پاورپوینت کامل ما در چشم دیگران ۴۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما در چشم دیگران ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما در چشم دیگران ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ما در چشم دیگران ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

مروری بر مکاتب شرق شناسی

هویت انسان همان چیزی است که وی خود را با آن تعریف می کند؛ به عبارت دیگر هنگامی که از “کیستی” افراد سخن به میان می آید، پاسخ ارائه شده، نمایانگر هویت انسان است که اعتبار و استقلال، یا به عبارت بهتر، چگونگی گذران تمامی مراحل زندگی بدان بسته است. در شکل گیری هویت می توان، تاثیرات متغیرهای متفاوتی را مشاهده کرد و برای این که هویت اکتسابی و عرضی را از هویت ذاتی و اصلی تشخیص دهیم، باید به درک صحیحی از القائات محیط بیرونی و تاثیر آن بر افراد دست یابیم.

شرق شناسی از جمله دانش هایی است که سعی کرده است، با ارائه تعریفی از ساکنان مشرق زمین، هویت آنها را اشکار سازد.آغاز مطالعات شرق شناسی با نهضت ترجمه متون اسلامی به زبان های اروپایی همراه است (قرون سیزده و چهارده میلادی)؛ اما پژوهش های آکادمیک آن از قرن هجدهم میلادی آغاز شد. (حسین زاده، ۱۳۸۳). لازم یادآوری است که جغرافیا در این میان نقش به سزایی دارد، زیرا مطالعات شرق شناسی اولیه، تحت تاثیر همجواری جغرافیایی صورت گرفته است؛ برای مثال این همجواری ها که ممکن بود، بر اثر جنگ ها صورت گیرد، موجب آشنایی و تمایل بیشتر غرب نشینان با جهان شرق گردید.

ساکنان مشرق زمین و به خصوص اندیشمندان مسلمان، عموما در برخورد با این مطالعات دو رویکرد داشته اند: نخست دانشمندانی که محو آرا و برداشت های مستشرقان شده و برداشت هایشان را واقعیت پنداشته و سعی کردند تا در محضر مستشرقان، به علمی تفصیلی دست یابند؛ اما گروه دوم، رویکردی انتقادی به این مطالعات داشتند تا از این طریق بتوانند، نظریه های سره را از ناسره تمیز دهند. (صباعی،۱۳۸۰)

در فرایند تلاش های مستشرقان، روش ها و سبک های مطالعاتی و پژوهشی متعددی برای شناخت بهتر مشرق زمین تولید گردید (محمد،۱۳۸۲)؛ به عبارت دیگر مطالعات شرق شناسی در کشورهای مختلف اروپایی، با توجه به انگیزه ها و اهداف مختلف سیاسی، مذهبی و علمی، خصلت و خصوصیات گوناگونی داشته است که بر این اساس می توان آن را به مکاتب متفاوت تفکیک کرد.(خوشنویس، ۱۳۷۸)

از مهم ترین مکاتبی که در شرق شناسی به فعالیت پرداخته اند می توان به مکاتب اروپایی، امریکایی، آلمانی، روسی و اسپانیایی اشاره کرد که هر یک، ویژگی های مخصوص خود را داشته با رویکردها و راهبردهای خود، ابعاد مختلفی از جهان سرشار از رمز و رموز شرق را مطالعه کرده اند.

۱. مکتب بریتانیا: انگلستان از دیر باز، با شرق در ارتباط بود؛ اما نخستین گام های موثر در شرق شناسی چنان که اشاره شد، به نهضت ترجمه مربوط بوده است؛ به عبارت دیگر نخستین انگیزه های ساکنان بریتانیا برای شرق شناسی، انگیزه های درونی و ذاتی در جهت کسب علم بود که در اثر ارتباط با مردم اندلس ایجاد شده بود. اندیشمندان انگلیسی با توجه به منابع غنی دانشمندان مسلمان اندلسی، به شناخت فلسفه یونان پرداختند و با آموختن زبان عربی و نیز ترجمه متون فلسفی عربی به انگلیسی، فعالیت هایشان را آغاز کردند. اما چندی نپایید که انگیزه های مذهبی و تبشیری نیز به انگیزه اولیه مستشرقان بریتانیایی افزوده گردید و مبلغان مسیحی، با توجه به فرصت پیش آمده، فعالیت های تبلیغی خود را آغاز کردند و همین امر، فصلی نو را در روابط بریتانیا با شرق را گشود و سرسلسله پژوهش های مسشترقان مسیحی گردید که در نهایت، موجب نفوذ بیش از پیش در مشرق گردید و حضور استعماری و نظامی بریتانیا را فراهم آورد و تا قرن های متمادی، مشکلات عدیده ای را برای ساکنان آن رقم زد.

