پاورپوینت کامل گفتمان فلسفی در اندیشه ی معاصر عرب«قسمت اول» ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتمان فلسفی در اندیشه ی معاصر عرب«قسمت اول» ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتمان فلسفی در اندیشه ی معاصر عرب«قسمت اول» ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتمان فلسفی در اندیشه ی معاصر عرب«قسمت اول» ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
در عرصه ی اندیشه ی معاصر عرب، گفتمان فلسفی تابعی از گفتمان نوزایشی عربی به شمار می رود که همواره به صورت نهان یا آشکار بر آن تأکید شده است. این بدین معناست که گفتمان فلسفی نیز مانند گفتمان های دیگر، تحت تاثیر دشواره ی «سنت و تجدد» می باشد، با این تفاوت که در مسأله ی بازگشت به سنت یا پیروی از اندیشه های غربی، تحقق خواست ها و آرمان ها(بایدها) را جستجو نمی کند، بلکه می کوشد در گستره ی تاریخ، برای میراث فلسفی خود جایگاه شایسته ای بیابد، تا از این طریق بتواند هم به فلسفه ی عربی اسلامی اصالت و اعتباری ویژه بخشد و هم زمینه را برای به وجود آمدن فلسفه ی معاصر عربی آماده سازد.
گفتمان فلسفی خود شامل دو گفتمان عمده است:
گفتمانی که در پی اصالت بخشیدن به فلسفه ی عربی اسلامی است.
و گونه گفتمانی که خواست اساسی آن، پدید آوردن فلسفه ی معاصر است.
در این بخش به بررسی این دو گفتمان فلسفی می پردازیم:
اصالت بخشیدن به فلسفه ی اسلامی
بسیار واضح است که تلاش عرب ها در دوران نوزایش عربی، برای اصالت بخشیدن به فلسفه ی اسلامی ـ که میراث قرون وسطی است ـ تنها به منزله ی عکس العملی در برابر غرب بود. چنین این مطلب نیز روشن است که فلسفه ی اسلامی در مشروعیت بخشیدن به خویش، با موانعی درونی نیز مواجه بوده است. نزاع مشهور میان «عقل» و «نقل»، و یا فیلسوفان و فقیهان، که سرانجام به پیروزی فقیهان سخت کیش بر رقیبان خود و حاکمیت گفتمان «سلفی گرا» منجر شد، یکی از عمده ترین موانع اصالت و مشروعیت فلسفه محسوب می شود. طبق گفتمان سلفی گرا، علوم نخستین، به طور کلی علومی بیگانه (دخیل) و فاقد اصالت هستند و با اصول عقاید و آموزه های دینی ناسازگارند و بدعت آمیز و گمراه کننده محسوب می شوند و باید به معارضه ی جدّی و ابطال آن ها برآمد.
با توجه به آنچه که گفتیم، عرب ها با طرح اندیشه ی «اصالت بخشیدن به فلسفه ی اسلامی»، وظیفه ی دشوار و دوگانه ای را بر عهده گرفتند؛ یعنی از یکسو ناگزیر بودند به نقد و ابطال نظریه های تاریخ نگاران غرب و به ویژه شرق شناسان بپردازند که فلسفه ی اسلامی را تنها ترجمه ی ناقصی از فلسفه ی یونانی می دانستند و از سوی دیگر، در جبهه ی داخلی، سخنان و ادعاهای گذشته و حال منتقدان شریعتمدار سخت کیش را پاسخ دهند.
مصطفی عبد الرازق،۱ اولین کسی بود که در صدد انجام این وظیفه ی دشوار برآمد. بی جهت نیست که برخی او را بنیان گذار گفتمان فلسفی در دوران نوزایش عربی برشمرده اند.
وی در اواخر «دهه ی ۳۰» در دانشگاه مصر، در درس هایی در زمینه ی فلسفه ی اسلامی، به بررسی پژوهش های شرق شناسان در این باره پرداخته و سخنان منظمی را ایراد کرد که برای نخستین بار در سال (۱۹۴۴ م)، با عنوان «درآمدی بر تاریخ فلسفه ی اسلامی»۲ چاپ و منتشر شد.
او هنگامی این کتاب را منتشر کرد که پژوهش های شرق شناسان در زمینه ی فلسفه ی اسلامی و ترجمه ی آن ها به زبان عربی ارج و رواج بسیار پیدا کرده بود، به گونه ای که می توان مدعی شد، مهم ترین پژوهش های شرق شناسانه متعلق به این دوره است.۳
مصطفی عبدالرازق در مقدمه ی این کتاب، هدف عمده ی نگارش آن را چنین بازگو می کند: «این درآمدی است بر تاریخ فلسفه ی اسلامی، که به بیان اندیشه های متفکران غربی و اسلامی و روش های آنان در بررسی فلسفه ی اسلامی و تاریخ آن می پردازد. پژوهشگران غربی می کوشند که در این فلسفه، مبادی و عناصری غیر عربی و غیر اسلامی بیابند و آن را به خاستگاه های اصلی شان یعنی فرهنگ یونانی باز برند. هم چنین آنان درصدد هستند میزان تاثیر این عناصر بر اندیشه ی اسلامی را تعیین کنند. این در حالی است که پژوهشگران اسلامی، فلسفه را با معیارهای دینی می سنجند.»۴
از همان آغاز، این گفتمان خود را به گفتمانی نوزایشی «در روش» و «برای روش» معرفی می کند. البته در این جا مراد از روش، گونه ی تفکر یا عمل نیست، بلکه نگاه یا گونه ی نگرش است.
