پاورپوینت کامل بازداشت توسعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بازداشت توسعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازداشت توسعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل بازداشت توسعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

بررسی و نقد نظریه های توسعه در جهان سوم

قسمت دوم

اشاره:

این مقاله در پی یافتن پاسخ به این سوال که چرا با گذشت چندین دهه از گفت وگوها و مدل های نظری توسعه. جهان سوم هم چنان عقب مانده یا نگاه داشته شده، به بررسی و نقد نظریه های مورد نظر از جمله مکتب نوسازی و وابستگی پرداخت و در نخستین بخش چشم اندازها، روش شناسی و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار داد. در این بخش مطالعات وابستگی جدید و مکتب نظام جهانی نقد و بررسی می شود:

ج. مطالعات وابستگی جدید: این مطالعات عبارت است از:

۱/۳. کاردوزو: توسعه مقارن با وابستگی در برزیل

کاردوزو معمولاً یکی از شاخص ترین چهره های مطالعات وابستگی جدید شناخته می شود.

شباهت ها:

توسعه جهان سوم کانون تحقیقات است. سطح تحلیل، ملی است و وابستگی، مرکز و پیرامون از مفاهیم عمده اند. و وابستگی عاملی مضر در مسیر توسعه شناخته می شود.

تفاوت ها:

مطالعات اولیه بر خلاف مطالعات جدید، بر الگوی عام وابستگی، مولفه های بیرونی، اقتصادی بودن وابستگی و نیز یک طرفه بودن توسعه نیافتگی تأکید دارد.

به اعتقاد کاردوزو، رژیم نظامی برزیل دارای خصوصیات زیر بود: افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در تولید صنعتی، به عهده گرفتن نقش های اقتصادی و سرکوب سیاسی توسط بخش نظامی، متلاشی شدن قدرت طبقه کارگر و بالاخره از بین رفتن نظام سیاست (مانند انتخابات آزاد و احزاب)؛ از این رو کاردوز و این ایده که سلطه خارجی هیچ فرصتی برای توسعه ملی باقی نمی گذارد را رد می کند و از محققان می خواهد الگوی جدیدی در این باره ارائه کنند. وی خود الگوی توسعه مقارن با وابستگی یا توسعه وابسته را مطرح کرد. الگوی وی در حقیقت ترکیب نظریه نوسازی(تأکید بر داخل) و وابستگی(تأکید بر بیرون) بود، به همین دلیل استدلال وی این بود که منافع شرکت های خارجی تا اندازه ای با رونق داخلی کشورهای وابسته سازگار می شود و بدین معنا آنها خود به رشد توسعه کشور پیرامونی کمک می کنند؛ ولی توسعه وابسته به دلیل فقدان تکنولوژی مستقل و. .. ناقص است.

به اعتقاد کاردوزو، عوامل داخلی سیاسی مؤثر بر عقب ماندگی عبارت است از: دولت نظامی، و خلع ید شدن بورژوازی محلی از سوی دولت و شرکت های چند ملیتی.

۲/۳. اودائل: ظهور دولت دیوان سالار و اقتدارگر در امریکای لاتین

اودائل با طرح نوع خاصی از تأثیر دولت داخلی، بر غنای مباحث توسعه وابسته افزود. از نظر او ویژگی های چنین دولت دیوان سالاری عبارت است از: حاکمیت دیوان سالاران، انحصار سیاسی و اقتصادی، سیاست زدایی، و تعمیق سرمایه داری وابسته. اودائل در پاسخ به این پرسش که چرا چنین دولت هایی روی کار آمدند، به بحران اجتماعی داخلی آن کشورها اشاره می کند از نگاه او این کشورها برای حل بحران اقتصادی، به جایگزینی واردات دست یازیدند؛ اما به سرعت این سیاست ها بی تأثیری خود را نشان داد. ناتوانی دولت موجب مخالفت های مردمی گردید؛ اما بخش ارتش در واکنش به این مخالفت های مردمی، یا برای از بین بردن آن، خود را بسیج کرد و قدرت را به دست گرفت و استراتژی تعمیق صنعت را پیشه کرد که آن تولید کالاهای پیچیده تر چون اتومبیل بود.

