پاورپوینت کامل وارسی تاریخی فکر و جریان نورسی ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وارسی تاریخی فکر و جریان نورسی ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وارسی تاریخی فکر و جریان نورسی ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وارسی تاریخی فکر و جریان نورسی ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه:

بدون شک ریشه اسلام اجتماعی و سیاسی در ترکیه و نیز تحولات جاری در سطح سیاست و فرهنگ این کشور را باید نه در حرکت های حزبی و سیاسی جدید و یک شبه، بلکه در دهه ها پیش از این جست وجو کرد؛ چرا که بدون شکل گیری تحولات اساسی فرهنگی و فکری در توده های مسلمان این کشور، هرگز نمی شد انتظار شکل گیری الگویی از قدرت جویی و قدرت خواهی دموکراتیک را در میان اسلام گرایان داشت. به عبارت دیگر، اگر زیرساخت های فکری – دینی در این کشور مستحکم چیده نمی شد و فرهنگ دینی توده ها تثبیت و تعمیق نمی شد راه برای موفقیت دولتی اسلام گرا بسیار دشوارتر از این می بود. بنابراین، با ژرف اندیشی در تجربه اسلام اجتماعی و سیاسی در ترکیه می توان نتیجه گرفت که سیر تحول، از اولی به دومی بوده و نه از دومی به اولی. یعنی اسلام اجتماعی و فرهنگی و مدنی به اسلام سیاسی تحول یافت و از این رو می توان به آینده آن خوش بین بود. اسلام از دل جامعه و فرهنگ و آموزش و تربیت وارد عرصه سیاست شده و دلگرم پشتیبانی لایه های ضخیم و محکمی است، که در سطوح یادشده و در طی فرایندی هفتاد ساله برای خود تدارک دیده است.

البته ریشه های جریان اسلام گرایی در ترکیه را در تاریخ معاصر باید در بدیع الزمان سعید نورسی جست، که در ادامه، خود ترجمه ای مناسب تر از جنبش فتح الله گولن نیافت و تقریبا همه جریان های اسلام گرای کنونی در ترکیه از حزب سعادت نجم الدین اربکان تا عدالت و توسعه رجب اردوغان از بستر فکری فرهنگی ای که این دو پدید آوردند بیشترین بهره را برده اند.

زمانه

بدیع الزمان سعید نورسی، متفکر دوران بحران و گذار در ترکیه است؛ چراکه مهمترین بحران های خلافت عثمانی در آخرین لحظات حیات خود و به تعبیر دیگر، دوران احتضار این خلافت را شاهد بود؛ دو جنگ ویرانگر جهانی را به چشم خود دید و در دوران حکومت نطامیان لائیک نیز موضع انتقادی شدیدی در برابر آنان گرفت. وی کوشید تا از موضع متفکری اسلامی مقتضیات هر مرحله را در تعیین نوع فعالیت سیاسی و فکری اش دخالت دهد و به وظیفه دینی اش عمل کند.

این مقاله به بازخوانی سیر زندگی و اندیشه این عالم برجسته کرد می پردازد.

دولت عثمانی از آغاز ظهور خود با چالش ها و جنگ های پیاپی و مستمری مواجه بود که پیشروی های این دولت در دل مناطق اروپا و سلطه اش بر بخش اعظم جهان اسلام، از این دولت، دشمنی در چشم دولت های غربی ساخته بود. از این رو، آنان هیچ فرصتی را برای تضعیف و تجزیه این امپراطوری اسلامی از دست ندادند؛ چراکه با آغاز قرن نوزدهم میلادی و با حرکت قوی علمی و صنعتی که در جهان غرب به راه افتاد، راه برای غرب جهت محاصره جهان اسلام هموار شد و این در زمانی بود که جهان اسلام- که دولت عثمانی نماینده بخش اعظم آن بود- از کاروان ترقی و توسعه پس مانده بود و از این جهت چونان طعمه ای، در معرض رقابت توسعه طلبانه کشورهای غربی در آمد، که از ناتوانی و فساد عمیق راه یافته به دل این دولت سوء استفاده کردند و تا جایی که می توانستند دستخوش تجزیه اش کردند.