نویسنده ی کتاب در پی آن نیست که به صورت مستقیم به مقابله با متفکران غربی یا اسلامی برخیزد، بلکه خواست عمده اش، به کارگیری یک «روش تاریخی»، بیان آرا و اندیشه های آنان و نیز شرح آخرین تحولات پژوهش های شرق شناسان در زمینه ی فلسفه ی اسلامی است؛ زیرا با شناخت و اطلاعات بیشتری که متفکران غربی از سرشت و ساختار فلسفه ی اسلامی به دست آورده اند، نظرات آنان در این زمینه تحول اساسی یافته است. هم چنین پژوهشگران و منتقدان اسلامی نیز، درباره ی فلسفه ی اسلامی، نظریه ی واحدی ندارند. از این رو، بهترین و کارآمدترین نقد برای نظریه های غربی و اسلامی در مورد فلسفه ی اسلامی، کشف تناقض گویی های آنان و توجه به تحولات تاریخی است.
دغدغه ی اصلی مصطفی عبدالرازق، اصالت بخشیدن به فلسفه ی اسلامی است. این امر با نظرات مورّخان غربی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم معتقد بودند که فلسفه ی اسلامی، فاقد اعتبار و اصالت است و تنها ترجمه ی ناقصی از فلسفه و فرهنگ یونانی است، در تقابل است.
تنیمان (Tennemann)، یکی از پیشگامان تاریخ نگاری در فلسفه ی نوین غرب، در کتاب خود با نام «مختصری درباره ی تاریخ فلسفه» می نویسد: عرب ها (مسلمانان)، نتوانستند نظام یا تفکری فلسفی به وجود آورند؛ زیرا:
کتاب مقدس آنان (قرآن)، مخالف هر گونه عقل گرایی است.
حضور و تأثیر گرایش های سنت گرا و سخت کیش که به طور جدی به متون دینی پایبندند.
سیادت ارسطو بر عقل و روان مسلمانان عرب.
خرافاتی بودن و عقل گریزی آنان.۵
اما ارنست رنان (Renan) فیلسوف فرانسوی (متوفای ۱۸۹۲ م)، در کتابی با نام «ابن رشد و مکتب او»، پس از تقسیم بشریت به دو نژاد سامی و آریایی و بیان برتری آریایی ها چه در فلسفه و چه در علوم دیگر، می گوید: «از سامی ها نمی توان نکته ای فلسفی آموخت. شگفت این که نژادی که در عرصه ی ادیان توانست این همه خلاقیت از خود نشان دهد، چگونه از طرح حتی یک مسأله ی فلسفی عاجز ماند. فلسفه نزد سامی ها چیزی جز اقتباس یا تقلیدی محض از فلسفه ی یونانی نیست».۶ سپس وی نتیجه می گیرد که فلسفه ی یونانی ترجمه شده به زبان عربی را، «فلسفه ی عربی [اسلامی]» خواندن، خطاست؛ زیرا در تمام شبه جزیره ی عرب، اصول و پیش زمینه های تاسیس چنین فلسفه ای وجود نداشت، جز این که برخی از مباحث فلسفی (یونانی) به زبان عربی نگاشته شد. افزون بر این، فلسفه در مناطقی رشد کرد و شکوفا شد که از سرزمین های عربی بسیار دور بود؛ کشورهایی مانند اسپانیا، مراکش و سمرقند که غالب مردمان آن سرزمین ها، غیر سامی بودند.»۷
این ها بخشی از انتقادهای شرق شناسان است که نویسنده ی کتاب «درآمدی بر…» آن ها را نقل کرده و سپس در مقام پاسخ و ردّ آن ها بر آمده است. او می کوشد با تکیه بر تحولات پژوهش های غرب در زمینه ی فلسفه ی اسلامی ـ که غالبا به سود این فلسفه بوده است ـ بطلان ادعاهای پیشین را اثبات کند.
مصطفی عبدالرازق، عمده ترین تحولات پژوهشی شرق شناسان در زمینه ی فلسفه ی اسلامی را این گونه بیان می کند:
غربی ها اعتقاد پیشین را که فلسفه ی عربی ـ اسلامی تنها ترجمه ی ناقصی از فلسفه ی یونانی قلمداد می کردند، نادرست و بی اعتبار می شمارند.
