پاورپوینت کامل مستند یک وری ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مستند یک وری ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مستند یک وری ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مستند یک وری ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

درباره مستند الفبای افغان محسن مخملباف

در مستند سازی انواع زیادی از اصلاحات رایج است؛ مثل مستند زاویه دار، یا مستند جارچی، که این گونه تقسیم بندی ها عموماً به ویژگی های دیدگاهی بسنده نمی کنند. البته اشتباه آن است که آن را یک طبقه بندی مضمونی معرفی کرده اند، در حالی که به نظرم صرفاً نگاه فیلمساز مدنظر نیست، بلکه محتوای به فرم درآمده نیز مورد توجه است؛ یعنی ویژگی زاویه داشتن، افشاگری و نقد و یا جارچی گری، بر شکلِ مستند هم اثر می گذارد.

در این نوشته Askew، و خصوصیت کجکی مستند، صرفاً اشاره به نگاه یک سویه ندارد، بلکه شیوه ها و عناصر ساختاری هم مدنظر است. ساختارهای مکالمه ای و چند صدایی امکان های تفاوتی را در خود نهفته دارند و شیوه های یک جانبه و حقنه ای و دانای کلی صرفاً چه در تصویر یا کلام، مصاحبه یا روایت، به صورتی شکل می گیرند که اغراض فیلمساز را محقق سازند و فرصت تأمل را از تماشاگر و تردید و یا تفکر را از او سلب نمایند؛ حتی زمانی که مضمون فیلمی آزادی باشد، شیوه یکوری، در خدمت القای پیش داوری فیلمساز و صرفاً یک صدا از فهم آزادی است. به نظر من الفبای افغان مخملباف که به تازگی آن را دوباره دیده ام چنین است. اگر حیطه سیاست مایل به نفی موجودیت دیگری است، اما عرصه هنر مایل به زنده نگاه داشتن نام نقد هنری است، که تنها راه گسترش آگاهی شمرده می شود.

الفبای افغان، یادآور یکی از دوران های تغییر مخملباف است که به امروز کشیده شده است؛ به امروزی که فراموش می کند امریکا برای برلیوم افغانستان و نفت و گاه عراق و عربستان و یک جانبه گرایی و تضمین غارت انرژی در طی دو دهه آینده و اهداف استراتژیک منطقه ای و جهانی در تقابل با چین و روسیه و سروری بر اروپاست، که این قدر برای خاورمیانه سینه چاک می دهد، نه برای آزادی؛ امروزی که مخملباف فراموش می کند، برای آزادی نمی توان به ارباب عدم امنیت جهان و خشونت کارترین کشور، پس از جنگ جهانی دوم در جهان روی آورد و تقاضای پایان دادن به خشونت، حکومت خود را از خشن ترین سیاست نومحافظه کاری و دنباله فریب آینده آن توقع داشت و نمی توان آزادی بدست آورد، در حالی که بر ضدآزادی ترین قدرت یک جانبه در دنیا نسبت به کشورها گردید و به سلطه طلبی خون ریزانه اش بی توجه بود و اساس آزادی امری است انفکاک ناپذیر نسبت به آزادی خود و آزادی دیگری، در سیاست داخلی و خارجی.

اولین پرسش پس از دیدن الفبای افغان آن است که آدم فکر می کند واقعا مخملباف ولو برای یک لحظه به اتهام مایکل مور و امثال او نیاندیشیده آنچه کسانی؛ هم چون چامسکی و روشنفکران امریکایی نسبت به رژیم امریکا گفته اند و نیز ماجرای ۱۱ سپتامبر و دست داشتن حکومت خودشان در آن برای زمینه سازی جهت اشغال افغانستان و عراق و دروغ های امریکا و بازی او با صدام، اتهام بمب اتم داشتن صدام و از سوی امریکا برای بهانه حمله و نیز تحریک صدام به ماجراجویی علیه ایران و کویت، و بهره از آن برای حضور در خاورمیانه و امثال این اتهامات که از سوی بودریار، چامسکی، ادوارد سعید، مایکل مور، اسکوریسی و دیگران بارها بر زبان رانده شده، و گفته اند: امریکا هرگز نه برای آزادی، بلکه برای چپال کمپانی کسانی؛ مثل دیگ چنی و سرمایه داران شان و منافع استراتژیک به آدم کشی در عراق روی آورده و طالبان را علم کرده و فضای جنگ را برافروخته نگاه داشته و رژیم های احمق منطقه را با نقش های مختلف واداشته تا همان کنند که خود می خواهند؟

× × ×

تناقض هایی که مخملباف جواب نمی دهد، در الفبای افغان و آینده فیلم او منعکس است.

