پاورپوینت کامل مدرنیسم و قداست‏زدایی از معصومیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدرنیسم و قداست‏زدایی از معصومیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرنیسم و قداست‏زدایی از معصومیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرنیسم و قداست‏زدایی از معصومیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

آیا تصویر متحرک سینمایی، و ایفای نقش معصومان از سوی بازیگران و نمایش انسان های مقدس و معصوم، راهی برای نشر حقایق دین و گسترش حقیقت آنان، و نفوذ، تبلیغ و توسعه معرفت الهی است یا در نهایت به نوعی عادی سازی قداست منتهی می شود؟

پیش از شروع بحث و استدلال، آشکارا اعلام می کنم که من مخالف نمایش چهره معصومان(ع) در سینما و تلویزیون هستم، مخالفت نیز بر استدلال عقلی و نیز شناخت علمی »تصویر« استوار است. البته هنر امروزی در جامعه اسلامی، همواره درگیر نمایش یا عدم نمایش معصومان بوده است، زیرا در دوران مدرن، تصویر نقشی محوری در هنر تکنولوژیک یافته است که هنر اصلی دوران معاصر به حساب می آید و اندیشیدن و تأمل درباره سود و زیان، یا مهم تر از آن حرمت یا عدم حرمت نمایش جعلی چهره معصوم(ع) از این منظر اهمیت می یابد.

پرسش درباره نمایش »شمایل« معصومان در سینما، پرسشی ریشه دار است که به مجموعه ای از حقایق گوناگون فلسفی و روانشناسانه وابسته است. در سال های اخیر چند مقاله درباره علل حقیقی، حجت های عقلی و ساختار روحی و روانی و عاطفی دوستداران اهل بیت که به ضرورت ممانعت از نمایش چهره معصومان (ع) و تالی تلو آنان نظیر حضرت زینب(س)، حضرت ابوالفضل(س) و حضرت خدیجه(س) حکم می کند، منتشر ساخته ام و دلایل و استدلال هایم را در آنها ذکر کرده ام.

بحث شمایل شکنی در دین حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی، و حضرت محمد(ص) از دیدگاه های متعدد می تواند مطرح شود. شرح ریشه تاریخی و رخدادهایی که طی سه هزار سال پابرجا مانده اند، گفت وگوی فلسفی درباره علل حرمت نشان دادن سیمای این اولیای خاص خدا، بحث دینی در خصوص علل تحریم شمایل نگاری و نقش آفرینی در قالب آنان به وسیله بازیگران، گفت وگوی روان کاوانه درباره اثرات این نمایش ها و بالاخره بحث درباره روش مدرنیت، در قداست زدایی و عادی سازی اومانیستی، مطالعات فرهنگی و مردم شناختی و جامعه شناختی، هریک جداگانه در این زمینه راهی به درک موضوع بگشایند. در این نوشته دوست دارم کنجکاوی هایی از منظر روان شناسی تصویر سینمایی، درباره شمایل پردازی را ارائه و شکل دهم تا زمینه ای برای تفکر جدی تر برای تعیین تکلیف ها و شمایل مقدسان برگزیده خداوند فراهم آورد.

× × ×

ظاهراً مسیحیت کلیسایی، کانون، سرچشمه، ریشه و زمینه شمایل پردازی از معصومان(ع)، انبیا و برگزیدگان خداست. اما اگر دقت بیشتری به خرج دهیم، پیش از کلیسا، روایات انسان های نامعصوم و حواریون حضرت عیسی بن مریم(ع) که به متون مقدس و در واقع به کتاب مقدس مسیحیان بدل شده، می تواند منبع رواج عدم حرمت شمایل پردازی از پیامبران الهی به شمار آید.

در حالی که در فهمی فلسفی، حضرت عیسی(ع) خود عرصه بزرگ اهمیت یافتن هنرهای تجسمی در مسیحیت می تواند شمرده شود؛ چرا؟

