پاورپوینت کامل جهانی شدن و حقوق بشر ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهانی شدن و حقوق بشر ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن و حقوق بشر ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن و حقوق بشر ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
پرسش اصلی مقاله ی حاضر این است: «جهانی شدن به عنوان یک متغیر مستقل، که تأثیراتی بر حقوق بشر خواهد داشت؟» روشن است که طرح بحث، مستلزم بحثی مفهومی درباره ی «جهانی شدن» و «حقوق بشر» خواهد بود. هم چنین تبیین مؤلفه ها، ابعاد و شاخص های هرکدام به ما کمک خواهد کرد تا پاسخ پرسش یاد شده را با دقت بیش تری فراروی خویش بیابیم.
فرضیه ی مورد آزمون از این قرار است: «پاورپوینت کامل جهانی شدن و حقوق بشر ۸۰ اسلاید در PowerPoint دو وجه مدرنیته هستند که ضمن یک دیگر از هم جدایی ناپذیرند.»
همه ی مؤلفه های مدرنیته در فراگفتمانی قرار دارند که جهانی است. از ویژگی های ذاتی مدرنیته، غیر سازی است. مدرنیته از آغاز رویش و پیدایش خود «لنت» را در مقابل خود دید و به تعبیر دیگر «غیری» در مقابل خود به نام «لنت» آفرید. از آن پس بنای مدرنیته بر این قرار گرفت که لنت را طرد کند و خود به جای آن بر ذهن و جان عالم و آدم مسلّط شود. حقوق بشر نیز یکی از مؤلفه ها و دست آوردهای مدرنیته بود. بنابراین، در حقوق بشر نیز حقوقی برای همه ی آدمیان روی زمین نوشته شد و به تصویب رسید. پس دایره ی شمول حقوق بشر نیز جهانی بود؛ چنان که مدرنیته قلمرو جهانی را در پیش روی خود می دید. پیش از ورود در بحث، یادآوری این نکته نیز ضروری است که «حقوق بشر» مورد بحث در این مکتوب، حقوق بشر مصوب دهم دسامبر ۱۹۴۸ (۱۹ آذر ۱۳۲۷) مجمع عمومی ملل متحد است. اعلامیه ی جهانی حقوق بشر در یک مقدمه و سی ماده در تاریخ یاد شده به تصویب رسید و معمولاً هرگاه در صحنه ی بین المللی و مباحث جاری سخن از حقوق بشر گفته می شود، مقصود از آن، همین اعلامیه است؛ البته در اعلامیه های دیگری نیز بر حقوق بشر و از زوایای دیگری تأکید شده است که هنوز جنبه ی بین المللی و رسمی پیدا نکرده است، مثل اعلامیه ی اسلامی حقوق بشر که در تاریخ ۱۵ مرداد ماه ۱۳۶۹ مطابق با ۵ اوت ۱۹۹۰ و ۱۴ محرم ۱۴۱۱ در قاهره به تصویب وزرای خارجه کشورهای اسلامی رسید.۱
جهانی شدن
جهانی شدن (Globalization) چیست؟ مؤلفه ها و شاخص های آن کدام است؟ آیا جهانی شدن اتفاق افتاده است یا در حال اتفاق افتادن است؟ ادامه ی مدرنیته است یا مربوط به عصری ماورای آن است؟ به معنای یکسان سازی است یا برای تکثر گرایی و پلورالیسم هم، اَرج و قُربی قائل است؟ ابعاد آن چیست؟ آیا جهانی شدن در همه ی حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در حال انجام است یا در حوزه ای خاص؟ قلمروی آن کجا است؟ آیا جهانی شدن در همه ی نقاط دنیا و در همه ی کشورها و مناطق، به طور مساوی در حال انجام است و یا این که برخی از مناطق، خارج از قلمرو آن قرار دارند؟ جهانی شدن برای چه کشورهایی سودمند است و برای چه کشورهایی مضرّ؟ سود و زیان های متصور برای جهانی شدن چیست؟
واقعیت آن است که پرسش های یاد شده هنوز پاسخ های روشنی ندارند و شاید هم انتظار پاسخهای روشن، انتظار معقولی نباشد. در عین حال، برای این که امکان بحث را بیابیم، ناگزیریم به برخی رویکردهای مسأله ی جهانی شدن بپردازیم و آن گاه تأثیر آن را بر حقوق بشر به بحث بگذاریم.
