پاورپوینت کامل چشم های زیتونی ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چشم های زیتونی ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چشم های زیتونی ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چشم های زیتونی ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

در بخش مهمی از شعرهای «مجتبی مهدوی سعیدی»، می توان دغدغه ی انسان های دردمندِ آن سوی مرزها را سراغ گرفت؛ رنجِ انسان فلسطینی، بوسنیایی، افغانستانی و دیگر ملل محروم را….

بسآمدِ این رویکردِ محتوایی در اشعار «مجتبی مهدوی»، حال و هوایی ـ نسبتا ـ متفاوت را برای شعر او رقم زده است که او را از معاصران خود متمایز می کند.

چیزی که هست، در طول زمان زبان شعری «مجتبی مهدوی» تلطیف یافته و شعارگرایی جای خود رابه شعریت داده است؛ ضمن آن که شاعر در خلوت بی هیاهوی شعر و زندگی اش، از نگره های دینی بهره ی شاعرانه افزون تری برده و به قوام فرمی شعر گرایش بیشتری یافته است.

مجموعه شعر «پاورپوینت کامل چشم های زیتونی ۱۳ اسلاید در PowerPoint» از این شاعرارجمند دردست انتشار است.

برنابای من۱

باز می تابد کلام رب بی همتای من ثبت کن بر لوح جان خویش برنابای من

من نباشم عشق فرمانی است از حق ماندگار بر ملاکن از چه می ترسی دگرترسای من؟

ده بشارت بر جهان زین پس فروغی پاکباز می درخشد از نگین خاتم طاهای من

مژده ده! با واپسین نور از تبارش می دمد آفتاب صبح رستاخیزی فردای من

تا زمین را نغمه های عشق هر سو پر کند تا به پایان آید این رنج غریبی های من

تا بپیچد در حریم مسجد الاقصای عشق بازتاب بانگ سبحان الذی اسرای من

شور شیرین

نثار عشق تو تنها نه دیر یاسین است که مرزهای تو در هر کرانه خونین است

خزان خضاب ز خون کرده گیسوانت را بهار پیرهنی بر تنت که مشکین است

سبک نمی شود این بغض اگر چه ابر شَوم زبس که داغ شهیدان عشق سنگین است

منم دوباره چه دلتنگ نغمه های اذان ز قبله گاه نخستین که درفلسطین است

نماز عشق به بیت المقدّس شعرم دو مصرع است و وضویش همیشه خونین است

چه غم زتلخی فرجام کارِ فرهادت کنون که در سرت آغازِ شور شیرین است.

ای سرزمین مصلوب

با انتظار چشمت خو کرده ابر آشوب چون اشتیاق باران در پلک های یعقوب

در تشنه کامی عشق تردید کی توان کرد؟ گر بی امان بباری خون در فراق محبوب

من درنگاه خورشید رازی نهفته دیدم روزی که می تراوید از خانه های مخروب

شد جای جای این دل مأوای وای عشق