پاورپوینت کامل طلوع هستی در آینه ی کلام علی (ع) «قسمت اول» ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طلوع هستی در آینه ی کلام علی (ع) «قسمت اول» ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلوع هستی در آینه ی کلام علی (ع) «قسمت اول» ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طلوع هستی در آینه ی کلام علی (ع) «قسمت اول» ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
در تاریخ تفکر اسلامی علوم مختلفی شکل گرفته یا رشد و گسترش یافته است. موضوع بسیاری از این علوم حقایق و ماهیات خاصی است که از وجود نیز بهره می برند، مانند: علوم ریاضی و طبیعی یا علوم عملی از قبیل اخلاق و فقه و یا علوم اعتباری، نظیر ادبیات.
امّا برخی از علوم به صورت اعلام شده و آشکار و یا به صورت ناگفته درباره ی موجود از آن جهت که وجود دارد، بحث کرده اند. علومی که در باب هستی به کاوش پرداخته اند، عبارتند از: فلسفه، عرفان نظری و کلام.
فلسفه از ابتدا موضوع خود را موجود از آن جهت که وجود دارد معرفی می نماید، عرفان نظری تعینات وجود را از آن جهت که تعینات آن هستند، در دستور کار خود قرار می دهد. علم کلام نیز موضوع خود را ذات، صفات و افعال خداوند سبحان می داند. مسایلی که در کلام مورد بحث قرار می گیرند ـ با صرف نظر از آن که شیوه ی متکلم جدل یا برهان باشد ـ در قلمرو علوم جزیی قرار نمی گیرند و به درستی در زمره ی علوم هستی شناختی واقع می شوند. تفاوت کلام و فلسفه در موضوع این دو علم نیست، بلکه در شیوه و روش آن ها است، فلسفه به دانش برهانی عقلی بسنده می کند و برهان هم به این دلیل که کلی است درباره ی امور جزیی بحث نمی کند، اما در کلام از جدل هم استفاده می شود و جدل نیز از ادلّه ی نقلی بهره می برد. در مقدمات جدلی از مقدمات جزئی هم استفاده می شود و نتایج جزئی گرفته می شود، به همین دلیل در مباحث فلسفی فقط از نبوت عامه ـ یا در صورت گسترش مباحث نبوت ـ و یا فقط از اصل امامت بحث می شود، اما در کلام از نبوت و امامت خاصه نیز سخن به میان می آید.
در نحوه ی معرفت و روش عرفان، فلسفه و کلام نیز تفاوت هایی وجود دارد؛ عرفان محور معرفت خود را دانش حضوری و شهودی قرار می دهد و از روش تزکیه و سلوک بهره می برد. عرفان نظری نیز گرچه از دانش حصولی و مفهومی استفاده می کند، اما از این دانش بیشتر برای تبیین و گفت و گوی با دیگران بهره می گیرد. حال آن که فلسفه و کلام مدار اصلی علم خود را بر دانش حصولی و مفهومی قرار می دهند، با این تفاوت که فلسفه به برهان اکتفا می کند و کلام از قیاس های جدلی نیز استفاده می کند.
تاریخ تکوین علوم اسلامی
علوم، در طول زمان به همت، تلاش و پشتکار عالمان، و به تناسب گفت و گوها و فرصت های اجتماعی که برای بسط و توسعه ی آن پدید می آید، رشد می کند. کلام، فلسفه، عرفان نیز از این قاعده مستثنی نبودند و در طول زمان، طی گفت و شنودهایی که با یک دیگر داشتند، بر غنا، نظم و دقت مباحثی که در باب شناخت هستی انجام گرفته است، افزوده اند. قاعده ی فوق درباره ی دیگر علوم اسلامی، نظیر فقه، اصول و ادبیات نیز صادق است. هیچ یک از دانش های نام برده که به طور خاص در حوزه ی فرهنگ و تمدن اسلامی شکل گرفته یا توسعه یافته اند، در روزهای نخستین ظهور اسلام به صورت دانش مستقل و سازمان یافته ای وجود نداشتند، بلکه هر یک از آن ها با گسترش و توسعه ای که به دست آوردند، امتیاز جوهری و حقیقی خود را با دیگر علوم به خوبی نشان داده و هر کدام در قلمرو مربوط به خود فصلها، ابواب و گاه جریانات و گرایش های رقیب و رویارویی را به وجود آوردند، عالمان مربوط به هر علم، کوشیدند تا با مباحثات و مجادلات خود، به اثبات و یا بطلانِ نظریه های رقیب پرداخته و این رهگذر صحیح را از سقیم باز شناسند. برخی از این علوم نظیر فقه، چون از روز نخست به صورت علمی ممتاز نبودند، سرمایه های نخستین خود را از متون و نصوص دینی یعنی از قرآن، سنت و سیره ی رسول اکرم(ص) و ائمه ی معصومین(ع) یا اصحاب رسول خدا اخذ کردند. و بعضی دیگر نیز با آن که قبل از اسلام وجود داشتند، در دنیای اسلام به صورت علمی سازمان یافته شکل گرفته و از نصوص و متون دینی به نحو تأسیسی یا تأییدی بهره بردند. مباحث مربوط به هستی شناسی در این قسم جای می گیرد.
