پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی پویا و تأثیر آن بر امنیت انسانی ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی پویا و تأثیر آن بر امنیت انسانی ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی پویا و تأثیر آن بر امنیت انسانی ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی پویا و تأثیر آن بر امنیت انسانی ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
جمعه امن
قال الصادق علیه السلام: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم؛ اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود، همه بی نیاز می گردند».
مقدمه
عدالت، از مفاهیم بنیادینی است که همه ادیان الهی با هدف تحقّق این اصل از سوی خدای متعال بواسطه انبیاء نازل گشته اند. مهمترین دغدغه پیام آوران الهی بعد از شناخت خدا و نزدیک کردن انسان به او، ایجاد و بسط عدالت بوده است. دین اسلام نیز به عنوان خاتم ادیان، تحقّق عدالت را سر لوحه اهداف خود قرار داده و در این راستا باید خاطر نشان کرد، که وجود ۲۹ آیه از قرآن در باب عدالت، شاهدی بر اهتمام اسلام بر این اصل است. در عین حال، تقسیم بندی های متعددی در مورد عدالت صورت گرفته که از آن جمله می توان به اقتصادی، حقوقی، و سیاسی اشاره کرد که این تقسیم بندی به معنای تفکیک کامل حوزه های عدالت نبوده و تحقق هریک بدون دیگری امکان پذیر نیست.
به طورکلی، در طول تاریخ، مفهوم عدالت به اشکال متفاوتی به تصور در آمده است. عدالت ابتدا به صورت مفهومی تصور می شد، که از منشأی والاتر از انسان نشات می گیرد و انسان در اعمال خویش از آن الهام می گیرد. سپس عدالت، کاملا وابسته به انسان شناخته شد، هم در شروع و شکل گیری اندیشه اش و هم در عمل، اما برداشت نهایی از عدالت، حدّ وسطی است، که هر دو برداشت قبل را در بر می گیرد.
علاوه براین، در فهم مفهوم عدالت، رابطه عدالت و امنیت نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ چرا که عدالت و امنیت دو مفهوم بنیادین در اندیشه سیاسی، به خصوص اندیشه سیاسی اسلام به شمار می روند. این دو، مفاهیم آشنا در عرصه حکومت هستند و حکومت ها به تناسب شرایط و مقتضیات محیطی و ایده ها و نگرش ها یک یا هر دوی این مفاهیم رادر پهنه مفاهیم استراتژیک خود جای داده اند.
برقراری رابطه بین عدالت و امنیت، سبب می گردد که وضعیت درونی هرکشور به عنوان کانون اصلی و عمده امنیت زایی یا امنیت زدایی مورد توجه واقع شود. از این رو، به لحاظ نظری می توان وجود چهار نوع ارتباط را میان عدالت و امنیت فرض نمود:
نخست، ارتباط کارکردی امنیت و عدالت است؛ یعنی هریک از این دو فرایند به ایجاد و حفظ دیگری کمک می کند؛
دوم، امنیت را پیش شرط عدالت می داند و معتقد است که امنیت مقدم بر عدالت است؛
سوم، می توان عدالت را پیش شرط امنیت دانست؛ یعنی ترتیبات سیاسی ظریفی که لازمه جامعه امن است، تنها پس از آغاز فرایند عادلانه امکان پذیر است؛
چهارم، بر این پایه استوار است، که هیچ ارتباط معناداری بین این دو فرایند وجود ندارد و همنشینی و همزمانی آنها تصادفی است.
تحقیق حاضر بر اساس فرض سوم صورت بندی شده است. بر این اساس، امنیت از رهگذر همنشینی با زنجیره ای از نیازهای بشری، یعنی بقا، آزادی و احساس رضایت از زندگی، تعریف می گردد و دارای دو بعد رهایی از نیاز و رهایی از ترس می باشد. این مفهوم از امنیت، ضمن تلفیق دو بعد ذهنی و عینی امنیت می تواند تاثیر مثبتی بر فرهنگ مدنی و در نهایت مشروعیت سیاسی دولت داشته باشد.
همچنین، در این مفهوم، امنیت در فضای داشته ها و خواسته های بازیگران مطرح است. به بیان دیگر، امنیت وقتی معنا می یابد که مجموعه ای از بازیگران با یک دیگر ارتباط پیدا کرده و داشته ها و خواسته های آنان در ارتباط با هم معنا یابند. داشته ها، در واقع دارایی ها و به بیان کلی تر، منافع بازیگران قلمداد می شود و خواسته ها به انتظارات و به بیان کلی تر، اهداف بازیگران قابل تعریف است. در چنین حالتی، امنیت، بعدی انسانی می یابد و لازمه آن سامان یافتن نهادها و رفتارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس تامین نیازهای انسانی و دستیابی افراد به استقلال و امکان مشارکت معنادار در نهادها و فرایندهای مربوط به زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می باشد.
