پاورپوینت کامل مدل های نظری ـ رفتاری در ارتباط با تمدن غرب ۳۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدل های نظری ـ رفتاری در ارتباط با تمدن غرب ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدل های نظری ـ رفتاری در ارتباط با تمدن غرب ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مدل های نظری ـ رفتاری در ارتباط با تمدن غرب ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

اولین ارتباط میان ایران و اروپا توسط تعدادی از بازرگانان اروپایی که از برخی بنادر ایتالیا مثل «ونیز و ژن» و از راه گرجستان و شبه جزیره ی کریمه یا از طریق بندر اسکندریه به ایران آمدند، در سطح تقریبا محدود برقرار شد۱

از آن پس در عهد صفویه، این ارتباط شکل پیچیده تر و گسترده تری به خود گرفت و قلمرو آن به دایره ی امور سیاسی کشیده شد.

از آن دوره تاکنون مهم ترین راهبردهای ارایه شده در زمینه ی تعامل با غرب به شرح ذیل می باشد:

۱. نخستین راهبرد روش «هومیوپتیک» یا درمان به مثل بود. نظریه پردازان این تئوری همانند افرادی چون «سلطان سلیم» و «محمود دوم» در دولت عثمانی معتقد بودند برای شکست دشمن ـ روس و اروپا ـ ابتدا باید ـ مثل آن ها – به سلاح های پیشرفته مجهز شد. به گفته ی «لیوون هوجز» جامعه شناس معروف غربی «وسترنائزسیون یا رویکرد به غرب، در واقع چیزی جز اقتباس التقاطی شیوه ها و روش های غربی به منظور ایجاد سدّ در مقابل نفوذ و رخنه ی روز افزون غرب نبوده است.»

بر همین اساس، این گروه افراد زیادی را برای تحصیل امور مورد نظر به اروپا فرستادند. طلایه داران این نظریه کسانی چون «عباس میرزا» و «امیر کبیر» می باشند و مدرسه ی «دارالفنون» امیرکبیر در راستای این نظریه تأسیس شده است. امروزه نیز این دیدگاه طرفداران زیادی دارد.

۲. راهبرد دوم توسط عده ای از روشنفکران مطرح گردید، مطابق این دیدگاه غرب نه یک دشمن بلکه یک دوست است و تمدن غرب، یک تمدنی متجدد و پیشرفته است که راه نجات، ترقی و تکامل ایران در اخذ و اقتباس بی قید و شرط از تمدن غرب می باشد. طلایه داران این دیدگاه کسانی چون: «سرجان ملکم خان ناظم الدوله، طالبوف، فتحعلی آخوندزاده، سید حسن تقی زاده و…» می باشند.

۳. دیدگاه سوم ضمن اعتقاد به مبارزه در بیرونی ترین لایه های تمدن غرب مثل تبعیض، فساد، فحشا و… لایه های باطنی تمدن غرب را می پذیرد. مقولاتی مانند «راسیونالیسم، لیبرالیسم و…».

۴. براساس راهبرد چهارم، غربِ امروز چیزی جز استمرار شرق دیروز نیست و علوم جدید غرب بسط و تفصیل علوم بسیط شرق هستند که پس از جنگ های صلیبی و آشنایی اروپایی ها با مسلمانان، از مسلمانان اخذ شده است. چون مسلمانان نتوانستند علوم خود را بسط دهند و به تکامل برسند، به ناچار باید آن را از کسانی که این توانایی ها را از خود بروز داده و آن علوم را بسط داده اند، اخذ و اقتباس کنند.

برخی از غربیان نیز از این دیدگاه دفاع کرده و براساس آن کتاب هایی تألیف کرده اند.

۵. راهبرد پنجم ناظر به بیرونی ترین لایه های تمدن غرب می باشد. اینان گرچه لایه های باطنی تمدن غربی را پذیرا نیستند، مبارزه ی خود را به پوسته ی تمدن غرب اختصاص داده اند و به تحلیل فساد، فحشا، تبعیض، فروپاشی خانواده و… در غرب پرداخته اند.

۶. راهبرد ششم معتقد است مبارزه ی واقعی با غرب تنها از طریق نقد مبانی نظری علوم انسانی غرب امکان پذیر است. از این رو با نقد افکار «دکارت، کانت، پیاژه، فروید، اسمیت، رابینز، پاره تو، تافلر، هانتینگتون و…» در صدد تأسیس «فلسفه، روان شناسی، اقتصاد، جامعه شناسی،… و سیاست اسلامی» می باشند.

از نامداران این گرایش افرادی چون استاد شهید مطهری(ره) و آیت الله مصباح یزدی و…. می باشند.

۷. راهبرد هفتم از سوی کسانی مطرح شده است که تمدن غرب را پیکره ی واحدی می دانند که تمام اجزای آن ـ تاریخ ادبیات، هنر، اخلاق و… ـ با یک دیگر مرتبط و متصل می باشند و هیچ عضو آن را بدون در نظر گرفتن نسبتی که با سایر اعضا برقرار کرده است، نمی توان به درستی درک کرد.غرب مجموعه ی واحدی است که در آن علوم پایه و تجربی همان قدر در تحقق آن نقش دارند که ادبیات و هنر و علوم انسانی و… نقش دارند.

بنابراین برای نقد و ارزیابی غرب باید تمام این مناسبت ها را به چالش کشید، نه این که تمام توجهات را به بخش خاصی مثل علوم انسانی معطوف داشت.

این گونه نگاه به غرب در خود غرب نیز با آرا و نوشته های دانشمندانی مثل: «رنه گنون»، «مارتین هایدگر و…» مطرح شد.

در ایران، طرفداران این دیدگاه از نگرش های «سید احمد فردید» متاثر هستند که به «نحله ی فردید» مشهور می باشند. و چون خود «فردید» از آرای هایدگر متأثر بوده است، شاگردان ایشان نیز به «تفکر هایدگری و هگلی» ـ به استناد نظریه ی کلی نگری وی در باب تاریخ متهم هستند. افرادی چون «دکتر رضا داوری اردکانی، دکتر محمد مددپور و…» البته برخی از شاگردان فردید مانند آقای آشوری بعد از وفات او تفکراتی متفاوت با تفکر وی پیدا کردند.

براساس این دیدگاه شناخت غرب مشروط به شروط زیر می باشد:

الف: علم به غرب باید علم تاریخی ـ علم ابژکتیوی ـ باشد که در آن عالم، محیط بر معلوم است و در آن تصرف می کند. معلوم نیز از اموری است که تاریخ آن گذشته است. در نتیجه غرب شناسی به مفهوم دقیق آن اکنون رخ خواهد داد، زیرا غرب دیگر تاریخ ندارد و در بی هویتی محض به حیات خود ادامه می دهد و تاریخ غرب جدید گذشته است.۲

ب: کلیت تاریخ غرب ـ ماهیت غرب ـ را باید شناخت. چون ره آموز این تاریخ، فلسفه است و حوالت آن در تکنیک ظاهر شده است، باید فلسفه و تکنیک را شناخت.

ج: غرب شناسی باید از س