نورسی در این دوره که دشوارترین و خطرناک ترین مرحله حیات دولت عثمانی بود، ظهور کرد. گذشته از چالش ها و جنگ های خارجی، مشکلات داخلی ناشی از ضعف و فساد حاکمان محلی و نهادهای دولت نیز موجب به راه افتادن شورش های پیاپی بر قدرت مرکزی شده بود. کشورهای غربی، به ویژه روسیه و بریتانیا نیز از این شورش ها حمایت کرد. و به جدایی، تشویقشان می کردند و از کمک مادی و معنوی نیز دریغ نمی کردند.

در نتیجه طمع ورزی های اروپا به جهان اسلام، قرن نوزدهم شاهد شدیدترین رقابت های استعماری بود. نتایج جنگ جهانی اول (۱۹۱۴- ۱۹۱۸) اوج تلاش غرب برای تحقق اهدافش بود که به وضوح در شکل های مختلف توطئه استعماری، به ویژه در توافق نامه سایکس پیکو و سپس وعده بالفور مشهود است. تعمیق شکاف های قومی در میان مسلمانان برای تکه تکه کردن پیکره جهان اسلام، گام دیگری بود که استعمارگران برداشتند و کار به جایی رسید که انگلیس و فرانسه جریان های ناسیونالیست ترک (پان ترکیست ها) را به گرمی مورد حمایت قرار داده و تلاش خود را به سقوط دولت عثمانی معطوف کردند و از دیگر سو، کوشیدند تا دل عرب ها را نیز که خواهان استقلال و رهایی از حکومت عثمانی بودند به دست آورند.

بخش های عمده ای از جهان اسلام در این دوره و در نتیجه این اوضاع دست خوش تحولات استقلال طلبانه و یا استعمارستیزانه شد.

در الجزائر، انقلاب امیر عبدالقادر الجزائری از ۱۸۳۲ تا ۱۸۴۷؛

در سودان، انقلاب محمد احمد المهدی ( مهدی سودانی) ضد انگلیس از ۱۸۸۱؛

در لیبی، جهاد ضد استعماری عمر المختار از ۱۹۱۱ به مدت بیست سال با استعمار ایتالیا؛

در ترکیه قیام مسلحانه شیخ سعید پیرانی علیه حکومت آتاتورک در ۱۹۲۲؛

انقلاب فراگیر سوریه بر ضد استعمار فرانسه در ۱۹۲۲؛

در فلسطین، انقلاب عزالدین قسام، که با شهادت وی در ۱۹۳۵ به اوج خود رسید.

به موازات این انقلاب ها، که قهرمانان خود را داشت، حرکت های اصلاحی ای نیز شکل گرفت که به جای گلوله بر قلم تکیه داشت و می توان این حرکت ها را مکمل هم و در امتداد یکدیگر دانست.

برای مثال در الجزائر همزمان با قیام عبدالقادر الجزائری، شاهد حرکت فرهنگی عبدالحمید بن بادیس در ۱۹۲۲ هستیم، که با تأسیس جمعیه العلماء المسلمین در ۱۹۳۱ چهره یکپارچه ای به خود گرفت.

در مغرب، حرکت اصلاح دینی در دانشگاه قرویین و دانشگاه ابن یوسف مراکش به راه افتاد، که علال الفاسی و محمد مختار سوسی رهبران آن بودند و سرانجام توانستند معاهده قیمومیت فرانسه را بر مغرب منحل نمایند.

