پاورپوینت کامل علامه فضل الله از نجف تا لبنان؛ رسالت دعوت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علامه فضل الله از نجف تا لبنان؛ رسالت دعوت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علامه فضل الله از نجف تا لبنان؛ رسالت دعوت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علامه فضل الله از نجف تا لبنان؛ رسالت دعوت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

قسمت دوم و پایانی

اشاره:

شرح مختصری ازوضعیت زمانه نشو و نمو، بالش فکری و طی مدارج تحصیلی آغازگر این مطلب بود که در شماره پیش با معرفی تجربه های شعری وبررسی عوامل تاثیر گذار برشخصیت و اندیشه مرحوم علامه فضل الله(ره) در قالب سه جریان فرهنگی وسیاسی ادامه یافت وبا تمرکز بر راهبرد ایشان در لبنان و نوع تعامل با حزب الله و شخصیت های مبارز آن تکمیل شد. در این شماره ادامه بحث راپی می گیرید.

ویژگیهای روش اجتهادی علامه فضل اللَّه

اجتهاد که همان عملیات استنباط احکام شرعی از نصوص شمرده می شود، نماد پویایی و توقف ناپذیری فهم نصوص است. اما به هیچ وجه نمی توان تأثیر عوامل ذهنی و خارجی را در عملیات اجتهادی نادیده گرفت. نوع نگاه به نص و انتظاری که از آن می توان داشت، سازوکارها و ابزارهایی که برای فهم آن می توان در نظر گرفت، چندوچونی نقشی که تحولات زمانه در تحقق غایات احکام شرع می تواند داشته باشد و بسیاری عوامل دیگر، در اجتهادورزی مور است. در اینجا به برخی ویژگیهای روش اجتهادی سید محمدحسین فضل اللَّه اشاره می کنیم:

الف) قرار دادن قرآن به عنوان اساس عملیات استنباطی و اجتهادی و پایه نخست در میان منابع تشریع، توجه به روایات و احادیث در ضمن این چارچوب اساسی و کلی و سنجش و ارزیابی احادیث و روایات با محک قرآن: براساس این روش، فضل اللَّه بسیاری از آرای فقهی را ارائه داده است که به رغم ناهمخوانی با نظر مشهور فقها، خاستگاه و استناد قرآنی محکمی دارد. وی می گوید:

فقهای مشهور از عنصر عصمت برخوردار نبوده اند و طبیعی است که ما با آنان در بسیاری مسائل اختلاف داشته باشیم. فقهای مشهور به طهارت اهل کتاب فتوا ندادند، بلکه اجماعشان تا چند دهه پیش بر نجاست اهل کتاب بوده است، اما ما به طهارت آنان حکم می دهیم. در دوره اخیر بسیاری از شهرت های فتوایی از هم گسیخته است. من نخستین شرط اجتهاد را این می دانم که فکر خود را از هر نظر پیشین تجرید کنیم و کتاب و سنت را چنان بفهمیم که گویی پیش از ما کسی آن را نفهمیده است. پس از فهم دلالت آیه یا روایت، بکوشیم تا سیره و منش و بنای عقلا و هر آن چیزی را که کاشف حکم صادر از سوی خدای سبحان است، بررسی کنیم. پس از این ببینیم که نظر علما چیست و از نظرشان استفاده کنیم. چه بسا در این روند، خطایی را در مقدمات و یا در نتیجه عملیات اجتهادی آنان کشف کنیم.

متأسفانه باید بگویم که روش جاری در ذهنیت عامه این است که در رویارویی با مسائل، نخست دنبال سخن مشهور -که همان نظر علماست- می گردند، سپس در چنین فضایی سخن خدا و رسول خدا را بررسی می کنند و در نتیجه، کلام خدا و رسول را تابع سخن فقها قرار می دهند.

با همه حرمت و عظمتی که برای علما قائلم، معتقدم اگر می خواهیم اجتهاد ورزیم نباید مستقیماً به سراغ آرای مشهور برویم و باید در این آرا تدقیق کنیم. اما اگر می خواهیم مقلدشان باشیم، تقلید کار ساده ای است.

