پاورپوینت کامل طبقه بندی تجارب دینی ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طبقه بندی تجارب دینی ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طبقه بندی تجارب دینی ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طبقه بندی تجارب دینی ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

در مورد پاورپوینت کامل طبقه بندی تجارب دینی ۶۶ اسلاید در PowerPoint نظرات مختلفی مطرح است، اما ما در این جا اساس کار را دیدگاه «دیویس» قرار می دهیم. وی تجربه های دینی را در شش دسته جای می دهد:۱ تجارب تفسیری، تجارب شبه حسی، تجارب وحیانی، تجارب احیاگر، تجارب مینوس و تجارب عرفانی. البته همه ی این تجارب در یک درجه از اهمیت قرار ندارند، بلکه تجارب مینوس و عرفانی دو قسم مهم و اصلی هستند.

الف. تجارب تفسیری

«تجارب تفسیری یا تعبیری» به تجاربی گفته می شود که دینی بودن آن ها به خاطر ویژگی های خود تجربه نیست، بلکه از آن جهت که در پرتو تفسیرهای پیشین قرار گرفته اند، تجارب دینی محسوب می شوند. اصولاً در تفسیر هر تجربه، تفاسیر مقدّم مؤثرتر هستند، اما در این دسته از تجارب، میزان اِعمال برداشت های سابق بیشتر و روشن تر است؛ به عبارت دیگر، اعتقاد بر این است که تجربه ی عریان و بی تفسیر در اختیار صاحب تجربه قرار ندارد، بلکه هر تجربه ای درون شبکه ای از مفاهیم، باورها و معناها جایگاه پیدا می کند و همیشه نگاه فاعل تجربه به تجربه، از زاویه ی تعبیرها و برداشت هایی می باشد که برای او حاصل می شود. برای مثال اگر برای فرد مسلمان مصیبتی اتفاق بیفتد، او آن ها را «ابتلا» یا «جبران گناه» می بیند، در حالی که در خود تجربه ی «بلا» هیچ یک از این مفاهیم وجود ندارد. آزمایش یا جبران گناه و به تعبیری دینی وارد شدن بلایا بر اساس باورها، عقاید و مقبولات یک فرد مسلمان می باشد. اما اگر این فرد مسیحی بود، از آن جا که در باور او حضرت عیسی(ع) حیاتی پر از درد و رنج و مشقت داشته، نظر وی درباره ی مصایب خودش «مشارکت در رنج مسیح(ع)» می بود. به بیان دیگر هردو فرد مذهبی با تجربه ای واحد مواجه هستند و این تجربه ی واحد، به خودی خود هیچ گونه بار دینی و ارزشی ندارد و فقط یک حادثه ی عریان، برهنه و بی زبان است که در اختیار این دو قرار گرفته است؛ اختلاف در تفاسیر نیز بی شک برخاسته از پیشینه های ذهنی آن دو نفر است.

یکی دیگر از انواع تجارب تفسیری «استجابت دعا» است.۲ فردی که خواسته یا مشکلی دارد و مدت ها برای آن دعا کرده است، اگر آن خواسته تأمین یا آن مشکل برطرف شود، آن را نتیجه ی دعا و اجابت آن تلقی می کند. بنابراین، این باورها و اعتقادات پیشین و دینی فرد است که این حادثه را دینی ساخته و به آن رنگ و بوی آسمانی می دهد.

ب. تجارب شبه حسی

در این دسته از تجارب، عنصر «حس» دخالت دارد. اگر یکی از حواس پنج گانه در یک تجربه ی دینی نقش داشت، ما تجربه ای شبه حسی در اختیار داریم. رؤیاهای دینی و دیدن ملائکه، انبیا و ائمه در این قسم جای می گیرند. گفت وگوی موسی(ع) با خدا و دریافت وحی تجربه ای شبه حسی می باشد. هم چنین در شب معراج و در برخی از موارد دریافت وحی توسط پیامبر اکرم(ص) تجارب شبه حسی دخالت داشته اند. حال اگر به صورت تطبیقی به تجارب نگاه کنیم، باید بگوییم که برخی از انواع مکاشفه ـ به ویژه مکاشفه های صوری ـ با تجارب شبه حسی هم افق هستند،۳ زیرا در هردو مورد عنصر حس نقش تامی را ایفا می کند.