سرمایه بین المللی از سوی شرکت های چند ملیتی، حمایت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول داخلی، از عوامل محرکه چنین دولتی است؛ با این همه این دولت به تدریج ضعیف می شود و به ناچار تعدیل هایی در سیاست گذشته خود صورت می دهد تا به یک دولت دموکراتیک تبدیل گردد یا حتی در یک انتخابات دموکراتیک، به دلیل موفقیت در عملکرد، انتخاب شود؛ ولی برخی آنها از مرحله نخست تجاوز نمی کنند.(تافلر: ۱۳۷۴، ۳۲۳)

۳/۳. ایوانس: شکل گیری ائتلاف سه گانه در برزیل

برزیل در دهه ۱۹۷۰ رشد اقتصادی خوبی داشت؛ ولی در اوایل دهه ۱۹۸۰ به وضعیت اقتصادی بدی دچار شد و شورش های اجتماعی در آن نمایان گردید. علت آن رشد و این رکورد چه بود؟ ایوانس این مسئله را از تغییر محیط خارجی و تناقضات داخلی ناشی می داند؛ از این رو ائتلاف دولت داخلی، چند ملیتی ها و سرمایه را عامل رشد می داند. این مشارکت متضمن منافع متقابل بود. البته به این اتحاد سه گانه، باید فضای مساعد بین المللی و فداکاری مردم برزیل را هم افزود؛ ولی در دهه ۱۹۸۰ با تغییر محیط خارجی و رشد تضادهای داخلی، رشد برزیل متوقف شد. در محیط خارجی، باید به افزایش نرخ بهره، افزایش جریان خروج سرمایه، فرارسیدن سر رسید پرداخت وام ها و کاهش سرمایه گذاری توجه کرد.

در بخش تضادهای داخلی نیز باید افزایش نرخ تورم، وخامت تراز پرداخت ها، و بی اعتماد شدن محلی به دولت توجه کرد. دولت، در مقابل این بی ثباتی ها، یا باید به حمایت سرمایه محلی روی می آورد؛ یا خصوصی سازی می کرد؛ یا به اعمال فشار بیشتر روی می آورد که برزیل سومی را پذیرفت؛ به همین دلیل به روی کار آمدن نظامیان منجر شد.

۴/۳. گلد: فرایند وابستگی پویا در تایوان

گلد به جای تحقیق در بی ثباتی اقتصادی و هرج و مرج سیاسی، به تلاش برای تبیین توسعه معجزه آسای تایوان روی آورد. گلد می گوید: تایوان در پی استعمار ژاپن، به یکسری قواعد توسعه، چون نظم دست یافته بود. در زمان استعمار چینی ها، همه این ها از دست رفت. با فرار تومین تانگ به تایوان، تایوان زیر چتر حمایت آمریکا قرار گرفت. سپس حکومتی اقتدارگرا در این کشور روی کار آمد و به اصلاحات ارضی، صنعتی کردن، آزاد سازی اقتصاد و بین المللی کردن آن و نیز سیاست جایگزینی واردات دست زد؛ ولی در تایوان هم ائتلاف سه گانه دولت نظامی، سرمایه محلی و چند ملیتی ها به چشم می خورد و همین عاملِ رشد و پیشرفت گردید.

۵/۳. خصوصیات ویژه نظریات وابستگی جدید:

– در کنار استفاده از مفاهیم اولیه نظریه وابستگی، مفاهیم جدیدی چون پویا خلق شد.

– مطالعات جدید وابستگی نسبت به مطالعات سنتی، به وضعیت های خاص وابستگی در طول تاریخ توجه بیشتری مبذول داشته است.