ب) پرهیز از پیچیدگیهای ساختگی و انتزاعی اصولی که سبب تشویش فهم عرفی در تعامل با روح و دلالت و داده های نص می شود: به اعتقاد سید محمدحسین فضل اللَّه، فقه مجموعه ای از قواعد بسته بندی شده و عملیات اجتهادی، هندسی و متحجرانه نیست و نباید به جای استفاده از اصول بلاغت در فهم قرآن، باریک اندیشیهای فلسفی را به کار برد. وی بر آن است که دقتهای لفظی هندسی ای که بسیاری از فقها بنا به عادتشان با تمسک مفرط به اطلاقات و عمومات ادله به کار می گیرند، گاه آنان را به نتیجه ای خلاف بنای عقلایی می رساند.

ج) جامع نگری در اجتهاد فقهی، به گونه ای که در استنباط هر حکمی، همه موارد مرتبط با آن مورد بررسی قرار گیرد: فضل اللَّه معتقد است که شیوه تجزیه ای (جزئی نگر)، نگرش فقهی صائبی را تولید نمی کند. وی لازمه فهم درست نص دینی را مانند هر نص دیگر، جامع نگری می داند. وی می گوید:

زمانی که می خواهیم نظریه یک متفکر را در مسئله ای علمی، سیاسی یا اجتماعی بررسی کنیم، به همه تجارب و فرآورده های بیانی و تحقیقاتی اش به عنوان “کل واحد” می نگریم و رگهای فرآورده هایش را از هم جدا نمی کنیم و به تعبیر دیگر، آنچه را وی در یک کتابش عرضه کرده، از آنچه در کتاب دیگرش آورده است، جدا در نظر نمی گیریم، بلکه همه را مجموعه ای واحد می بینیم، زیرا چه بسا بحثی که در یک کتابش آمده، اشاره ای به بحث دیگری باشد که در کتاب دیگرش آمده است. از این رو، انسان باید نص را به گونه ای قرائت کند که اندیشه موجود در آن را از لابه لای همه داده هایی که در بررسی آن نص فراهم آورده است، دریابد. در حالی که شیوه سنتی مبتنی بر قطع رگهای ارتباطی نص است.

بنابراین، فضل اللَّه بسیاری از فتاوای فقها را با قواعد تصریح شده در قرآن ناسازگار می داند. برای نمونه،بسیاری ازفقهافتواداده اندکه برمرد،تنهاهرچهارماه یک بار واجب است باهمسرش آمیزش کند و در آمیزش نیز می تواند به مسمای آن اکتفا کند، در حالی که قرآن مردان را به معاشرت نیکووشایسته وپسندیده بازن دستورمی دهد.ازنظرایشان، آیه “وعاشروهنّ بالمعروف؛ و با آنان (زنان) به نیکی رفتار کنید” در حکم قاعده ای است که بر احکام دیگر سلطه دارد.

د) توجه به داده های علم جدید به عنوان عنصری مهم و واقعی در تحدید نگرش فقهی: فضل اللَّه در بسیاری از موضوعات علمی معاصر، به متخصصان آن رجوع می کند. وی معتقد است که باید در علم لغت و زبان شناسی از مباحث جدید و پیشرفته بهره برد و در قرائت و فهم نص از شیوه های جدید استفاده کرد و دلیلی ندارد که در قواعد بلاغی ای که عبدالقاهر جرجانی بدان دست یافته، جمود ورزیم، در حالی که اسلوب بلاغی عبدالقاهر به تاریخ پیوسته و بسیاری از نظریاتش باید در موزه های ادبی جای گیرد. بنابراین، لازم است فهم ما از قرآن و سنت، برخاسته از قواعد علمی و ادبی مربوط به فهم نص باشد.

ه) جرئت و جسارت در ابراز آرای فقهی کم سابقه یا بی سابقه: فضل اللَّه با توجه به شیوه اجتهادی متمایزاش در بسیاری از مسائل به نتایجی رسید که با نظر غالب فقها متفاوت است. وی به لحاظ فقهی، به طهارت همه انسانها – اهل کتاب و غیر اهل کتاب- اعتقاد دارد، تقلید ابتدایی از میت را جایز می شمارد، تراشیدن ریش را (با تیغ) جایز می داند، شبیه سازی را مخالف با اصول شرع نمی داند و در برخی احکام نیز عرف اجتماع را ملاک حلال و حرام تلقی می کند، به گونه ای که یک موضوع در دو جامعه با ذهنیت و عرف متفاوت، احکامی متفاوت می یابد.

