پاورپوینت کامل قاره سیاه، اقتصاد سبز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قاره سیاه، اقتصاد سبز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قاره سیاه، اقتصاد سبز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قاره سیاه، اقتصاد سبز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
در گفت وگو با سید یوسف سنایی، پژوهشگر مرکز مطالعات آفریقا
اشاره: سید یوسف سنایی از کارشناسان مسائل آفریقاست. وی که موسس “موسسه مطالعاتی کارا پژوهش سبز” در زمینه آفریقاست و بیش از ده سال درباره آفریقا، مشغول مطالعه و تحقیق است. وی در این گفتگو، از اهمیت استراتژیک آفریقا در جهان امروز سخن می گوید. بررسی فرصت ها، عملکردها و نقاط ضعف و قوت ایران در ارتباط با آفریقا را در گفتگویی دیگر با وی پی می گیریم.
* بهتر است در ابتدای گفتگو، از اهمیت آفریقا در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی بگوئید، چرا که سراغ خیلی از اساتید و محققان که رفتیم از فرصت های فرهنگی و دینی این منطقه برای ما مطالب زیادی گفتند، لذا مناسب است در این بحث، به جنبه سیاسی و اقتصادی این منطقه پر رنگ تر از دیگر وجوه آن بپردازید.
قاره آفریقا به لحاظ وسعت، دومین قاره دنیاست، که هم اکنون ۱۳ درصد جمعیت فعلی جهان در این قاره ساکن اند، منتهی تا سال ۲۰۲۵ م و با توجه به رشد جمعیتی آفریقا، ۱۷ درصد جمعیت جهان در قاره آفریقا ساکن خواهند شد. تقریباً می توان گفت: از هر پنج نفر دنیا یک نفرشان در قاره آفریقا زندگی می کنند، که از این نظر، آفریقا به لحاظ اقتصادی بازار بسیار خوبی برای کالاهای تولید شده در سرتاسر دنیاست.
در نگاه اول و از قدیم، قاره آفریقا لحاظ اقتصادی، به قاره معادن و منابع معروف بوده است. همین الآن هم، علیرغم استعمار ۳۰۰ ساله این منطقه، منابع و معادن این قاره هنوز هم در بسیاری از جهات، رتبه اول یا دوم دنیا را دارند و خیلی از این منابع معدنی، استراتژیک هم هستند. به عنوان مثال، ما سال ها فکر می کردیم که جنگ کنگو، به خاطر الماس است. اگرچه “الماس “هم نقش زیادی داشت، اما بعدها معلوم شد که وجود منابعی؛ هم چون “کولتان” که در صنایع بسیار حساس فضایی کاربرد دارد از عوامل اصلی جنگ در این منطقه شده تا فرصتی برای چپاول این منابع و معادن باشد. یا از طرفی دیگر، می بینید که به لحاظ داشتن منابع “اورانیوم”، کشور نیجر، دومین تولید کننده اورانیوم جهان بعد از کاناداست، در حالی که این کشور در فقر مطلق به سر می برد. از سویی دیگر، معادن طلا، الماس، مس و سایر فلزات این کشور نیز در رتبه های اول تا چندم جهان است، علیرغم این که سالیان درازی منابع و معادن آنها چپاول می شد. و لذا ۹ درصد نفت خام، بیش از ۸ درصد گاز طبیعی و ۱۱ تا ۴۵ درصد مواد معدنی استراتژیک جهان در قاره آفریقاست و بالاترین سود سرمایه گذاری طی ده سال گذشته متعلق به این قاره است.
