پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت دوم» ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت دوم» ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت دوم» ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل دین؛ تبیینی پایه ای، تبیینی فطری«قسمت دوم» ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

فطرت و درک وجدانی دین

پیش فرض مهم تلقی های حاصل از پایه ای بودن و اعتمادپذیری باورهای دینی معرفت حضوری و درونی فرد است، لذا در هر دو روش، نیازی به برهان سازی و فلسفی کردن باورها نیست. ملاک «توجیه» چنان باورهایی این است که آن ها خود موجه (Self-Justified) و خودواضح می باشند. تلقی دیگر که معطوف به پایه ای و اعتماد است، نگاه فطری به دین است. این تلقی بیشتر در صدد «جستجوی منشأ دین» از طریق ساخت و بافت موجود انسانی نسبت به سایر موجودات قراردارد و آیات و روایات فراوانی مبنای این تلقی است. برخی از متفکران اسلامی و خصوصا استاد شهید مطهری(ره) کوشیده اند تا از طریق آیات و روایات (و نیز از طریق عقل) یا استفاده از آیه ی فطرت، به ایضاح این مفهوم بپردازند: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت اللّه التی فطر الناس علیها: پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسان ها را بر آن آفریده؛ روم/۳۰». مطابق این آیه، گزاره ی «خدا هست» مبنای همه ی باورهای دینی است. درک این معنی، حقیقتی فطری، پایه ای (Basic) و بدیهی است و به اصطلاح منطق، فطریات، و قضایا «قیاسات ها معها» می باشند. اما به راستی چه توجیهی برای مبنا بودن و پایه ای بودن فطرت وجود دارد؟

به نظر می رسد که تبیین این مفهوم، بیشتر در آثار استاد مطهری منعکس شده است. ایشان به تحلیل این مفهوم پرداخته و برخی از محققان نیز تلاش کرده اند تا نظریه ی فطرت را از دیدگاه ایشان مورد بررسی قراردهند و آن را روشن تر نمایند. اما باب این تحقیق هنوز گشوده و پایان نایافته است.

به طور کلی در حکمت صدرایی کوشش شده است از طریق راه هایی مثل برهان صدیقین، «تصدیق به وجود خداوند» امری بدیهی و معرفتی حضوری و غیر کسبی در نظر گرفته شود و در این راستا، آثار استاد مطهری تا حدودی به ایضاح این مفهوم کمک کرده است. به نظر ایشان، فطرت گونه ای خاص از خلقت و آفرینش است که مخصوص آدمی است. انسان به حکم انسان بودنش واجد ویژگی ها و سرشت هایی مثل اخلاق، عشق، عقل و دوستی است؛ صفاتی که خصلتی نیکو و ثابت و همیشگی دارند. از این رو، اولین ویژگی امور فطری این است که اکتسابی نیستند، بلکه از بدو خلقت در موجود انسانی به ودیعت نهاده شده اند. استاد مطهری فطریات را به دو نحو می دانند: فطریات عقلی ـ ادراکی که به حوزه ی عقل نظری تعلّق دارند و از احوال اولیه ی تفکر و آگاهی اند. و قسم دوم، گزاره های اولی و بدیهی هستند که این ها دلیل خود را به همراه دارند. لذا فهم و تصدیق آن ها به تعلیم و تعلم نیازی ندارد.۱

«درک فطری» یا ادراکات فطری از نظر شهید مطهری دارای اقسام و ویژگی هایی است، از جمله: ۱.ادراکاتی که همه ی اذهان در آن یکسان اند و همه کس واجد آن بوده و همه ی اذهان به طور مساوی آن ها را واجدند؛ از قبیل اعتقاد به دنیای خارج که حتی سوفسطائیان نیز در حاق ذهن خود نمی توانند منکر آن باشند. این سنخ ادراکات تصوری و تصدیقی را می توان «ادراکات عمومی» نامید.۲