و) ذوق ادبی و قدرت لغوی متمایز: نصوص دینی اسلام به زبان عربی است و فهم عمیق این زبان از شرایط اولیه اجتهاد می باشد. برخورداری فضل اللَّه از قریحه ادبی و شعری و درک عمیق ظرفیتهای زبان شناختی زبان عربی – افزون بر اینکه زبان مادری وی نیز عربی است – برای او توانایی فهمی ژرف و دقیق از نصوص شرعی را فراهم کرده است.

ز) ارزیابی سند همراه با کالبدشکافی نص: از دیگر ویژگیهای روش اجتهادی فضل اللَّه، توجه به ضرورت کالبدشکافی نص در کنار ارزیابی سند است. به اعتقاد وی، در روش پژوهشهای اسلامی نباید به صحت و وثاقت سند اکتفا کرد، زیرا چه بسا سخنان نامعقولی به افراد موثق نسبت داده شده باشد. محتوای نهفته در نص را باید به محک عقل و نص معیار (قرآن) سنجید. در صورتی که نص سنت (حدیث) و حتی نص قرآن با حقیقتی علمی – و نه نظریه ای علمی – و یا با حکمی بدیهی (عقلی) تعارض داشته باشد، چاره ای جز تأویل نص نیست. این تأویل با تکلف انجام نمی شود، زیرا وسعت دایره استعاره، کنایه، مجاز و امثال آن چنین کاری را آسان می کند.

نتیجه اینکه شیوه اجتهادی سید محمدحسین فضل اللَّه دارای ویژگیهایی است که آن را از شیوه مرسوم متمایز می کند. رجوع مستقیم به منبع اصلی اجتهاد (قرآن) و تأثیر نپذیرفتن از آرای مشهور فقها، پرهیز از پیچیدگیهای اصولی و فلسفی در عملیات اجتهادی، جامع نگری، توجه به داده های علم جدید و کالبدشکافی نص در کنار ارزیابی سند، از جمله این ویژگیهاست.

روش شناسی تفسیری

علامه فضل اللَّه در مقام فقیه، متفکر و معلمی که چندین نسل از جوانان لبنانی را بر اساس آموزه های قرآنی تربیت کرده، مفسر هم بود. اگر چه ابتدا، قصد وی بیشتر نسل سازی قرآنی بوده است تا تفسیر علمی و ادبی قرآن.

از مهم ترین آثار علامه، تفسیر من وحی القرآن است که چاپ دوم آن در ۲۴ جلد منتشر شد و قرار است در چاپ سوم، صفحات آن در نتیجه بازنگری ها و اضافات موف افزایش یابد. تفسیر من وحی القرآن، فراهم آمده از سخنرانیهای تفسیری فضل اللَّه برای گروهی از تحصیل کردگان و روشنفکران به هدف ایجاد آگاهی قرآنی و سازندگی معنوی و فرهنگی نسلهای جوان است. عامل تمایز تفسیر من وحی القرآن از غالب تفسیرهای معروف این است که به ظرایف و دقایق لفظی و بیانی و علمی کمتر از بعد فکری و فرهنگی و حرکتی اهمیت می دهد، چرا که فضل اللَّهِ مفسر، معتقد است قرآن کتاب حرکت و سازندگی است و نه کتابی حاوی جزئیات علوم و از این رو باید به جای کار علمی بیانی و بلاغی در تفسیر آیات قرآن، به درک اشارات آن روی آورد و از آن به عنوان دستور راهنمای زندگی بهره گرفت و با آن ارتباط مداوم برقرار کرد و آن را به نطق آورد و پاسخ پرسشهای نو به نو را از آن گرفت.

چاپ دوم این تفسیر، دارای مزیتهایی است که به اجمال به آنها اشاره می شود:

۱. مفسر ابتدا ویژگیهای اساسی سوره ها و افکار و نگره های اساسی ای را که این سوره ها مبتنی بر آنهایند و آیات به آنها اشاره دارد، ذکر می کند.

