پاورپوینت کامل دیدگاه ها و رویکردهای گوناگون در تجارب دینی ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیدگاه ها و رویکردهای گوناگون در تجارب دینی ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدگاه ها و رویکردهای گوناگون در تجارب دینی ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدگاه ها و رویکردهای گوناگون در تجارب دینی ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

در زمینه ی تجربه گرایی دینی، تلقی ها و دیدگاه های متفاوتی ارایه شده است که در این جا به چند نمونه از آن اشاره می شود:

الف. دیدگاه سویین برن

«ریچارد سویین برن» پنج نوع تجربه ی دینی را مطرح نموده و آن ها را برحسب نحوه ی تحقیقات دسته بندی کرده است. البته لازم به ذکر است که به اعتقاد سویین برن این دسته بندی جامع و مانع است.

۱. تجربه ی خداوند به کمک یک امرِ محسوس همگانی

در این تجربه خداوند یا حقیقت غایی، به واسطه ی یک مشی محسوس در قلمرو تجربه ی همگانی مورد تجربه قرار می گیرد. برای مثال ممکن است شخصی خداوند را به صورت تمثالی مقدس، غروب خورشید یا اقیانوس مشاهده کند. البته منظور این نیست که خداوند خورشید یا اقیانوس است، بلکه شخص مشاهده کننده، خداوند را از طریق تمثال، شخصیتی مقدس، اقیانوس یا غروب خورشید شهود می کند و با او مواجهه پیدا می نماید. برای نمونه به این نقل توجه کنید: «در گذرگاه دشتی لُخت، در گودالی برف گرفته، در تاریک روشنایی شفق، در زیر آسمان ابری… من سرشار از شعفی ژرف بودم… در جنگل، جوانی جاودانه جاری است. در این کشتزارهای خداوندی سلطنتی شایسته و مقدس، جشنی جاودانه برپای داشته اند… ایستاده بر زمین برهنه ـ سرم در نسیمی نرم فرو شد و به فضای نامتناهی بر آمد ـ تمام خودی هایم از میانه بر خاست. من دو چشم روشن شدم. من همه چیز را می بینم. جریان وجود کیهانی در من جاری است. من پاره ای، جزیی از خداوندم.»

۲. تجربه ی خداوند به کمک امرِ محسوس مشاع

ممکن است شخصی امر مافوق طبیعی را به صورت مشاع تجربه کند، اما تجربه ی خداوند یا حقیقت غایی فقط در اختیار او قرار می گیرد؛ به این معنا که چه بسا بسیاری از مردم در آن حادثه حاضر هستند و آنچه را واقع می شود مشاهده می کنند، اما آن تجربه ی نامتعارف تنها در اختیار افراد نادری قرار می گیرد. چنانکه در حادثه ای تنها موسی مدعی بود که بوته ی مشتعلی را که نمی سوخت می بیند؛ «اما موسی گله ی پدر زن خود تیرون را شبانی می کرد… و فرشته ی خداوند در شعله ی آتش از میان بوته ای بر وی ظاهر شد و چون او نگریست، اینک آن بوته به آتش مشتعل است، اما نمی سوزد… خداوند از میان بوته به وی ندا داد و گفت: «ای موسی! ای موسی!».

۳. تجربه ی خداوند به کمک پدیده ی شخصی قابل توصیف

اگر شخصی خداوند را در رویا مکاشفه و تجربه کرده باشد، این حقیقت غایی را در قالب زبان حسی متعارف و قابل توصیف تجربه کرده است. چنان که «پطرس» در حالت رویا چادری دید که از آسمان آویخته شده و حیوانات حرام گوشت در آن هستند. «من در نمازخانه ای می نشستم. در همان حین که از لذت دعا و مراقبه بهره مند می شدم، به ناگاه در اندرونم گرمایی خوشایند و غریب احساس می کردم. تا مدت های مدید حیران بودم که این گرما از کجا می آید؟ تا به تجربه آموختم که از جانب خالق است نه مخلوق، و از آن پس آن را دل انگیزتر و سرشار از حرارت یافتم».

۴. تجربه ی خداوند به کمک پدیده ی شخصی غیر قابل توصیف

اگر صاحب تجربه چیزی را احساس کرد، اما نتوانست آن را در قالب زبان حسی توصیف کند، تجربه ی غیر قابل توصیف و شخصی داشته است. تجربه ی قدیسه ترزا (۱۵۸۲ ـ ۱۵۱۲.م) از این سنخ است؛ «من در جشن باشکوه سنت پطرس در حال نیایش بودم که مسیح را در کنار خویش دیدم، یا بهتر بگویم از حضورش آگاهی یافتم، برای این که نه با چشم سر چیزی می دیدم نه با چشم دل، فقط احساس می کردم که او نزدیک من است. اما این امر دیداری وهم نبود، نمی توانستم او را در هیچ قالبی رویت کنم. فقط در تمام مدت به وضوح احساس می کردم که او درست پشت سر من تمام اعمالم را نظاره می کند».