– دولت در جهان سوم، دیگر یک دولت وابسته به بیگانه شناخته نمی شود، بلکه عامل فعالی است که با سرمایه محلی و سرمایه بین المللی همکاری و همراهی دارد.(رفیع پور: ۱۳۷۷، ۳۴۲)

مکتب نظام جهانی

در این مکتب به مباحث زیر توجه می شود:

الف. چشم انداز نظام جهانی: در چشم انداز نظام جهانی باید به نکات زیر توجه کرد:

۱/۱. زمینه تاریخی:

دلایل پیدایی تئوری نظام جهانی والرشتاین عبارت است از: حفظ آهنگ رشد در شرق آسیا، آشکار شدن شکست مارکسیم انقلابی در دوره حاکمیت کمونیسم و پیدایی نشانه های پایان سیادت آمریکا بر اقتصاد جهان.

۲/۱. پیشینه نظری:

ریشه های فکری یا پیشینه نظری شکل گیری نظریه نظام جهانی والرشتاین دو چیز است:

نخست ادبیات نئومارکیستی: والرشتاین تحت تاثیر افکار فرانک و امین بود از این رو واژه های نئومارکسیستی چون مبادله نابرابر، مرکز و پیرامون را برگزید.

دوم مکتب فرانسوی سالگشت: برادل، مؤسس این مکتب به طرح پرسش های کلان علاقه داشت و با مطالعه تاریخ، در پی کشف واقعیت های کلان بود.

۳/۱. روش شناسی:

والرشتاین، از پنج فرض تحقیقات سنتی علوم اجتماعی، بر فرآیند تحقیقات ناخشنود بود. این فرایندها عبارت است از:

– ناخشنودی در مرزبندی بین رشته های علوم اجتماعی، وی بر آن بود که رشته های علوم اجتماعی یک رشته اند.

– ناخشنودی در باره تفکیک تاریخ از علوم اجتماعی. وی معتقد بود که این دو یکی هستند.

– ناخشنودی در مورد واحد تحلیل که جامعه است یا دولت. از نگاه او، این واحد تحلیل باید نظام جهانی یا تاریخی باشد.

– ناخشنودی در مورد تعریف سرمایه داری، یعنی غرب. به اعتقاد او نظام اقتصادی جهانی شده است.

– ناخشنودی درباره اندیشه پیشرفت که همواره آن را خطی می دانند و رو به رشد، در حالی که این روند ناموزون است. بر اساس روش شناسی مذکور، والرشتاین با مفهوم نظام دو قطبی مخالف است، از این رو دنیا را پیچیده تر از آن می داند که بتوان آن را به پیرامون و مرکز تقسیم و تحلیل کرد. پیشنهاد وی برای چنین تحلیلی، تقسیم جهان به مرکز، نیمه پیرامون و پیرامون است؛ به اعتقاد وی، مرکز به دو جهت به نیمه پیرامون نیاز دارد: مانع فروپاشی سیاسی سیستم مرکز و پیرامون می شوند و سرریز بحران های اقتصادی است.

نیمه پیرامونی ها دو ویژگی دیگر هم دارند: در آنها مبادله نابرابر است و نیز دولت بر بازار کنترل دارد.

یک کشور پیرامونی در صورت بهره گیری از فرصت، یعنی جایگزین کردن بازار خارجی به جای بازار داخلی در شرایط ویژه، می تواند از طریق دعوت، که در پی دعوت و انجام همکاری نزدیک و صمیمانه با سرمایه داران خارجی صورت می پذیرد و نیز با اعتماد به نفس، وارد حوزه نیمه پیرامونی شود؛ مانند تانزانیا.

راه ارتقا از موقعیت نیمه پیرامونی به موقعیت مرکز نیز با فراهم آوردن و در اختیار گرفتن بازاری بزرگ، ناشی از توسعه ارضی و… میسر است، مانند انگلیس. والرشتاین کشورهای با مالکیت دولتی را سوسیالیسم نمی داند، با این همه آنها را از کشورهای نیمه پیرامونی تلقی می کند.

