پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت اول» ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت اول» ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت اول» ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت اول» ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
بحث «توجیه» (Justification) و معقولیت آموزه ها و باورهای دینی، یکی از مسایل مهم فلسفه ی دین معاصر است. از این منظر، دین پژوهی جدید می کوشد خردپسندی باورهای دینی و «دفاع از اعتقادات دینی» را، نه از طریق راه های فلسفی ـ قیاسی، بلکه از مجاری تجربی و زیرساخت های روحی ـ روانی، تبیین نماید. شاید عمده ترین دلیل این چرخش، چالش های فیلسوفان قرن هیجدهم، خصوصاً نقادی های فیلسوفانِ حوزه آنگلوساکسن (مهم تر از همه هیوم) و کانت آلمانی، در ناکارآمدی و ضعف نظام های عقل گرا و رویکردهای علّی ـ قیاسی نسبت به آموزه های دینی بوده است. این عامل و عوامل دیگری که نگاه به دین را برنمی تابیدند، باعث شد تا نگره های عاطفی و احساسی دین و ساحت های فردی و روان شناختی آن، در نقطه ی کانونی مطالعات دین شناسی قرار گرفته و رفته رفته، روش های کلی نگر (Universal)، ماقبل تجربی (Priori) و قیاسی ـ استنتاجی (Deductive) به نگرش های موردی (Factual)، مابعد تجربی (Apriori) و استقرایی (inductive) تغییر و تحول یابد.
لذا دین پژوهی امروز، ناظر به کاوش های دلایل و فرایندهای شناختی دینداران است تا تحقیق در علت ها و اسباب رفتار آنان؛ یعنی دین پژوهی نوین، به طور خلاصه – به جای تبیین های فلسفی – به توجیه و تبیین زمینه ها و معقولیت باورها نظر دارد.
این دیدگاه، سبب رهیافت محوریت تجربه ی دینی و بُعد احساسی است، لذا «شلایر ماخر» از دین به «احساس اتکای مطلق و احساس ذوق بی نهایت»۱، «پل تیلیخ»: عنصری خلاق از روح بشر و مصداقی از احساس آدمی۲، «ویلیام جیمز»: رویدادی در عالم تنهایی، «ماتیو آرنوامر» نمادی از احساس و عاطفه و حقیقتی تعالی بخش و بالاخره «تی ییل» وضعیتی روحی و حالتی ناب و حرمت آمیز تعبیر کرده است.
اگر یک باور دینی را از سه جهت مختلفِ پدیدارشناختی، معرفت شناختی و روان شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، جنبه ی روان شناسی آن به این نگرش معطوف است که شخص معتقد، آن را در اوج آشکارگی و وضوح می داند و کاملاً به آن اذعان دارد، و دیگر آن که علم بدون واسطه دارد. اما از این حیث که باورمندی، به معنای داشتن ایده و عقیده ای درونی است و ملاک صدق ـ یعنی مطابقت و سازگاری آن عقیده با امر خارجی ـ محسوب می شود، این سوءال مطرح می شود که «شخص S چگونه به گزاره ی Pباور دارد؟ چه مدل های تفسیری ای در این باب وجود دارد؟ و اصولاً توجیه باورهای دینی چگونه است؟».
تلقی های مختلفی از توجیه باورهای دینی وجود دارد که هرکدام از آن ها، بعضاً در واکنش به نظرات و اشکالاتِ مشخصی صورت پذیرفته است، اما نقطه ی مشترک همه ی آن ها «دفاع از اعتقادات دینی» و تبیین نوع «باور دینی» است. این نوشته، به سه سنخ از تفسیر باورهای دینی می پردازد:
این نظر که باورهای دینی مبتنی بر گزاره و حقایق پایه اند و نیاز به برهان ندارند (چون ساختی درونی و روان شناختی دارند).
این که باور دینی از نوع اعتماد و توکل بر خداست.
و سوم آن که باور دینی، باوری فطری است.
در آخر نیز به مقایسه ی باورهای فطری و پایه ای پرداخته و نکات ضعف و قوت آن دو را توضیح خواهیم داد.
۱. باور دینی مبتنی بر حقایق پایه
طرفداران الهیات طبیعی (یا به اصطلاح «مبناگرایان» که از ارسطو آغاز می شوند) معتقدند که اعتقادات دینی را می توان و می بایست به مدد براهین فلسفی اثبات کرد. این سنت، بیشتر به بررسی «ادله»ای برای وجود خدا می پردازد که ریشه در جهان طبیعی داشته باشد. «سنت توماس آکویناس» که از چهره های مطرح الهیات طبیعی است، کوشید با براهین پنجگانه ی فلسفی خود نشان دهد که ایمان و اعتقاد دینی از جنس گزاره هاست؛ یعنی ایمان و اعتقاد تا وقتی که دلایل و شواهد قانع کننده ای نداشته باشد، اعتبار عقلانی و منطقی نخواهد داشت. این رویکرد اینک به «قرینه گرایی» معروف است؛ یعنی معقولیت باور، به داشتن شاهد (Evidence) و قرینه است. از این رو، اکثریت شاهدگرایان معرفت دینی، تلقی ای مبناگرایانه دارند. با این حال، این نگرش برای همیشه ثابت نماند و به زودی مورد نقد و چالش های جدی قرار گرفت و در نهایت، در تأملات دین شناسانه، رویکرد مبناگرایی کلاسیک به زیر سوءال رفت. متعاقب آن، تقریر دیگری از طرف فیلسوفان جدید، «ویلیام آستون و آلوین پلانتینجا» مطرح شد. این حلقه که به پیروان «معرفت شناسی اصلاح شده» معروفند مدعی شدند که اعتقادات دینی، لزوماً به قرینه گرایی و شاهدگرایی ختم نمی شود.