فیلم، در نگاه اول شدیداً آزادی خواهانه بوده و ریشه های عقب ماندگی افغان ها را به نمایش می نهد. بی سوادی و جهل درک خرافی از دین و قرآن مجید، مردسالاری کهنه و گیرکردن در در قرون جهل و تاریکی و حذف زنان از زندگی اجتماعی و پروردن آنان با بداهت آمیزترین خرافات به جای مذهبی روشنگر و نجات بخش و ظلم ستیز و ضدتبعیض و ستم. جنگ، طالبان، و ریشه های تفکر طالبانی، در الفبای افغان مورد تأکید قرار می گیرد.

آموزش الفبا در این طرف مرز و در خاک ایران، چون روزنه های روشنایی به سمت آزادی و آگاهی و گریز از چنگ محبس جهل طالبانی به نمایش در می آید و این همه خوب است؛ پس کاستی فیلم کجاست؟ آن نگرش تحمیلی، آن دانای کل و حقنه کردن خواست خود به فیلم و روش غیردموکراتیک در دیدن همه جوانب رویداد و تصنع و نمایشی »من محور« به جای مشاهده درست، در حالی که وانمود می شود همه چیز مستند است، کجاست؟ آن اشتباهاً ساختاری، و محل متنصع واداشتن کودکان به حرکت غلو شده سر و پیکر هنگام خواندن قرآن به چه معنی است؟ فیلم را ببینیم:

× × ×

الفبای افغان با دنبال کردن فردی ناقص الخلقه با پاهای رشد نکرده و افلیج و از شکل افتاده و دست های معلول شروع می شود. دوربین او را دنبال می کند و به کلاس درس می رسد. مدتی در کلاس با او سر می کند، در همین ضمن و بر روی تصاویر کودکان افغانی در حالِ آموزش، صدای مخملباف اطلاعاتی درباره ی طالبان و منع آموزش دختران ارائه می دهد.

با دوربین او سپس به کلاس کودکان کوچک تر گام می نهیم.

در این سکانس یکی از بدترین اسلوب های مصاحبه و تحمیل غیردموکراتیک و جوسازی شکل می گیرد. مخملباف بچه ها را در منگنه قرار می دهد تا به هدف پیشداورانه اش دست یابد، بدون آن که متوجه باشد تماشاگری که روح سالم دارد، حتی اگر مطلقاً موحد و خداپرست نیست، صرفاً از منظر انسانی و مستندنگاری چنین حقی را به فیلمساز نمی دهد، که از کودکی کودکان سوء استفاده کند و با پرسش های دشوار که باید از ملاصدرا پرسید، آنان را در منگنه قرار دهد تا نتیجه دلخواهش را بگیرد. او به بچه های کوچک گیر می دهد و اصرار و تکرار می کند و گیج شان می کند بگویند خدا کیست؟ خدا چیست؟ خدا شبیه چه کسی است؟ تا اثبات کند، آنان دچار خرافه اند. جدا کردن کودکان از متن یک فرهنگ و پرسش نامعقول کردن از آنان، به چه معنی است؟ فرض کنید کودکان سرخپوست، آفریقایی، آمریکایی، که در متن فرهنگ شان پرورده می شوند و هنوز به مرحله تعقل نرسیده اند در ارتباط با باورهای جامعه شان که توضیحش نیازمند خرد است مورد پرسش قرار گیرند، آنها چه دارند، جز آنچه اولیاءشان و یا در زندگی روزمره شان به طور کلی کسب می کنند.

این سؤال از یک بچه در کلیسا، یا یک بچه در چین که انجیل چی می گه و چه کسی نوشته، یا ماده یعنی چه و… همان قدر بیهوده و موزیانه است، که وقتی مخملباف از کودک ۶ ساله می پرسد، قرآن را چه کسی نوشته است؟

و بچه ها مات و مبهوت نگاهش می کنند و در تنگنا قرار می گیرند.

جالب است وقتی او می پرسد خدا چیه، و کودکی کودکانه جواب می دهد که خدا توانا و داناست و همه چی را می آفریند و آنچه بخواهیم به ما می دهد، مخملباف توضیحش را نادیده می گیرد و گویی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.