تقریباً به غیر از یک سری کشورهای آفریقایی که از قدیم تولیدکننده و صادرکننده نفت بودند؛ مانند لیبی، مصر، الجزایر، آنگولا و نیجریه، اخیراً بعضی از کشورهای دیگر آفریقا هم به جرگه صادرکنندگان و تولیدکنندگان نفت پیوستند. ضمن این که، با سرمایه گذاری هایی که آمریکایی ها و اروپایی ها و اخیراً چینی ها در این قاره انجام دادند، ظرفیت تولید و صادرات نفت را در بعضی از کشورها افزایش دادند. بنابراین، می بینید که در عرض این چند سال، کشوری؛ مانند نیجریه که اولین تولیدکننده نفت قاره آفریقاست صادراتش تقریباً یک ونیم برابر و صادرات آنگولا دو برابر شده است. لیبی با بیش از ۴۰ میلیارد بشکه ذخیره نفت اثبات شده، رتبه اول قاره آفریقا را دارد و با تولید روزانه ۱۸۵۰۰۰۰ بشکه نفت خام، رتبه سوم تولیدکنندگان نفت قاره آفریقا را به خود اختصاص داده است. این کشور دارای مناطقی است که تولید نفت در آن مناطق، برای هر بشکه بیشتر از یک دلار هزینه برنمی دارد و این در حالی است که آمریکایی ها ادعا می کنند که فقط در ۲۵ درصد خاک لیبی اکتشاف صورت گرفته است. بعد از روی کار آمدن آقای قذافی در لیبی، شرکت های نفتی آمریکایی ها از لیبی اخراج شدند، ولی الآن دوباره این فرصت را پیدا کردند که وارد لیبی شده و بتوانند از منافع این منابع، استفاده حداکثری کنند.
در سویی دیگر، کشور سودان را دارید که به گفته منابع تحقیقاتی آمریکایی ها، سودان جزیره ای است که بر روی نفت شناور است؛ سودانی که تا سه چهار سال پیش، در لیست تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت نبود، ولی امروزه با تولید بیش از ۵۰۰۰۰۰ بشکه نفت خام در روز، رتبه ششم تولیدکنندگان نفت قاره آفریقا را به خود اختصاص داده است و با سرمایه گذاری هایی که چینی ها در سودان انجام دادند و با اکتشافات جدید، تولید و صادرات نفت شان در حال افزایش است. با توجه به این که سودان، پهناورترین کشور قاره آفریقاست، می توان این امید را داشت که بتواند در جرگه صادرکنندگان جدی نفت آفریقا قرار بگیرد. شاید بتوان ادعا کرد که نفت سودان از یک سو، صلح و از سوی دیگر، تجزیه جنوب آن را برایش به ارمغان آورده است.
در شمال غرب این قاره، کشور مغرب را داریم، که الآن در فهرست کشورهای صادرکننده و تولیدکننده نفت قاره آفریقا نیست، اما به زودی خواهید دید که با توجه به سرمایه گذاری هایی که از سال های قبل صورت گرفته و صورت می گیرد، مغرب هم به زودی به جرگه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت آفریقا اضافه خواهد شد. بنابراین، می بینید که بحث نفت و گاز هم در قاره آفریقا، اهمیت ویژه ای پیدا کرده، که با توجه به مرغوبیت این محصول در آفریقا و این که به راحتی و با هزینه ای کمتر از مناطق دیگر استخراج و آماده مصرف می شود، این قاره را ممتاز خواهد کرد.
منابع نفت خام غرب آفریقا که عمده آن در خلیج گینه و آنگولا قرار گرفته با توجه به نزدیکی این منطقه به ایالات متحده، اینکه امنیت نفت کش ها را راحت تر و ارزان تر می تواند تأمین کند برای آمریکایی ها اهمیت بیشتری دارد. در واقع، خلیج گینه از نظر منابع نفتی برای کشورهای منطقه غرب آفریقا از بعضی جهات، شبیه به خلیج فارس است و منطقه ای استراتژیک محسوب می شود. لذا می بینید که آمریکایی ها به شکل های مختلف برای بهره برداری از نفت این منطقه برنامه ریزی کردند. از جمله اینکه تعداد هفت شناور جنگی را به صورت مجانی در اختیار دولت نیجریه قرار دادند تا بتواند حمل و نقل کشتی های نفت کش را از مبدأ تا منطقه ای که به آب های آزاد می رسد، تأمین کند و به عنوان مثالی برای نشان دادن نحوه همکاری قدرت ها با هم، بد نیست بدانیم که این کشتی ها توسط روسیه به سلاح و مهمات تجهیز شدند.
