پاورپوینت کامل رسانه و توسعه پایدار ملی ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رسانه و توسعه پایدار ملی ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسانه و توسعه پایدار ملی ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رسانه و توسعه پایدار ملی ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

امروزه برای پیشرفت یک جامعه، برنامه ریزی برای قرار گرفتن در مدار توسعه ملی پایدار ضرورتی حیاتی و انکارناپذیر است. براین اساس دست یافتن به شناخت مفهومی و مؤلفه های آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

در زبان انگلیسی، واژه توسعه از نظر لغوی به معنی بسط یافتن، درک کردن، تکامل و پیشرفت است. گرچه این واژه از قرن هشتم هجری (۱۴ میلادی) برای توضیح برخی پدیده های اجتماعی بکار رفته است، لیکن استفاده وسیع از این واژه به عنوان یک چارچوب تحلیلی برای درک پیشرفت جوامع انسانی، به بعد از جنگ جهانی دوم و دهه های ۱۹۵۰ – ۱۹۶۰ مربوط می شود. (ازکیا، ۱۳۸۰) در آن زمان، این واژه مترادف با نوسازی، رشد، صنعتی شدن و برای تعبیرات و اصطلاحات مشابه به کار می رفت. به اعتقاد نظریه پردازان این دوران، برای دستیابی به توسعه باید از مرحله سنتی خارج شد و به تجدد رسید؛ الگویی که مورد توجه افرادی؛ چون لرنر، شرام و راجرز بود. (همان)

اما امروزه مفهوم توسعه از دیدگاه بیشتر صاحب نظران، همه ابعاد زندگی بشر را در برمی گیرد، که در این مفهوم توسعه از نیازهای انسانی آغاز می شود و حتی مسائل مربوط به زندگی معنوی انسان را نیز در برمی گیرد. (سیف زاده، ۱۳۸۸) براین اساس نیز می توان گفت که توسعه بهبود، رشد و گسترش همه شرایط و ابعاد مادی و معنوی حیات اجتماعی را دربرمی گیرد، که در رابطه بین دولت و ملت بوجود می آید و شرایط مناسبی از امنیت، آزادی فردی، مشارکت سیاسی، رشد اقتصادی، رفاه مالی و غیره را مهیا می کند. با توجه به گستردگی مفهوم توسعه، این مفهوم در شاخه های متعددی تقسیم بندی می شود؛ که شامل توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی، توسعه اجتماعی، توسعه فرهنگی و… است، که مجموع این ها شاخص های یک جامعه توسعه یافته را تشکیل می دهد. (بخشایش اردستانی، ۱۳۸۸)

در مفهومی کلی تر، توسعه، فرایندی است که متضمن تغییرات مداوم در تمام عرصه های زندگی انسانی، اعم از مادی و معنوی و بهبود بنیان های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است، که انسان در این فرایند، آزادانه به حیاتی توأم با عزت نفس و اتکای به خویش، در محدوده ای پذیرفته شده، نایل می شود. (سیف زاده، پیشین)با در نظرگرفتن چنین مفهومی از توسعه می توان گفت: آن جنبه ای از توسعه امروزه می تواند زمینه اصلی پیشرفت یک جامعه را بوجود آورد، که ماهیتی چند بعدی و پایدار داشته باشد. توسعه ملی پایدار، به معنای افزایش ظرفیت ها و پویایی های نظام ملی در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است، تا حدی که نظام ملی قادر به پاسخگویی به نیازهای فزاینده و سازگاری و تعامل با شرایط متغیر داخلی و خارجی شود. همچنین این مفهوم از توسعه دربرگیرنده افزایش ظرفیت افراد در تاثیرگذاری بر آینده شان می باشد؛ یعنی اینکه، نه تنها برنامه ها و پروژه ها نیاز به انجام تغییرات فیزیکی و عینی دارد، بلکه این تغییرات به شیوه ای باید صورت گیرد که افراد ظرفیت و توانایی بیشتری برای انتخاب و پاسخگویی به این تغییرات را داشته باشند و تغییرات برنامه ریزی شده باید متوجه پتانسیل افراد و مصونیت شخصیت آنها باشد.(برایانت و وایت، ۱۹۸۲) این تعریف از توسعه نه تنها دولت و ملت یک جامعه را در مسیر پیشرفت همه جانبه قرار می دهد بلکه نقش بسیار مهمی در مصون نمودن آنها در برابر آفات توسعه دارد. بنابراین نحوه نگرش به توسعه ملزومات و مؤلفه هایی نیز دارد که عبارتند از:

