پاورپوینت کامل غرب در برابر اسلام(۲) ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غرب در برابر اسلام(۲) ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غرب در برابر اسلام(۲) ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غرب در برابر اسلام(۲) ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

در مقاله ی «ارزیابی خطر سبز: اسلام در برابر غرب» که در شماره ی قبل چاپ شد، نگرش متفکرانی چون «برنارد لوئیس، پل جانسون، پیتر ردمن، ساموئل هانتینگتون و…» در خصوص تحولات خاورمیانه و اسلام و ارتباط آن با غرب و امریکا، تحت عنوان «طرفداران اسراییل» مورد بررسی قرار گرفت. حال در این بخش، نگرش گروهی از متفکران ازجمله «ادوارد سعید»، «جان اسپوزیتو»، «رابین رایت» و… موسوم به «طرفداران اعراب» مطرح خواهد شد.«پگاه»

یکی از سرمقاله های مجله ی «نشنال کاتولیک ریپورتر» با عنوان «لولوترسک ها را بشکنید، حقایق را بشکفید»، بر تناقض آشکار میان هلهله ی ایالات متحده برای پیروزی ارزش های دموکراتیک بر «توتالیتاریسم» (اقتدارگرایی) در اروپای شرقی، و سکوت در برابر ابطال انتخابات دموکراتیک توسط دولت الجزایر و سرکوب وحشیانه ی جبهه ی آزادی بخش الجزایر (F.I.S) به نام «دموکراسی»، انگشت می گذارد. با پایان جنگ سرد، تقابل میان شمال و جنوب و فقیر و غنی از پستوی تاریخ بیرون می آید. «بسیاری از مسلمانان فقیر هستند. بخشی از اهداف شورش بنیادگرایانی که میان این مسلمانان هستند، مصرف گرایی حاصل از تکنولوژی و عشرت طلبی جهان مدرن است. خطر این است که اسلام به جای کمونیسم، به «لولوترسک» دنیای غرب تبدیل گردد و در نتیجه به دوران جنگ های صلیبی بازگردیم… در این صورت، یافتن پاسخ برای مشکل شمال ـ جنوب دشوار خواهد شد و بار دیگر میلیون ها انسان محروم به حاشیه های توجه جهانی رانده می شوند».

همین مجله در مقاله ی دیگری تحت عنوان «شیطان جلوه دادن «خطر سبز»، ناکام شده ی دین و فرهنگ جهانی»۱ هشدار می دهد که «شیطانی جلوه دادن دشمنان خارجی سال های سال سرچشمه ی بلاهای خودکرده ای بود که بر سر کشورهای غربی آمده است…. امروز نیز عده ی زیادی از متفکران غربی موج سوم آوای شیطان سازی را سرمی دهند، این بار علیه بنیادگرایی اسلامی». روی آوردن تعداد زیادی از مردم، در بسیاری از کشورها، به مذهب دلایل بسیار زیادی دارد.

«رابین رایت»، خبرنگار روزنامه ی لوس آنجلس تایمز و نویسنده ی کتاب «خشم مقدس: جنگ صلیبی، اسلام مبارز»۲ در مقاله ای با عنوان «اسلام، دموکراسی و غرب»۳ (فارن افرز، شماره ۳، ۱۹۹۲، صص ۱۴۵ـ۱۳۱) استدلال می کند که نباید اسلام را جایگزین کمونیسم و رقیب ایدئولوژیکی آینده ی غرب بدانیم. احزاب مسلمان لزوماً ضددموکراتیک نیستند. به نظر او الجزایر، فرصت مناسبی برای همکاری غرب با یک جنبش بنیادگرا است، مانند آنچه در مورد [سازمان] مذهب آزادی بخش کاتولیک اتفاق افتاد. علاوه بر این، بنیادگرایی به اسلام محدود نمی شود، بلکه گفتمانی سیاسی است که در دین های «هندو»، «یهود» و مذهب «کاتولیک» نیز یافت می شود. قانون شریعت نیز آن گونه که بسیاری از تحلیل گران مدعی آن هستند، خطرناک نیست. عربستان سعودی و پاکستان که از هم پیمانان قدیمی امریکا هستند، این قانون را به اجرا می گذارند. اسلام در آسیای مرکزی نیرویی صاحب مشروعیت است، نه حاصل پرتاب شاخک های «اسلام بین المللی» از سوی ایران.

