پاورپوینت کامل گسترش جنبشهای اسلامی و استبداد خاورمیانهای ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گسترش جنبشهای اسلامی و استبداد خاورمیانهای ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گسترش جنبشهای اسلامی و استبداد خاورمیانهای ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گسترش جنبشهای اسلامی و استبداد خاورمیانهای ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اشاره:
جنبش های اسلامی، در واکنش به استعمار دول اروپایی و در رویارویی با آنها شکل گرفتند و در طول حیات خود، مراحل مختلفی را تجربه کردند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جنبش های اسلامی به سمت مبارزه با استبداد داخلی و حکومت های وابسته به غرب، مرحله جدیدی از حیات سیاسی خود را پشت سر می گذارند. جنبش های اسلامی در جوامعی که امکان مشارکت سیاسی وجود داشت، با درک شرایط زمان به قاعده بازی سیاسی و شرکت در انتخابات تن دادند؛ در حال حاضر با توجه به اینکه ایالات متحده پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، به دنبال بسط هژمونی جهانی خود است و خاورمیانه نیز یکی از مناطق محوری و مهم در این راستاست، جنبش های اسلامی از چالش های مهم ایالات متحده در راستای تحقق این هدف است.
مقدمه
دهه هشتاد میلادی را می توان، دوران اوج گرفتن »اسلام گرایی« در جهان اسلامی نامید. در این دهه، گروه های معتقد به اسلام سیاسی، اقدامات زیادی را به منظور براندازی حکومت های موجود در کشورشان و برپایی حکومت اسلامی به انجام رساندند، بسیاری کشورهای اسلامی، شاهد ظهور چنین گروه هایی بودند؛ گروه هایی چون »اخوان المسلمین در سوریه، التکفیر و الهجره در مصر، راشد الغنوشی در تونس، جبهه نجات اسلامی در الجزایر، حسن ترابی در سودان والجحیهان در عربستان سعودی« نمونه هایی از آن است.(۱)
شکل گیری این جنبش ها را ناشی از استعماری خارجی و پس از آن استبداد داخلی می دانند، چنان که پس از مبارزه با نیروهای خارج، به دلیل حکومت های استبدادی و در پیش گرفتن رویه ای غیر همگون با ارزش های اسلامی، این جنبش ها شکل گرفتند و پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز موجب تقویت انگیزه جنبش های اسلامی گردید.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، غربی ها به موج اسلامی گرایی توجه و التفات یافتند و پس از ۱۱ سپتامبر، به عنوان ایدئولوژی دشمن که گسترش آن تهدیدی برای لیبرال و دموکراسی و منافع غرب است؛ موجب گردید، با اسلام به عنوان تنها ایدئولوژی رقیب به مبارزه بر خیزند؛ از این رو منطقه خاورمیانه، به عنوان مرکز جریان اسلام گرایی از اهمیت فزاینده ای برخوردار گردید؛ به ویژه اینکه ایالات متحده به دنبال تبیین نظام بین الملل و بسط هژمونی خود است و برای این منظور باید تکلیف خاورمیانه را در رقابت با سایر قدرت ها مشخص سازد. جنبش های اسلامی در خاورمیانه، به عنوان یک بازیگر داخلی و منطقه ای مطرح اند که آگاهی از تأثیر اقدامات آنها بر نظام سیاسی خاورمیانه می تواند، به درک بهتر شرایط این منطقه کمک نماید.
تعریف جنبش های اسلامی
حرکت های اصلاح طلب مردمی و سازمان یافته که خواهان تغییر وضع موجود، به وضعی مطلوب، مطابق با احکام و دستورات اسلام، در ابعاد مختلف فکری اعتقادی و سیاسی اجتماعی، از طریق شیوه های مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز در جوامع اسلامی هستند، قابل ذکر است که اراده و اعمال چنین اصلاحی، متضمن برخوردهای مختلفی میان مسلمانان اصلاح طلب و سایرین، در اشکال مختلف دولتی و غیر دولتی، در حوزه های ملی و فرا ملی است.