ظرفیت سازی: توجه به ظرفیت های لازم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای آنچه که می توان انجام داد تا توانایی و انرژی برای انجام تغییرگسترش یابد؛

اهمیت دادن به عدالت: توجه ناموزون به گروه های مختلف، مردم را دچار تفرقه می کند و ظرفیت آنها را برای مقابله با تهدیدات تحلیل می برد. امروزه عدالت اجتماعی – که یکی از ارکان توسعه پایدار ملی محسوب می گردد – مفهومی فراتر از مفهوم اقتصادی یافته و افزایش منابع انسانی و برابرسازی توانایی مصرف و تضمین دسترسی عادلانه تر افراد به منافع حاصله – به گونه ای که از احساس ترس و نیاز رهایی یافته و کرامت و عزت نفس خود را بازیابد – را جزءاهداف اصلی خود می داند.

رشد شخصیت فردی: رشد شخصیت فردی زیربنای مهم توسعه پایدار ملی است. شخصیت نظام تمایلات فرد است. تمایلات، نیازهای هنجار شده ای هستند که طی فرایند جامعه پذیری حاصل می شوند. به عبارت دیگر، تشکل و رشد شخصیت از طریق ترکیب نیازهای ارگانیک با انتظارات اجتماعی در مراحل گوناگون جامعه پذیری و در برخورد با محیط اثباتی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد. با تشکیل شخصیت، اجتماع دیگر چیزی غریبه و جدا از فرد نیست، بلکه جزئی در او و از اوست، گرچه هر دو همانند هم نیستند (مونچ، ۱۹۸۸) هرچه روند جامعه پذیری موفق تر باشد به همان میزان فرد می تواند به صورت مؤثرتری با تقاضاهای ناشی از نقش های گوناگون مواجه شود. با رشد شخصیت های انسانی، زمینه برای توسعه و تحول ساختاری فراهم می شود و با تحول و تعریض ساختاری، امکان بیشتر برای رشد شخصیت افراد فراهم می شود. بدون نظم شخصیتی مطلوب، امکان دسترسی به یک توسعه پایدار ملی میسر نیست و بالعکس.

درونی شدن محیطهای اجتماعی و فرهنگی بیشتر و متنوع تر، تحرکات فردی، فرصت های آموزشی و شغلی و وجود کم ترین میزان اختلالات نمادی، هنجاری، رابطه ای و توزیعی، از مهم ترین عوامل رشد شخصیت افراد است. فردی که شخصیت رشد یافته ای دارد، توانایی شکل دادن به آینده خود را نیز دارد.

جامعه پذیری سیاسی موفق: جامعه پذیری سیاسی، راهی است که یک جامعه بدان وسیله فرهنگ سیاسی خود را دایمی می کند. اما تعریف جامع و کامل تر عبارت است از فرایند مستمر یادگیری که به موجب آن، افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسی، از طریق کسب اطلاعات و تجربیات، به وظایف، حقوق و نقش های خویش، به خصوص وظایف سیاسی در جامعه پی می برند. در واقع، جامعه پذیری سیاسی، ارزش های غالب و رایج سیاسی را به تدریج به شخص القا کرده و او را قادر به برقراری رابطه با نظام می کند، که طی آن فرد و حکومت انتظارات یکدیگر را درک می کنند. (قوام، ۱۳۶۹) بنابراین، هدف جامعه پذیری سیاسی تربیت یا پرورش افراد به صورتی است که اعضای کارآمد جامعه سیاسی باشند. به عقیده سیکل، جامعه پذیری سیاسی روند حفظ یا دگرگونی فرهنگ های سیاسی است. بنا به این روند افراد وارد فرهنگ سیاسی می شوند و سمت گیری هایشان نسبت به هدف های سیاسی شکل می گیرد و لذا، جامعه پذیری، یادگیری تدریجی هنجارها، ایستارها و رفتار قابل قبول برای یک نظام سیاسی است. (کمالی، ۱۳۷۴)