۲. مفسر به واژه هایی که نیازمند توضیح است، اشاره می کند؛ کاری که معمولاً همه مفسران انجام می دهند.

۳. مفسر در اسباب نزول آیات که راویان اخبار نقل کرده اند، درنگ و تأمل می کند و در تفسیر، ملاحظات خویش را درباره این اسباب نزول بیان می کند.

۴. مفسر به تتبع آرای مفسران و به ویژه مفسران پرآوازه و برجسته و کسانی که نظر قابل مطالعه ای ارائه کرده اند می پردازد و در موافقت یا مخالفت با آن سخن می گوید. مفسر ما بیش از هر تفسیری در تفسیر المیزان علامه فیلسوف سید محمد حسین طباطبایی درنگ می کند، زیرا آن را “از بهترین تفاسیر جدید به لحاظ غنا و تنوع فکری و تفسیری” می داند و از این رو به مطالعه انتقادی بسیاری از مباحث آن پرداخته است.

۵. مفسر می کوشد از راه به کار بستن قرآن در زندگی انسان مسلمان و جست و جوی راه حل آگاهانه بحرانهای جامعه بشری، اکنون را به گذشته پیوند دهد. تعبیر معروف و مکرر “ماذا نستوحی” (چه درمی یابیم؟) که فراوان در این تفسیر تکرار می شود برای درک اشارات قرآن است.

با اینکه رویکرد تربیتی و جنبشی بر تفسیر من وحی القرآن حاکم است و مفسر بر مبنای این انگاره که قرآن کتاب حرکت و تربیت است به تفسیر قرآن پرداخته است، مباحث مهم و عمیق و متنوعی را در لابه لای تفسیر آیات مطرح کرده است. عناوین برخی از این مباحث در سطوح مختلف عبارت است از:

مباحث عقیدتی

مفسر به مهم ترین مباحث عقیدتی به تفصیل پرداخته است، مانند، معجزه، نبوت و نقش انبیا و مرکزیت آنان در اندیشه اسلامی، عصمت و جزئیات آن، ولایت تکوینی که برای انبیا و اوصیا ادعا می شود، شفاعت و چگونگی آن و….

مباحث فقهی

اگر چه مفسران جز در تفسیرهای فقهی، مباحث فقهی مفصّلی را در تفسیرهاشان طرح نکرده اند، سید محمد حسین فضل اللَّه شماری از مباحث فقهی را هر چند به اجمال در تفسیرش مطرح کرده است، مانند بحث چگونگی کارکرد بانکها و بحث ارتباط کار بانکها با ربا، که وی در این مبحث با دکتر معروف دوالیبی وارد مناقشه می شود؛ بحث خوردنی های حرام و بررسی حصر خوردنی های حرام در چهار مورد؛ بحث حجاب و پوشش زن و احکام نگاه و پوشش؛ غناء و استدلال بر حرمت آن به مدد قرآن و رابطه آن با استدلال بر حرمت از طریق سنت.

مباحث فکری

مهم ترین و عمیق ترین و مفصّل ترین مباحث تفسیر من وحی القرآن مباحث فکری است. با توجه به برجستگی و سرآمدی شخصیت فکری و فرهنگی فضل اللَّه در میان مفسران معاصر، مباحث فکری ای که وی در این تفسیر مطرح کرده اعتبار و دقت و انسجام بسیار دارد و این نکته را در جاهایی که به بررسی مهم ترین و حساس ترین و
دشوارترین مسائل فکری پرداخته، به وضوح می بینیم؛ مانند بحث شیوه گفت و گو و روش رویارویی با دیگران، جایگاه دیگری در اندیشه اسلامی، نقش و جایگاه انسان در تمدن سازی، مرکزیت زن و نقش او در جامعه، پاسخ به پاره ای قوانین اسلامی که دریافتی منفی را القا می کند و همچنین بررسی مسائلی نو پدید مانند آزادی و اجبار و سرکوب و پاسخ به پرسشهایی که در زمینه نسبت اسلام و آزادی مطرح می شود، مانند حد ارتداد.