بنابراین هرچند مکتب شرق شناسی بریتانیا، با نیت مطالعات علمی و سپس مذهبی آغاز گردید؛ اما در نهایت انگیزه های استعماری، بر سایر انگیزه ها غلبه یافت (حسین زاده، همان). مهم ترین مراکز متکفل تربیت شرق شناسان بر اساس مکتب بریتانیا، دانشگاه های آکسفورد و کمبریج بودند که بر آموزش زبان عربی و آن چه با ادبیات و بلاغت و نقد ادبی و دیگر علوم مربوط به زبان عربی مرتبط بود، متمرکز شده بودند و کرسی های مطالعات شرق شناسی را تاسیس کرده بودند. در قرون اخیر نیز مطالعات اسلامی در بریتانیا افزایش داشته است.( ضابط،۱۳۸۸)

۲. مکتب آلمان: هر چند فعالیت های این مکتب، مانند فعالیت های مکتب بریتانیا، مراحل خاصی را نپیموده و به استعمار نرسیده، به همین دلیل نسبت به آن حجم کمتری را شامل می گردد؛ اما این مکتب، از ویژگی های خاصی برخوردار است که آن را از سایر مکاتب متمایز می سازد: نخست آنکه شرق شناسان آلمانی به صبر، پشتکار و حصوله معروف اند و محققانشان تا پای مرگ، به تحقیق و تفحص در باره موضوع مورد مطالعه ادامه دادند (منشی زاده، ص ۷۶)، تا جایی که متفکری آلمانی بنام یوهان رایسکه به شهید ادبیات عرب معروف گردید (حسین زاده، همان)؛ به عبارت دیگر شرق شناسی آلمانی ها صرفا” آکادمیک” است و مجموعه ای از تکنیک ها است که روی مواد خامی که انگلیسی ها و فرانسوی ها از شرق آورده اند انجام شده است (سعید، ۱۳۷۱، ص ۱۲۴). وجوه تمایز شرق شناسی آلمانی، توجه آن به تاریخ و فرهنگ قدیم مشرق زمین و سرزمین های اسلامی است و نشانه بارز آن، تمرکز زیاد بر فعالیت های مربوط به انتشار میراث فرهنگ اسلامی است.

شرق شناسان آلمانی، هم چنین بیش از دیگران، به تهیه فهرست مخطوطات عربی و اسلامی پرداختند و کارهای آنان در این زمینه بسیار دامنه دار بود؛ برای مثلا بروکلمان، زمانی حدود نیم قرن را برای تهیه کتابش – تاریخ ادبیات عرب – صرف کرد. از ابتدای قرن نوزدهم، شرق شناسی آلمانی بر مطالعات اسلامی متمرکز گردید و از همین زمان، مطالعات اسلامی (اسلام شناسی) در آلمان پی گیری می شد. بارزترین تمایز مکتب آلمانی با سایر مکاتب، تمرکز این مکتب بر زبان و بلاد عربی و دین اسلام است (منشی زاده، همان). و مکتب آلمانی در حقیقت سایر ادیان و زبان های موجود در سرزمین شرق توجهی نداشته است؛ با این همه مکتب آلمان نیز همانند سایر مکاتب، به دنبال تسلط فکری بر شرق است. (خسروی، ۱۳۸۴)

۳. مکتب ایتالیا: در شکل گیری این مکتب، می توان آمیزه ای از مولفه های مختلف را مشاهده کرد، مولفه هایی نظیر جغرافیای نزدیک به جهان اسلام (عربی- افریقایی) و نیز وجود مرکز اصلی جهان مسیحیت یعنی واتیکان در رم، و در نهایت همانند سایر کشورهای دیگر، اهداف استعماری بر این مطالعات تاثیر نهاد.(حسین زاده، همان)

فتح جزیره سیسیل توسط مسلمانان به تحکیم روابط ایتالیا با جهان اسلام، به خصوص جهان عرب منجر شد و ایتالیایی ها به فراگیری زبان عربی و آموزه های اسلامی پرداختند؛ به عبارت دیگر، به دلیل قرابت جغرافیایی مطالعات شرق شناسی در ایتالیا نسبت به سایر مکاتب از قدمت بیشتری برخوردار است؛ یعنی از قرن ۱۱ میلادی شاهد ظهور مطالعات آکادمیک شرق شناسی در ایتالیا هستیم. اگر چه ایتالیایی ها موفق شدند، جزیره سیسیل را از مسلمانان باز پس گیرند؛ اما نخستین حاکمان جدید این جزیره، یعنی روژه اول (۱۰۹۱۱۱۰۱ م) و نواده او فردریک دوم (۱۱۹۸۱۲۵۰ م) به آشنایی با فرهنگ عربی و اسلامی علاقه وافری نشان دادند و همین امر موجب شد که مطالعات استمرار یابد. بنابراین عامل جغرافیا در کنار عامل درونی، موجب افزایش این مطالعات گردید.

عامل دیگری که موج