ج. تجارب وحیانی

منظور از کلمه ی وحی، اصطلاحی نیست که در مورد انبیا به کار می رود، بلکه محدوده ی کاربرد آن وسیع تر بوده و شامل وحی نبوی، الهام و بصیرت نیز می شود. تجارب وحیانی به آن دسته از تجارب دینی اطلاق می شود که فاعل به صورت ناگهانی و بدون انتظار قبلی تجربه را فرا می گیرد. آنچه دینی بودن این تجارب را تضمین می کند محتوای آن ها است؛ بدین معنا که محتوا و متن این گونه تجارب با مفاهیم وحیانی مرتبط هستند.تجارب وحیانی دارای پنج ویژگی اساسی و اصلی می باشند:

اول: به طور ناگهانی رخ می دهند، اما دوام چندانی نداشته و پس از لحظاتی از بین می روند. البته ممکن است تأثیر آن ها طولانی بوده و حتی سراسر حیات فرد را دربر گیرند، اما اثر یک حالت روانی با خود آن حالت متفاوت است.

دوم: تجارب وحیانی معرفت زا بوده و منشأ بینشی جدید برای فاعل تجربه هستند؛ به عبارت دیگر معرفتی که از این تجارب به دست می آید، از طریق چینش مقدمات، کنار هم گذاردن ادله و به طور کلی تأملات و تعملات عقلانی به دست نمی آید.

سوم: به نظر فاعل تجربه، معرفت جدید به واسطه ی عامل خارجی به او القا می شود. این خصوصیت بر این نکته که تجارب وحیانی منشأ زایش معرفت هستند، تأکید می کند.

چهارم: فاعل تجربه به تجارب وحیانی و آثار آن ایمان راسخ دارد. اعتماد او حتی از اطمینانی که در تجارب شبه حسی وجود دارد، به مراتب بیشتر است.

پنجم: این گونه تجارب توصیف ناپذیرند؛ به بیان دیگر صاحب تجربه ی وحیانی معتقد است که یافته های او به قالب واژه ها و تعابیر درنمی آیند و نمی توان برای آن ها توصیفی زبانی پیدا کرد.

دیویس یکی از مصادیق تجربه ی وحیانی را «تجربه ی ساتوری» ذکر می کند. «سوزوکی» یکی از شخصیت های معروف مکتب «ذن» در بودیسم، برای تبیین تجربه ی ساتوری بحث معرفت شناسانه ای را مطرح می کند۴؛ در آیین ذن بودیسم دوگونه آگاهی داریم: یکی آگاهی شهودی «پرجنا» و دیگری آگاهی واگشاینده یا «وجنانا». در آگاهی پرجنا متعلق شناخت وحدت و یگانگی داشته، پیوستگی خود را از دست نمی دهد؛ به عبارت دیگر در این نوع شناسایی شی مورد شناخت پراکنده و قطعه قطعه نمی شود، اما در شناخت «و جنانا»ما شی را پاره پاره می کنیم و آن را به صورت یکپارچه به محدوده ی آگاهی خود راه نمی دهیم.

ما در این گونه از شناسایی (وجنانا)، شی را به صورت مرده می شناسیم، اما در روش پرجنا، شی به صورت زنده در اختیار ذهن ما است. برای مثال اگر گل متعلق شناخت ما قرار گرفت، به دو صورت می توانیم آن را مورد مطالعه قرار دهیم: نخست این که آن را کالبد شکافی کرده و اجزایش (از قبیل گلبرگ، گرده، لاله و ساقه) را مورد بررسی قرار دهیم. چنان که یک گیاه شناس در ابتدا آن را باز کرده و از یکپارچگی و یگانگی می اندازد و سپس آن را مورد مطالعه ی آزمایشگاهی قرار می دهد. اما اگر دانشمند این گل را به صورت یکپارچه و به عنوان یک گل شناخت، آگاهی پرجنا خواهد داشت. حال می توان جهان را به منزله ی یک گل تصور کرد و دو نوع شناسایی مذکور را در مورد آن به کار برد.۵