در این مفهوم است که عناصر تشکیل دهنده امنیت انسانی؛ یعنی بقا، آزادی و رضایت افراد می تواند همنشین با عدالت اجتماعی باشد. برهمین مبنا شرط تحقق عدالت اجتماعی، رفع تبعیض ها و سرکوب های موجود و توجه به افزایش توانمندی افراد و گروه های مختلف اجتماعی است. (ویلکن، ۱۳۸۱)
عدالت اجتماعی هم، ایجاد توازن و تعادل میان دو یا تعداد بیشتر بازیگران بر مبنای حق و تکلیف و بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده و ثابت، تعریف می گردد. در این مفهوم، عدالت تنها از طریق دستیابی افراد به منابع حیاتی تامین نمی گردد، بلکه مشارکت در فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی ملی، توجه به حقوق بشر و ابعاد هویت فردی و جمعی، از جمله عوامل مهم تامین عدالت اجتماعی می باشد.
در این خصوص می توان دو فرضیه مهم را مطرح کرد: اول آنکه، عدالت مرکز ثقل و دالّ مرکزی امنیت است؛ یعنی آن که بدون عدالت، امنیت سست پایه و بدون نقطه اتکا به شمار می رود. فرضیه دیگری که در این خصوص می توان مطرح کرد، این است که عدالت یک راهبرد امنیتی است. به معنای آن که، می توان از عدالت برای تامین و توسعه امنیت به منزله یک راهبرد استفاده کرد.
بنابراین، توازن و تعادل برمبنای حق و تکلیف که بتواند مبنای مناسبی برای ایجاد برابری و حذف بخش قابل توجهی از احساس محرومیت ها باشد، می تواند مرکز ثقل امنیت نیز تلقی گردد؛ زیرا چنان چه تعادل و توازن در این ناحیه میان خواسته ها و داشته های بازیگران برقرار نگردد، پی آمد آن نارضایتی خواهد بود و این یعنی آغاز امنیت.
با توجه به این مطالب، در مقاله حاضر ما درصددیم تا جایگاه عدالت در امنیت و نسبت آن با امنیت و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن را بررسی نماییم، لذا در این مقاله، امنیت، مفروض ماست و مراد از رابطه عدالت با این مفروض، بررسی نقش و کارکرد آن در امنیت است. از این رو، بدیهی است که مقوله عدالت و امنیت، از جمله موضوعات بسیارمهم به شمار می رود.
بنابراین، آن دسته از تئوری های عدالت که وحدت جامعه را مفروض اصلی خود قرار داده اند، نمی توانند راهی برای ایجاد جامعه عادلانه ایمن در اختیار ما قرار دهند لذا ما مفهومی از عدالت که در آن به رفع تبعیض ها و سرکوب های موجود و توجه به افزایشِ توانمندی افراد و گروه های مختلف اجتماعی پرداخته شود را مبنای مقاله خود قرار داده ایم.
ساختاریابی جامعه نیک بر مبنای عدالت اجتماعی
عالمان اجتماعی از روزگاران قدیم، مقیاس ایده آلی را برای ارزیابی و مقایسه وضعیت حال جامعه با آن طراحی می کردند. آنان جامعه ایده آل را با مشخصات معلوم ترسیم نموده و آن را مدینه فاضله می نامیدند. در مدینه فاضله، همه چیز به حد اعلا، خوب و مناسب بود. از منظر این عالمان، مدینه فاضله، جامعه ای است که امور طبیعی و اجتماعی در آن به بهترین نحو جاری است. امروزه نیز بحثی مشابه مبحث فوق از منظر جامعه شناسی مطرح شده و در آن به ویژگی های جامعه آرمانی- واقعی، که مد نظر جامعه شناس است پرداخته می شود، اما نه با نام مدینه فاضله، بلکه با نامی دیگر: جامعه نیک۱. در آغاز بحث لازم است تا تعریف مبنایی خود را از جامعه ارائه دهیم و سپس با توجه به این تعریف مشخصات یک جامعه نیک را متذکر شویم.
جامعه، مجموعه ای است از کنش گران مرتبط با هم، منابع و قواعد اجتماعی.این تعریف، حاوی سه عنصر اساسی است: کنش گر، منابع، و قواعد.
کنش گر،یعنی اینکه جامعه از اجتماع و ارتباط کنش گران با همدیگر تشکیل شده است. کنش گران، دارای استعدادها، نیازها، تمنیات، و اهداف نسبتاً مشابهی هستند.(توسلی).
در یک جامعه نیک لازم است تا نیازهای کنش گران برآورده شود و استعدادهایشان شکوفا گردد، اما از آنجا که نوع و سطح نیاز همه افراد یکسان نیست و حتی گاهی اوقات این نیازها متضاد همدیگر هستند؛ پس لازم است تا معیاری برای سنجش نیاز مرجّح مدّ نظر باشد، که مهم ترین نیازهای فردی عبارتند از: سلامت، امنیت، و حرمت. بنابراین، می توان گفت: جامعه ای نیک است که بتواند با فراهم آوردن قابلیت های لازم بیشترین سلامت، امنیت و حرمت را برای بیشتر افراد جامعه، برای مدت زمان نسبتاً طولانی تأمین نماید.