۲. ادراکاتی که بالقوه در ذهن همه کس موجود است (گرچه بالفعل در ذهن بعضی موجود نیست یا خلاف آن موجود است)، از قبیل معلوماتی که با علم حضوری برای نفس معلوم هستند، ولی هنوز به علم حصولی معلوم نشده اند. به نظر ملاصدرا، فطری بودن «معرفت به ذات حق» از این قبیل معلومات است.۳

استاد مطهری، خواسته های روحی و معنوی را که از سنخ فطریات احساسی هستند، فطریات به معنای خاص در نظر می گیرد و فطرت حقیقت جویی، گرایش به جمال و زیبایی، گرایش به خلاقیت و ابداع، گرایش به عشق ورزی و پرستش را از قبیل فطریات می داند.۴

نکته ی اساسی در تبیین استاد مطهری از فطرت این است که ایشان، درک وجدانی و علم حضوری در باورهای دینی را معقول و پذیرفتنی می داند؛ یعنی همین که انسان ها به نحو شهودی و وجدانی از پاره ای اصول و امور آگاه می شوند و صدق و صحت آن ها را بدون نیاز به هیچ گونه حجّت یا تجربه ای در می یابند، خود می تواند دلیل محکمی بر فطری بودن آن امور به شمار آید. پس تعجبی ندارد اگر کسی بگوید که ما یک سلسله امور فطری داریم که فطری بودن آن ها را در ضمیر خودمان وجدان می کنیم و هیچ نیازی هم به دلیل نداریم.۵

استاد مطهری رهیافت روان شناسی دین ـ خصوصا نظریه ی یونگ ـ را که باورهای آدمی را بر روان ناخودآگاه او بنیان می نهد، می پذیرد. یونگ معتقد است قسمت هایی از روان ناخودآگاه آدمی، فطری است و همان نیز زیر ساخت انسانیت انسان را تشکیل می دهد. احساس اخلاقی، احساس عبادت و پرستش، احساس علم دوستی، حقیقت خواهی، زیبایی دوستی و همه ی احساسات فردی انسان، ارکانی در فطرت و سرشت او هستند که روان ناخودآگاه او ریشه دارند. شهید مطهری از همین چشم انداز می گوید: «دانشمندان روان شناس و روانکاو، در قرن اخیر به این حقیقت پی برده اند که انسان در ماوراء شعور ظاهر خویش شعوری مخفی دارد، گویی در پس این «من» ظاهراً «من» پشت پرده ای هم وجود دارد. چیزی که هست، برخی از این اندیشمندان چنین فرض کرده اند که عناصر «من» پنهان، همه از شعور ظاهر به باطن گریخته و تغییر شکل داده اند. ولی برخی دیگر به اصالت شعور باطن ایمان و اعتراف دارند. شعور اخلاقی، شعور هنری، شعور علمی، و هم چنین شعور مذهبی روان انسان را، اصیل و ناشی از سرشت او می دانند»۶. ایشان از منظر شناخت شناسی می گوید: «امروز در اصل این مطلب که انسان دارای دو روان است؛ روان خودآگاه و روان ناخودآگاه، و این که روان ناخودآگاه، حاکم و مسخر روان خودآگاه است و نیز حوزه ی بسیار عظیم تری دارد، شک و تردید نیست»۷.

بحث اساسی در رهیافت فطری ـ وجدانی این است که این نظریه پس از آن که وجود فطریات را اثبات کرد، باید در مقام تعیین مصداق بر آید و نشان دهد که از میان طیف ادراکات، احساسات و ارزش های انسانی، کدامیک فطری و کدام یک غیر فطری هستند. این چیزی است که در میان آثار و نوشته های متفکران اسلامی ایده و روش منسجمی را نمی توان در این رابطه یافت.۸

با این حال، معیار تمییز ادراکات فطری و غیر فطری، «اجماع» یا عمومیت داشتن آن برای همه انسان هاست؛ یعنی ادراکات فطری آن سنخ از ادراکات است که همه ی اذهان بشری به آن اذعان دارند و به آن گواهی م