پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی; جریان‏ها و آسیب‏ها ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی; جریان‏ها و آسیب‏ها ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی; جریان‏ها و آسیب‏ها ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی; جریان‏ها و آسیب‏ها ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

تاریخ نگار و عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری

جریان ها و آسیب شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی محور بحث اصلی ماست. آیا می توان گفت که به تناسب تحولات عظیمِ انقلاب، روی تاریخ نگاری آن نیز کار شده است؟

واقعیت این است که نه، انجام نشده است!! انقلاب اسلامی، تعارض دو فرهنگ و دو نگرش بود. مردمِ جامعه ای که به لحاظِ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به شدت تحقیر و آسیب دیده بودند، علیه یک نظامِ سیاسی و امنیتی وابسته به غرب شوریدند، که این شورش با مقاومتِ طرفین روبرو شد و وقتی این حوادث فرو نشست، همه آمدند تا تجزیه و تحلیل کنند، که چه اتفاقی افتاده است.

آیا در این خصوص، می توان به تقسیم بندی گروه های تاریخ نگاری رسید؟

با مطالعات و تأملاتی که در این قضیه داشتم به نتایجی رسیدم و براساس آن گروه هایی که بعد از انقلاب اسلامی دست به تاریخ نگاری زده بودند را تقسیم بندی کردم، که به آنها اشاره می کنم:

اولین گروهی که در این ماجرا؛ یعنی پیروزی انقلاب اسلامی آسیب دیدند، پهلوی ها بودند. وقتی خاندان پهلوی سرنگون و در کشورهای خارجی دربه در شدند، باید به حامیان اصلی شان؛ یعنی آمریکایی ها و اروپایی ها، پاسخ می دادند. از این رو، اولین کتابِ تاریخ نگاری انقلاب اسلامی در این حوزه، کتابِ “پاسخ به تاریخ” محمدرضا شاه است، که متأسفانه ملّت ایران را چیزی به حساب نیاورد تا به آنها پاسخ بدهد، لذا کتابش را نخست به زبان انگلیسی در غرب منتشر کرد و به دنبال آن پهلوی ها و درباریان، آثار مختلفی راجع به انقلاب نوشتند.

نکته قابل توجه در مورد پهلوی ها این است که از منظر آنها آنچه در ایران به عنوان انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، یک فاجعه بود، نه یک انقلاب، لذا به دنبال دلیل و مقصر می گردند. مثلاً شاه می گوید: دشمنانِ خارجی سببِ وقوع انقلاب شدند. اشرف می گوید: آمریکایی ها سبب شدند. علی امینی می گوید: جبهه ملی و عدم همکاری آنها با من، باعث شد تا شاه به سمت دیکتاتوری رفته و باعث انقلاب شود. جهانگیر تفضّلی، فاسد بودن اطرافیان شاه را مقصر این فاجعه می داند. فریدون هویدا، فساد شخص شاه را عامل حادثه دانسته و در جمله معروفی می گوید: “شاه آن قدر عیب و ایراد داشت که نیاز به شناسایی عیب و ایراد جدید برای او نیست” و در این اواخر، افزایشِ قیمت نفت، حزب رستاخیز، خشونت ساواک و جشن های۲۵۰۰ ساله را به عنوان دلیل بیان کرده اند.

همه این منابع یک محور مشترک دارند و آن این است که، همه افراد مذکور خود را موجّه و منزه از وقایعی می دانند که در ایران اتفاق افتاد. بنابراین، من اسم این دوره از ادبیات پهلوی را “ادبیات تنزیهی” و یا “توجیهی” می گذارم، در حالی که ادبیاتِ تاریخ نگاری قبل از انقلاب “ادبیات تمجیدی” بود؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد، هر چه پهلوی ها راجع به خودشان می نوشتند، جز تمجید و ستایش چیز دیگری نبود، و لذا منابع مختلفی در این باب منتشر شده که عمدتاً در ستایش از پهلوی هاست، مثل کتاب “جلال و شکوه شهبانوی ایران” نوشته رسول پرویزی، که اگر همه این کتاب ها را بخوانید، گویی هیچ کدام مقصر نبوده اند و هر کدام به نوعی، منزه از حوادث در ایران هستند!