۵. تجربه ی خداوند بدون کمک امر حسی

در این تجربه، شخص به صورت کاملاً شهودی و بدون آن که از امور حسی کمک بگیرد خداوند یگانه ی مطلق و حقیقت غایی را تجربه کرده و از آن آگاه می شود. برخی از هندوها و بودایی ها گزارش هایی از این گونه، تجارب دینی ـ که رفیع ترین و غنی ترین انواع تجارب هستند ـ ارایه کرده اند؛ «کسی که به اولین مقام جذبه وارد شود، نطق را از دست می دهد. کسی که به دومین مقام جذبه وارد می شود، توان استدلال و تأمل را از دست می دهد. کسی که به سومین مقام جذبه وارد شود، شادی را از دست می دهد. کسی که به چهارمین مقام جذبه وارد شود، دم و بازدم را از دست می دهد. کسی که به قلمرو بیکرانه ی فضا وارد شود، ادراک قلمرو بیکرانه ی فضا را از دست می دهد و کسی که به قلمرو عدم وارد شود، ادراک قلمرو بیکرانه ی آگاهی را از دست می دهد».

چنان که می بینیم چهار قسم از این دسته بندی با عنصر حس همراه هستند و تنها قسم اخیر است که با امر حسی مقارنتی ندارد. چهار قسم نخست از یک سو با تجربه ی حسی ـ که در دسته ی سابق بود ـ مشابهت دارند و از سوی دیگر با مکاشفه ی صوری اشتراک پیدا می کنند. نکته ی جالب در این دسته بندی این است که سویین برن در نهایت به تجربه ای اشاره می کند که در آن هیچ اثری از عنصر حس وجود ندارد؛ نکته ای که در کلمات دیویس به چشم نمی خورد. شاید بتوان گفت که این نوع تجربه، همان مکاشفات معنوی است که در کلمات عرفای مسلمان مطرح شده است. با این همه می بینیم که در کلمات عرفای مسلمان، مکاشفات معنوی بی شماری وجود دارد که نشانه ی تعالی و رشد عرفان در جهان اسلام است.

علاوه بر این، چون در منابع اسلامی اعم از قرآن و سنت، اوصاف و ویژگی های مشخص و واضحی برای خداوند ذکر شده است، مکاشفات عرفانی وضوح و شفافیت ویژه ای دارند. این امر از گزارش ها و توضیحات عارفان مسلمان به دست می آید. اما بیان ها و نقل های عارفان مسیحی همواره پراکنده، مبهم، تیره و تار است. احتمالاً می توان ریشه ی این مسأله را در عدم وضوح منابع دینی دانست.

ب. دیدگاه ویلیام جیمز

«ویلیام جیمز» در اثر مشهور خود «تنوع تجارب دینی»، به صورت مبسوط درباره ی تجارب دینی و عرفانی بحث کرده است. به طوری که می توان نظریه ی فلسفی او را نوعی «تجربه گرایی دینی» محسوب نمود. سنت تجربه گرایی دینی که از شلایر ماخر آغاز شد، توسط اتو و ویلیام جیمز ادامه یافت.

ویلیام جیمز پس از اصالت دادن به حالات عرفانی و فلسفه های درونی، این سوال را مطرح می کند که «حالت عرفانی یعنی چه؟» ما چگونه می توانیم وجدان عرفانی و تجارب دینی را از سایر حالات متمایز سازیم؟

او چهار ویژگی را برای تجارب عرفانی برمی شمارد بدین معنا که اگر این علایم در یک حالت درونی وجود داشت، می توان آن را عرفانی دانست. از این چهار ویژگی، دو خصیصه ی «اولی»، و دو خصیصه ی دیگر «ثانوی» هستند. دو خصیصه ی اولی عبارتند از: توصیف ناپذیری و کیفیت معرفتی.این دو ویژگی در هر حالت روانی یافت می شوند. دو خصیصه ثانوی که قطعیت کمتری دارند، اما در اکثر تجارب عرفانی یافت می شوند، عبارتند از: گذرا و انفعالی بودن.

۱ ـ توصیف ناپذیری (Ineffability)

روشن ترین و بارزترین نشانه ای که جیمز برای حالات عرفانی برمی شمارد، وصف ناپذیری و بی نشان بودن آن ها است. عارف قبل از هر چیز اظهار می کند که حالت او به گونه ای است که قابل بیان و توصیف نیست و به هیچ وجه نمی توان آن را شرح کرد؛ «بی دل از بی نشان چه گوید باز».