دکتر جرج نماس به سه رویکرد اشاره کرده است:
۱ ـ فن آوری جدید ارتباطات، به انتقال داده ها و تخصص ها کمک می کند و این امر جهان را به سمت ائتلاف بیش تر سوق می دهد و درنتیجه به نوعی جهانی شدن می انجامد؛
۲ ـ پیشرفت ابزار گوناگونِ فن آوری، با انتقال تازه ترین دست آوردهای فرهنگی در همه ی کشورهای جهان، فضای جدید و مشابهی را به وجود می آورد؛
۳ ـ تکنولوژی داده ها به جایی رسیده که دیگر سخن گفتن درباره ی مرزهای ملی و قومی به مفهوم رایجِ آن، دشوار است. این امر در عرصه ی سیاستِ جهانی، زمینه را برای ایجاد نوعی جهانی شدنِ متفاوت با دو نوع دیگر، فراهم می کند.۲
جیمز روزنا برای توضیح مفهوم جهانی شدن، آن را در برابر محلی گرایی (Localism) قرار داده است. به نظر وی، جهانی شدن چیزی است متفاوت از آنچه با واژه های دیگری از قبیل جامعه ی مدنی، وابستگی متقابل، گرایش های تمرکزگرا، نظام جهانی، یکپارچگی جهانی، عمومیت یا جامعیت، بین المللی شدن و جهان گرایی به آنها اشاره می شود. جهانی شدن را می توان به آن چیزی اطلاق کرد که دل مشغولی نوعِ بشر را در مورد محدودیت های سرزمینی و ترتیبات سنتی نظام دولت کشورها، دگرگون می سازد. بر این اساس، جهانی شدن به عنوان یک فرایندِ زمینه ساز، متفاوت از یک پارچگی جهانی است. یک پارچگی جهانی (Globalism) به وضعیت و شرایطی اطلاق می شود که در آن همه ی شش میلیارد مردم جهان، با محیط و نقش خود به عنوان شهروندان و مصرف کنندگان یا تولید کنندگان جهانی ارزش های مشترکی را دارا باشند و نفع خود را در اقدام جمعی برای حل مشکلات مشترک خویش جست وجو نمایند. هم چنین می توان جهانی شدن را از «عمومیت» یا «جامعیت» (Universalism) به معنای ارزش های شامل حال همه ی جامعه ی بشری در هر زمان و هر مکان متمایز دانست. هم چنین با عنوان پیچیده ی «وابستگی متقابل» (Interdependence) به مفهوم ساختارهای ارتباط دهنده ی بین مردم و جوامع بخش های گوناگون جهان نیز هم نشین نیست.
نتیجه اینکه جهانی شدن با همه ی مفاهیم گفته شده، ارتباط دارد، اما هیچ یک از آنها هم نیست. آنچه فرآیندهای جهانی شدن را متمایز می کند، این است که موانع سرزمینی و قلمرو صلاحیت ها مانع یا بازدارنده ای برای آنها نیستند. به نظر روزنا، جهانی شدن هر چند گونه های مشترکی از رفتارها، فرآیندها و نظام ها را گسترش می دهد، مجموعه ای از ارزش های مشترک را بنا نمی گذارد. «محلی کردن» در جهت معکوس و برخاسته از همه ی فشارهایی است که افراد، گروه ها و نهادها را به محدود ساختن افق های خود و انجام رفتارهای ناهم گون و حضور یافتن در فرآیندها، سازمان ها یا نظام های کم شمول تر، رهنمون می کند. اختلاف بین نیروهای جهانی شدن و محلی شدن ـ و به تعبیر درست تر، محلی کردن ـ آشکارا به تقویت مفاهیم و قلمروهای سرزمینی می انجامد، در حالی که جهانی شدن فرایندی مرز گشا است و محلی کردن مرزاَفزا است. پویش های مرزگشایی جهانی شدن، دقیقا به این دلیل بارزتر می شوند که طی دهه های گذشته، گسترش فراوان امکانات، منافع و بازارها زمینه ی بالقوه ی رواج عالم گیر آنها را فراهم ساخته است. پویش های مرز افزای محلی کردن نیز به سهم خود اهمیت اساسی یافته اند؛ چرا که برخی از مردم و فرهنگ ها از تهاجم جهانی شدن احساس تهدید می کنند.
