پاورپوینت کامل فرهنگ در آینه ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرهنگ در آینه ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ در آینه ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ در آینه ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

هنرمندان در کشایش سیاست

هنرمندان و فرهیختگان سرمایه های بزرگ هر ملتی به حساب می آیند. خرج کردن هنر و هنرمند در کشمکش های سیاسی، چیزی نیست جز برتباه کردن و باد دادن سرمایه های بزرگ فرهنگی. مراقبت از این سرمایه ها و رعایت شأن هنر و شخصیت هنرمندان و فرهیختگان وظیفه ی همگان است، هم نهادهای فرهنگی، هم دوایر سیاسی، هم خود هنرمندان. طیف ها و جریان های سیاسی بنابر خوی ذاتی آنان که کسب و حفظ وبسط قدرت در همه ی زوایای زندگی اجتماعی و حتی خصوصی آدم هاست؛ میلی وصف ناپذیر برای خرج کردن نخبگان هنری و فرهیختگان در پای خویشتن دارند، به همین دلیل به چیزی به عنوان حفظ سرمایه های فرهنگی و معنوی جامعه نمی اندیشند، نهادها و دوایر فرهنگی نیز به گواهی سوابق تاریخی شان همواره تابع و طفیل سیاست بوده اند و در حفظ استقلال جایگاه خود ناتوان. بنا بر این به نظر می آید که تنها خود هنرمندان اند که باید حرمت امامزاده را پاس بدارند و به دوایر سیاسی و دستگاه های فرهنگی چندان امیدی نیست.

از سوی دیگر باید بپذیریم که میدان ِسیاست عرصه ی بازی موافق و مخالف است و آنان که تمایل دارند تا هنرمندان را به این بازی بکشانند، باید مخالفت آنان را نیز تاب بیاورند، نمی توان هنرمند را به شرط موافقت برخوردار از جایگاه دانست و در صورت مخالفت از هرگونه حرمتی محروم داشت و فضایل انکارناپذیر او را انکار کرد. هنرمند نیز باید بپذیرد که در صورت ورود به این بازی، شأن و شخصیت او دستخوش تاراجگری ها و نامردمی ها نشود. در جنگ سیاست از هرسو آتش می بارد و هر که در این میدان وارد شود، باید آماده ی غنیمت دادن ها باشد. چنان که در طول تاریخ دیده ایم؛ بسیاری از بازیگران سیاست در کوران ِنبرد از هر حربه ای جوانمردانه و ناجوانمردانه برای زمین زدن خصم و غلبه و اقتدار خویش بهره می برند، شأن هنر و شخصیت هنرمند چیزی نیست در برابر این هدف سترگ. در هر دو سوی موافق و مخالف، هزار استدلال تاریخی و سیاسی و احتماعی نیز ردیف می شود تا بدانی که بی طرف نمی توانی ماند و بی طرف بیشرف است و در برابر تاریخ و بشریت سرافکنده و چه و چه. ..

حکایت شجریان و افتخاری دو هنرمند نامدار عرصه ی موسیقی ایران در قضایای پس از انتخابات نیز چنین است؛ علی رغم اختلاف سن و سال و سابقه و شیوه ی هنری و خلقیات متفاوت، یکی در این سو، یکی در آن سو. هر یک از سوی گروهی برای مواضع سیاسی که انتخاب کرده اند، مورد تشویق قرار می گیرند و از سوی هواداران و رسانه های گروه دیگر مورد استهزا و تقبیح . کافی است به مقاله ها و خبرها و نظرهای بینندگان در سایت ها و عرصه ی مجازی نظر کنیم و انبوه آفرین ها و نفرین های عجیب و غریب را فهرست کنیم؛ خلاصه ی ماجرا از هردو طرف و در یک کلام چیزی نیست جز این که ” زنده باد موافق من و مرگ بر مخالف من! “، این همان خوی استبدادمنشی است که در اغلب طیف های سیاسی ما نهادینه شده است و بیرون نمی توان کرد، الّا به روزگاران.

بر ماجرای شجریان اندکی درنگ می کنیم؛

پس از مواضع سیاسی محمد رضا شجریان و به ویژه پس از مصاحبه ی او با بی بی سی و تلویزیون صدای آمریکا طبیعی بود که این مواضع چونان هر موضع سیاسی دیگر بازتاب های متفاوتی پیدا کند و نقدهای متفاوتی را در مخاطبان برانگیزد، تا اینجای قضیه، هیچ اشکالی ندارد، نه گفته های شجریان وحی منزل بود، که منزلت قدسی پیدا کرده و دربست پذیرفته شود، نه مخالفان ایشان به حکم شرع و قانون و فرهنگ مجاز به هرگونه قضاوت و اظهارنظر، امّا امان ازافراط ها و تفریط ها! برخی از هواداران و محبان شجریان او را آزاده مرد یگانه ی دوران خوانده و هرگونه نقدی بر گفته های وی در این مصاحبه ها را با انگ های عجب نواخته و بایکوت کردند، و برخی از مخالفان وی او را به وصف مزدوری بیگانگان متصف ساخته و حتی سوابق درخشان و فضایل هنری وی را نیز ناچیز و حقیر شمردند.