در دولت عثمانی نیز فساد داخلی دولت و فشار کشورهای متخاصم و زمزمه های استقلال طلبی در مناطق عربی عواملی بودند که بر سرنوشت این دولت تأثیر مستقیم نهادند. در نتیجه این فشارهای داخلی و خارجی، دولت عثمانی با پذیرش تنظیمات – که گامی اصلاح طلبانه بود – تلاش کرد تا با نزدیکی به الگوی نظام های سیاسی غربی بر بحران هایی که با آن دست به گریبان بود چیره شود، اما این گام اصلاحی چون در سایه فشار برآمده از شکست نظامی ارتش ترکیه در برابر اروپا بود، کاری از پیش نبرد و اعلام مشروطیت در سال ۱۸۷۶ نیز عقب نشینی دومی بود که تنها مسیر سقوط را تسهیل می کرد و این، تناقض غریبی است که سیاست های دموکراتیک در شرایط ضعف، نتیجه مطلوب نمی دهد و مشروطه دوم نیز که در ۱۹۰۸ از سوی سلطان عبدالحمید اعلان شد نتوانست کیان دولت را حفظ و یکپارچگی اش را تداوم و به دخالت های بیگانه و جدایی طلبی داخلی پایان دهد. در این مرحله بود که انجمن اتحاد و ترقی به عنوان جنبشی زیر زمینی با شعار آزادی، برابری و عدالت و با حمایت کشورهای اروپایی و با هدف خلع سلطان عبدالحمید از قدرت شکل گرفت.

فراز و فرودهای زندگی نورسی

در خانواده ای کرد و متدین و به لحاظ اقتصادی متوسط دیده به جهان گشود. در سال ۱۸۸۵ تحصیلاتش را با آموزش قرآن آغاز نمود و سه سال بعد به مدرسه علوم دینی رفت و در سلک طلاب در آمد. رفته رفته به تبلیغ دینی برای عامه مردم روی آورد. در ۱۸۹۲ القای دروس عمومی در مسجد جامع شهر ماردین را آغاز نمود و به سبب این اقدام آوازه و شهرت یافت. در اثر آشنایی با یکی از شاگردان سید جمال و یکی از پیروان طریقت سنوسیه تحولی فکری در او پدید آمد، که او را به جهان سیاست کشاند. به سبب فعالیت هایش به بتلیس تبعید شد. در بتلیس فرصت کافی برای تعمیق دانش خویش پیدا کرد و در این مدت به فراگیری برخی علوم مانند فیزیک و شیمی و زمین شناسی و فلسفه نزد استادان این علوم پرداخت.

در سال ۱۸۹۴ به دعوت حسن پاشا والی شهر وان به این شهر رفت و پانزده سال تمام در آن به تدریس در زمینه های علم کلام، تفسیر، فقه و حدیث و تبلیغ دینی پرداخت.

انقلاب فکری

تا سال ۱۸۹۹ دل مشغولی اصلی نورسی، فراگیری دانش های مختلف و متنوع بود. در این سال چنین دریافت که اروپا دست به کار توطئه ای علیه قرآن کریم است. و این پس از آن بود که ویلیام گلدستون، وزیر مستعمرات بریتانیا در مجلس عوام در حالی که نسخه ای از قرآن را در دست داشت اعلام کرد تا زمانی که قرآن در دست مسلمانان باشد. ما نخواهیم توانست بر آنان حکومت کنیم لذا یا باید این کتاب را نابود کنیم و یا اینکه رابطه مسلمانان را با آن قطع کنیم. نورسی با شنیدن این خبر خشمگین شد و پس از آن در وی انقلابی فکری پدید آمد؛ زیرا وی، از این پس به پژوهش های قرآنی روی آورد. و در واکنش به این سخن وزیر انگلیسی اعلام کرد، که به جهانیان نشان خواهد داد که قرآن خورشیدی معنوی است که نمی توان نورش را خاموش کرد.