تاریخچه شکل گیری جنبش های اسلامی
شروع شکل گیری جنبش های اسلامی، با آغاز استعمارگری اروپا و رقابت قدرت های اروپایی در کسب مستعمرات همزمان است و به نوعی می توان آن را پاسخی به استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اروپا دانست. استاد شهید مطهری در کتاب نهضت های اسلامی در صد سال اخیر در این خصوص می نویسد: از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم مسیحی به بعد، یک جنبش اصلاحی در جهان اسلام آغاز شده است. این جنبش شامل ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال آفریقا، ترکیه، افغانستان و هندوستان می شود. در این کشورها کم و بیش مدعیان اصلاح پیدا شده و اندیشه های اصلاحی عرضه کرده اند. این جنبش ها به دنبال رکودی چند قرنی شکل گرفت و تا اندازه ای عکس العمل هجوم استعمار سیاسی در جهان اسلام به شمار می رود.(۲)
برخی دیگر صاحب نظران، حمله ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ م، یعنی در آستانه ورود به قرن نوزدهم را به عنوان منطقه آغازین رویا رویی جدید مسلمانان و غرب پس از جنگ های صلیبی و تحولات عمیق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در کشورهای غربی می دانند که در پیدایش نهضت های اسلامی معاصر تأثیر به سزایی داشته است.(۳)
در واقع حرکت اسلامی معاصر، پاسخی به استعمار غرب و استیلای همه جانبه بیگانگان بر امور مسلمانان بود؛ به سخن دیگر، عامل بیرونی در پیدایش نهضت های اسلامی و بیداری مسلمانان، به دنبال تحولاتی که در غرب تحت عنوان رنسانس انقلاب های سیاسی و اجتماعی و انقلاب صنعتی رخ داد و صورت گرفت؛ هر چند که برای دفاع از یک یا چند کشور اسلامی بود. جنبش سندسی در سال ۱۸۳۷ م به عنوان نمونه ای از چنین نهضت هایی، در واکنش نسبت به هجوم استعمار غربی شکل گرفت و از توان بالای سیاسی – نظامی برخوردار بود و پیش از یک قرن، در مقابل انگلستان، فرانسه و ایتالیا با رهبران بزرگش، چون عمر مختار به مبارزه پرداخت. همچنین می توان به جنبش مسلمانان سودان در سال ۱۸۸۱م اشاره کرد که با رهبری مهدی سودانی، به مقابله با فزون خواهی های انگلستان در مصر و سودان پرداختند و در آغاز قرن بیستم نیز در ایران چنین حرکت هایی از سوی علی دلواری، میرزا کوچک خان و… در ابعاد محدودتری اتفاق افتاد.
خلاصه این که نهضت های اسلامی در مقابله با نظام استعماری به وجود آمد و این چنین در نظام جهانی آن دوره، به عنوان یک مانع بزرگ در تحقق برنامه ها و اهداف استعمار در مناطق مسلمان نشین عمل کرد و از همان آغاز مهم ترین نقش خود را با حضور در نظام جهانی و جهاد مسلحانه بروز داد.
همین امر موجب رقابت ها، اتحادها، جنگ ها و تحولات مختلف دیگری در میان بازیگران بزرگ آن زمان گردید و بدین ترتیب، می توان ادعا کرد که شرایط سیاسی محیط بین المللی قرن نوزدهم، بازیگر رقیب نظم موجود خود را به وجود آورد که در اواخر قرن بیستم این بازیگر یا بازیگران، به عنوان بزرگ ترین تهدید تمدن غرب به شمار می روند.
اهداف مشترک جنبش های اسلامی
جنبش های اسلام گرا اگر چه دارای اختلافات زیادی در روش ها و برنامه های کاری خود هستند که ناشی از وجود تفاوت در مذهب، اهداف، منافع، محیط تاریخی و جغرافیایی است؛ اما دارای اهداف کلی و مشترکی هستند که می توان آنها را به شرح ذیل بیان کرد:
۱. جنبش های اسلامی، اسلام را کامل ترین راه زندگی دانسته، در پی احیا، گسترش و پیاده ساختن دستورات اسلامی در عرصه زندگی مسلمانان و حتی غیر مسلمانان هستند.
۲. جنبش های اسلامی، تحقق عملی اسلام در متن زندگی مردمی و اجتماعی مسلمانان را در گرو به دست گرفتن قدرت سیاسی تشکیل حکومت اسلامی و زدودن مظاهر جهل، ظلم، شرک و کفر از زندگی آنها می دانند.
۳. جنبش های اسلامی، غرب گرایی را امری مطرود دانسته، پذیرش بی چون و چرایی دنیای غرب، با مدل های غیر مذهبی را عامل بیماری های سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی جوامع مسلمان می دانند.
۴. جنبش های اسلامی، سعادت بشر و تضمین موفقیت و قدرتمندی مسلمانان را در بازگشت به اسلام می دانند که در مقابل کاپیتالیسم و مارکسیسم قرار دارد و نظامی الهی است.
۵. جهاد، انقلاب و شهادت وظیفه ای همگانی برای مسلمانان در مقابل همه دشمنان اسلام است که در باز گرداندن و اقتدار مسلمانان و رفع سلطه و ظلم داخلی و خارجی از جوامع اسلامی تأثیر به سزایی دارد. لازم به ذکر است که فرقه انگلیسی وهابیت و فرزندان خائن به اسلام آن، یعنی القاعده در عراق و افغانستان، همسان وشاید بیش از ایستادگی در مقابل امریکا به مبارزه با شیعیان می پردازند که عامل جلوگیری از وحدت مسلمانان است.