ایالات متحده، با خودداری از گفت وگو با اسلام گرایان، دچار همان اشتباهی می شود که «کارتر» در ایران مرتکب گردید؛ وی با نادیده گرفتن اسلام گرایان، از شکل گیری انقلاب توسط آنان غافلگیر شد، و از داشتن هم پیمانی در رهبری [انقلاب] محروم گشت. همکاری، آسان تر و بسیار کم هزینه تر از مهار است. غرب نباید اسلام گرایان را شیطان صفت معرفی نماید، بلکه باید از مجراهای دموکراتیک با آنان همکاری کند و حرکت آن ها را تحت تأثیر قرار دهد.

«لئون هادار» استاد دانشگاه امور بین المللی در امریکا، در مقاله ای تحت عنوان «کدام خطر سبز؟»۴نسبت به معرفی کردن خطر سبز جهانی به عنوان جایگزین «خطر سرخ» یا کمونیسم هشدار می دهد. چنان که احساس خطر از جانب کمونیسم ـ به مدت تقریبی ۵۰ سال ـ عامل تعیین کننده ای در سیاست خارجی امریکا بود، شبح اسلام رادیکال نیز می تواند به عمیق ترین لایه های فرآیند سیاست گذاری در این کشور راه یابد و واشنگتن را درگیر جنگ سرد دیگری نماید. چنین سیاستی بر پایه ی فرضیاتی کاملاً گمراه کننده استوار می باشد؛ دنیای اسلام نه نیرویی یکپارچه است و نه تهدیدی برای ایالات متحده ی امریکا. علاوه بر این، این سیاست، امریکا را در وضعیتی بی ثبات، منفعل و مخدوش قرار خواهد داد. تهدید اسلامی از جانب مصر، عربستان سعودی، اسراییل، ترکیه، پاکستان، هند و تعدادی از جمهوری های آسیای مرکزی مورد حمایت قرار گرفته است، تمامی کشورهایی که نگران ارزش راهبردی خود برای امریکا، در دوران پس از جنگ سرد هستند، به ویژه اسراییل که پنج سال پیش (پیش از انتشار این مقاله) ناسیونالیسم فلسطینی را با «تروریسم تحت حمایت شوروی» برابر می دانست، امروز آن را با بنیادگرایی اسلامی یکی می داند. لابی ها و دولت ها از شکاف های موجود، اطلاعات نادرست و بافته های رسانه ها برای علَم کردن تهدیدی جدید و هشدار دادن نسبت به اهداف ایران در آسیای مرکزی، صدور تروریسم به شمال افریقا و مصر، و ارتباط خارطوم ـ تهران بهره برداری کرده اند.

اسلام به هیچ عنوان، نیرویی یکپارچه و در آستانه ی ورود به دروازه های وین و سواحل اسپانیا نیست، بلکه در موضع دفاعی در مقابل بنیادگرایان ستیزه جوی ضدمسلمان در فرانسه، یوگسلاوی، آسیای مرکزی، هند و اسراییل قرار دارد. این مسأله به همراه احساس ناکامی الگوهای سیاسی و اقتصادی غرب (شامل سرمایه داری، ناسیونالیسم و سوسیالیسم) در حل مشکلات خاورمیانه، «خیزش اسلامی» را در پی داشته اند. رهبران مسلمان آن چهره های کلیشه ای که در رسانه ها نشان داده می شوند نیستند، بلکه افرادی تحصیل کرده و مجرب در کسوت مهندس، پزشک، حقوقدان و اساتید دانشگاه می باشند. آنان خواهان بازگشت به گذشته نیستند، بلکه بدنبال ایجاد تحول در ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشورهای خود با شیوه های پیشرفته هستند.

«هادار» هشدار می دهد واشنگتن نباید از این که این گروه ها پس از به قدرت رسیدن رفتاری خصومت آمیز نسبت به غرب در پیش بگیرند شگفت زده شود، زیرا روزی برای سرکوبی آنان پایکوبی و به قربانگاه رفتن دموکراسی در کشورهایشان را تشویق کرده است. جنگ علیه اسلام سیاسی، در معرض خطر تبدیل شدن به ابزاری برای برآورده کردن پیشگویی های غربی ها و دوری باطل قرار دارد. تداوم حمایت از رژیم های سرکوب گر به همراه هم پیمانی با اسرائیل، فقط به آتش نفرت از امریکا جان می بخشد، وجود این نفرت تحمل ایده ی دموکراتیزه شدن و ایجاد اصلاحات در منطقه را برای امریکا سخت تر می کند.

