پاورپوینت کامل افغانستان و پروژه های هجرت و جهاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل افغانستان و پروژه های هجرت و جهاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل افغانستان و پروژه های هجرت و جهاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل افغانستان و پروژه های هجرت و جهاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
پروژه ی هجرت به افغانستان و آغاز حرکت جهادی در آن سرزمین که «اسامه بن لادن» در پیش گرفته است، نخستین پروژه از این دست نیست. پروژه ی پناه جستن به افغانستان و جهاد از درون آن از اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز گردید؛ یعنی درست زمانی که شبه قاره ی هند به اشغال بریتانیا در آمده بود و امپراطوری بزرگ مغولی ـ اسلامی سیطره ی خویش را بر آن سرزمین از دست می داد و پیمان های همکاری و عقب نشینی با استعمارگران منعقد می کرد. در این دوره بریتانیایی ها، پرتغالی ها، هلندی ها و فرانسوی ها بر سر مناطق هند، چین، جاوه، سوماترا و به طور کلی شرق آسیا با هم درگیر بودند. در آغاز قرن نوزدهم پیش روی بریتانیا به سوی آب های گرم (اقیانوس هند، خلیج فارس و دریای مدیترانه) نه تنها ترس اروپایی ها و غربی ها، بلکه ترس روس ها را نیز برانگیخت. پس از آن که اروپایی ها بر دریاهای آزاد و روس ها بر دریاهای محدود تسلط یافتند، خطوط تماس از طریق ایران و افغانستان که مرزهای تماس زمینی بودند، برقرار گردید. سرزمین های آسیای میانه و قفقاز در نیمه ی قرن نوزدهم پس از شکست های پیاپی امپراطوری عثمانی ـ در طول یک قرن ـ و شکست انقلاب داغستان به طور کامل تحت سلطه ی «تزار روس» درآمد. از این رو، چنان که گذشت در شرق آسیا و همسایگان آن فقط دو منطقه باقی مانده بود که طرف های دیگر آن ها را «سرزمین های آماده» به شمار می آوردند؛ آن دو منطقه ایران و افغانستان بودند که دو کشور روسیه و انگلستان در هر دو کشور مناطق نفوذی داشتند. روس ها به مناطق هم مرز با ایران ـ که امروزه با کشورهای آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان همسایه است ـ نفوذ کرده بودند و منطقه ی نفوذ بریتانیایی ها در ایران نیز تهران و مناطق هم مرز با افغانستان و پاکستان کنونی ـ که آن زمان بخشی از هند به شمار می آمد ـ بود. نزاع ها از شرق آسیا به دیگر ممالک دولت عثمانی یا «مرد بیمار»، در بالکان و مشرق عربی سرایت کرد.
۲
سلطه ی روسیه و بریتانیا بر مناطق وسیعی از آسیای میانه، قفقاز، شبه قاره ی هند و به طور کلی شرق آسیا، آثار عمیقی بر زندگی مسلمانان ساکن در این مناطق پر آشوب ـ به ویژه مسلمانان مناطقی که اکثریت ساکنان آن غیر مسلمان بودند ـ به جای گذاشت. مسلمانانی که از سلطه ی روس ها در عذاب بودند، می توانستند به ایران یا مناطق تحت حاکمیت دولت عثمانی پناه ببرند؛ دولت عثمانی نیز با آغوش باز از آنان استقبال کرده و در مناطق آناتولی یا مشرق عربی اسکان می داد. اما مسلمانان هند، در مناطقی که اکثریت با آنان بود، با عقب نشینی دولت اسلامی خود به نفع نیروهای بریتانیایی مواجه شدند و در مناطقی که در اقلیت بودند هم شاهد عقب نشینی دولت به نفع نیروهای بریتانیایی و هندو بودند.