۶. نظام حاکم بر دنیا نظامی ظالمانه بوده، نهضت های اسلامی بر این باورند که وضعیت امروز جهان به یک بازنگری و ارزیابی منطقی نیاز دارد. قرن بیستم شاهد کشمکش های نظامی گوناگون برای سلطه بر جهان و علیه یکی بر دیگری بوده، ایدئولوژی های این نظام ها، انسان را به سمت زندگی جنگل سوق داده است. در نتیجه بازگشت به دوران جاهلیت، با بهره گیری از ابزارهایی پیشرفته آغاز شده و اکنون (منطق جنگل) بر جهان حاکم است.(۴)
۷. جنبش های اسلامی در سطوح ملی،خواستار عدالت اقتصادی، رفاه عمومی، مشارکت سیاسی، حکومت مردمی و بر چیده شدن مظاهر فساد و فحشا از جوامع خود بوده اند و در این راستا، با حکومت های مستبد و نامشروع و حامیان خارجی آنها به مبارزه پرداخته اند.
۸. امریکا و اسرائیل از دیدگاه مسلمانان و جنبش های اسلامی، بزرگ ترین دشمنان جوامع اسلامی به شمار می روند و در این راستا، بیشترین رویارویی های نهضت های اسلامی با آنها صورت گرفته است.
۹. جنبش های اسلامی، شیوه های مسالمت آمیز مبارزاتی در داخل و خارج از جوامع اسلامی را ترجیح می دهند؛ ولی به دلیل برداشت های امنیتی و تهدیدآمیز از جنبش ها، از سوی قدرت های بزرگ و تمسک آنها به سرکوب جنبش های اسلامی، به منظور جلوگیری از تکرار تجربه انقلاب اسلامی ایران، لاجرم آنها را به سوی روش های غیر مسالمت آمیز سوق داده است.
۱۰. به طور کلی نهضت های اسلامی شامل سازمان ها و گروه های متفاوتی در کشورهای اسلامی و غیراسلامی می گردند که ارتباط سازمان یافته تنگاتنگی با یکدیگر ندارند؛ هر چند ممکن است بعضی آنها روابط و مراوداتی با یکدیگر داشته باشند؛ ولی این چنین نیست که کمینترن جهانی اسلام را تشکیل داده باشند. از طرفی روح واحد بیداری اسلامی احیای اسلام و رستاخیز اسلامی را در همه آنها می توان یافت.
تأثیر جنبش های اسلامی بر نظام سیاسی خاورمیانه
تأثیر گسترش جنبش های اسلامی بر نظام سیاسی خاورمیانه را می توان در دو سطح داخلی و منطقه ای ارزیابی کرد که در آغاز به تأثیرات جنبش های اسلامی بر ساختار سیاسی داخلی کشورهای خاورمیانه می پردازیم و در ادامه، تأثیرات جنبش های اسلامی در سطح منطقه ای ارزیابی و تحلیل می شود:
الف. تأثیر جنبش های اسلامی بر سیاست داخلی کشورها
نهضت های اسلامی با توجه به اهداف اصلاحی، انقلابی و مشارکتی و همچنین اندازه سازمان در عرصه های داخلی و خارجی، از شیوه ها و ابزارهای مختلف سیاسی بهره می جویند. در این راستا، بهره برداری از روش های دموکراتیک کسب قدرت سیاسی و پس زدن حکومت های عمدتا سلطنتی و استبدادی همه حکومت هایی را که خود به بهانه توسعه اصول دموکراتیک و حقوق بشر، به تأمین منافع می پردازند، به چالش کشیده است. عده ای از استراتژیست ها معتقدند که در صورت برگزاری انتخابات به صورت صحیح و آزاد، بی تردید در بسیاری کشورهای مسلمان نیروهای اسلامگرا قدرت سیاسی را به دست خواهند گرفت.(۵) تجربه انتخابات در عراق نیز گویای چنین واقعیتی است؛ در حالی که گروه مورد حمایت و مطلوب ایالات متحده، شیعیان سکولار به رهبری ایاد علاوی بود، اتحاد عراق یکپارچه با محوریت شیعیان اسلامگرا توانست، به پیروزی در انتخابات دست یابد. همچنین انجام اصلاحات از بالا به پایین در کویت و عربستان نیز مؤید این امر است و این نتیجه موجب شد تا امریکایی ها در تلاش برای تحقق خاورمیانه بزرگ، تغییر روش بدهند و با آموزش های سیاسی اجتماعی و اقدامات فرهنگی به گسترش لیبرالیسم و سکولاریسم در منطقه بپردازند؛ افزون بر این، نهضت های اسلامی در تغییر سیاست ها و رفتارهای حکومت های ملی تأثیر به سزایی داشته اند که تهدید سیاسی دولت های وابسته و نیز منافع قدرت های بزرگ، به ویژه ایالت متحده و تجهیز افکار عمومی مسلمانان علیه حضور بیگانگان در مناطق اسلامی را می توان از جمله تأثیرات جنبش های اسلامی در بعد سیاسی دانست.