«ادوارد سعید» استاد دانشگاه کلمبیا، در نوامبر سال ۱۹۹۳ مقاله ای را تحت عنوان «تهدید جعلی اسلام» در مجله ی نیویورک تایمز منتشر کرد۵ پس از جنگ سرد این مسأله در ذهن امریکایی ها حک شده است که خاورمیانه را از صافی «ما» ـ مقابل ـ «آنان»ببینند. اما نه غرب و نه اسلام، هیچکدام کاملاً همگن یا جامع نیستند. سعید معتقد است که نفوذ کامل اسلام بر منطقه که غرب به طور شگفت انگیزی آن را بزرگ کرده است، نا محتمل می باشد. بخش مهمی از جوامع خاورمیانه سکولار (غیرمذهبی) هستند. بافت زندگی روزمره، با بی نهایت موارد دادوستد و فعالیت های آن، از پست گرفته تا سیستم حمل و نقل عمومی، نیروی برق، پوشاک، معالجات پزشکی، خوراک، ساختمان سازی، تلویزیون، رادیو، چاپ، نشر و…. همه و همه پدیده های این دنیایی یا سکولار هستند که نتیجه ی پذیرش اختیاری، آموزش و تاریخ می باشند، و نه اشغال خارجی، امپریالیسم یا صهیونیسم.

به باور سعید مشکل اساسی خاورمیانه، نخبگان حاکم بر آن هستند. انزجاری همه گیر نسبت به دولت هایی که در آن ها معامله ی هرگونه کالا توسط دلالان و عوامل رانت خوار ـ همراه با بهره گیری از یک وزیر و یا خویشاوند صاحبان قدرت برای قانونی جلوه دادن عمل ـ صورت می پذیرد، وجود دارد. گفتمان دولتی به قدری خالی از ارزش است که تشخیص حقیقت را ناممکن می نمایاند.

در حقیقت اداره ی کشور با استفاده از تدابیر اقتدارطلبانه ای صورت می گیرد که دولت را مجاز می سازد تا نوشته های روزنامه ها را توقیف کند و ناراضیان را با قانون های اضطراری زندانی یا شکنجه می کند. از همه مهم تر این که امید به هیچ تغییر وجود ندارد.

سعید می نویسد: نکته ی جالب توجه این است که انفجار خشم علیه «تهدید اسلامی» زمانی به وجود آمده است که جهان عرب بیش از هر زمان دیگری در حلقه ی فشار امریکا و اسرائیل قرار گرفته است. نمونه های آشکار این امر عبارتند از: بمباران بغداد توسط امریکا در ژانویه و ژوئن سال ۱۹۹۳، تهاجم اسرائیل به لبنان در جولای ۱۹۹۳، حضور نیروهای امریکایی در خلیج فارس و همین طور ظهور دیدگاه، تمسخرآمیز در این سوی جهان نسبت به عرب ها و حاکمان آن ها. همه ی این ها شکاف میان عرب ها و غرب، بویژه عرب ها و امریکا را عمیق تر می کند. هیچ گفت وگویی وجود ندارد، تنها آمریت است و اطاعت.