از لحاظ کشاورزی چه طور؟
اشاره شد که از نظر سنتی آفریقا، قاره کشاورزی هم بوده است. آفریقا به قاره پنبه، قهوه و کاکائو مشهور است. برای این که به اهمیت بخش کشاورزی در آفریقا پی ببریم کافیست بدانیم که ۷۰ درصد نیروی کار قاره در این بخش فعال است. کشورهایی مثل ساحل عاج و غنا حدود ۵۵ درصد کاکائوی دنیا را تأمین می کنند. شرکت های ایرانی در سالهای اخیر و پس از آگاهی از این موضوع، اقدام به واردات مستقیم دانه کاکائو از آفریقا کرده و از این رهگذر سالانه میلیون ها دلار در هزینه هایشان صرفه جویی می کنند. کشور زیمباوه بزرگ ترین تولیدکننده تنباکوی دنیاست، البته موضوع بحران زمین نزدیک ده سال است که کشاورزی این کشور را دچار بحران کرده است. پنبه محصول استراتژیک آفریقاست. اروپایی ها و آمریکایی ها با وجود شعارهای همکاری با آفریقا برای توسعه آنها می دهند، در عمل با سوبسیدی که به کشاورزان پنبه کار خود می دهند کمر کشاورزان آفریقا را شکسته اند. اروپایی ها وآمریکایی ها سالانه ۳۰۰ میلیارد دلار سوبسید کشاورزی می دهند تا بتوانند محصولاتشان را بیاورند و با آفریقایی ها رقابت کنند و ارزان تر از آفریقایی ها به بازار عرضه کنند، لذا از این نظر، آفریقایی ها در همه جا، به خصوص در بازارهای بین المللی محصولات کشاورزی دارند آسیب می بینند. به خصوص اینکه، در حدود ۷۰ درصد کشورهای آفریقایی تولید پنبه دارند و از این نظر، همه آنها دارند آسیب می بینند. لذا ما می توانیم هم در بخش کشاورزی، هم در روش کشاورزی و بهره برداری از منابع و هم به علت نوع محصولاتی که اینها تولید می کنند، همکاری زیادی با این قاره داشته باشیم. اگر ما در کشور خودمان با بعضی از محدودیت ها مواجهه ایم، می توانیم از امکانات آفریقا در جهت توسعه متقابل بهره برداری کنیم، چون ما تفکر استعمار این قاره را نداریم، می توانیم نفع و بهره آن را هم به آفریقا برسانیم.
الآن کشورهای آفریقایی طرح مشارکت نوین برای توسعه آفریقا موسوم به “نپاد” را تدوین کرده اند، که توسط اتحادیه آفریقا به تصویب رسیده است و در حال حاضر مسئولیت همگرایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای آفریقایی را برعهده گرفته است. این طرح مانیفست توسعه همه جانبه آفریقایی ها و چارچوب برقراری رابطه آفریقا با کشورهایی است که به دنبال مشارکت با آفریقا هستند. جان کلام طرح نپاد این است که این قاره باید از عقب ماندگی ها نجات یابد و راه توسعه را در پیش بگیرد و ایران به عنوان یک کشور مستقل، می تواند تجارب ارزشمندی را به این قاره انتقال بدهد و آنها را در مسیر توسعه کمک کند.