این گونه از زنده باد ها و مرده بادها از سوی عوام چندان عجیب نیست، عجیب اظهارنظرهای مسئولان فرهنگی و سیاسی است؛ فی المثل رئیس رسانه ی ملی می گوید: ” یک خواننده قدیمی که به خاطر توجه نظام تصویر و صدایش پخش می شود و اذان نوستالژیک داشته، دشمن از او شخصیت سازی می کند، در حالی که کسانی بودند صدای خوبی داشتند و حذف شدند.”نماینده ی مجلسی برای اینکه اوج نفرتش از شجریان را به رخ بکشد به خبرنگار صدا وسیما می گوید: ” صدای یک چوب خشک از صدای شجریان بهتر است! “یکی دیگر از نمایندگان هم دراین باره می افزاید: ” من حالم از شنیدن ربنای این… به هم می خورد واقعا جای تاسف بود که ما سر سفره افطار مجبور بودیم صدای ربنای کسی را بشنویم که… و حالت مشمئز کننده ای به من دست می دهد وقتی صدای او را می شنوم.”(بخش های نامناسب این اظهارات نقطه چین شده اند.)، همچنین اظهارنظر معاون اول رئیس جمهور شایان تأمل به نظر می سد؛ بنابرگزارش خبرگزاری فارس، محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور طی سخنانی در مراسم اختتامیه هشتمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا (ع) با اشاره به مولودی خوانی استاد کریم خانی می گوید: ” از این استاد تقاضا می کنیم در مقابل آن صدای بشری که از حلقوم بیگانگان برخواست ربنایی را برای روزه داران رضوی بخواند. ” در این میان رئیس فرهنگستان هنر به حکم فرهنگ مداری اظهارنظری به هنجار و به دور از افراط و تفریط دارد که در جای خود خواندنی است.

اگر از رد و قبول مواضع سیاسی بگذریم، به نظر می رسد که برخوردهای قطبی و سپید و سیاه انگارانه، نه با انصاف و حقگزاری دینی مناسبتی دارد، نه با ارزش های فرهنگی و هنری. پس می توان و باید شجریان را صرف نظر از راه و رسم های سیاسی با عنایت به پیشینه ی ارجمند در تمام دوران فعالیت هنری و پای بندی کم نظیر به دوری از ابتذال در هنر و آراستگی به چندین هنر از جمله قرائت قرآن و خوشنویسی بزرگ داشت، شجریانی که افزون بر حفظ واشاعه ی میراث والای آواز ایرانی، بخشی از برجسته ترین یادگارهای شعری ِ فارسی را بازخوانی کرده است و به نسل امروز هدیه داده است؛ یادگارهایی سرشار از عشق و عرفان و ارزش های انسانی و دینی، از سنایی وسعدی و حافظ و مولانا و جامی و عطار وعراقی و فیض کاشانی و حکیم صفای اصفهانی تا معاصرانی چون نیما و اخوان و سایه. و الحق و الانصاف، صرف نظر از جنبه های موسیقایی، کم تر خواننده ای را می توان سراغ گرفت که تا این مایه به ارزش های محتوایی کلام در طول دوران کاری وفادار باشد.