پیروان اصلاح گرایی تعدیل یافته، درصدد برآمدند تا باورهای دینی و ازجمله اعتقاد به خداوند را، به نحوی تفسیر نمایند که دیگر نیازی به قرینه و برهان و شاهد (بسان استدلال عقل گرایان) نباشد، لذا مدعی شدند که «باور به خدا، باوری واقعاً پایه است» و این باور، برآیند هیچ باور دیگری نیست و در عین حال، همواره موجه و معقول است. مطابق این تلقی، اگر شخص S بخواهد تجربه ی خود را در قالب گزاره ای قطعی الصدق بیان کند، می تواند ادعا کند که «به نظرم می رسد که در موقعیت M،× وجود دارد». این گزاره در حقیقت از سنخ گزاره های خطاناپذیر (Incorrigble) است و مبنا و پایه بودن این گزاره ها، بیانگر نوعی تجربه ی درونی است. به اعتقاد پلانتینجا، باور پایه ـ که او آن را باور پایه ی به معنای اخص (Properly Basic Belief) می نامد ـ مبتنی بر فرآیندهای ادراکی فرد است و این فرایندها عموماً قابل اعتماد هستند؛ همین اعتمادپذیری، مبنای توصیه ی عقلانی باورهای پایه به معنای اخص را فراهم می آورد، لذا اعتقاد شخص S«در شرایط C»، «به پایه بودن P»، اعتقادی کاملاً معقول و پایه است.
اگر این سه گروه اعتقاد را در نظر بگیریم، یعنی اعتقاد مبتنی بر ادراکات حسی، مثل «من در برابر خود یک شاخه گل سرخ می بینم»؛ اعتقاد منبعث از حافظه، مثل «من امروز صبحانه خوردم»؛ و اعتقادی که بیانگر وضعیت روحی ـ درونی فرد است: «من خشمگین ام یا احساس درد دارم»، می بینم که این طیف اعتقادات، چون در تحت «شرایط معین و مشخص» به دست آمده اند و از جایی دیگر استنتاج نشده اند، مصداقی کامل از اعتقادات واقعاً پایه محسوب می شوند.
این سنخ باورها از حاق تجربه ناشی شده و بازتاب خود تجربه اند و از این رو، یگانه و منحصر به فرداند. خصلت عام تمامی باورهای ادراکی که پیروان معرفت شناسی اصلاح شده از آن به این نام تعبیر می کنند پایه ای بودن آن هاست؛ یعنی این که این باورها ریشه در درون تجربه ی فرد دارند. در چنین رویکردی، عموم دینداران در کمال اطمینان اعتقاد دارند که باورشان موجه است، در حالی که شاید مبتنی بر برهان و شاهد و قرینه ای نیز نباشد! موءمنان خود را عقلاً مجاز و محق می دانند که به وجود خداوند اعتقاد ورزند و به باورهای دینی خود عمل کنند، حتی اگر هیچ یک از براهین متقن خداشناسان را ندانند.
«جان هیک» این معنا را چنین وصف کرده است؛ «کتاب مقدس به جای اثبات ادعای واقعیت خداوند از طریق استدلال فلسفی، وجود خداوند را مسلم فرض می کند. نویسندگان آن نیز خدا را هم چون واقعیتی تجربی می پنداشتند نه واقعیتی استدلالی. آن ها به گونه ای زنده از حضور در پیشگاه خداوند آگاهی داشتند؛ واقعیتی که به حیات آن ها معنا می بخشید. صفحات کتاب مقدس، حضور خدا را منعکس می کند و به صدا درمی آورد. برای یک شوهر، میل به شناخت فلسفی در باب وجود همسر و خانواده ـ که بسیار به معنا داشتن زندگیش مدد می رساند ـ همان قدر نامعقول است که برای فرد متدین، یافتن دلیلی بر وجود خداوند که درد آگاهانه در هوای او زندگی می کند، حرکت می کند و هستی دارد۳.»
باور شخصی که با فعل ثواب آمیزش خود را رستگار دیده و با فعل گناه آلود خود را در رنج و عذاب می بیند، مستند بر نوعی یقین شخصی ـ روان شناختی است. خصوصیت این یقین این است که خصلت بین الاذهانی ندارد، تحقیق پذیر نیست و مبنایی کاملاً انفسی و درونی دارد.
«ویلیام آلستون» از منظر پایه ای بودن، باورهای دینی را هم سنگ تجربه های حسی به عنوان «باورهای تجلی» معرفی می کند؛ نظیر این حقیقت که خداوند به انسان موءمن آگاهی و روشنی می بخشد، او را هدایت می کند، زندگی او را سرشار از عشق و محبت می کند و هستی و حیات او را مستدام می دارد. لذا آن سنخ از باورهای دینی که مبتنی بر باورهای تجلی باشند، باورهای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 