«جان اسپوزیتو» استاد دین و امور بین الملل دانشگاه جرج تاون و نویسنده ی کتاب «تهدید اسلامی: افسانه یا واقعیت؟» و بسیاری کتاب های دیگر، مقاله ی «اسلام سیاسی: فراسوی تهدید سبز» را در ژانویه ی سال ۱۹۹۴ منتشر نمود۶. فروپاشی کمونیسم یک «خلاء تهدید» بر جا گذاشته و ایجاد ترسی موهوم و جنجالی از اسلام ستیزه جو در رسانه ها و نوشته هایی هم چون مقاله نویسی «ریشه های خشم مسلمانان» را به دنبال داشته است. اسپوزیتو معتقد است که اسلام سیاسی با انقلاب ایران آغاز نشده، بلکه نتیجه ی شکست ناسیونالیسم غیر مذهبی برای آفریدن حس هویت ملی و ایجاد جوامع قدرتمند مرفه می باشد. این دولت ها برای به دست آوردن مشروعیت سیاسی، دستیابی به خودکفایی اقتصادی، ریشه کن کردن شکاف رو به گسترش میان فقیر و غنی، متوقف کردن فساد گسترده، آزادی فلسطین، و مقاومت در برابر سلطه ی سیاسی و فرهنگی غرب ناتوان بوده اند. این ناکامی ها که با شکست مصیبت بار در مقابل اسراییل در سال ۱۹۶۷ وخیم تر گردید، موجب آغاز حرکت خودشناسی در جهان عرب و جست وجو برای راه حلی اسلامی شد (راه سومی متمایز با سرمایه داری و کمونیسم). رهبری این حرکت ها نیز به عهده ی گروهی از نخبگان و فارغ التحصیلان دانشگاهی و شاغلان تحصیل کرده می باشد. موفق ترین آنها رویکرد «از پایین به بالا» را دنبال می کنند و راه اسلامی سازی تدریجی جامعه را در بهره گیری از کلام، موعظه و فعالیت های اجتماعی و سیاسی جست وجو می نمایند.

اسپوزیتو رسانه ها را به دلیل این که رابطه ی اسلام و غرب را بیش از اندازه در چارچوب تقابل می گنجانند (و اسلام را در برابر مسیحیت، یهودیت و غرب سکولار قرار می دهند) و از نارضایتی های مشخص سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی در خاورمیانه هم چون آبشخور این نابسامانی ها غفلت می ورزند، مورد انتقاد قرار می دهد. این رسانه ها تلاش می کنند که «تهاجم علیه غرب» را بر آمده از خشم و نفرت بی منطق توده های عرب به تصویر بکشند، بدون ذکر این که ابطال انتخابات و سرکوب توده ها شرایطی را ایجاد می کند که نتیجه ی آن خشونت سیاسی خواهد بود. رسانه ها از اعتراضات حاصل از این خشونت برای اعتبار بخشیدن به نظریاتی از این قبیل که جنبش های اسلامی خشونت طلب، ضد دموکراتیک و تهدیدی برای ثبات ملی و منطقه ای هستند، بهره برداری می کنند.

اسپوزیتو با اشاره به سه طنز موجود در نظریه ی «تهدید اسلام» مقاله ی خود را پایان می برد:

۱. دفاع پر قیل وقال از «سکولاریسم» در مقابل اسلام، غالباً از شناخت این نکته که سکولاریسم خود یک جهان بینی است که به راحتی می تواند به ورطه ی «بنیادگرایی سکولار» در غلطد و دیگر جهان بینی ها را بی منطق، افراطی و منحرف بخواند، غافل می ماند.

۲. غرب، به رغم تاریخ آمیخته به خصومت، تولید سلاح های کشتار جمعی و امپریالیسمی خود، خودخواهانه، اسلام و فرهنگ اسلامی را به گونه ای تصویر می کند که گویی به صورتی عجیب و ذاتی توسعه طلب، متمایل به خشونت و جنگ طلب هستند.

۳. در گذشته ترس ما از تهدید غول شوروی اغلب، به حمایت بدون انتقاد از دیکتاتوری های ضد کمونیستم منتهی گردید و «جهان آزاد» را قادر ساخت تا سرکوب نارضایتی های مشروع و نقض گسترده ی حقوق بشر توسط دولت هایی که بر چسب مخالفت با «کمونیسم» و «سوسیالیسم» داشتند را تحمل کنند.

ب. نقد تئوری پردازان خطرسبز

طرفداران نظریه ی «برخورد تمدن ها» که اسلام و غرب را در برابر هم قرار می دهند، نظر خود را براساس پنج مورد اختلاف اساسی میان این دو تمدن بنا می نهند:

۱. اسلام در تقابل با میراث یهودی ـ مسیحی غرب است.

۲. اسلام ضد دموکراتیک است.

۳. از تروریسم و خشونت برای دستیابی به اهداف خود بهره می گیرد.

۴. از نظام سرمایه داری و بازار آزاد حمایت نمی کند.

۵. سکولاریسم را قبول ندارد.

اما سؤال این است که این موارد تا چه اندازه اعتبار دارند؟

۱. میراث مشترک مسیحی ـ یهودی: همان گونه که «برنارد لوئیس» خود نیز به خوبی آگاه است، اسلام در فرهنگ های روم و یونان و نظام اخل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.