فرهنگ سیاسی رضایت مندانه و عقلانی: نقش بسیار مهم فرهنگ سیاسی مقابله با بحران هویت و شکل دادن به هویت ملی است. (کامروا، ۱۹۹۹) هویت ملی، بخش جدایی ناپذیر فرهنگ سیاسی است و فرهنگ سیاسی تاحد بسیار زیادی از احساسی که مردم از خود دارند تاثیر می پذیرد. همین مساله بر برداشت مردم از نهادهای سیاسی موجود و درک کلی آنها از سیاست تاثیر دارد. برداشت مردم از خود بعنوان بخشی از ملت، هویت جمعی، به شدت بر روابط و نحوه برخورد آنها با اهداف سیاسی تاثیر دارد. فرهنگ سیاسی با استفاده از سمبل های وفاداری های ملی، تغییر اجتماعی و احساسات ملی به تقویت هویت ملی پرداخته و بدین صورت به ساختار سیاسی دولت مشروعیت می بخشد. البته باید به این نکته توجه نمود که در صورتی فرهنگ سیاسی می تواند چنین نقشی را ایفا نماید که جهت گیری سیاسی مردم نسبت به بدنه سیاسی نظام (نخبگان، سیستم سیاسی و حکومت)، و نیز دید آنها نسبت به تاثیرگذار بودن بر روند سیاسی کشور و اتفاقات سیاسی جامعه عقلانی، مشارکتی و رضایت مندانه باشد.

رقابت سیاسی سالم: رقابت سیاسی به هر نوع اقدام داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمان یافته، بی سازمان، مقطعی یا دائمی و. .. به صورت قانونی یا غیرقانونی به منظور کسب قدرت اطلاق می شود. بر همین مبنا از لحاظ نظری سه الگوی رقابت در جامعه شناسی قابل شناسایی است: الگوی رقابتی بر نظام سیاسی، الگوی رقابتی برای نظام سیاسی و الگوی رقابت در چارچوب نظام سیاسی. (وینر، ۱۹۸۱) در حال حاضر، الگوی سوم یا همان رقابت در چارچوب نظام سیاسی، عالی ترین مدل و الگو برای توسعه پایدار یک نظام سیاسی، محسوب می شود؛ چرا که دو الگوی دیگر جز هزینه و خسارت های احتمالی پیامدهای دیگری نخواهد داشت. الگوی مذکور، با تحول در شخصیت فردی، زمینه ساختاریابی یک جامعه موفق را بوجود آورده و با افزایش اعتماد و حساسیت سیاسی افراد، مشارکت سیاسی آنها را نیز افزایش می دهد؛

نظم اجتماعی: نظم اجتماعی – به معنای اطاعت تمامی اعضای یک جامعه از هنجارها، ارزش ها و قوانین که اساس قوام جامعه را تشکیل می دهند – از عوامل بسیار مهم در توسعه پایدار ملی محسوب می گردد. علاوه بر این، مفهوم نظم اجتماعی می تواند به طور مستقیم، هماهنگی، تعادل و انسجام روابط اجتماعی را برساند، که مجموع افراد جامعه را از طریق فعل و انفعال سازوکارهای اقتصادی و سیاسی به سوی زندگی مشترک جلب کنند و خواست گذران حیات در جمع را پدید آورند. در یک تعریف نسبتا جامع نظم اجتماعی از مجموعه آرمان ها و هنجارهای مشترک، مجموعه تعاملات اظهاری(۱) و مجموعه مواضع اجتماعی بوجود می آید. بنابراین نظم اجتماعی نتیجه نفوذ متقابل مجموعه های مشترک آرمانی و هنجاری با شبکه های فرصتی و تعاملی کنش گران فردی و جمعی است.(چلبی، ۱۳۷۵)