از بیان فوق فهمیده می شود که اگر برخی از دانش ها نظیر فقه، کلام، فلسفه و عرفان در روزهای نخستین حیات اسلام به صورت دانش مستقلی نبوده اند، نشان دهنده ی این نیست که آموزه های نخستین مربوط به این علوم نیز قبل از آن که در قالب یک علم مشخص و سازمان یافته ظاهر شوند، در منابع و متون اولیه وجود نداشته است.
به همین دلیل پرسش از فقه یا هستی شناسی از دیدگاه اسلام، نبی خاتم یا امیر مؤمنان علی(ع) پرسش خطایی نیست. اگر چه پاسخ این پرسش ها در متن قرآن یا عبارات پیامبر(ص) و عترت او به صورت یک علم مدون و مصطلح موجود نباشد.
نخستین منابع
اسلام به عنوان یک دین الهی، پیام و کلام خود در مورد هستی را ابلاغ می کند. بسیاری از آیات قرآن به طور مستقیم احکام هستی عالم و آدم را بیان نموده یا اسما، صفات و افعال خداوند سبحان را یاد کرده اند. این دسته از آیات در متن توجهات متفکرین مسلمان بوده و همه ی متفکرینی که در طول تاریخ اندیشه ی اسلامی با عناوین مختلف به مسأله ی هستی پرداخته اند، به این آیات تمسک جسته و استشهاد نموده اند. در محیط اسلامی، مفسرین، متکلمین، فیلسوفان و عرفا هرگز نمی توانستند، بدون توجه و تفکر در آیات قرآنی تأملات خود را پایان یافته بدانند یا آن که کلام و باور خود را اظهار نمایند.
در دوران حیات پیامبر اکرم(ص) مسلمانان علاوه بر آن که از متن مستقیم وحی الهی بهره می بردند، از کلمات و عبارات پیامبر خاتم(ص) نیز استفاده می کردند. کلمات پیامبر(ص) به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در شرح و تفسیر آیات قرآن به کار گرفته می شد و از این رهگذر بر غنا و گسترش هستی شناسی دینی افزوده می گردید. بدین ترتیب احادیث نبوی ـ نظیر آنچه پیامبر(ص) درباره ی معراج فرموده بود ـ به مجموعه ای تبدیل شد که در کنار قرآن در معرض دید و نظر متفکرین مسلمان قرار گرفت.
متفکرانی که در طول تاریخ اندیشه ی اسلامی در قالب عناوین عرفانی، فلسفی، کلامی یا تفسیری و روایی به صورت خاص به هستی شناسی پرداخته و ابواب مختلفی را در این باره شکل دادند، از دو منبع مزبور (قرآن و احادیث نبوی) به صورت مستقیم یا غیر مستقیم استفاده می کردند. البته استفاده از منابع دینی در دوره های مختلف یکسان نبوده و به تدریج بر دقت و غنای آن افزوده شده است.
کارنامه ی علی(ع)
پس از رحلت پیامبر خاتم(ص) بر خلاف کوششی که برای ضبط و حفظ قرآن کریم به عمل آمد، تلاش شایانی برای حفظ، ثبت و کتابت احادیث نبوی انجام نگرفت، بلکه در دوره ی برخی از خلفا نقل احادیث ممنوع گردید.
صرف نظر از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و آنچه درباره ی علی بن ابی طالب(ع) بیان خواهد شد، اصحاب رسول خدا هیچ کوششی برای تحقیق در هستی شناسی دینی و اسلامی انجام ندادند.