حتی ما مسلمانان به تصریح کلام الهی قرآن مجید، باور داریم که حضرت عیسی بن مریم(ع) بدون پدر و با نفخه الهی در زهدان حضرت مریم(ع) جای گرفت. این کنش مستقیم و معجزه آسا و خارق العاده هستی یابی و صورت پذیری، خارج از قواعد رایج طبیعت، می تواند سرچشمه علاقه عالم مسیحیت به صورت گری و منشاء روانی تجسم بخشی و رشد هنرهای تجسمی به حساب آید. بدیهی است مسلمانان براساس اعتقادات و تصریح کلام وحیانی خداوند، مخالف شدید تثلیث اند و به صراحت نسبت فرزندی حضرت مسیح با خداوند را، نه باور دارند؛ نه معقول می دانند و نه معنادار می شمرند؛ اما می توان ضمن ردّ این مفهوم اعتقادی مسیحیت کلیسایی، در ذهن شناسی مؤمنان به انجیل ها و مردم، کاملاً درک کرد که آنان با ارتکاب خطا در معنای فهم ظاهر شدن روح الامین به حضرت مریم(س)، و نسبت فرزندی خدا به عیسی بن مریم(ع)، چگونه به نقاشی به مثابه یک هنر مقدس علاقه مند شده و تصویر کردن مداوم صورت انبیاء و اولیاء و فیگورهای گوناگون بر در و دیوار کلیساها، امر شبیه سازی را در فرهنگ شان جا انداخته است.

جدا از تفسیر نادرست، تولد عیسی بن مریم(ع)، و درک غلط از امر تجسم روح الهی و نقش آن در توسعه هنرهای تجسمی، ریشه یونانی و رومی فرهنگی کفرآمیز پیش از مسیحیت و تجسم خدایان و مجسمه های یونانی و رومی و وجه اومانیستی هنر یونانی و رومی، و نقش زیبایی بدن و کالبد و تأثیر آن بر هنر مسیحی را نباید از نظر دور داشت.

دنبال کردن هنر مسیحی در گذر زمان، بیش از پیش نشان تأثیر سنت های جاهلی بر نمایش حضرت عیسی در نقاشی، تئاتر و سینمای غرب است.

× × ×

باید دانست که پیکرتراشی و نقاشی فیگوراتیو، چه در خاور نزدیک کهن، در اکد، بابل و آشور، و چه در پادشاهی مصری کهن و دوران فراعنه و چه در هنر اژه ای، هنر مینوسی و هنر سیکلادی و نیز هنر یونان باستان و هنر رومی، بی تردید با عناصر صوری تفکر غیرتوحیدی، خدایان، خرافه های مذاهب غیرالهی و بت پرستی جاهلی پیوندی انکارناپذیر داشته است، هرچند خواهیم دید که مخالفت با ایفای نقش معصومان پیامبران، امروز اساساً بر پایه استدلال عمیق وجودشناسی و معرفت النفسی و خسارات روان شناختی این نمایش بستگی دارد و مقتضیات زمان و مکان معاصر را در نظر می گیرد و تنها به مباحث بت پرستی عهد باستان و دوران جاهلی کهن متکی نیست، بلکه بر حقیقت شکنی و قداست زدایی جاهلیت مدرن و مهم تر از آن، اثرات ناخودآگاه شمایل پردازی و نمایش جعلی معصومان(ع) استوار است و کاملاً از استدلال عقلی عمیق و معاصری برخوردار است.

گارونر آشکارا می گوید: سبکی که مسیحیت پیشین می نامیم، می توانیم بی آنکه خطایی مرتکب شده باشیم، سبک رومی پسین یا آن چنان که در عرف تاریخ هنر رایج است، سبک باستانی پسین بنامیم. آثار دوره مسیحیت را تنها از روی موضوع آنها می توانیم از آثار متعلق به دوره رواج دین روم تشخیص دهیم؛ نه از روی سبک آنها.

مضمون و سبک وسیله بیان خود را می یابند. مضمون دین مسیحی، (پس از مسیح) در طی چندین سده شکل گرفت و تا مدتی طولانی حتی در شیوه درست شبیه سازی از پیکر و چهره بنیان گذار مسیحیت، بحث و تردید بود. وقتی مسیحیت دین رسمی گردید، مقام عیسی مسیح نیز دگرگون شد. در آثار اولیه، او را در هیئت آموزگار و فیلسوف مجسم کرده اند و در آثار بعدی، حالتی امپراتور گونه همچون فرمانروای آسمان و زمین به چهره می گیرد. پس از آن که برخی مسایل مشاجره آفرین دینی به ماهیت عیسی مسیح حل شدند، فرمول کم و بیش ثابتی برای تجسم آن حضرت به دست آمد.