رضایت سیاسی: به اعتقاد اکثر نظریه پردازان، رضایت سیاسی که در چارچوب کلی رضایت از زندگی قرار دارد، از اهمیت بسیار زیادی برای توسعه پایدار ملی برخوردار است. رضایت از زندگی، منعکس کننده احساس و نظر کلی افراد یک جامعه نسبت به محیطی است که در آن زندگی می کنند. بطور کلی می توان رضایت از زندگی را تا حدود زیادی به رهایی فرد از احساس نیاز و ترس دانست. بنابراین، احساس رضایت از زندگی به علت وجود امنیت عینی و ذهنی در جامعه منتج شده و تاثیر بسیار مهمی بر فرهنگ مدنی یک جامعه دارد. رضایت سیاسی، به رضایت مردم از عملکرد دولت مربوط می گردد. (اینگلهارت، ۱۳۷۳) فرهنگ مدنی، شامل مجموعه شاخص های رضایت از زندگی، اعتماد به یکدیگر رضایت سیاسی در نظر گرفته شده است. این شاخص ها مستقیما بر وفاداری آگاهانه مردم از دولت و حفظ نظم موجود و مشارکت سیاسی تاثیرگذار است.

با توجه به مؤلفه های مذکور می توان گفت: اگر هدف بلند مدت توسعه ملی پایدار را، دستیابی به سطحی از توسعه ظرفیت ها و قابلیت های تولید و بازتولید خلاقیت، ثروت، قدرت و حیثیت ملی بدانیم – به گونه ای که بتواند، امنیت، آزادی، کرامت، مشارکت، رفاه و عدالت را برای آحاد ملت فراهم کند – هدف دراز مدت بعد سیاسی این توسعه نیز باید دستیابی به نوعی از نظم، ثبات و تعادل پایدار سیاسی و اجتماعی باشد. به طور مسلم این جنبه از توسعه، اتکای کمتری به کاربرد زور و اقتدار دولت دارد و بیشتر متکی به سازوکارهای خود تنظیم کننده میان عرصه ها، نیروها و نهادهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ یعنی متکی به گسترش فرهنگ مشارکت، اخلاق و فضیلت مدنی می باشد. این مفهوم از توسعه با مؤلفه هایش است که امروزه می تواند زیربناهای مقاوم سازی و توانمندسازی یک جامعه را بوجود آورد و از اینجاست که رسالت رسانه در عرصه توسعه ملی پایدار به عنوان وسیله ای برای توانمندسازی مشخص می گردد. توانمندسازی، سازوکاری است که از طریق آن افراد، گروه ها و اجتماعات به کنترل و تسلط بر شرایط اقتصادی و اجتماعی، مشارکت دموکراتیک در اجتماع و رویدادهای خبری مربوط به خودشان نائل می شوند. معمولا نقطه شروع در فرایند توانمندسازی، آگاهی بخشی به افراد، گروه ها و اجتماع از شرایط و نیازهایشان می باشد. برهمین اساس، رسانه باید بکوشند تا با شناسایی نیاز افراد و انعکاس آنها به نهاد حکومت، به ایجاد زمینه های لازم برای مدنیت سیاسی، گسترش روابط اجتماعی، شکل دادن به عرصه عمومی و ایجاد اعتماد اجتماعی به عنوان شرایط لازم برای توسعه پایدار ملی بپردازند. اما از آنجایی که مهم ترین رسالت رسانه ها در توسعه پایدار ملی، فرهنگ سازی است، در قسمت بعدی مقاله به بررسی این بعد از رسالت رسانه می پردازیم.

رسانه و فرهنگ سازی

رسالت رسانه در عرصه فرهنگ سازی، مساله بسیار مهمی است که باید در زمینه توسعه پایدار ملی به آن پرداخت. البته قبل از هر چیز باید به ارائه تعریفی از مفهوم فرهنگ بپردازیم.

فرهنگ، شیوه ویژه ای از زندگی است که ارزش ها، سنت ها، باورها، اهداف مادی و سرزمینی، آن را شکل می دهند و نظام بوم شناختی پیچیده و پویایی از مردم، اشیاء، جهان بینی ها، کنش ها و شرایطی به شمار می آید، که در ارتباطات روزمره و اندر کنش اجتماعی دگرگونی می یابد.(لا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.