به جای این که با این قضیه به گونه ای سیاسی برخورد شود، یک جریان تندرو در میان مسلمانان ظهور کرد. که به شدت بر تمایز خویش تأکید داشت؛ یعنی این جریان در عین این که بر مبارزه با بریتانیایی ها اصرار می ورزید، بر جدایی از هندوهای غیرمسلمان نیز تأکید می کرد. در حالی که اکثریت قاطع مسلمانانی که در مناطق تحت حاکمیت مغولان می زیستند، ریشه ای هندی داشتند. «شاه ولی اللّه دهلوی» در کتاب خود «حجه اللّه البالغه» مردم را به احیای دین به واسطه ی بازگشت به کتاب، سنت و رهایی از سنت های بومی که در آن هندو، مغول و مسلمان با هم آمیخته شده بودند، فرا خواند. اما فرزندش «شاه عبدالعزیز» (ت ۱۸۰۳ م) در بحث بر سر این مسأله ی حساس که آیا هند هم چنان دارالاسلام است یا به دارالکفر تبدیل شده است، به صورت مستقیم وارد موضوع شد. با این که مسلمانان هندی ـ و هم چنین افغانی ـ پیروان مذهب حنفی بودند که به آسانی تغییری را نمی پذیرد، اما شاه عبدالعزیز به صورت رسمی اعلام کرد که هند به رغم وجود سلطان مسلمان دیگر دارالاسلام نیست، زیرا سلطه و حاکمیت حقیقی در اختیار انگلیسی ها است. به همین دلیل چاره ای جز هجرت و جهاد وجود ندارد. مسلمانان هندی بیش از یک قرن میان این دو بن بست سرگردان بودند، زیرا جهادی که علیه انگلیسی ها به راه افتاد و شورش سال ۱۸۵۷ م اوج آن بود، موجب شکست های متوالی گردید و حتی در برخی مناطق به تصفیه ی کامل انجامید. در برخی مناطق دیگر نیز ویرانی و از بین رفتن یا هجرت طبقه ی متوسط و علما را در پی داشت. هجرت آنان به سوی افغانستان در زیر فشارها و فتاوای علما ـ که آن کشور را هم چنان آزاد و دارالاسلام می شمردند ـ نتایج مصیبت باری را به دنبال داشت و هزینه ی آن حتی از هزینه ی پیکار با انگلیسی ها بیشتر بود. «جنبش فرائضی» که فریضه را میان جهاد و هجرت و یا ترجیح هجرت در گردش می دانستند، مردم را به هجرت پس از جهاد فرا می خواند. سپس «جنبش مجددیه» نیز چنین شیوه ای را در پیش گرفت. علاوه بر این پیروان «سید احمد بریلوی» هم پس از شهادت او به همین راه رفتند. غالب فتاوای هجرت به افغانستان و از جمله فتوای «ابو الکلام آزاد» در سال ۱۹۲۰ صادر گردید. عجیب این که حتی یک نفر از ده ها هزار کشاورز فقیر مهاجری که از این فتاوا پیروی کردند، به افغانستان نرسیدند. شاید بهترین گزارش هایی که از این حادثه سخن می گوید وقایع هجرت سال ۱۹۲۰ باشد؛ حدود سی هزار نفر از این فتاوا پیروی کردند که بیشتر آن ها در اثر بیماری در میانه ی راه مردند، عده ای از آنان را انگلیسی ها از ادامه ی مسیر بازداشتند و گروهی دیگر در منطقه ی مورد غارت و کشتار راهزنان هندی و افغانی قرار گرفتند، زیرا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم وضع افغانستان نیز بهتر از هند نبود. در قرن هیجدهم همان زمانی که امپراطوری ها از این منطقه عقب نشینی کردند، امارت های قبیله ای در هرات، مزار شریف، قندوز، قندهار، جلال آباد و کابل سر برآوردند. یکی از امپراطوری هایی که از عقب نشینی آن سخن می گوییم، امپراطوری قاجار در ایران بود که مناطق زیر سلطه ی خود را در هرات و مزار شریف از دست داد و تا مرزهای کنونی ایران عقب نشینی کرد و اقلیت قومی شیعه و دارای ریشه های مختلط فارسی و ترکمنی را به جای خود گذاشت. امپراطور دیگر، امپراطوری ازبک بود که به دلیل تاخت و تاز قبایل پشتون و تاجیک و ضعف قدرت مرکزی تا نواحی ترمذ کنونی عقب نشینی کرد. عامل دیگر عقب نشینی امپراطوری ازبک ضعف امپراطوری مغول در هند بود که تا منطقه ی پیشاور عقب کشید. گفتنی است که هنوز هم افغان ها پیشاور را جزیی از افغانستان می دانند، اما پاکستان این شهر را به عنوان این که یکی از شهرهای ـ دارای اکثریت مسلمان ـ و به ارث رسیده از امپراطوری[اسلامی] مغول است از هندی ها و انگلیسی ها بازپس گرفت. به رغم عقب نشینی امپراطوری مغول یک اقلیت آن جا باقی ماند و ازبک ها هم همین کار را در اندازه ای بزرگ تر تکرار کردند، اما در افغانستان هم چنان اکثریت با پشتون های دارای ریشه های هندو ـ اروپایی است.