در اذهان مسیحیان ساده اندیشی که تازه به مسیحیت گرویده بودند، به سادگی می شد عیسی مسیح را با خدایان آشنای حوزه دریای مدیترانه، به خصوص همپوس (آپولون) خدای آفتاب یا صورت رومی شده شرقی اش آفتاب شکست ناپذیر، یکی گرفت. در موزاییک طاقی، متعلق به اواخر قرن سوم از یک آرامگاه کوچک مسیحی در گورستانی متعلق به پیروان دین روم که در حفاری های ۱۹۴۹ – ۱۹۴۰ در زیر کلیسای سان پیترو در رم به دست آمده، عیسی در هیئت آپولون دیده می شود که اسب های گردونه آفتاب را در آسمان ها به تاخت می برد«.

باید دانست که در میان اولیا و عالمان مسیحی به ویژه پس از اسلام، جریان شمایل شکنی نفوذ یافت و به جنبشی بزرگ بدل شد و این گرایش از مدت ها پیش به آرامی ظاهر شده بود.

در حالی که پیکرتراشی ساختمانی در سده چهارم آغاز می شود و تا سده دوازدهم، دیگر مقام پیشینش را در تاریخ هنر به دست نمی آورد. مسیحیان به پیکره آزاد ایستاده بدگمان بودند و آن را به خدایان دروغین پیروان دین مردم نسبت می دادند. ژوستین شهید واعظ کلیسایی سده دوم، با توجه به حکم اول در باب اخطار برای پرهیز از ساختن تندیس های کنده کاری شده در کتاب مدافعات خود، رومیان را به پرستیدن تندیس ها به جای خدایان متهم می کند؛ لیکن تجربه یونانی – رومی همچنان بخش زنده ای از ذهنیت مدیترانه ای به شمار می رفت و دست کم در دنیای غرب، نهی سامی نصب تندیس در مکان های مقدس، نمی توانست پذیرفته شود. استدلال آبای کلیسای کهن – استفاده از عکس و تندیس، در صورتی مجاز است که اسرار و داستان های دین جدید را به بی سوادان بیاموزد – بعدها با این استدلال دینی تکمیل شد که چون مسیح نیز گوشت و خونی چون ما دارد و در میان ما زندگی می کند، طبیعتی انسانی و شباهتی انسانی دارد که می تواند، با استفاده از هنر، شبیه سازی کرد«.

با جزییات فراوان می توان نشان داد که شمایل پردازی معصومان در مسیحیت تا چه اندازه ریشه یونانی و رومی داشته و تا چه اندازه ادامه هنر غیرتوحیدی بوده و چقدر در بی خبری کامل از حکمت منع تصویرسازی جعلی از معصومان شکل گرفته و به دوران مدرن سرایت کرده است. دوران مدرن به صورت کلی عصر قداست زدایی است. نگرش اومانیستی اساساً به مفاهیم مقدس جهان غیب اعتقادی ندارد و برای او یک بازیگر، همان گونه که می تواند نقش یک جانی، مرد عاشق پیشه، پزشک و هر انسان غیرمعصوم را ایفا کند، به همان اندازه می تواند با یک پیامبر همذات پنداری کند؛ اما نگرش باورمند به جهان غیب و روح، چنین اعتقادی ندارد.

× × ×

پس باید پذیرفت که تأثیر فرهنگ یونانی و رومی بر مسیحیتی که با قدرت گره خورد. در شمایل کشی و پذیرش تجسم پیامبران معصوم الهی و صورتگری و رواج مقدسان دینی، نقش بسیار مهمی در نقاشی و تصویرپردازی مذهبی در عالم مسیحیت ایفا کرده است. چیزی که در این نوشته مورد توجه است فعلاً نه داوری درباره صحت و سقم روش نقاشی مسیحی و تصویرگری و شبیه سازی کلیسایی، بلکه شناخت عوامل رومی و تاریخی و اعتقادی در پرورش هنر نقاشی – و سپس تطابق آن با تصویر سینمایی و مقبول بودن شبیه سازی، از معصومان الهی در فیلم و اجازه بازی نقش آنان در سینمای غرب است. قرآن کریم در آیه ۴۵ سوره آل عمران، عیسی (ع) را کلمه خداوند می نامد. سوء تفاهم درباره مفهوم کلمه الله موجب شد که مسیحیان به ایده تجسد خدا در انسان قائل شوند. باید گفت این ایده اشتباه بود که راه و مجوز صورت گری و شبیه سازی های بعدی را هموار کرده و با اومانیسم کلیسایی و مدرنیسم، هردو سازگاری یافته است.

آنچه از حقیقت الهی برخوردار است، این است:

»اذ قالت الملائکه یمریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.