هم در کنار این بزرگداشت، حق طبیعی ما مخاطبان است که در نقد و تحلیلِ مصاحبه ها و دیدگاه های این هنرمند برجسته پرسش هایی را مطرح کنیم؛ از جمله این که چرا در مصاحبه ی با رسانه های خارجی، به فتوای تاریخی و مواضع رهگشای امام خمینی در امر موسیقی حتی اشاره ای نکردند، حال آن که با نقل قولی مخدوش، مسئله ی ” مخدر دانستن موسیقی ” را بهانه ی کناره گیری خویش از فضای هنری پس از انقلاب عنوان کردند؟ و یا این که پخش تصاویری از حضرت امام با ترانه ی معروف سایه را که همه می دانند در ستایش امام شکل گرفته به تعریض گرفتند؟ همان گونه که می توان از ایشان پرسید که چرا به رغم این همه داعیه ی آزادمنشی، شعر معروف ” زمستان ” را که در اعتراض به کودتای ۲۸ مرداد و فضای اختناق آلود حکومت پهلوی بیست و چهارسال پیش از انقلاب، درسال ۱۳۳۴ سروده شده در همان سال ها نخواندند، تا معلوم گردد که ایشان بر سر آرمان های اجتماعی تا چه حد حاضر به پرداخت هزینه بوده اند؟ یا از ایشان پرسید که انصاف دهند؛ خالی کردنِ صحنه ی آواز ایران از رقبای بزرگ در فضای پس از انقلاب و بی منازع ماندن ایشان در این میدان و ترویج وسیع رسانه ی ملی از ایشان، تا چه اندازه در شکل گیری ذهنیت امروزین مردم از جایگاه هنری ایشان تأثیر داشته است؟ و یا پرسید که به چه حقی مردم ایران را از شنیدن آن دسته از آثار خویش محروم می کنند که حقوق مادی آن ازجیب مردم به ایشان پرداخت شده است؛ آثاری نظیر گل ها، که حقوق مادی و امتیاز پخش آن آثار متعلق به صداوسیماست؟ و چرا ذرّه ای از این حساسیت را در مورد بی بی سی و تلویزیون صدای آمریکا رسانه ی رسمی سازمان جهنمی سیا نشان نمی دهند؛ رسانه های دولتی کشورهایی که علیه ملت ایران درطول تاریخ معاصر، جنایات متعدد و خونباری انجام داده اند؛ از جمله بنا بر اعتراف خود آنان در کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ که شعر زمستانِ اخوان زخمی آن ماجراست ؟ و پرسید حال که ایشان بر عدم پخش آثار خویش اصرار دارند، چرا صداو سیما را از پخش دیگر آثار شرکت شخصی خویش ( دل آواز ) مثلاً آثار همایون منع نمی کنند؟ آیا چنین رویکرد دوگانه ای این شائبه را تأیید نمی کند که ایشان پس از چند دهه در اوج اشتهار و مستغنی از تبلیغ و ترویج اند، امّا هنرمند نورسیده ای چون همایون هنوز نیاز به تبلیغ رسانه ی ملی دارد؟ حتی می توان از ایشان در باره ی چند و چون کارهنری شان چه در زمینه ی موسیقی و چه در زمینه ی کیفیت تکنیکی و محتوایی اشعار پرسش ها نمود و با مقایسه ی محتوای شعرهای قبل و بعد انقلاب، تفاوت مشهود جهت گیری ها درنگ کرد و دغدغه های مبارزاتی و مردمی ایشان را مورد پرسش قرار داد.

این پرسش ها و ده ها پرسش دیگر را می توان با این هنرمند برجسته طرح کرد؛ بی آن که از حوزه ی عدالت و انصاف شویم. حق آن است که ایشان در مصاحبه های یادشده به ویژه مصاحبه با بی بی سی موفق نبوده ودر برابر ترفندهای شیطنت آمیز مجری بی بی سی در کشاندن ایشان به مواضع تند سیاسی هوشیاری به خرج نداده اند، تا یک بار دیگر معلوم شود که هر هنرمند خوبی، لزوماً در عرصه های سیاست موفق نخواهد بود، ای بسا که با کم ترین ناهوشیاری و عدم درک بازی های پیچیده ی بازیگران پهنه ی سیاست، ناخواسته به ابراز مواضعی ناپخته و اظهارنظرهایی وادار شود و در تشدید فضای دوقطبی جامعه به سهم خود نقش ایفا کرده و در نهایت، با برانگیختن حساسیت هایی درست یا نادرست هزینه هایی گران را بر فرهنگ و هنر تحمیل کند.

و از این ها گذشته، حق آن بود که مسئولان صداوسیما با سعه ی صدر و التزام به جامع نگری فرهنگی، مناجات ماندگار شجریان را از سفره های معنوی افطار حذف نمی کردند، همان گونه که در سه دهه ی گذشته نیز باید فارغ از همه ی خطوط سیاسی و روزمره، به تولید و پخش متنوع آثار لطیف و نیایشی از دیگر هنرمندان کشور رو می آوردند، تا عرصه برای به ظهور رسیدن قطعات ماندگار دیگری فراهم می شد، در این صورت ربنای زیبای استاد گلی بود در کنار گل های دیگر، گیرم گلِ سرسبد نیایش ها.

یادداشت علی معلم دامغانی ( رئیس فرهنگستان هنر )درباره ی شجریان و ربنایش

پیرامون گفته ها و نوشته های منتشر شده درباره ی پخش نوای “ربنا” از رسانه ملی می توان موارد ذیل را برشمرد:

۱- قطعاً یک هنرمند باید واقف باشد و بداند که قلمرو او دخالت در همه شئونات کشور که پیچیدگی و فرمول های خاص خود را دارد، نیست. “آزادگی” به جای خود محترم است و همه هنرمندان باید آزاده باشند. کمااینکه هستند و این هم در انحصار یک نام و شخصیت خاص نبوده و نیست. اما اینکه چگونه از این امتیاز بهره مند شویم، چگونه رفتار کنیم و متوجه باشیم که نتیجه رفتارمان در محضر چه کسی به بار می نشیند، نکته اصلی است. وقتی شما در حضور دشمن سخن می گویید و به این سبب دشمن شاد می شود و علیه دوست شما تحریک می شود، آنوقت داوری با خود توست که آیا حرکت و اظهاراتت جوانمردانه بوده است یا خیر؟ به تعبیر سعدی “پای در زنجیر نزد دوستان/ به که با بیگانگان در بوستان.” ممکن است غیرهنرمند و یا حتی هنرمندی در میان بیگانگان خوش باشد، اما سرزمین پدری و لذت رنج هایی که او در کنار مردمانش متحمل می شود از جنسی دیگر است. از همین منظر هم معتقدم وقتی هنرمندی حرف هایی از آن جنس که توصیفش رفت، بر زبان آورد در واقع پشت به مردم کرده است نه حکومت.

۲- در باب “تفکیک میان اثر و خالق اثر” هم این نکته قابل تأکید است که این اصل زمانی محل طرح می یابد که در درجه نخست شخص خالق اثر خود در این زمینه دخل و تصرف نداشته باشد. به این معنا که در ابتدای امر این هنرمند است که نباید محبت مردم نسبت به خود را (که بواسطه آثار هنری شکل گرفته و سالیان دراز با صدای او اخت گرفته اند) وجهی برای دیگر مقاصد خود قرار دهد. به عبارتی اگر مردم را علاقمند به هنر خود کردی جوانمرد باش و برای ارائه هنرت بهانه نیاور! اگر این هنر برای مردم است که باید از آن بهره مند شوند، فارغ از دیدگاه های سیاسی. خواندن یک هنرمند اثری است که چه خود بخواهد و چه نخواهد در دایره فرهنگ عظیم مردم این سرزمین شکل گرفته و بالیده است و او هر جا بخواند به نام همین مردم شناخته می شود حال چه در وطن باشد چه در دل دشمنان وطن.

۳- از دیگر سو نیز بر ارباب حکومت است که نسبت به افرادی که افراد برتر قوم هستند به چشم عنایت و لطف نگاه کنند و نسبت به آن ها مهربان تر باشند. این هم یک امر طبیعی است. در این مورد خاص هم این روزها شاهد پخش مجدد “ربنا” از شبکه های سیما بوده ایم و این نشان می دهد هیچکس با آثار خالق این اثر مخالف نیست. حتی من معتقدم اگر ایشان همین دیدگاه های سیاسی خود را در قالب یک اثر موسیقایی مطرح می کرد ای بسا که مردم هم بیشتر می شنیدند و هم لذت می بردند و احتمالاً می پذیرفتند. اما اینکه ایشان بخواهد خطیب باشد و نقش لیدر سیاسی را ایفا کند ماجرای دیگری است و دیگر سروکارش با مردم نبوده و نیست.

۴- واپسین نکته قابل طرح در این زمینه اما “هنر”ی است که در میانه این حرف و حدیث ها لوث شده و می شود و این خود یک مصیبت است. همانطور که اشارتی رفت معتقدم در این مورد طرفین دچار معضل و اشتباه شده اند و به تعبیری امتزاج و اختلاطی در این زمینه رخ داده که در شأن طرفین نیست. باید امید داشت به پایان این اختلاط.

×منبع: خبرآنلاین

۲ شیطان های مدرن؛ کارخانه های تولید سوء تفاهم

مسئله به همین سادگی است؛ رسانه های نوین و امکانات ارتباطی مدرن آمده اند تا فاصله ها را از میان بردارند و ما را به هم نزدیک کنند، امّا به مرور زمان قلب ماهیت داده و به ضد خود بدل شده اند، با فراموش کردن علّت موجده ی خویش، فاصله ها برپا کرده اند و سوئ تفاهم ها ساخته اند، دوستان را از هم بیگانه گردانیده، بیگانه ها را به سمت دشمنی برده اند.من نام این وسایل را با توجه به ماهیت های قلب شده ی آنان و به رغم همه ی فواید و سودمندی های انکارناشدنی آنان با مبالغی مبالغه می گذارم؛ شیطان های مدرن!

نگاهی به پیرامون خود بیاندازید، تلفن دم دستی ترین وسیله ی ارتباطی را در نظر آورید، چه مایه بیگانگی ها و دشمن خویی ها که از همین شیطان کوچک در کار ما و دوستان و دوستداران مان نیافتاده است، پیش ترها هرکه را دوست می داشتیم، بهانه ی دیداری فراهم می کردیم، و در دیداری هرچند کوتاه چه برکات عاطفی و روانی به هر دوطرف می رسید و ای بسا گره های مادی و معنوی در رهگذر این روبروشدن ها بازمی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.