توضیح این که پویش های جهانی کننده از دیر باز حامی آیین هایی فراگیر بوده، در حالی که پویش های محلی کننده از گذشته خواهان آیینی با مقیاس کوچک بوده اند.
روزنا از وضعیت حاضر توصیف جدیدی می دهد. به نظر وی نه هنوز فرآیند جهانی شدن کامل شده است تا بگوییم همه چیز در حال جهانی شدن است. و نه محلی کردن بر آن فایق آمده است تا بتوانیم بگوییم فرآیند جهانی شدن متوقف شده است، بلکه این دو با یکدیگر رابطه ی دیالکتیکی دارند. بنابراین، روزنا اصطلاح جدید «واهم گرایی» را برای توصیف وضعیت جاری جهانی به کار می برد. واهم گرایی مرکب از دو کلمه ی واگرایی و هم گرایی است. واگرایی مترادف محلی کردن است، در حالی که هم گرایی به جای واژه ی جهانی شدن به کار رفته است. ( “Fragmegration”که به هم واگرایی ترجمه شده است، مرکب از دو کلمه ی “Frogmentation”به معنای واگرایی و “Integration” به معنی هم گرایی است.)
به نظر روزنا در آینده نیز این دو در کنار هم خواهند بود. جهانی شدن و محلی کردن با یک دیگر هم زیستی خواهند داشت، در حالی که اولی فضای عملِ دومی را تعیین خواهد نمود.۳ به نظر می رسد روزنا جهانی شدن را پدیده ی جدیدی نمی داند، با این که وی سعی کرده است آن را از مفاهیم دیگر جدا کند و تعریف جدیدی برای آن ارایه نماید، اما محتوای ارایه شده از سوی وی ـ یعنی تعریف جهانی شدن به آنچه رو در روی محلی کردن است ـ محتوای تازه ای نیست، در حالی که می توانیم جهانی شدن را پدیده ی تازه ای بدانیم که بر همه ی کشورها و جوامع تاثیر گذاشته است. امروز حیطه ی فعالیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مانند گذشته در سطح یک کشور یا منطقه نیست، بلکه همه ی جهان است.اگر در گذشته داشتن سرمایه پیش شرطِ ورودِ شرکت های چند ملیتی برای وارد شدن در صحنه ی جهانی بود، امروزه چنین نیست. امروزه ارتباطات، که شکل دهنده ی ارزش ها و افکار بشر است، نقش مهمی پیدا کرده است؛ چنان که اقتصاد نیز جهانی شده است. محلی کردن و تلاش هایی که در جهت تحقق آن صورت می گیرد، عکس العمل هایی احساسی در مقابله با جهانی شدن است. به نظر می رسد تا اندازه ی تعیین کننده ای جهانی شدن حالت ساختاری دارد و نه ارادی. بنابراین، کشورهایی که جهانی شدن به نفع آنان نیست، لازم است برنامه ریزی های ساختاری و بلند مدتی را مد نظر داشته باشند و نیز امکاناتی را که جهانی شدن در اختیار آنها قرار داده و یا قرار می دهد.
سود و زیانهای جهانی شدن چیست؟
به نظر برخی از صاحب نظران، جهانی شدن تنها به سود کشورهای دارای اقتصاد قدرت مند تمام می شود و عملاً موجب به انزوا کشیده شدن و حاشیه نشینی کشورهای دارای اقتصاد ضعیف خواهد گردید.
ظاهرا همین سخن در ابعاد سیاسی و فرهنگی نیز قابل تعمیم است؛ یعنی جهانی شدن به طور کلی به نفع کشورهای قدرت مند و به ضرر کشورهای ضعیف تمام می شود، در حالی که گروه دیگری از صاحب نظران چنین نمی اندیشند.
