پاورپوینت کامل تروریسم بهانه ساز جنگ تمدن ها ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تروریسم بهانه ساز جنگ تمدن ها ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تروریسم بهانه ساز جنگ تمدن ها ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تروریسم بهانه ساز جنگ تمدن ها ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
مترجم: عباسی حسین
تئوری «جنگ تمدن ها» و یا «جنگ فرهنگ ها» هم چون فرضیه ی «خشونت اسلام» یکی دیگر از فرضیه های ساخته و پرداخته ی غرب است. این دیدگاه در حقیقت نشان دهنده ی چارچوب های استراتژیکی غرب می باشد. غرب احساس خطر کرده و برای دفاع از جایگاه و منافع خود از گزند آسیب های حال و آینده برای خود دشمن تراشی نموده است. خطرات فراروی غرب دو گونه هستند؛ گروه اول کینه و دشمنی مردم و کشورهایی است که به واسطه ی استعمار و چپاول غربی ها فقیر شده، از رشد و توسعه درمانده اند و گروه دیگر ـ که درست نقطه ی مقابل گروه نخست می باشد ـ رشد روزافزون کشورهایی است که از لحاظ اقتصادی و استراتژیکی با غرب به رقابت می پردازند. چین در رأس این رقبا قرار دارد. «ساموئل هانتینگتون» نظریه پرداز «برخورد تمدن ها» که امروزه به «جنگ تمدن ها» تبدیل شده است، هم پیمانی جهان اسلام و چین را در آینده ای نه چندان دور پیش بینی کرده است. اگر چه در حال حاضر، هیچ مطلبی گویای این ادعا نیست و دلیلی برای آن وجود ندارد، ولی نباید این دیدگاه را پیشامدی اتفاقی برشمرد. جهان اسلام، تفاوت های بنیادینی با چین دارد و هیچ گونه نسبتی نه از نظر روانی و نه از نظر فرهنگی میان آن دو دیده نمی شود. حتی از روابط اقتصادی و سوق الجیشی چندان مهمی نیز برخوردار نیستند. روابط میان چین و اسلام آن قدر اندک است که در قیاس با روابط اقتصادی، سیاسی، دفاعی، فرهنگی و حتی دینی و انسانی جهان اسلام و عرب با امریکا و اروپا به چشم نمی آیند.
نظریه هایی از این دست، بیش از آن که حقایقی ارایه دهند، در صدد حمایت از مصالح استراتژیکی غرب هستند و غرب را بر آن می دارند تا خود را هر چه بیشتر آماده ی رویارویی با تهدیدهای جدی ای بنماید که منافعش را به خطر می افکنند. از سوی دیگر، این مسأله یکه تازی و همبستگی غرب را در پی دارد و به دشمنی غرب با هر چه که «ضد تمدن» می خواند، مشروعیت می بخشد تا از این رهگذر دوباره جنگ های صلیبی گذشته ی غرب و اسلام را زنده نماید. گویا همه ی نخبگان غرب ناخودآگاه در این باورها به تفاهم رسیده اند و کارشناسان و سیاست مداران غرب ـ به جز برخی اندیشمندان توانایی؛ چون «نوام چامسکی» ـ بر ضرورت ایجاد و دیدگاه های دفاعی، استراتژیکی، تاریخی صحّه می گذارند و چالش های غرب و شرق را چالش هایی فرهنگی ـ روانی نامیده و ناشی از تفاوت ماهوی تمدن ها دانسته اند. غافل از این که چندی پیش، جامعه شناسان غربی اقتصاد و جامعه را منشأ چالش ها نامیده بودند.
غرب برای گریز از این دو بحران که خواهان پایان بخشیدن به سلطه ی دو قرن اخیر او هستند، تغییر موضع داده و کارزارهایش را از میدان منافع به عرصه ی تفاوت ارزش ها، باورها و سنت ها کشانده است. بحران نخست غرب، پاک سازی پیامدها و توجیه فاجعه هایی است که در اثر سلطه ی استعمار غرب بر جای مانده است. اکنون کشورهای استعمار شده جبهه ای را تشکیل داده ـ به ویژه در آفریقا ـ خواهان پرداخت غرامت مادی و معنوی غرب هستند. بحران دوم، چاره اندیشی برای مشروعیت بخشیدن به جنگ های کنونی و آینده است که با دادن صبغه ای سیاسی ـ اخلاقی، بر آن است که با هر چه ضد تمدن غرب است، دفاع نماید.