هم چنین این نگرش که اسلام یا قرآن عقل ستیز بوده و مانعی بر سر راه رشد و شکوفایی فلسفه ی اسلامی هستند، مردود اعلام شده است.
به تدریج، واژه ی فلسفه ی اسلامی گسترده شد و شامل مباحث فلسفی و کلامی گردید، تا جایی که امروزه غربیان مایلند تصوف را نیز قسمی از فلسفه قلمداد کنند.۸
ذکر این نکته ضروری است که نویسنده ی کتاب «درآمدی بر….»، آرای شرق شناسان در باب فلسفه ی اسلامی را در چارچوب و کلیتی یکپارچه که دارای نگرش و روش ویژه ای باشد، ملاحظه نکرده است، بلکه تنها برخی از اشتباهات آنان را بیان نموده است. به بیان دیگر، هدف اصلی مصطفی عبد الرازق، نقد و تحلیل گفتمان های شرق شناسانه و ابزار و شیوه ها و روش های آن نیست، بلکه هدف اصلی او اصالت بخشیدن به فلسفه ی اسلامی است. از این رو در قسمت های مختلف کتاب خویش، به تحقیقات و تلاش های علمی شرق شناسان در زمینه ی فلسفه ی اسلامی بسیار ارج نهاده و به دیده ی احترام و ستایش به آن ها می نگرد و با افسوس از وجود برخی کاستی ها، آن پژوهش ها را در خور تقدیر می شمارد.۹
مصطفی عبدالرازق، بر خلاف عرب های کنونی، از ماهیت پدیده ی شرق شناسی و روش نگرش و انگیزه و سازوکار آن، اطلاعی نداشت. به همین جهت، وی واژه ی «شرق شناسان» را به کار نمی برد و به جای آن از واژه ی «محققان» و یا «نویسندگان غربی» استفاده می کند. (به جز یک مورد که وی از، واژه ی شرق شناسان بهره می گیرد و آن ها را در مقابل محققان در فلسفه ی اسلامی می نشاند). به نظر می رسد که او واژه ی «شرق شناسان» را به کسانی اطلاق می کند که در تاریخ و فرهنگ شرقی متخصص باشند، در برابر متخصصان و محققان در فلسفه ی اسلامی که در فرهنگ اسلامی، فقط به علوم فلسفی توجه دارند.۱۰
مولف کتاب «درآمدی بر…»، در دفاع از اصالت فلسفه ی اسلامی، روش جدیدی بر گزید و آن را «روش تاریخی» نامید. به اعتقاد وی با تکیه بر این روش، می توان توانایی های فیلسوفان مسلمان، در ابداع نظام فلسفی مستقل و شکوفایی مباحث عقلانی در میان آنان، پیش از نهضت ترجمه و آشنایی با اندیشه ی یونانی را به تصویر کشید.
او با به کارگیری این روش، در پی «وحدت بخشیدن» به میراث عربی اسلامی به گونه ای کلی، و فلسفه ی اسلامی به گونه ای خاص می باشد. نویسنده ی کتاب کوشید در گستره ی فلسفه ی اسلامی، عناصر اولیه و سازنده ی اندیشه ی فلسفی ـ اسلامی را یافته و سپس سیر تحول آن ها را در مراحل مختلف تاریخ فلسفه ی اسلامی بیان کند.۱۱
مصطفی عبدالرازق، در برابر منتقدان داخلی که عموماً از فقها و یا محدثان شریعتمدار بودند و به طور کلی فلسفه ی اسلامی را فاقد اعتبار و اصالت می دانستند، به شیوه ی دیگری عمل کرد؛ بدین معنا که به تصحیح تصور قدیمی از فلسفه پرداخت. وی در کتاب مذکور، علت مخالفت فقها و محدثان با فلسفه ی اسلامی را نا آشنایی آنان با مباحث عقلانی و سرشت و فهم فلسفی می داند. به اعتقاد وی، بسیاری از این منتقدان، حتی تفاوت میان فلسفه، کهانت و شعبده بازی را نمی دانند.۱۲ او می گوید: «حتی غزالی که مخالفت و خصومتش با فلسفه و فیلسوفان شهره ی آفاق است، پرداختن به فلسفه را حرام نمی شمارد». مصطفی عبد الرازق، به این نکته ی تاریخی اشاره می کند که فیلسوفان، غالبا پروای شریعت داشتند و می کوشیدند میان احکام شرعی و تفکر فلسفی نوعی سازگاری ایجاد نمایند.
اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا هدف اساسی کتاب «درآمدی بر….»، مشروعیت بخشیدن به فلسفه ی اسلامی است؟ یا هدف آن دفاع از دیدگاه اسلام و مسلمانان درباره ی فلسفه ی اسلامی در برابر ادعاهای شرق شناسان و «پژوهشگران غربی»است؟
واقعیت این است که هر دو گروه (شرق شناسان و فقهای منتقد)، در گستره ی کتاب مذکور حضوری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 