می توان گفت مباحث فکری موجود در این کتاب فراوان است و قابل شمردن نیست و مفسر هر جا فرصت یافته، به طرح مباحث فکری پرداخته است.

مباحث علوم قرآنی

شماری از مباحثی که تحت شمول علوم قرآن می گنجد در این تفسیر طرح شده است؛ مانند نسخ، مصونیت قرآن از تحریف، محکم و متشابه، تأویل و قصه در قرآن.

ویژگیهای روش تفسیری

ویژگیهای روش شناختی تفسیر فضل اللَّه را، آن گونه که در کتاب من وحی القرآن تجلی یافته است، می توان در چهار مقوله طبقه بندی کرد: ۱. مستقل بودن نص قرآنی ۲. ظهور قرآن ۳.بافت قرآنی ۴. اشارت یابی.

مقوله اول: مستقل بودن قرآن

مراد از این عنوان، آن است که مراد و مقصود نص قرآن از طریق الفاظ آن و تعیین معنای آن بدون رجوع به نصی دیگر -به لحاظ اصولی – میسراست، زیرا نص قرآن، بذاته، نصی مستقل است. در برابر این باور که تفسیر من وحی القرآن آن را به عنوان پیش فرض پذیرفته است، باور و پیش فرض دیگری وجود دارد که قرآن را نصی می داند که فهم آن جز با رجوع به نص یا مرجعی دیگر که مراد آن را مشخص می کند و رمز و رازهایش را می گشاید، میسر نیست.

پیش فرضی که فضل اللَّه پذیرفته است مبتنی بر یکی از مبانی اولیه فلسفه زبان است. زیرا اساساً زبان، ابزار رساندن مفاهیم است، یعنی به گونه ای است که برای گروه و یا جامعه ای از انسانها قابل فهم است و اگر کلمات به گونه ای چیده شود که حالت رمزی داشته و برای معدود کسانی قابل درک باشد، دیگر به آن، زبان گفته نمی شود.

کتابی که خود را مایه هدایت بشریت می داند، باید قابلیت فهم برای انسانها را داشته باشد.

درباره سه دسته از روایاتی که فهم قرآن را منحصر به مخاطب آن دانسته (دسته اول) و یا فهم مستقل قرآن و استنباط حلال و حرام از قرآن را بدون اتکا به امامان(ع) حرام شمرده اند (دسته دوم) و یا تفسیر به رأی قرآن را حتی در صورت صحت آن، خطا دانسته اند (دسته سوم)، نظر فضل اللَّه این است:

آنچه این روایات با الفاظ متفاوت و مفهوم واحد بر آن استدلال می کنند، ناتمام است و ایمن از نقض نیست، چه از حیث تشکیک در صحت سندی این روایات و چه از حیث دلالت؛ و حتی برخی از این روایات با اثبات مطلوب بیگانه اند، چنان که در دسته دوم از روایات می بینیم، زیرا این دسته از روایات هم از جهت سندی و هم از حیث دلالتی صحیح اند ولی اثبات مدعا نمی کنند، زیرا همه علما اتفاق دارند که تفسیر و استنباط حلال و حرام بدون رجوع به روایات ناروا و حرام است.

از این رو غالب علمای مسلمان از مذاهب مختلف در این نکته هم نظر هستند که تفسیر قرآن بدون رجوع به نصی دیگر – در صورتی که ضرورتی برای آن نباشد – جایز است، چنان که در حالت اجمال یا تخصیص و تقیید، نیاز به مرجعی دیگر احساس می شود.

اما از این موارد ضروری که بگذریم، فهم کلیت نص قرآنی برای همگان – یعنی همه کسانی که زبان عربی را به درستی می فهمند – میسر است. فضل اللَّه در پاسخ به این ادعا که قرآن دو منطقه دارد که یکی سرّی است و عامه آن را نمی فهمند و دیگری منطقه ای است که همه آن را می فهمند، می گوید:

اما قرآن از همه مردم سخن می گوید، آنجا که از آیاتی سخن می گوید که برای عموم مردم تبیین کرده است: لعلهم یتذکرون، لعلهم یتفکرون، لعلهم یعقلون؛ بنابراین فهم قرآن مختص گروه خاصی نیست و این اقتضا دارد که همه مردم حامل اندیشه ای باشند که خداوند از انسانها خواسته است تا در جزئیات فکری و عملی زندگی شان، آن را به کار بندند، هر چند به لحاظ ذهنی و به سبب تفاوت سطح فرهنگی شان، درک واحدی از آیات نداشته باشند، چنان که از هر متن دیگری هم درک واحدی ندارند.