گروه دومی که در این تاریخ نگاری، دست به قلم بردند، سران دولت آمریکا بودند. لذا آمریکایی ها باید به این موضوع پاسخ بدهند، که چرا در زمانی که بیشترین احاطه را بر جامعه ایران داشتند، یکی از عظیم ترین پایگاه های اقتصادی و امنیتی خود را از دست دادند. بنده معتقدم، هر محقّق ایرانی که بخواهد در مورد تاریخِ ایران بنویسد، اگر به آثار آمریکایی ها، به خصوص سران آمریکا، توجه نکند، قطعاً نگاه ناقصی در این رابطه خواهد داشت؛ زیرا سطوح واقعی جنگ و درگیری در انقلابِ مردم ایران، بین رهبری انقلاب، شخصِ کارتر و تصمیمات کاخ سفید بوده است. بنابراین، بخشی از تاریخِ ما چیزهایی است که آمریکایی ها گفتند؛ چه خاطرات آنها، چه اسناد رسمی سفارت آمریکا و چه متونی که بعدها منتشر می شود.

گروه سومی که باید به آن توجه کنیم، آثار و نوشته های کسانی است که از پهلوی ها جدا شدند؛ یعنی زمانی در خدمت پهلوی ها بودند و بنا به دلایلی؛ مثل پیروزی انقلاب، منفعت خواهی، ترس، همراه شدن با حوادث و یا هر چیز دیگری و حتی ناسپاسی پهلوی ها از آنها، از پهلوی ها فاصله گرفته و شروع به نوشتنِ خاطرات خود کردند، لذا از مؤثرترینِ این مجموعه ها می توان به: “خاطرات ارتشبد حسین فردوست” یا کتابِ “خاطرات احمدعلی انصاری” و حتی “خاطرات ثریا اسفندیاری”، همسر شاه، در سال هایی که از شاه طلاق گرفت و یا نوشته های “پروین غفاری” اشاره کرد.

گروه دیگری که باید به عنوان یک جریان تاریخ نگاری در این دوره مورد توجه قرار گیرد و اصلاً نباید از آن غافل باشیم، مجموعه ای از نویسندگان دوره پهلوی هستند، که بعد از دهه ۷۰ شمسی و جنگ، شروع به نگارش کار تاریخی در ایران کردند. این نویسندگان با یک نگاه ژورنالیستی و یا داستان سرایی به نگارش تاریخ معاصر پرداخته و آثار این نویسندگان به طور کاملاً محسوسی، درصددِ تلطیف حکومت پهلوی است، لذا با خواندن این کتاب ها این احساس در افراد ایجاد می شود که اصلاً چرا در ایران انقلاب شد؟ شاه و سران پهلوی، آدم های خیلی بدی هم نبوده اند! لذا این مجموعه از آثار چند ویژگی خاص دارد: ویژگی اول، غیرمستند بودن آنهاست؛ ویژگی دوم، داستانی بودن است، که در داستانی بودن، به راحتی می توان چهره پهلوی ها را تلطیف کرد.

فکر نمی کنید که استفاده از فرم های داستانی در تاریخ نگاری از نقاطِ قوت این نوعِ خاص باشد؟

داستانی بودن تاریخ نگاری از این حیث جذب مخاطب می کند، نکته مثبتی است، ولی به خاطر این که هدفِ ویژه نویسنده را القا می کند و هدف نویسنده چیزی غیر از واقعیت است، نکته منفی ای است.

ویژگی سومی که این کتاب ها دارند، استفاده کامل از سیستم “چسب و قیچی” است. بنده بعضی از این کتاب ها را به طور مشخص بررسی کرده و دریافتم که نویسنده کاملاً ده پانزده کتاب دیگر را برداشته، بخش هایی را انتخاب کرده و یا بعضی ها را ترکیب کرده و در آخر هم همه چیز را به نام خود کرده است. البته این ها از یک سری تصاویر خاص نیز استفاده می کنند و به تجاری بودنِ کار هم توجه ویژه دارند. لذا در حال حاضر بخش اعظمی از ذهنیتِ تاریخی عوام در خصوص انقلاب اسلامی، توسط این دسته از نویسندگان شکل می گیرد، که در رأس آنها “مسعود بهنود” است، که آثارش سرسلسله این مجموعه است. جریانِ ادبیات تاریخی تجاری که من اسم آن را “مبتذل نویسی” تاریخ معاصر ایران گذاشته ام به لحاظ تاریخی، منابع معتبری نیست، اما بی شک، تأثیرگذار است.