پس از آن که آوازه ی اسلام محدودیت های مکانی را درنوردید، تشنه گان حقیقت برای تحقیق درباره ی حقیقت اسلام به مقرّ خلافت اسلامی مسافرت می کردند. تاریخ، برخی از این گروه ها را که به صورت هیأت های علمی وارد مدینه شده بودند، معرفی کرده است. خلفا نیز پس از مواجهه با آنان، آن ها را روانه ی خانه ی علی بن ابی طالب(ع) می کردند.۱
رویکرد بنی امیه به اسلام نیز بیشتر یک رویکرد سیاسی بود. آنان به اسلام از زاویه ی رقابت قبیله ای خود با بنی هاشم می نگریستند و در تفسیر خود از اسلام نیز به ابعاد معرفتی آن توجهی نداشتند، بلکه هستی شناسی و معارف اسلامی را در خدمت منافع سیاسی خود کنترل می کردند. حاصل تلاش بنی امیه پیدایش و گسترش یک فرقه ی کلامی بود که آنان را عثمانیه، اهل ظاهر، مشبّهه و مانند آن می نامند، از جمله خصوصیات این فرقه منع از تفکر، برهان، استدلال و حتی منع از پرسش های جدید بود. این فرقه به ظواهر آیات و ظواهر برخی از روایاتی که توسط خطبای رسمی اموی نقل می شد، تمسک می جستند.
پس از زوال بنی امیه فرقه ی مزبور اقتدار خود را از دست داد. از آن پس رهبران این فرقه ـ نظیر احمد بن حنبل ـ به برخی تعدیل ها تن در دادند و فرقه های دیگری نیز فرصت بروز و ظهور یافتند.
درخشش علی(ع)
به رغم فضای سنگینی که پس از رحلت رسول اکرم(ص) و در سده ی نخست حاکم شد، چراغ علم و معرفت در دنیای اسلام خاموش نگردید، نبی خاتم(ص) مدینه ی علم بود و او خود علی بن ابی طالب(ع) را به عنوان باب و دروازه ی این شهر معرفی کرده بود.۲
ره آورد و ارمغان پیامبر خاتم(ص) برای جهانیان قرآن کریم بود و قرآن کریم پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) تنها نماند، بلکه عترت او به عنوان ثقلی دیگر آن را همراهی می کرد. پیامبر(ص) خود فرموده بود: «من در میان شما دو ثقل را باقی می گذارم، کتاب خدا قرآن و عترتم. این دو از یک دیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض کوثر به من ملحق شوند».۳
تلاش ها و فعالیت های امام علی(ع) پس از رحلت رسول خدا(ص) فقط به حوادثی که در قرن نخستین به وجود می آمد، محدود نمی شد. او می کوشید تا پیام اسلام را در برابر قشرگرایی و ظاهرگرایی کسانی که از ابعاد معنوی و عمیق هستی شناسی دینی غافل بودند، حفظ کند و به نسل های آینده برساند.
مخاطبان امام علی بن ابی طالب(ع)، در خطبه های عمیقی که او به خصوص در دوران پنج ساله ی حاکمیت خود ایراد می فرمود، تنها گوش های سنگین کسانی نبود که به تعبیر او فقط شبیه مردان بودند.۴ علی بر فراز منبر به آینده ی تاریخ می نگریست و نسل هایی را که یکی پس از دیگری از راه می رسند و در جست و جوی حقیقت از پیامبر(ص) و نسل نخستین اصحاب رسول خدا(ص) پرسش و سؤال می کنند، مشاهده می کرد. منبر علی همان قله ی بلندی بود که از دامنه ی آن سیل معرفت می جوشید و آب حیات را به کام تشنگانی که از آینده ی تاریخ به پیش می آیند، می نشاند.
همه ی کسانی که در تاریخ اندیشه ی اسلامی از جریان فکری اموی فاصله گرفتند و به سوی ابعاد معنوی و عقلانی هستی شناسی دینی گام گذاردند، از سلوک و گفتار علی(ع) الهام گرفتند. آن ها در نسل نخست اصحاب پیامبر شاهد و گواهی جز او نمی یابند، به همین دلیل همگی در این مسأله هم داستانند که علی(ع) دروازه ی ورود آنان به مدینه ی دانش نبوی است.
آموزه های نظری
«ابن ابی الحدید» شارح معتزلی نهج البلاغه درباره ی نقش علی(ع) در مباحث هستی شناسی و جایگاه او در دنیای اسلام می نویسد:
«و اما الحکمه و البحث فی الامور الالهیه فلم یکن من فن احد من العرب و لا نقل فی جهاد اکابرهم و اصاغرهم شی ء من ذلک اصلاً و هذا فن کانت الیونان و اوائل الحکماء و اساطین الحکمه ینفردون به و اول من خاض فیه من العرب علی(ع) و لهذا تجد المباحث الدقیقه فی التّوحید و العدل مبثوثه عنه فی فرش کلام و خطبه و لا تجد کلام احد من الصحابه و التابعین کلمه واحده من ذلک و لا یتصوّرونه و لو فُهِّموه لم یفهموه و انی للعرب ذلک۵
اما حکمت و بحث از امور الهی، در توان هیچ یک از اعراب نبود و در کوشش بزرگان و کهتران عرب چیزی در این باب نقل نشده است، بلکه این فن در یونان و در نزد نخستین حکیمان بود و اساطین حکمت منفرد به این فن بودند. و اولین کسی که از اعراب در این فن وارد شد، علی(ع) بود و از همین روی مباحث دقیق در توحید و عدل را در ظاهر کلام و خطبه های او آشکار می یابی، و در کلام هیچ یک از صحابه و تابعین کلمه ای واحد از این عبارات نمی یابی، و آن ها توان تصور این معانی را نداشتند، و اگر به آن ها تفهیم می شد از فهم آن در می ماندند، عرب کجا می توانست به این مباحث راه برد».