اما آیا این به معنای بی نیازی از روایات و بی اعتبار ساختن روایات معصومان است؟
فضل اللَّه در بحث از جایگاه قرآن به عنوان منبع اصلی معرفت اسلامی به این پرسش هم پاسخ می گوید: قرآن، منبع خطاناپذیر انگاره ناب اسلامی از همه حوزه های تشریعی و فکری و عملی زندگی است….

اما مقصود ما از این سخن، کاستن از ارزش سنت به عنوان منبع دوم اندیشه و شریعت اسلامی نیست، زیرا حدیث، تصویر تفصیلی مفاهیم کلی قرآنی است. حدیث است که نقطه بر روی حروف می گذارد (مفاهیم را توضیح می دهد) و روند فکری و عملی قواعد کلی را مشخص می کند. اما تفاوت قرآن با سنت در این است که سند قرآن نیازمند اثبات علمی و بحث از وثاقت راوی و امانتداری اش نیست، زیرا سندش قطعی است، در حالی که سند حدیثی که به ما می گوید پیامبر(ص) فلان سخن را گفته یا فلان کار را کرده است، از این درجه قوّت و وثاقت برخوردار نیست و نیازمند اثبات است و چه بسا علما در وثاقت این روایات – مانند هر مسئله اجتهادی دیگری- اختلاف نظر داشته باشند. از این رو اهتمام عمیق داشتن به قرآن، کمک می کند تا ذهنیت قرآنی نابی پیدا کنیم که از طریق آن خواهیم توانست صحیح و ناصحیح روایات را دریابیم. راه درست هم این است که این احادیث را به قرآن عرضه کنیم و با آن بسنجیم. این راهی است که احادیث قطعی اهل بیت(ع) برابر ما نهاده اند. آنان از ما خواسته اند تا هر حدیثی را که موافق کتاب خدا نیست، جعلی بینگاریم.

مقصود فضل اللَّه از مستقل بودن نص قرآن کریم این است که نص قرآنی، نصی یکپارچه است و فهم آن متوقف بر نصی دیگر نیست و بلکه پاره ای از آن، پاره ای دیگر را توضیح می دهد و مراد نهایی از آن را معین می کند. وی در این باب چنین می گوید:

با مطالعه آگاهانه و دقیق مجموعه موضوعات فکری، عقیدتی، تشریعی و مفاهیم کلی قرآن در باب حقایق هستی و زندگی و انسان و جهان غیب و شهادت، خواننده پژوهشگر چنین درمی یابد که آیات قرآن به صورت یکپارچه بنیادهای اندیشه اسلامی را تشکیل می دهند. پس هر گاه به آیه ای برخورد که در وهله نخست، معنایی را القا می کند، آیه ای دیگر رخ می نماید که آن را تفسیر می کند و در معنایی واحد با آن التقا می یابد و اگر یک جا حکم شرعی را به صورت عام و کلی بیان کرد، در آیه ای دیگر آن را تخصیص می زند و مقید می کند و در نتیجه این یکپارچگی، در آن تناقض فکری و پیچیدگی معنایی نمی یابد و آیات آن با هم مخالفت ندارند و در آن وضوحی هست که برآمده از ماهیت الفاظی است که در معانی قراردادی شان به کار رفته اند….

و این همان چیزی است که خدا با دستور به تأمل و تدبر در قرآن، از پرستندگان خود خواسته است: “افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً”. درک این حقیقت بر انسان ایجاب می کند که در هر موضوعی تمام قرآن را بررسی کند تا بتواند اندیشه قرآنی را به طور کامل دریافت کند و در مطالعه اش از قرائت سطحی فراتر رود تا بداند چنین چیزی نیازمند آگاهی گسترده و عمیق به زبان عربی است که ذوق لغوی پژوهشگر را تقویت می کند.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.