در بین همان مورخینی که نام می برید، کسانی هم وجود دارند که تفکرات چپ دارند و در دوران طاغوت، به گونه ای خودشان را مخالف حکومت می دیدند، اینها چرا به این سمت رفته اند؟

چپ ها در دوره پهلوی چند طیف هستند، که البته چپ های متصل شده به پهلوی و ساواک هم وجود دارند، اما واقعیت این است که بخشِ اعظمی از حکومتِ پهلوی را چپ ها اداره کردند. کسانی که با خاندان پهلوی دوستی داشتند، کار جدیدی تحت عنوان خاطره نویسی برای آدم هاست شروع کردند؛ یعنی افراد، خودشان حرف نمی زنند، بلکه برای آنها خاطره می نویسند.

خاطرات شعبان جعفری چه طور؟ این کتاب هم در همین مجموعه جای می گیرد؟

این کتاب و مانند آن طیف دیگری هستند که باید در جریانِ تاریخ نگاری یهودیان در ایران بررسی شوند، که پشت سرِ آن آژانس یهود است. به عنوان مثال، کتابِ خاطرات “دخترم فرح”، اصلاً این خانم سواد نداشت، که خاطراتش را به انگلیسی بگوید و به فارسی ترجمه شود. جالب این که، در این کتاب دلایلی که برای سقوطِ رژیم پهلوی می آورد، آن قدر متناقض است که حدّ و حصر ندارد و لذا نشان می دهد که حتی نویسندگان آن، وقت نکرده اند تا مطالب را با هم چک کرده و کنار هم قرار دهند. اما بعد از این چهار جریان، ما شاهدِ سه جریان مخالف رژیم پهلوی؛ یعنی اسلام گراها، ملّی گراها و چپ گراها هستیم.

سهم نیروهای مخالفِ رژیم پهلوی در جریان تاریخ نگاری چه بود؟

اولین جریانی که به عنوان جریان مخالف رژیم پهلوی شناخته می شود، جریانِ اسلام گراهاست؛ کسانی که با اعتقاد به رهایی ایران از قید استبداد و استعمارِ خارجی، به واسطه بهره مندی از اندیشه اسلامی و بازگشت به اسلام در سایه رهبری روحانیت و امام خمینی(ره) و بر اساس آرمان های اسلامی، واردِ میدان مبارزه با رژیم پهلوی شدند و این مبارزه را به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعی دیدند و حاکمیتِ پهلوی ها را برآیند اراده سکولارها و فراماسون ها و در واقع، تلفیقی از حاکمیت سکولارهای فراماسون، وابستگان به کشورهای غربی، یهودیان و بهائیان در ایران می دیدند. پیشتاز این جریان حجت الاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی با کتاب “بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی(ره)” است. به دنبال ایشان، طیف های مختلفِ تاریخ نگاری، با گرایش اسلامی را می بینیم؛ کسانی که راجع به فدائیان اسلام، پانزده خرداد، انقلاب اسلامی و جریان های مختلف، چه در حوزه هنری، چه در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ ایران، مؤسّسه مطالعات تاریخ معاصر، مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، دفتر پژوهش های کیهان و افراد مستقل کار کردند و یا آنچه که در تلویزیون جمهوری اسلامی گفته شده است. این گروهِ اسلام گرا، دارای یک نگرش کلّی است، که توجه ویژه ای به حضرت امام(ره) و اسلام دارد و اتفاقاً به ایرانی بودن هم بیشتر از بقیه موارد توجه دارد.

بعد از این طیف، شاهد تاریخ نگاری ملّی گراها هستیم. این دسته از نویسندگان، بر محوریت نقشِ دکتر مصدق در تاریخ معاصر ایران و ریشه داشتن انقلاب اسلامی در تحولات ملی شدن نهضت صنعت نفت و نهضت مقاومت ملی تأکید دارند؛ یعنی تاریخ ایران را برآیند تحولات نیروهای ملّی گرا در ایران می دانند. از نمونه های برجسته آن، “تاریخ معاصر ایران” نوشته سرهنگ نجاتی است، که در واقع، تاریخِ تحولات نهضت آزادی و نهضت مقاومت ملی است که به جریان انقلاب اسلامی منتهی می شود. یا کتاب های ابراهیم یزدی، مهندس بازرگان، عزت الله سحابی و…. که این دسته به شدت نسبت به مرحوم مصدق تعصب دارند و نسبت به تصمیمات ایشان به دیده مثبت نگاه می کنند و اتفاقاً هیچ یک از مخالفان او را هم تحمل نمی کنند و حتی نظرات مخالفان را نمی بینند. حتی جال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.