اشاره ای کوتاه به اهمیت آفریقا در نگاه آمریکایی ها و برنامه شان برای این منطقه داشتید، اینها چه سیاستهای دیگری در منطقه دارند؟
سیاست گذاری و سرمایه گذاری برای آفریقا در نگاه آمریکایی ها، در قالب چندین طرح پی گیری می شود. شورای همکاری آمریکا آفریقا CCA)) که متشکل از تجار بزرگ آمریکایی که در آفریقا مشغول فعالیت های تجاری، از جمله نفت و گاز هستند و تجار آفریقایی است که در سال ۱۹۹۳م تأسیس شده است. این شورا از سال ۱۹۹۷ تاکنون، هر دو سال، یک نشست بزرگ در آمریکا برگزار کرده و در حال حاضر، یکی از قوی ترین مراجع فعالیت تجاری با قاره آفریقاست. طرح بعدی، قانون فرصت و رشد آفریقا AGOA)) است که در سال ۱۹۹۹م به تصویب کنگره و در سال ۲۰۰۰م به امضای رئیس جمهور وقت یعنی کلینتون رسید. بر اساس این قانون، ورود بیش از ۶۴۰۰ نوع کالای کشورهای آفریقای زیر صحرا به آمریکا، از معافیت کامل گمرکی برخوردار شد. تأسیس مرکز مطالعات استراتژیک آفریقا ACSS)) در مجموعه وزارت دفاع این کشور (پنتاگون) در اواخر دهه ۱۹۹۰م که با برگزاری ده ها سمینار و نشست، مسئولیت دموکراتیزه کردن کشورهای آفریقایی، ارائه مکانیسم جلوگیری، مدیریت، حل بحرانها و کمک به راه اندازی نیروهای حافظ صلح آفریقایی را بر عهده دارد. حضور اطلاعاتی ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم و تأسیس پایگاه های اطلاعاتی و احتمالاً نظامی هم جایگاه ویژه ای دارد و سفر روسای جمهور و وزاری خارجه و مسئولان آمریکایی به این منطقه را هم باید در راستای اهمیت این منطقه برای ایالات متحده ارزیابی کرد. طرحهای متعدد اطلاعاتی نظامی ایالات متحده امروزه در قالب طرح آفریکوم در آمده که به سختی به دنبال تأسیس پایگاه نظامی در خاک آفریقاست که با مخالفت شدیدتر کشورهای آفریقایی روبرو شده و در حال حاظر آفریکوم پایگاه نظامی خود را به اشتوتگارت آلمان انتقال داده است.
آمریکایی ها در طرح “آگوا” ابتدا مسأله را از پوشاک شروع کرده و می گفتند: ما به آفریقایی ها پارچه می دهیم تا آنها بدوزند و تبدیل به پوشاک بکنند و ما دوباره از آنها بخریم، با این کار، تا حدودی، هم صنعت نساجی خود را از ورشکستگی نجات دادند و هم اینکه در واقع، در بازار خودشان یک رقیب جدی برای چین ایجاد کردند و مهم تر اینکه، یک ژست مردم پسند و آفریقایی پسند ایجاد کردند که توانستند برای آفریقایی ها، بازار کار و اشتغال ایجاد کنند! البته همه اینها تا یک حدی به وقوع پیوست، ولی وقتی ما آمار هفت هشت سال فعالیت “آگوا” را بررسی می بینیم که کم کم نفت در حدود ۹۵ درصد تبادلات در قالب این طرح را به خودش اختصاص داده است؛ یعنی از پوشاک شروع شد، اما هدف، نفت قاره آفریقا و یا ایجاد زمینه ای بود که آفریقایی ها را ترغیب کند تا نفت شان را به آمریکایی ها بفروشند. چون با فروش نفت در قالب این طرح از پرداخت هر گونه مالیات و عوارضی معاف بودند و برای آفریقایی ها هم سود بیشتری به همراه دارد. می خواهم بگویم با برنامه ریزی و طرحهای مصوب قانونی وارد عرصه کار با آفریقا شده اند. البته از قدیم، شرکت های اروپایی وابسته به بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، بلژیک، دانمارک و غیره هم در آنجا فعال بودند و سهم خودشان را می بردند، اما اخیراً شرکت های چینی در بعضی از مناطقی که آمریکایی ها و اروپایی ها خیلی کمتر حضور داشتند، فعال شدند و لذا آنها هم سهم خودشان را می برند. البته آمریکایی ها با این شیوه توانستند، حجم تبادلات اقتصادی خودشان را با آفریقایی ها به تراز اقتصادی بیش از ۸۰ میلیار دلار در سال برسانند. البته چینی ها موفق شدند از مرز ۱۰۰ میلیارد دلار بگذرند. الآن تقریباً نیمی از نفت چاد، نیمی از نفت نیجریه و بخشی از نفت الجزایر با حمل و انتقال لوله ای که با سرمایه گذاری آمریکایی ها احداث شده به کامرون می آید و این نفت ها از کامرون به آمریکا صادر می شود. بنابراین، می بینید که هنوز هم به لحاظ منابع، معادن و به لحاظ نفت و گاز، زمینه کاملاً مساعدی در آفریقا فراهم است و آفریقا در تیررس فعالیت های اقتصادی با اروپایی ها و آمریکایی هاست و کشورهای آسیایی؛ مانند چینی ها، ژاپنی ها، هندی ها، کره ای ها و تایوانی ها و اخیراً ترک ها نیز حضور خیلی جدی در عرصه تجارت منطقه دارند.