بنابراین تنها در صورتی می توانیم فهم و درک درستی از حالت عرفانی داشته باشیم که خود واجد آن باشیم.در این صورت، عرفان بیشتر شبیه یک وضع و حالت احساسی است تا یک وضع و حالت معرفتی و قابل توصیف. هیچ کس نمی تواند احساسات عرفانی خود را برای کسی که شخصا واجد آن نیست و از آن درکی ندارد، توصیف کند. انسان باید در عمر خود یک بار عاشق شده باشد تا بتواند حالت و وضعیت روحی عاشق را درک کند. به قول سعدی:

«حدیث عشق چه داند کسی که در همه عمر به سر نکوفته باشد در سرایی را»

یکی از گلایه ها و شکوه های عارف نیز دقیقا همین مسأله است که می گوید: چون دیگران واجد این حالات و تجربه ها نیستند، نمی توانند درک درستی از واقعیات عالم و نیز تصوف و عرفان داشته باشند. عارف بسیاری از انتقادات و اعتراضات را ناشی از جهل معترضین و منتقدین می داند. استدلال او همین است که آنکه بی دل است، از عشق بی خبر است.

۲ ـ کیفیت معرفتی (Noetic quality)

دومین ویژگی تجارب عرفانی به نظر ویلیام جیمز، خصیصه ی معرفتی و واقع نمایی تجارب عرفانی است. عارف، تجربه ی خویش را مبدأ شناخت و بصیرت می داند. حالات عرفانی هر چند با شور و احساس همراه هستند، اما برای کسانی که به درکی از آن ها نایل آمده اند، نوعی معرفت و شناخت را به ارمغان می آورند. هر یک از این حالت های عرفانی موجب بصیرت هستند و روشنایی خاصی از عمق حقایق به دست می دهند که هرگز با عقل و استدلال قابل حصول نیست.

در بیشتر سنت های عرفانی، سالک به ریاضات سختی دست می زند. تدابیری از قبیل ذکر، دعا، روزه های طولانی، چله نشینی و… تاثیرات قابل ملاحظه ای در حالات جسمی، ذهنی و روحی عارف بر جای می گذارند. سالک بر این باور است که این امورِ تمهیدی و تمرین های اعدادی، مکاشفات و تجاربی را برای او به ارمغان می آورند تا او به صورتی کاملاً متفاوت بتواند از متن واقعیت، بصیرت حاصل کند. بنابراین فلسفه ی ریاضت و دیگر دستورالعمل های سلوک، این است که سالک با استمداد از آن ها، به حالاتی که او را واقع بین و به معنی دقیق کلمه «صاحب معرفت» می کند، دست یابد. لذا «سلوک» مقدمه ی «عرفان» خواهد بود و تنها این «سالک» است که «عارف» خواهد شد.

۳ ـ زودگذری (Transiency)

حالات عرفانی پایداری چندانی ندارند. با این حال ممکن است تاثیر این حالات برای مدتی طولانی یا حتی در تمام عمر باقی بماند. البته در اینجا اذعان باید کرد که این قاعده موارد استثنا نیز دارد؛ در عرفان اسلامی، مقاماتی برای «انسان کامل» شمرده می شود که اعلی درجه ی آن مقام «جمع الجمعی» می باشد. در این مقام انسان کامل می تواند کشفی مستمر و مداوم داشته باشد، در عین حالی که در مراتب نازل نیز حضور دارد.

۴ ـ حالت پذیرش (Passivity)

اگر عارف با حالتی عرفانی مواجه شود، در همان دم احساس می کند که اراده از او سلب شده و در اختیار قدرت و اراده ی موجودی برتر قرار گرفته است. به همین دلیل، سالک به هنگام فرا رسیدن خلسه ها و یافته های عرفانی، حالت انفعالی داشته و احساس می کند که تنها او می تواند آن ها را قبول کند. او در این حالت خود را فاقد هر گونه نقش آفرینی می بیند.

اما به نظر می رسد این ویژگی نیز کلیت ندارد. «ابن سینا» در «مقامات العارفین» بعد از آن که مراحل و منازل سیر و سلوک عارفان را مطرح می کند، به این مرحله می رسد که «ولعلّه الی هذا الحد انما یتیسّره له هذه المعارف احیانا، ثمّ یتدرّج الی أن یکون له متی شاء».

عارف در مراحل مقدماتی حالات خود را به صورت غیر ارادی دریافت می کند، اما به تدریج بالا رفته و به جایی می رسد که حالاتش تحت ضبط و اراده ی او در می آید؛ به گونه ای که هرگاه بخواهد، مکاشفه ای خواهد داشت.

مقامات عارفان بیش از این است. عارف به جایی می رسد که در هر چیزی بنگرد خدا را می بیند. در این هنگام او به مقصد و مقصود خویشتن نزدیک شده و ضمیرش کاملاً صیقل یافته است. تا این که سرانجام به جایی می رسد که از خود پنهان می شود.او در این حال به توحید آسمانی و ذاتی نایل شده است. در این رتبه، وصل و اتصال صورت می گیرد: «ثم انه لیغیت عن نفسه فلیحظ جناب القدس فقط و ان لحظ نفسه فمن حیث هی لاحظه لا من حیث هی بزینتها و هناک یحقّ الوصول».

ج. دیدگاه پایک

«پایک» در کتاب معروف «اتحاد عرفانی» به تحقیقی در زمینه ی پدیدارشناسی عرفانی دست زده است. پدیدارشناسی عرفانی به معن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.