در مقام نقد قدرت

در سال ۱۹۰۷ نورسی با درک این نکته که اصلاح آموزشی و سیاسی، بنیاد هر نوزایی است، به استانبول رفت و از سلطان عبدالحمید دوم درخواست کرد تا به اصلاحات آموزشی اقدام کند و مدارس آموزش علوم ریاضی و فیزیک و شیمی را در کنار مدارس علوم دینی تأسیس نماید و در این اصلاحات به کردستان که در آن جهل و فقر و عقب ماندگی حاکم است توجه ویژه کند. وی هم چنین از سلطان خواست تا به همه مناطق خلافت عثمانی و وضع مادی مردم توجه نموده و وظیفه خود را منحصر در اقامه شعائر دینی نداند. افزون بر این، از سلطان عثمانی خواست تا وظیفه خود را در برابر همه مناطق اسلامی تحت نفوذش به نحو احسن انجام دهد و سیاست استبدادی را مورد انتقاد قرار داد. به همین سبب، مورد خشم اطرافیان سلطان قرار گرفت و در دادگاه نظامی که برای محاکمه او تشکیل شد، با جسارت، از دولت انتقاد کرد. رییس دادگاه او را به کمیسیون پزشکی فرستاد تا وضعیت روانی او را بررسی کنند. این کمیسیون تصمیم گرفت، او را به تیمارستان بفرستند و نورسی حدود هشت ماه در تیمارستان به سر برد.

همراهی با مخالفان دولت عثمانی

کمی پیش از اعلان مشروطه دوم عثمانی، در سال ۱۹۰۸ نورسی به سلانیک رفت و به سبب آزادی خواهی و انتقاد از استبداد، مورد استقبال شخصیت های مهم جنبش اتحاد و ترقی قرار گرفت. شهر سلانیک مقر اصلی انجمن اتحاد و ترقی بود. این انجمن در جولای همین سال علیه سلطان عبد الحمید اعلان شورش کرد و با ارسال تلگرافی به وی خواستار اعلان قانون اساسی و تشکیل دوباره مجلس نمایندگان (مبعوثان) شد و مهلت بیست و چهار ساعته ای به وی داد و اعلام کرد که در صورت بر آورده نشدن خواسته هایشان، ارتش مقر خلافت را اشغال خواهد کرد. سلطان نیز برای جلوگیری از خون ریزی تن به خواسته هایشان داد. با تشکیل مجلس مبعوثان، انجمن اتحاد و ترقی به قدرت رسید و یک سال پس از اعلان قانون اساسی سلطان عبدالحمید را از قدرت خلع و به سلانیک تبعید و برادرش محمد رشاد را به جای وی گماشت. در این مرحله، نورسی از منتقدان حکومت عثمانی به شمار آمد، و از این رو مورد توجه سران انجمن اتحاد و ترقی بود. با اینکه رویکرد نورسی به مقولاتی، همچون آزادی و شورا و نفی استبداد از موضعی دینی بود و رویکرد جریان اتحاد و ترقی از موضعی سکولار، وی استقلال فکری خود را حفظ کرد و زمانی که پی برد آنان با شعار مشروطه در پی نابودی دین و شریعت اسلام برآمده اند، با آنان مقابله کرد و اعلام نمود که آزادی را در چارچوب شریعت می پذیرد و آزادی جز با مراعات آداب آن رشد و بالندگی نمی یابد.