در حال حاضر شاهد حضور پر رنگ چینی ها در آفریقا و حتی آمریکای لاتین هستیم. نوع فعالیت چینی ها در آفریقا و نگاه آفریقایی ها به چینی ها چگونه است؟ آیا آنها از حضور چینی ها استقبال می کنند؟
در سال ۲۰۰۰ میلادی تراز تجاری چین با آفریقایی ها حدود ۴ میلیارد دلار و در سال ۲۰۰۸م نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار رسیده است. خود چینی ها اعلام کردند که ما تا پایان سال ۲۰۱۰م، تراز تجاری خودمان را به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار می رسانیم که به این هدف هم رسیده اند. اجلاس چین برای توسعه آفریقا موسوم به “فوکاک” از سال ۲۰۰۰م با فعالیت تنظیم تعاملات چین با آفریقا کارش را شروع کرد و نشست های چین با سران کشورهای آفریقایی به طور منظم یک بار در چین و یک بار در یکی از کشورهای آفریقایی برگزار می شود. پس به راحتی می توان نتیجه گرفت، که آفریقا برای چین اهمیت راهبردی داشته و چین برای گسترش و تعمیق روند خود با آفریقا برنامه ریزی و سرمایه گذاری های لازم را انجام داده است، چرا که چینی ها با اجرای بیش از ۸۰۰ پروژه عمرانی، سرمایه گذاری خارجی به ویژه در صنعت نفت آفریقا و بخشش کل بدهی های کشور آفریقایی؛ یعنی بخشش عملی یک میلیارد و سیصد میلیون دلار، توانسته اند خود را در زمره یکی از قوی ترین شرکای توسعه ای قاره آفریقا قرار دهند. اما متأسفانه همان مسیری که استعمارگران طی کردند، اینها هم دارند طی می کنند؛ یعنی کالاهای ضعیف، بی کیفیت و به اصطلاح بونجول شان را به ازای نفت ارزشمندی که از کشورهای آفریقایی می برند، به آنها عرضه می کنند. البته این نگاه، مورد اعتراض و انتقاد آفریقایی هاست و در حال حاضر بعد از چند سال، آفریقایی ها در مقالات یا سخنرانی هایشان دارند این اعتراضات را ابراز می کنند که چینی ها طی این سالها، یک نیروی متخصص برای ما تربیت نکردند و حتی کارگرهای ساده خودشان را به از چین به آفریقا بردند؛ یعنی در قبال پروژه هایی که اجرا کردند، به همان اندازه، نیروی متخصص در آفریقا تربیت نکردند. بنابر اطلاعی که داریم، چینی ها زندانیان خودشان را برای کار به آفریقا می بردند و به آنها اعلام کردند که بروید و در آفریقا کار کنید تا از نعمت آزادی بهره مند شوید. آفریقایی ها می گویند: چینی ها تقریباً ۸۰۰ تا پروژه در آفریقا اجرا کردند، که باید ۸۰۰ تا متخصص در این زمینه ها برای ما تربیت می شد، که عملاً چنین نشده است. حال چینی ها با این چالش مواجه شدند و برای آن برنامه ریزی می کنند. بحث بورسیه دانشجویان آفریقایی توسط چینی ها جدی شده و آنها کم کم دارند در پروژه های شان از متخصصان آفریقایی استفاده می کنند. بحث کالاهای بی کیفیت و نامرغوب چینی در آفریقا که بازار بسیار کاذبی را در آنجا ایجاد کرده از بحث های مهم است، منتها چینی ها مشکل اساسی دیگری که در آنجا دارند، بحث فرهنگی است که به هیچ وجه مردم آفریقا نتوانستند فرهنگ چینی ها را هضم کنند، به خصوص آن بخش از آفریقا که مسلمان نشین هستند.
