پاورپوینت کامل تنها صداست که می‏ماند ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تنها صداست که می‏ماند ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تنها صداست که می‏ماند ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تنها صداست که می‏ماند ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

تحلیلی درباره رادیو و مخاطب شناسی سیاسی آن

برای پرداختن به این موضوع، بحث را با سؤالی در همین زمینه آغاز می کنم، و آن این است که آیا رادیو می تواند ما را به جامعه ای »تخیلی« پیوند دهد، به گونه ای که ما را از جغرافیای مکانی که در آن زندگی می کنیم، رهایمان ساخته و از تجربه مشترکی که زمانی به عنوان وجهه اصلی پخش برنامه های رادیویی مطرح بود و متحدمان می کرد، دور سازد؟ آیا رادیو در عصر جهانی شدن، پنجره بزرگ تری به روی جهانیان خواهد گشود و یا این که ما را در معرض دستاوردهای مبتذل چند شرکت زنجیره ای رسانه ای قرارخواهد داد؟

مخاطب شناسی رادیو

بیشتر ما علاقه داریم که در تنهایی و نه در گروه کوچک دوستان و فامیل، به رادیو گوش دهیم، لذا هرچند به تنهایی به رادیو گوش می دهیم، اما می دانیم، کسانی نیز هستند که در جایی دیگر و در همان زمان به همان کلمات یا موسیقی گوش می دهند. از آنجایی که این تجربه شنیداری زنده است، زودگذر و فانی نیز خواهد بود. بنابراین، تمرکز در لحظه را می طلبد.

خانم داگلاس بیان می دارد که ماهیت محوشوندگی تدریجی آنچه می شنویم و همزمانی این تجربه، ما را به یکدیگر پیوند می دهد، در نتیجه، رادیو از طریق ارتباطات بسیار ظریف، انسان های نا شناخته و متضاد را به یکدیگر پیوند می دهد و نه تنها از این راه توده ای از مخاطبان را پدید می آورد، بلکه مخاطبان به مفهوم یک اجتماع را شکل می دهد. این احساس اجتماعی شدن، بودن تنها از طریق برنامه هایی که صداهایی را از سراسر دنیا به ما انتقال می دهند، حادث نمی شود، بلکه این یک احساس مشترک است که ما آن را از طریق گوش دادن به یک رسانه پخش، کسب می کنیم. البته این احساس مشترک می تواند چندان واقعی هم نباشد؛ زیرا سایر شنوندگان نیز مانند مجریان برنامه برای ما قابل دیدن نیستند و شاید هم هرگز آنان را نبینیم و همیشه در حد تخیل و تصورمان باقی بمانند.(۱)

نوجوانان، رادیو را وسیله ای برای فرار از زندگی خانوادگی و رسیدن به خلوتی می دانند که برای لحظه ای معین از حرکت اجتماعی روانشناختی در نظر داشته اند.این دستاورد، بإ؛ مشاهدات بارنت و موریس، تطابق و هماهنگی داشته و در مورد همه ما مصداق پیدا می کند. تلویزیون »رسانه اجتماعی« است که باعث می شود اعضای خانواده اوقات فراغتشان را در کنار تلویزیون با یکدیگر تقسیم کنند. از طرف دیگر، رادیو یک رسانه ضداجتماعی است که به جای اجتماع افراد، آنها را از یکدیگر جدا می کند. در این دیدگاه، که گوش دادن به رادیو را در مقایسه با تماشای تلویزیون، امری فردی و ضداجتماعی می دانسته، دو نکته قابل توجه و مهم وجود دارد: نخست این که، به روش های متفاوت به کارگیری رسانه ها در خانه، و سپس به ابعاد اجتماعی گوش کردن به رادیو توجه دارد. بنابراین، در اینجا و در این صورت مسئله رقابت رسانه ها در خانه مطرح است؛ زیرا از همان سال هایی که بارنت و موریسون مشاهدات خود را انجام دادند، تعداد دستگاه های تلویزیون برای هر خانواده در سراسرجهان غرب افزایش یافت، به خصوص آن که نوجوانان می خواهند همانند دستگاه های رادیو یک دستگاه تلویزیون نیز در اتاق خواب خود داشته باشند. بنابراین، مصرف خانگی تلویزیون نیز مانند آنچه در مورد رادیو ادعا می شد، پیش از آن که باعث اجتماع اعضای خانواده باشد، سبب جدایی آنان شده است.در ضمن، نوجوانان به اندازه زمانی که به رادیو به عنوان عامل دوری از خانواده وابسته هستند، به تلویزیون وابستگی ندارند؛ زیرا ابزارهای بهتری؛ مانند پخش CD، بازی های کامپیوتری و دسترسی به اینترنت را در اختیار دارند. که این ابزارها بیش از رادیو از ویژگی ضد اجتماعی برخوردارند. بنابراین، حضور این ابزارها در خانواده سبب می شود تا نوجوانان حتی نسبت به آنچه رادیو ارائه می دهد، به دیده شک و تردید بنگرند.(۲)