منابع
هر جامعه ای برای بقای خویش نیازمند وجود منابع (ثروت، قدرت، منزلت و اطلاعات) است. جامعه نیک لازم است تا روش هایی را برای ایجاد و حفظ منابع مورد نیازش فراهم نماید و منابع موجود باید به گونه ای توزیع شوند که در نتیجه آن، همه افراد از حداکثر ممکنِ سلامت، امنیت و حرمت برخوردار باشند.
قواعد
قواعد باعث می شوند تا موقعیتها قابل پیش بینی و تعین پذیر شوند. همیشه این احتمال وجود دارد که افراد، به خصوص افراد تازه وارد، از قواعد اجتماعی پیروی نکنند، لذا دو مکانیسم عمده، باعث کاهش این احتمال می گردد: اوّل، جامعه پذیری افراد و درونی کردن قواعد، و دوّم، نظارت بر اجرای قواعد و مجازات افراد خاطی.
نهاد خانواده، آموزش و پرورش و رسانه های جمعی وظیفه درونی کردن قواعد اجتماعی (به ویژه قواعد اخلاقی) را بر عهده دارند. اگر قواعد، درونی شوند، افراد در موقع اجرای قواعد احساس اجبار و زور کمتری می کنند و نظم اجتماعی حاکم بر جامعه، حالتی داوطلبانه و عادلانه به خود می گیرد. باید توجه داشت که کنش گران در پیروی از قواعد اجتماعی به صورت فعال ظاهر می شوند و ممکن است بعضی از کنش گران برخی از قواعد را مراعات ننمایند و یا قواعد دیگری را ابداع نمایند، که این امر در عین حال که می تواند بنیان های ساختاری جامعه را با چالش مواجه سازد، باعث پویایی جامعه نیز می گردد. در مورد کنترل اجتماعی نیز باید متذکر شد که کنترل کنش گران و مجازات خاطیان نباید به گونه ای باشد که امکان تغییر و تحول را از بین ببرد؛ چرا که جامعه همراه با نظم و ایستایی به تغییر و پویایی نیز نیاز دارد.
بنابراین، امنیت و عدالتی می تواند مبنای ساختاریابی جامعه نیک باشد، که با خرسندی روانی افراد جامعه همراه باشد؛ چرا که این مساله سبب کنش داوطلبانه افراد و حفظ حرمت کنش گران می گردد و در واقع، باعث مرتفع شدن یکی از نیازهای حیاتی آنها می گردد. در یک جامعه، برقراری عدالت ساده، حالت ابتدایی و غیررسمی دارد، اما با پیچیده شدن روابط، افزایش احتمال عدم اجرای قواعد توسط افراد و ناتوانی کنترل غیررسمی، دولت ضامن برقراری عدالت اجتماعی می شود. در جامعه نیک، دولت با اخذ مالیات و ارائه سرویس های اجتماعی (تأمین اجتماعی، تحصیلات و بهداشت رایگان) به بازتوزیع منابع در جامعه کمک می کند و در واقع، مازاد منابع را از طبقات بالای جامعه ستانده و در طبقات پایین توزیع می نماید. از طرف دیگر، دولت با کنترل بر اجرای قواعد به تعین پذیری رفتارها کمک می کند و نقش اصلی دولت، تأمین امنیت (جسمی و روانی) افراد، کنترل توزیع منابع بین افراد و نظارت بر اجرای قواعد رسمی است. و لذا برای اینکه افراد در برابر کنترل دولت بر منابع و قواعد، احساس اجبار نکنند، لازم است که دولت، نماینده و وکیل خود آنها باشد و امور سیاسی به صورت دموکراتیک اداره شود؛ چرا که وقتی دولت نماینده افراد جامعه است، در واقع جامعه خود بر رفتارهای افراد کنترل دارد، و در این حالت، اجبار ناشی از کنترل کمتر می شود؛ زیرا افراد احساس می کنند که در صورت لزوم می توانند قواعد بازی و نیز بازیگران قدرت را تغییر دهند و در نتیجه، احساس آزادی بیشتری می کنند. بنابراین، می توان گفت که جامعه نیک جامعه ای است که مهم ترین نیاز انسان ها به بیشترین مقدار ممکن مرتفع می گردد. در چنین جامعه ای با برقراری قابلیت های لازم برای افراد، امنیت روانی آنها مهندسی می گردد، هر چند ممکن است که ضامن بقای امنیت و عدالت، قدرت قهریه (دولت) باشد.
عدالت اجتماعی پویا، رشد شخصیت فردی و تاثیر آن بر رضایت سیاسی
با شکل گرفتن جامعه نیک، احساس رضایت از زندگی و رضایت سیاسی برای فرد شکل می گیرد. به اعتقاد اکثر نظریه پردازان، رضایت سیاسی در چارچوب کلی رضایت از زندگی قرار دارد. رضایت از زندگی، منعکس کننده احساس و نظر کلی افراد یک جامعه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 