تضاد فرهنگی با چینی ها در چه قسمت هایی وجود دارد و آفریقایی ها روی چه مسائلی از فرهنگ چینی ها حساسیت دارند؟
این مطلب را از قول یکی از سفرای کشورمان در این قاره می گویم، که چینی ها برای حضور در آفریقا یک کلنی ها (گروه ها)ی ۱۱ نفره تشکیل دادند از میان در آنها دو نفر زن هستند و بقیه مرد که این دو نفر زن تمام کارهای این ۹ مرد را انجام می دهند، از قبیل شست وشو و پُخت وپز گرفته تا تأمین نیازهای جنسی آنها. این فرهنگ، با فرهنگ مردم آفریقا سازگار نیست. البته آن ۹ مرد هم مشغول به کار هستند و با دوره گردی یا دستفروشی کالاهای چینی را به فروش می رسانند. دولت چین هم به صورت مجانی نیازهای اولیه آنها را به عنوان سرمایه اولیه به آنها می دهد، به عنوان مثال می گوید: شما به ازای هر چهار کانتینری که جنس بفروشید، یک کانتینر هم مجانی و به عنوان دست مزد و سود فعالیت خودتان دریافت خواهید کرد، لذا سفیر و سفارت خانه چین در این کشورها، موظف است آنها را کمک و حمایت کند تا آنها بتوانند به راحتی بارشان را ترخیص کنند، و امکانات لازم را در اختیارشان می گذارند تا اینها شروع به فروختن اجناس بکنند.
یکی از مسئولین جهاد کشاورزی می گفت که مردم سودان، طبقه دوم خانه هایشان را به چینی ها اجاره نمی دهند. به عنوان مثال اگر منزل آنها دو طبقه است، طبقه اول خانه را به چینی ها می دهند و می گویند: اگر چینی ها در طبقه دوم باشند، وقتی عبادت می کنیم، اینها مانع از رسیدن درخواست های ما به خداوند می شوند. لذا چینی ها به لحاظ فرهنگی، بزرگ ترین چالش را در منطقه دارند و اتفاقاً برعکس، این مسئله برای ما یک پتانسیل محسوب می شود؛ یعنی ما به لحاظ فرهنگی هیچ مشکلی که با قاره آفریقا نداریم، بلکه به راحتی از طرف آنها مورد پذیرش واقع می شویم، به خصوص در مناطق مسلمان نشین. لذا جمهوری اسلامی ایران ذخیره معنوی بسیار گران قدری در قاره آفریقا دارد، که متأسفانه به آن کم تر پرداخته و اگر هم پرداخته ایم آن طور که باید و شاید نتوانسته ایم از آن بهره برداری کنیم. در واقع همین که آفریقایی ها – به از لحاظ فرهنگی – ما را به راحتی و با آغوش باز می پذیرند، ما می توانیم این فرصت را غنیمت بشماریم؛ زیرا آنها ایرانی ها را استعمارگر نمی دانند و اینکه ایران هیچ گونه سابقه استعمارگری، نه در دوران گذشته داشته و نه در حال حاضر، لذا ما می توانیم به انجام کارهای خیلی اساسی تر در منطقه امید داشته باشیم.
پس چه طور چینی ها با این تضادها و اعتراضات، اینقدر دارند در آفریقا فعالیت می کنند؟
چینی ها آدم های خیلی خوش قولی هستند؛ یعنی به هر قولی که به آفریقایی ها دادند، عیناً عمل کرده و اعلام نمودند که ما تمام بدهی های کشورهای آفریقایی را می بخشیم. خوب، این شعاری است که خیلی از کشورهای دیگر دادند، ولی فقط چین به آن عمل کرد.
از سوی دیگر، در کارهای عمرانی که چینی ها قولش را می دهند، به سرعت شروع می کنند و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 