی و بوالهوسانه ی یک فرد بر نمی خیزد، بلکه به مرجعیت قدرت میانگین طبقه ی اشراف اعتماد می کند. پس از نظر مونتسکیو، دولت سلطنتی در حقیقت همان حکومت اشراف و الیگارشی است. و جمهوری، همان دموکراسی است. او درباره ی جمهوری می نویسد:

«حکومت جمهوری حکومتی است که در آن همه ی مردم و یا گروهی از آنان قدرت فائقه را در اختیار داشته باشند.»۱

در حکومت دموکراسی مردم به یک لحاظ فرمانروا و به لحاظی دیگر فرمان بردار هستند، در این نوع از حکومت، جز از راه آرای ملّت هیچ حاکمیتی نمی تواند اعمال شود و آرای مردم نماینده ی اراده ی ایشان است و اراده ی مردم [که حاکمیت را در اختیار دارند] به معنای خود ملت است.

مونتسکیو به این نکته توجه دارد که تکوین هر یک از نظام های یاد شده مرهون غلبه ی خوی و طبیعتی خاص بر افراد جامعه است. او استقرار استبداد را نتیجه ی غلبه ی ترس و استقرار حکومت های سلطنتی را حاصل غلبه ی تفاخرهای تباری و اشرافی، و شکل گیری دموکراسی را ثمره ی پیدایش فضیلت می داند، مراد از «فضیلت» در عبارات مونتسکیو، معنایی نیست که مورد نظر حکمای یونان، یا مسلمان است، فضیلت عبارت از اعتقاد و تخلق به همان اخلاقی است که لاک از آن برای اثبات دموکراسی و ضرورت آن استفاده می کرد، فضیلت مورد نظر مونتسکیو چیزی نیست که در شهری آسمانی و الهی باشد، مرزهای فضیلت، ابعاد جغرافیایی خاصی است که روحیات و خلقیات قوی را به وجود آورده و مرزهای سیاسی دولت را با نام میهن شکل می دهد. او در این زمینه می نویسد:

«فضیلت در حکومت جمهوری امری بسیار ساده است، و آن همانا عشق به جمهوری است، یک احساس خود به خود و بی واسطه که با معرفت و دانش به دست نمی آید. احساسی است که فروترین و والاترین افراد در یک دولت از آن برخوردارند… عشق به جمهوری همان عشق به برابری است. عشق به برابری سبب می شود که آرمان های شخصی به انجام خدمات بزرگتری برای کشور و هموطنانش و احساس خوشبختی ناشی از آن، منحصر گردد.»۲

مونتسکیو این عشق را که زمینه ساز دموکراسی است، برترین محرّک انسان می خواند و افتخار یا هراس را انگیزه های دیگری می داند که تحت تأثیر عوامل تربیتی و خصوصا عوامل جغرافیایی در انسان پدید می آیند، او می نویسد:

«نباید شگفت دانست که ناتوانی و سستی مردمان سرزمین های گرمسیری همیشه موجب بردگی آنان شده و دلاوری و گستاخی اقلیم های سردسیر آنان را قادر به حفظ آزادی شان کرده است. این امر معادل یک علت طبیعی است».۳

«روسو» مسیر نوینی را برای تبیین نسبت حقیقت با دموکراسی و یا دیگر انواع حکومت پیمود، فیلسوفان مسلمان و حکمای یونان این نسبت را در نظر به ابعاد الهی و یا عقلانی وجود عالم و آدم تبیین می کردند، و هابز و جان لاک نسبت مزبور را از نظر به وضع طبیعی انسان کشف می کردند. مونتسکیو به تأثیری که جغرافیا و مکان در طبیعت انسانی می گذارد و به تحولی که از این طریق در طبایع رخ می دهد، نظر کرد و بدون آن که دلیل خاصی اقامه کند، با تأثیرپذیری از مسلمات و مشهورات زمانه، یکی از آن طبایع را فضیلت نامیده و دولت مناسب با آن را در قیاسی با دیگر دول، آرمانی و حقیقی می خواند.

روسو در شناخت حقیقت، نه به آسمان الوهیت و حقایق ثابت عقل می نگرد و نه از وضعیت طبیعی انسان کمک می گیرد و نه به بخشی خاص از خاک دل می بندد. او به جای جغرافیا از تاریخ مدد می گیرد. منشأ حقیقت از دیدگاه روسو پدیده ای تاریخی است که از آن با عنوان اراده ی همگانی (General Will) یاد می کنند. اراده ی همگانی نه واقعیتی متعالی است، و نه به امر ثابتی نظیر وضعیت طبیعی انسان مستند است، و نه از زمینه های جغرافیایی اثر می پذیرد. اراده ی همگانی یک امر صرفا قراردادی است که ریشه در رضایت انسان زمینی دارد، بدون آن که معیار و میزانی فراتر از رضایت افراد داشته باشد، هیچ حقیقتی برای توزین آن نیست و حال آن که او خود به عنوان امری مقدّس میزان همه ی حقیقت است. روسو در فصل اوّل از کتاب نخستین قرارداد اجتماعی در این باره می نویسد:

«امّا نظام اجتماعی یک حق مقدس است که پایه ی تمام حقوق دیگر محسوب می شود و با این همه، این حق منبع و مأخذی طبیعی ندارد، و ارکان آن بر قراردادها استوار است.۴»

هابز و جان لاک هر یک با دقت های عقلی و یا قواعد اخلاقی خود می کوشیدند تا برای دولت و نظام اجتماعی مبنایی را که ریشه در طبیعت بشر داشته باشد، جست وجو کنند. لاک به دلیل این که طبیعت را مخلوق خداوند می دانست آن حق و نظام طبیعی را که به وساطت قواعد اخلاقی عقلی کشف می شد، در برخی موارد قوانین الهی نیز می خواند. او از این طریق به دینی طبیعی می رسید که از آن به «دئیسم» یا لامذهبی تعبیر می شود، در این دین، عقل و ذهن بشری به جای شرایع آسمانی می نشیند. و لکن روسو، برای نظام اجتماعی هیچ مبنایی فراتر از اراده ی همگانی و رضایت عمومی افراد نمی جست. او به هنگام ورود به تمدن، وضعیت طبیعی بشر را به طور کامل پشت سر می گذارد. انسان در قرارداد اجتماعی به هویت نوینی بار می یابد که این هویت در حقیقت یک طبیعت جدید است که با اراده ی همگانی پدید می آید. طبیعت نوین بخش جدیدی از شخصیت انسان است که در قبال بخش عواطف و تمایلات طبیعی آدمی قرار دارد. انسان با ورود به زندگی اجتماعی این بخش نوین را ایجاد می کند، از آزادی که در وضع طبیعی داشته است در می گذرد، و به آزادی مدنی که در چارچوب قوانین و حقوق وضع شده ی خود اوست گام می گذارد.

بخش اجتماعی شخصیت که روسو از آن سخن می گوید، یادآور وجدان اجتماعی «دورکیم» است. انسان با مشاهده ی آنچه که روسو اظهار کرده است، در ابداع و نوآوری دورکیم گرفتار تردید و شک می شود، دورکیم وجدان جمعی را دارای هویتی مستقل از وجدان فردی اشخاص می دانست. روسو نیز وضع مدنی (Civil State) را واقعیتی متمایز از واقعیت فردی افراد می خواند. او درباره ی آنچه که با قرارداد انسانی به وجود می آید می نویسد:

«بلافاصله بعد از انعقاد قرارداد، بر طبق قانون مجمع، یک هیأت اخلاقی و اشتراکی به وجود خواهد آمد که جانشین تک تک افراد خواهد شد، این هیأت به شماره ی رای دهندگان مجمع عضو خواهد داشت.»۵

دورکیم اقتدار و مرجعیت وجدان جمعی نسبت به افراد را منشأ قداست آن می دانست و معتقد بود که انسانها این موجود مقتدر را در قالب نمادهای مذهبی می ستایند، بنابراین ستایشی که در ادیان واقع می شود در حقیقت مربوط به همان وجدان جمعی است. روسو نیز چون قوانینی را که براساس اراده ی همگانی و قرارداد اجتماعی شکل می گیرند، منشأ تکوین شخصیت انسانی می داند، شکل گیری این قوانین را کاری فوق العاده می خواند که اغلب به مبدئی فوق انسانی نسبت داده می شود. آن مبدأ فوق انسانی، امری خواهد بود که به عنوان عقل کل، به همه ی مصالح بشری علم دارد. او می نویسد:

«مردمی که تابع یک قانون هستند، باید خود انشاء کننده ی آن باشند… اراده ی همگانی همیشه درست است، ولی آن قوه ی تشخیصی که راهنمای آن است همیشه روشن نیست.

کسی که جرأت می کند یک اجتماع سیاسی را بنیاد نهد، باید قدرت دگرگون ساختن طبیعت بشر را هم داشته باشد؛ به اصطلاح بتواند فرد را که به خودی خود یک کل کامل و منفرد است به صورت جزئی از یک کل بزرگ تر درآورد… و یک موجود وابسته و اخلاقی را جانشین یک موجود مستقل و صرفا مادی سازد، در یک کلام پاره ای از قوای طبیعی را از آدمی بازستاند و قوایی را به او دهد که با طبیعتش بیگانه باشند و نتواند آنها را بدون یاری دیگر هم نوعان خود به کار برد. هر چقدر این قوای طبیعی بیشتر نابود شود، قوای اکتسابی نیرومندتر و پایدارتر خواهد شد و اجتماعی سیاسی نیز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.