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه ی هشتاد و چهار پس از ذکر نکات ظریفی که خطبه به آن اشاره دارد می نویسد:
«واعلم ان التوحید و العدل و المباحث الشریفه الالهیه ما عُرفت الاّ مِن کلام هذا الرجل و ان کلام غیره من اکابر الصحابه لم یتضمن شیئا من ذلک اصلاً و لا کانوا یتصوّرونه ولو تصوروه لذکروه و هذه الفضیله عندی اعظم فضائله(ع):۶
بدان که توحید، عدل و مباحث شریف الهی جز از کلام این مرد شناخته نمی شود و کلام دیگران از بزرگان صحابه، چیزی از این امور را در بر ندارد، آن ها از تصور این امور عاجز بودند، زیرا اگر تصور می کردند، آن را بیان می نمودند، به نظر من این فضیلت علی(ع) بزرگ ترین فضائل او است.
ابن ابی الحدید در قسمت دیگری از عبارات خود به این حقیقت اشاره می کند که چون علی تنها فرد از میان صحابه بود که به این حقایق واقف بود و از آن سخن می گفت، همه ی متکلّمانی که در دریای معقولات گام نهاده اند، خود را تنها به او منتسب می دانند و او را استاد و رییس خود می نامند، ابن ابی الحدید می گوید:
«اصحاب و یاران ما، یعنی «معتزله» خود را به «واصل بن عطا» می رسانند که او شاگرد «ابی هاشم بن محمد بن حنفیه» و ابوهاشم شاگرد پدرش محمد حنفیه و محمد نیز شاگرد پدر خود علی(ع) بود.»
وی سپس نسبت یکایک فرقه های کلامی را به علی(ع) ذکر می کند.
داوری فلسفی
آنچه ابن ابی الحدید درباره ی متکلّمان بیان می کند، درباره ی دیگر فرقه هایی که به تأمل در هستی و مسایل آن پرداخته اند نیز صادق است، همه ی کسانی که در طول تاریخ اندیشه ی اسلامی به این مسیر گام گذارده اند، بدون استثنا در میان اصحاب رسول خدا فقط به علی(ع) استناد کرده اند. فیلسوفان و عرفا نیز از آنچه درباره ی متکلمان گذشت پیروی کرده اند.
«ابن سینا» در «رساله ی معراجیه» پس از اشاره به این که اکثر مخاطبان رسول خدا(ص) اهل ظاهر بوده و دل به جوال خیالی خوش داشتند و از آستانه ی وهم در نگذشتند، علی(ع) را به عنوان خزانه ی عقل معرفی کرده و او را در بین دیگران چون معقول در میان محسوس معرفی می نماید:
«و برای این بود که شریف ترین انسان و عزیزترین انبیا و خاتم رسل(ص) با مرکز دایره ی حکمت و ملک حقیقت و خزانه ی عقل امیرالمومنین علی(ع) گفت که یا علی اذا رأیت الناس یتقرّبون الی خالقهم بانواع البر تقرب الیه بانواع العقل تسبقهم به. و این چنین خطابی جز چون او بزرگی راست نآمدی که اندر میان خلق هم چنان بود که معقول اندر میان محسوس. گفت: ای علی! چون مردمان اندر کثرت عبادت رنج برند، تو اندر ادراک معقول رنج بر تا بر همه سبقت گیری؛ لاجرم چون بدیده ی بصیرت عقلی مدرک اسرار گشت همه ی حقایق را اندر یافت و معقول را اندر یافت و دیدنی یکی حکم دارد و برای آن بود که گفت: لو کشف الغطاء ما ازْدَدْتُ یقینا».۷
«علامه ی طباطبایی» در مقایسه ی میان آنچه از علی(ع) و دیگر صحابه ی رسول خدا وارد شده است، می نویسد:
«اصولاً آنچه در مورد معارف الهی از اصحاب پیامبر برای ما باقی مانده، چیزی نیست جز یک سلسله اخبار در زمینه ی تجسّم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 