گروه اول موارد ذیل را از نظر اقتصادی، جلوه های منفی جهانی شدن برای کشورهای ضعیف، بر شمرده اند:
۱. جهانی شدن سبب کاهش اهمیت کالاهای اولیه(مواد اولیه) می شود؛ زیرا انقلاب بیوتکنولوژیک و میکروالکترونیک سبب از بین رفتن اهمیت این کالاها می شود و کشورهای متکی به سود صادراتِ این مواد، متضرّر خواهند شد. بدیهی است عمده ی کشورهای جهان سوم، صادر کننده ی مواد خام هستند.
۲. جهانی شدن سبب کاهش نقش نیروی انسانی غیر متخصص خواهد شد. این امر نیز تا اندازه ی زیادی به ضرر کشورهای در حال توسعه است؛ زیرا این کشورها عمدتا صادر کننده ی این نیروها به بازار کار جهانی هستند.
۳. جهانی شدن سبب عمل کشورهای در حال توسعه براساس مقررات بازار جهانی خواهد شد. این امر سیاست های توسعه ی ملی کشورهای جهان سوم را تا اندازه ی زیادی از اثر بخشی می اندازد؛ به این معنا که سیستم مالی، بانک داری و سرمایه گذاری ملی را به مخاطره می اندازد.
۴. جهانی شدن به افزایش فاصله و نابرابری میان ملت ها، افراد و منطق گرایش دارد. از این رو به عنوان یک ساختار در دست قدرت مندان اقتصادی، آنان را قدرتمندتر و فقرا را فقیر ترمی کند.
۵. جهانی شدن سبب به مخاطره افتادن محیط زیست می شود.
۶. با برتر قراردادن دست یابی به ثروت مادی، توازن بین نیازهای گوناگون انسان، از جمله نیاز به اخلاق و معنویت را بر هم می زند و سبب دامن زدن به یأس، خشونت و از خود بیگانگی می گردد. ۴
پیامدهای دیگری نیز برای جهانی شدن بیان شده است که برای برخی کشورها مفید و نسبت به برخی شاخص ها حالت عام دارد. از جمله:
۱. باز شدن اقتصادها و فرهنگ های ملی در ابعاد داخلی و خارجی؛
۲. رشد منطقه گرایی در پی تهدید بازارهای ملی کشورها؛
۳. ایجاد محیطی کاملاً رقابتی، که تنها قدرت مندان امکان ادامه ی حیات دارند و هیچ نوع ترجیح و امتیازی برای کورهای ضعیف در نظر گرفته نمی شود؛
۴. تحریک احساسات ملی و محلی؛
۵. رونق پیدا کردن برخی شهرها و واحدهای منطقه ای به عنوان مراکز اقتصادی جهان؛
۶. افزایش بهره وری؛
۷. بهبود شرایط زندگی برای عموم مردم به طور کلی، و برای عده ای بیش از دیگران؛
۸. انتقال تکنولوژی به کشورهای در حال توسعه.۵
گروه دیگری از متفکران با توجه به ابعاد ذیل، با جهانی شدن برخورد منفی ای داشته اند:
۱. حاکمیت خط مشی واحدی که متأثر از فرهنگ غربی ـ به ویژه امریکای شمالی ـ است این نگرانی را پدید آورده که فن آوری جدید، ابزاری است برای استعمار نو؛
۲. نابودی شاخص هایی که به فرهنگ، رنگ بومی می دهد، این نگرانی را پدید آورده که به جای آن که فرهنگ جهانی قالب مشترک آینده ی انسان قرار گیرد، فرهنگ یک بُعدی و یک جهتی، فرهنگ جهانی تلقی گردد؛
۳. سیطره یافتن بر بستر تاریخی امور که نتیجه اش آن است که زرّادخانه های جهان به حمایت از اولویت هایی برخاسته اند که سلطه جویان، آنها را جایگزین پدیده ی جهانی شدن کرده اند.۶
برخی از سیاست مداران جهان سومی دو رویه را برای جهانی شدن قائل شده اند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 