غرب از یک سو با ارایه ی الگوهای فرهنگی خود، راه گریزی برای رهایی از دوران استعمارگری خود یافته و نمی خواهد تاوان ویرانی ها و یورش های زیان بار مادی و معنوی خود را پرداخت کند، بی آن که در این فرایند، از کارهای پلید خود پوزش بخواهد و یا به رشد کشورهایی که با دست استعمار فقیر مانده و از توسعه درمانده اند، یاری برساند. از سوی دیگر نیز غرب خود را وام دار جهان سوم می بیند که برای رهاندن آنان در تلاش است و برای تحقق بخشیدن به این رسالت انسانی به دور از هرگونه سلطه جویی، نفوذ و مصلحت به کمک نیازمندان جهان پرداخته است. البته این عملکرد ضامن بقای جنگ های شبه استعماری او می باشد و در حقیقت حفظ جایگاه استراتژیکی، اقتصادی و فرهنگی غرب را در پی دارد و به افزایش نیرو و ثروت او مشروعیت بخشیده، خشونت در این راه دفاع از خود و هویت خود محسوب می شود. غرب با این موضع گیری دفاعی ـ فرهنگی به دو هدف می رسد: وارونه جلوه دادن قضایا که در این صورت جهان سوم، اسلام و چین تجاوزگر، و غرب قربانی تجاوزها به شمار می آید و مشکل غرب با جهان سوم به یورش هایی تبدیل می شود که کشورهای فقیر، مقصر شناخته می شوند، زیرا به دشمنی با وی برخاسته اند و جنگ های ویرانگر غرب، نبردهایی دفاعی، مشروع، لازم و ضروری خواهند بود.
هدف دوم غرب، به عهده نگرفتن پیامدهای سیاست های خارجی است؛ نظام سرمایه داری غرب، در قبال عقب ماندگی کشورها هیچ گونه مسئولیت سیاسی اقتصادی ندارد و واپس ماندگی آن ها را بازتاب ارزش ها و تمدن خود آن کشورها می داند، بی آن که با برنامه های توسعه ی جهان غرب پیوندی داشته باشند.
پس از جنگ جهانی دوم، استعمارگران دریافتند که پیشرفت آنان در گرو واپس ماندگی دیگر کشورها است و باید در سیاست گذاری های کشورهای تحت نفوذ خود دخالت کنند. این نظر گاه توسط دیدگاه های امپریالیسمی، عقب ماندگی و وابستگی پُربارتر گردید. این ساز و کار نوین بیان می داشت که فقر و غنای هر کشور در فرهنگ، میراث فرهنگی، ارزش ها، سنت ها و رویکردهایی ریشه دارد که تمدن هر قوم را تشکیل می دهند. بی شک، هر قوم و ملتی شیوه ها و روش های زیستن خاص خود را دارا است که با زندگی دیگر اقوام متفاوت می باشد. برای نمونه عرب ها دین را در زندگی روزمره ی خود راه می دهند، بنابراین نمی توانند الگوی مدرنیسم را پیاده نمایند و طبیعی است که همواره در عقب ماندگی به سر خواهند برد و فقر و استبداد بر جامعه ی آنها حکمفرما خواهد بود. تنگدستی و در حاشیه ماندن عرب ها، هیچ ارتباطی با دخالت های سیاسی غرب، سلطه جویی، به یغما رفتن سرمایه های ملی، تأیید دولت های دست نشانده ی استبدادی و غیر مردمی، و نابودی ساختارهای بنیادین کشور با جنگ های از پیش تعیین شده ندارد و همه ی مشکلات کشورهای عربی از کج اندیشی و غیرعقلانی بودن آنان نشأت می گیرد. این نگرش، نه تنها بر آن نیست که بگوید عرب ها و مسلمانان و کشورهای جهان سوم خود با مسئولیت عقب ماندگی خود را بر دوش می کشند، بلکه بیان کننده ی آن است که گناه عقب ماندگی آنان، بر عهده ی هیچ شخص یا گروهی نبوده و به ویژه غرب هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.
غرب با این ترفند، خود را ناچار نمی یابد تا جهان سوم را از چالش های فرارویش برهاند، و توان این کار را ندارد، زیرا این امر با فرهنگ و دین آنان گره خورده و حتی بیش از این، ضرورتی نمی بیند که اوضاع موجود را دگرگون سازد. چرا که این اوضاع بازتاب طبیعی ارزش های عربی و اسلامی است که آنان را از دیگران متمایز می کند.
در تمد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 