ماهیت اجتماع گریزی رادیو، در واقع به معنای خطر ناچیز شمردن اشکال اجتماع پذیری رادیو است. آن گونه که بارنت و موریسون اظهار می دارند، تعریف رادیو به عنوان یک رسانه اجتماع گریز، چندان عادلانه نیست و علت این امر آن است که جدایی از دیگران سبب آسایش و همراهی با رادیو می شود و از بی حوصلگی جلوگیری کرده و انسان، آرامش خود را در تنهایی می یابد. بنابراین، بیشتر مردم به رادیو گوش نمی دهند که بخواهند از ارتباطات اجتماعی با دیگران فرار کنند، بلکه رادیو افراد دیگری را غیر از اعضای خانواده به آنان معرفی و آنها را اجتماعی ترمی کند. از این رو، کارکرد اجتماع پذیری رادیو برای افراد حداقل بر سه سطح استوار است:

۱. زمانی که به رادیو گوش می کنیم، افراد زیادی نیز هستند که همان برنامه را در همان زمان گوش می کنند، لذا ما عبارت داگلاس را به کار می بریم، که همه ما که شنونده رادیو هستیم، به کمک تارهای بسیار لطیفی که نامرئی است، به یک دیگر متصل می شویم و بخشی از جامعه شنوندگان رادیویی می شویم که به کمک یک تجربه همزمان در کنار هم گرد آمده ایم؛

۲. در بعد دوم، که جنبه اجتماع پذیری بیشتری وجود دارد، ما رادیو را در خانه به کار می بریم تا خلأ تنهایی مان را پر کند؛

۳. رادیو، علاوه بر آن که ما را به دیگر شنوندگان پیوند می دهد و فضای خانه مان را پر می کند، ما را به خود پخش کنندگان نیز نزدیک می کند، مجری برنامه رادیویی سعی می کند؛ زیرا تا به گونه ای صحبت کند که به نظر می رسد مخاطبش فرد است نه جمع.(۳)

چگونگی به کارگیری رسانه ها به فرهنگ ما بستگی دارد، به عنوان مثال، آنگاه که می خواهیم از زندگی روزمره فرار کنیم، تلویزیون تماشا می کنیم، ولی رادیو در واقع همراه همیشگی در زندگی روزمره است(کرایسل ۱۹۹۴).رادیو با برخی از فعالیت های روزمره؛ هم چون خواندن روزنامه، آماده شدن برای انجام کار، خوردن غذا، حمام رفتن و رفتن به رختخواب درهم آمیخته و آنگونه با زمان در می آمیزد که چندان مشکل ساز نمی شود. به عنوان مثال، آیا ما به این دلیل به برنامه رادیو گوش می دهیم که با زمان شام مصادف شده؟ یا این که شام را در زمانی آماده می کنیم که بتوانیم به برنامه های رادیو گوش دهیم؟

اسکنل می گوید: »برنامه ریزی زمانی برای پخش کنندگان از اهمیت خاصی برخوردار است، به همین دلیل باید پخش برنامه هایشان را با خواست مردم و زمان مورد نظر آنان تطبیق دهند. البته این یک واقعیت است که مفهوم زمان و زندگی روزمره تا حدودی از سوی رسانه ها شکل می گیرد. رادیو می تواند دید ما را نسبت به زمان های معینی از روز؛ مانند زمان بیدارشدن، دوش گرفتن، صبحانه خوردن و دیگر کارها تعیین گروه، یا تغییر دهد«.(۱۹۹۶) این توانایی رادیو نسبت به تلویزیون تا حدود زیادی به تغییر در برنامه ریزی زمانی رادیو بستگی دارد، که مورد اعتراض شنوندگان نیز قرار خواهد گرفت.(۴)

مردم با توجه به تأثیراتی که رسانه ها در تأمین نیازهای آنان دارند، تصمیم می گیرند که میان رسانه های مختلف کدام را انتخاب کنند و چه زمانی از آنها استفاده نمایند، زیرا رادیو به ندرت به عنوان سودمندترین رسانه در ذهن مردم جای می گیرد. امروزه مردم اخبار را از طریق تلویزیون می گیرند و اگر اطلاعات بیشتری خواسته باشند به روزنامه مراجعه می کنند، و اگر بخواهند از خبرها فرار کنند به سینما می روند یا به CD مورد علاقه خود گوش می دهند؛ اما آن گونه که بسیاری از نویسندگان نیز اشاره کرده اند، میزان به کارگیری روزانه رادیو به خاطر مسلم فرض کردن آن، پنهان مانده است؛ زیرا آن چه که مسلم است این است که ما رادیو را برای تأمین نیازهای چهارگانه ای که ذکر کردیم به کار می گیریم، آن هم در زمان ها و مقادیر گوناگون.(۵)

گیدنز، نظریه »ازخودبیگانگی« را به منظور دور ساختن خودش از آن، مطرح و تشریح کرد. وی این دیدگاه را می پذیرد که ارتباطات جهانی در زندگی پیشرفته امروز می تواند مانع از کنترل ما بر زندگی مان شود، اما در مقابل، وی اعتقاد دارد که در این راستا فرصت هایی برای مردم پیش می آید که از ارتباطات میان فردی برخوردار شوند تا کنترل مقتضی دیگری حاصل شود. به عبارت دیگر، مردم به هر اندازه که از ارتباطات محلی و بومی دور گردند، آن قدر از خود بیگانه نمی شوند که در یک ساختار شدید اجتماعی ناشی از ارتباطات جدید، درگیر شوند؛ زیرا روابطی که در سرتاسر جهان وجود دارد، برابر با روابطی است که در جوامع ماقبل مدرنیسم که از لحاظ جغرافیایی به یکدیگر نزدیک هستند وجود داشته است. آنچه روابط را حفظ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.