اگر چه مرزهای امپراطوری ها جمعیت سرزمین ها را رنگ آمیزی می کرد، اما جغرافیای آن از قرن ها پیش امتداد خود را از میان سلسله جبال هندوکوش و کوهپایه های آن شناخته بود. اسکندر مقدونی در هجوم به هند از این مناطق عبور کرد و یاران او حکومتی را در این منطقه تشکیل دادند که هنوز هم در این منطقه با نام یونانی خود (پاکتریا) شناخته می شود و آثار فرهنگی آن حکومت در حوزه ی آسیای میانه، ترکستان و چین هم رواج یافته بود. مسلمانان این مناطق در مسیر فتح جلگه ی سند (پیشاور به بعد) به یک فتح دست یافتند. در طی قرون اسلامی شهرهای هرات که یکی از پایتخت های خراسان در دوره ی اسلام بود، غزنه که پایتخت محمود غزنوی در لشکرکشی دوم به هند بود و کابل که پایگاه اصلی پادشاه ترک بود، شکوفایی و رونق داشتند. این مناطق کوهستانی در طی دو قرن اول (هجری) سرکشی کردند، اما در قرن سوم هجری (نهم میلادی) اقوام قدیمی حاکم بر آن مناطق که ریشه های بودایی، زرتشتی و هندو داشتند، اسلام آوردند و به حکومت هایی خودمختار تبدیل شدند. تا این که سلطان محمود غزنوی در قرن پنجم هجری (دوازدهم میلادی) به همه ی آن ها یکپارچگی بخشید به گونه ای که پس از این گفته می شد، این مناطق تحت حاکمیت امپراطوری های بزرگ درآمد.
۳
به این ترتیب افغانستان در قرن هیجدهم میلادی از زیر سایه ی امپراطوری هایی که بر آن تسلّط داشتند، بیرون آمد و به منطقه ای آماده برای نفوذ روس یا انگلیس تبدیل گردید. انگلیسی ها سه بار به این کشور هجوم بردند و فقط یک بار به دلیل هجوم قبایل افغانی به هند، به کابل رسیدند. اما در هر مرحله ناچار به عقب نشینی شدند.
اما روس ها هیچ گاه به فکر جاخوش کردن در درون خاک افغانستان نبودند (مگر در سال ۱۹۷۷). اما در درون خاک افغانستان نیز امارت هایی براساس نظام توزیع قبیله ای، دوگانه و شهری در مناطقی مانند قندوز، کابل، مزار شریف، جلال آباد و قندهار شکل گرفت. در طی این دو قرن پشتون ها توانستند سه بار سلطنت هایی را بافراگیری بیشتر بخش های افغانستان برپا کنند. اما حتی در این زمان نیز، قدرت، سلطه و مرزها شکل مرسوم در میان دولت های دیگر را وجود نداشت. از این رو، علت کوچ مسلمانان هند و آسیای میانه به سوی افغانستان جهاد و تدارک دارالاسلام بود، در حقیقت مسلمانان به خاطر ضعف قدرت مرکزی در افغانستان احساس می کردند که می توانند در آن استقرار و تحرک بیابند.
اما ایدئولوژی جهاد و هجرت که در نزد اسلام گرایان در دهه ی هفتاد مصر تا حد تکفیر و هجرت تحول یافته بود، از میراث های فقه حنفی حاکم در تمام این مناطق نیست و حتی از امپراطوری های جنگجویان ترک که در آسیای میانه، قفقاز و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 