سوزوکی خود به تجربه ی یک شاعر مثال می زند؛ شاعری صبحگاهان از خانه بیرون رفت تا از چاه آب بکشد. در این هنگام نیلوفری را دید که بر گرد چوب دراز خیزران پیچیده بود. شاعر در آن بامداد زیبا چنان از شکوه آن گل تکان خورد که لختی خاموش ماند، تو گویی خود نیلوفر شد. در این حالت او توان سخن گفتن را از دست داد و دمی چند در این حالت ماند تا این که سرانجام توانست بگوید: «اوه! نیلوفر پیچکی». از نگاه این جهانی، درنگ شاعر لحظاتی بیش نبود، اما از نگاه غیر این جهانی، آن درنگ بی نهایت بود؛ مانند زیبایی آن گل. سوزوکی با تحلیل روان شناسانه ی حالت این شاعر به هنگام بهت و خاموشی، به این نتیجه می رسد که شاعر در آن دم، جوهره ی خویش را از دست داد و برای لحظاتی به نیلوفر تبدیل شد. او تنها زمانی که از نگریستن به گُل آگاه شد، سخن گفت و بانگ برآورد که «اوه! نیلوفر پیچکی». گفتن این جمله همان و حصول آگاهی دوگانه همان؛ حالت شاعر به هنگام محو و حیرت، حضور آگاهی شهودی پرجنا است، اما دوگانه دیدن، به هوش آمدن، خود را شناسا و گُل را موضوع شناخت دیدن، شناسایی وجنانا است.

سوزوکی با این مقدمه به بیان تجربه ی ساتوری می پردازد؛ ساتوری لحظه ای است که به چنگ شهود پرجنا درآید. در این لحظه، خاموشی، بهت و دهشت ساتوری است. ساتوری بیداری و آگاهی دفعی است و برای رسیدن به آن باید شهود پرجنا را بیدار کرد. تجربه ی ساتوری از دیدگاه سوزوکی دو ویژگی مهم دارد:

اول: اگر آگاهی به بیرون و به تعبیری برون نگر باشد، تجربه ی ساتوری در اختیار نیست. ساتوری از آگاهی به خویشتن خویش بر می خیزد. به همین دلیل صاحب تجربه ی عرفانی باید برای بیداری تجربه ی ساتوری به نفس و نگریستن به درون و ضمیر خود روی آورد. تجربه ی تمرکز که پایه و اساس آیین ذن بودیسم است، در همین راستا قابل توجیه می باشد و عملیات سی و پنج گانه ی مکتب ذن به منظور حصول خودآگاهی و کشف تجربه ی ساتوری رقم می خورد.

دوم: ساتوری همیشه با بیداری همراه است. در تجربه ی ساتوری شخص علاوه براین که به یکپارچگی و وحدت می رسد، خود را به فاعل شناسایی و متعلق شناخت تقسیم کرده و می گوید: «ناشادم و یا شادم یا آن که می شنوم یا آن که می گویم و…». در این حالت او بی قرار است و لحظه ای ثبات و آرامش ندارد. هر چند این بی قراری عین قرار و این عدم آرامش عین آرامش و امید است.

افزون بر این، صاحب تجربه ی ساتوری به بیداری تازه و به تعبیری به «تولد نو» دست می یابد. تجربه ی ساتوری حالتی جدید و نوزایی بهجت آفرینی را در اختیار انسان قرار می دهد و حیاتی دیگر را برای او به ارمغان می آورد.

سوزوکی تجربه ی بودا را به عنوان نمونه ای دیگر برای تجربه ی دینی ساتوری بیان می کند؛ هنگامی که بودا می خواست از قید قانون «کرمه» رها شود، به تحلیل فلسفی دست یازید، اما از آن حاصلی نیافت. در این هنگام او ریاضت و خودرنجی را آغاز کرد، اما چنان عاجز ماند که از ادامه ی مسیر بازماند. عقل گرایی فلسفی و ریاضات عرفانی او را به جایی نرساند و راه را بر او بست و بالاخره، تحیر و سرگردانی او را به چنگال خود کشید. این حالت بودا را آماده ی تجربه ی ساتوری کرد. در این لحظه از عمق جان فریاد برآورد که اینک چیزی بر من آشکار شد و مرا به روشنگری رساند! این تجربه ی ساتوری بود و بودا بعد از آن رو به اعتدال نهاد و از طریقت ریاضت دست کشید.

نکته ی قابل توجه این است که تجربه ی ساتوری که در کلمات سوزوکی و دیویس مطرح می باشد، از یک سو مشابه حالت عرفان نفس است که «استیس» آن را مطرح می کند۶، و از سوی دیگر این گونه حالات با برخی مقامات سیر و سلوک اسلامی مشابهت دارد.

از جمله ویژگی های عرفان اسلامی، تکیه بر معرفت نفس است که در احادیث اسلامی ریشه دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و پیش از آن ریشه در آیات قرآن کریم داشته است: «نسوا اللّه فأنْسهم اَنْفُسَهُمْ» (حشر / ۱۹).

هم چنین، حالت تنبُّه، توبه و یقظه یکی از منازل و مقامات اهل سلوک است که شرط آغاز طریقت می باشد؛ چنان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.