۴/۱. تاریخ اقتصاد جهانی سرمایه داری:

تاریخ نظام های مرکز دو بخش است: پیش و پس از ۱۹۴۵.

پیش از ۱۹۴۵: این نظام دارای دو ویژگی است: قطب بندی مناطق جهان و الحاق نیروی کار ارزان به خود.

پس از ۱۹۴۵: این دوره نیز ویژگی هایی دارد: رشد فزاینده اقتصاد جهانی و افزایش نیروهای مخالف؛ نیروهای مخالف در نهایت سرخورده شدند که علت آن نیز تضاد در اهداف بود؛ یعنی از یک سو طالب عدالت اجتماعی بودند و از سوی دیگر رشد سریع اقتصادی می خواستند؛ ولی به اعتقاد والرشتاین، تنها راه نجات، به راه انداختن یک جنبش جهانی است، زیرا نهضت های مبارز طبقاتی داخلی چنین توانایی را ندارند؛ با این وصف، قطع ارتباط با جهان را برای نیل به توسعه نمی پسندد، از این رو، تفاوت هایی جدی میان نظریه وابستگی و مکتب نظام جهانی پدید می آید.

ب. مطالعات جهان شمول در دیدگاه نظام جهانی:

از میان سه مکتب رایج توسعه، تنها دیدگاه نظام جهانی است که واحد تحلیل خود را همه جهان قرار داده است، از این رو تنها این مکتب می تواند، با راهبرد متمایز خود، به مطالعه و بررسی پویش های جهانی که دیدگاه های نوسازی و وابستگی بدان بی توجه بوده اند، بپردازد. از جمله این دیدگاه ها عبارت است از:

۱/۲. والرشتاین: مرحله نزولی اقتصاد جهانی سرمایه داری

والرشتاین با قبول این فرض اولیه که پویش های اقتصادی دنیای جدید، در چارچوب اقتصاد جهانی سرمایه داری اتفاق می افتد، ادعا می کند که بدون قراردادن هر یک از واحدهای سرزمینی خاص در درون نظم چرخشی، و دوره های بلند مدت اقتصاد جهانی به عنوان یک کل، نمی توان توسعه و توسعه نیافتگی را تحلیل کرد، از این رو، درک این نظم چرخشی که حاوی شواهدی دال بر وجود یک اقتصاد جهانی سرمایه داری است، اهمیت دارد. بررسی این اقتصاد جهانی سرمایه داری نشان می دهد که یک الگوی نامتقارن توسعه در نقاط مختلف اروپا شکل گرفته است که عبارت است از:

مرکز: مرکز حاوی مشخصاتی چون افزایش بهره وری، ارزش اضافی، برقراری انحصار، تمرکز فزاینده سرمایه، سلطه بر بخش بزرگی از محصولات عمده در بازار جهانی، استعمار و کنترل مستقیم تولید مواد اولیه است، البته در میان کشورهای مرکز، گاه چند کشور مثل هلند، و گاه چند کشور دیگر، مثل انگلیس در رأس بودند.

پیرامون: پیرامون به تولید مواد خام صادراتی، کاهش هزینه ها، افزایش بیکاری، و کاهش قدرت طبقه مالک شناخته می شد؛ مانند لهستان.

نیمه پیرامون: کشورهای نیمه پیرامون دستخوش قدرت های مرکز واقع شده و این قدرت ها آزادانه به مداخله در امور داخلی آنها پرداختند. در این کشورها، پایگاه مالیاتی قوی، نیروی مستحکم نظامی و دولت مقتدر ایجاد گردید که در مجموع امکان پیاده کردن سیاست های سوداگرانه و حمایتی را فراهم می ساخت؛ مانند اسپانیا.

کشورهای بیرون از صحنه: کشورهایی نظیر ر