شریعت خواهی

در ۳۱ مارس ۱۹۰۹ گروهی از نیروهای نظامی مشروطه خواه، دست به شورش زده و خواستار اجرای شریعت شدند، ولی با رسیدن نیروهای نظامی، جنبش اتحاد وترقی برای محاکمه مسئولان تشکیل شد. نورسی نیز با این که مسئولیتی در سلطنت عثمانی نداشت، مورد محاکمه قرار گرفت و در پاسخ قاضی نظامی که او را به سبب دعوت به اجرای شریعت به اعدام تهدید کرده بود گفت: برای دفاع از اسلام از مرگ استقبال می کند. وی همچنین از رویکرد غرب گرایانه حکومت جدید به شدت انتقاد کرد و گفت: اینان در ایام استبداد با عقل در ستیز بودند واکنون با زندگی می ستیزند و اگر شیوه حکومتشان این است که گروه گروه را به دار مرگ آویزان کنند، پس زنده باد مرگ. چون دادگاه نظامی نتوانست اتهامی را علیه نورسی ثابت کند، لذا حکم به تبرئه او داد. وی در سال ۱۹۱۰ در بازگشت به استانبول مورد استقبال عظیم مردمی و رسمی قرار گرفت و به پاداش فداکاری هایش در دفاع از وطن از سوی دولت به عضویت دار الحکمه منصوب شد، اما گویا چندان به این منصب که جایگاه اجتماعی بالایی هم داشت، دلخوش نبود و با غیبت های مکرر خود از جلسات آن، به بهانه این که نیازمند استراحت است، استعفا داد.(النورسی، سیره ذاتیه /۳۳ به بعد) پس از آتش بس که سلطه متفقین را بیشتر کرد، دولت عثمانی ناچار به امضای معاهده ” بسفر” شد که در حقیقت تسلیم شبه مطلق بود. این وضع نورسی را به شدت آزرده خاطر ساخت اما وی این مصیبت را موجب برانگیختن روح برادری اسلامی و بیداری احساس سرنوشت مشترک و هشدار مسلمانان به عوامل تهدید عقیده و کیانشان می شمرد.

در سال ۱۹۲۰ نورسی در کتاب »گام های شش گانه« درصدد پاسخ گویی به جنگ روانی ای برآمد که اشغالگران با ترویج ایدئولوژی جبر و تسلیم به راه انداخته بودند و در میان ملت های مسلمان چنین تبلیغ می کردند که شکست دولت عثمانی و پیروزی متفقین، عذاب الهی مسلمانان و سرنوشت الهی است که باید تسلیم آن بود و انگلیسی ها و هم پیمانانش تنها ابزار تحقق این عذاب بوده اند.

نورسی درکتاب یاد شده، با لحنی شدید به انگلیسی ها هجوم برده و طمع ورزی های استعماری اشان را افشا کرده ایدئولوژی تسلیم و جبر را ابطال و مسلمانان را به مقاومت، تحکیم اراده و مبارزه با احساس یأس و نومیدی، که همزمان با شکست دولت عثمانی شیوع یافته بود، فراخواند. نیروهای اشغالگر انگلیسی با دست یافتن به نسخه ای از این کتاب که به شکل سری توضیع می شد، حکم غیابی به اعدام نورسی دادند.

با شکل گیری مرکز مقاومت ملی علیه اشغالگران، به فرماندهی مصطفی کمال آتاتورک در آنکارا، نورسی از سوی شخصیت های مختلف و دوستداران خود به پیوستن به این هسته دعوت و تشویق شد. و مجلس نمایندگان نیز به احترام او جشنی ترتیب دادند، اما وی از مشاهده بی اعتنایی نمایندگان به شعائر دینی مانند نماز ابراز نگرانی کرد و آنان را نصیحت نمود تا وظایف دینی اشان را به جای آورند، که اثر این حرکت، آتاتورک وی را احضار کرد و بر این اقدام، او را سرزنش نمود و خواست او را به عنوان واعظ دینی کل کردستان به شرق آناتولی بفرستد، ولی وی نپذیرفت و در آنکارا ماند و به تألیف رساله هایی در باب عقاید دینی و پاسخ گویی به موج شک و الحاد و غرب گرایی مشغول شد. پس از هشت ماه به وان بازگشت و شهر را در اثر هجوم روس ها و ارامنه ویرانه دید.

مبارزه فرهنگی در داخل و جهاد با دشمن

در این مرحله، آتاتورک با سیاست های دین ستیزانه اش خشم مردم مسلمان ترکیه را برانگیخت، که در اثر آن، حرکت های شورش گرایانه ای علیه دولت وی به راه افتاد، که مهمترین آنها جنبش سعید پیرانی (۱۹۲۵) رهبر عشایر کرد بود.

نورسی، از استانبول به وان رفت و به ارشاد، تبلیغ و تعلیم امور دینی مشغول شد. نورسی رویکرد غیر نظامی را در داخل می پسندی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.