از دیگر تأثیرات مهم جنبش های اسلامی در ساختار داخلی کشورهای خاورمیانه می توان، کار ویژه اصلاح سیاسی – اجتماعی دانست که در دهه های اخیر، چالشی همه جانبه در راستای ساماندهی به امر حکومت و مملکت داری، از طریق فشار و تأثیر بر تصمیمات سیاسی زمامداران مشارکت سیاسی، به منظور کسب مناصب حکومتی و سیاسی، تلاش در جهت تغییر مسالمت آمیز یا قهرآمیز حکومت و نظام سیاسی موجود در کشورهای خاورمیانه دانست که البته تحقق تغییر، تاکنون به دلیل وجود برخی ضعف ها در جنبش ها و ساختار بسته حکومتی کشورهای خاورمیانه امکان پذیر نبوده است.
این اصلاح از نظریه های مختلف در فقه سیاسی آغاز و در میادین عملی عرضه سیاست تبلور می یابد. سه جریان و نهضت مهم اسلامگرای معاصر، یعنی جنبش اخوان المسلمین به رهبری حسن البنا، جماعت اسلامی به رهبری ابو الاعلی مودودی و نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، در رأس این اصلاح خواهی سیاسی قرار داشته اند که دیگر گروه ها نیز به گونه ای دنباله رو و پیرو یکی از این سه نهضت بزرگ بوده و هستند. مهم ترین نکته اشتراک در میان این نهضت ها، با وجود تفاوت های جغرافیایی فرهنگی و مذهبی میان آنها کوشش برای ایجاد حکومت اسلامی و تحقق احکام اسلامی است.(۶)
اراده و خواست جنبش های اسلامی برای تشکیل حکومت اسلامی، غالباً با بهره گیری از دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع معاصر و مبتنی بر پایه ها و چارچوب های اسلامی همراه بوده و الگو و مدل حکومتی ارائه شده از سوی آنها، حکومت های مردمی نظام های جمهوری و دموکراتیک و مبتنی بر اهداف عدالت خواهانه اجتماعی و اقتصادی است؛ با اینکه در عرف این گرایش که اسلام و اسلام گرایان ضد جریان نو سازی اند، غلبه دارد، واقعیت موجود در کشورهای اسلامی نوید بخش این نکته است که جنبش های اسلامی، به دنبال نظام های سیاسی مردم گرا هستند و در واقع از نظام های سلطنتی و استبدادی موجود در جوامع خودخواهان فضای باز سیاسی برای مشارکت در قدرت و کسب آن به صورت مسالمت آمیز هستند و طی چند ساله اخیر آنچه در تونس، اردن، ترکیه، عراق، لبنان و پیروزی حماس در انتخابات رخ داد، نوید این ادعاست که اگر چه تاکنون از اسلام تعابیر وتفاسیر گوناگونی برای دفاع از دموکراسی، دیکتاتوری، جمهوری خواهی یا سلطنت طلبی شده است، تعابیر و تلقی های مسلمانان، به ویژه اهل سنت از دموکراسی، بر مفهوم شورا استوار است و در این خصوص دو نظر وجود دارد: گروهی معتقدند که اسلام و دموکراسی سازگار و قابل جمع اند و در مقابل آن مکتب فکری وجود دارد که اسلام و دموکراسی را همواره ناهمسازی می داند؛ اما در مجموع آنچه در عمل مشاهده شده است، حکایت از درک شرایط زمان و تن دادن به قواعد بازی سیاسی است؛ البته این امر، به معنای عدول از ارزش های اسلامی نیست، بلکه حضور در عرصه مشارکت سیاسی و انتخابات، به عنوان قواعد حاکم بر بازی قدرت است؛ نظیر عملکرد مجلس اعلای انقلاب اسلامی در عراق، حزب الله در لبنان، حماس در فلسطین و اخوان المسلمین در مصر که به معنی پذیرش ترکیب دموکراسی و اسلام و تلاشی در جهت تحقق »نئو دموکراسی« یعنی دموکراسی الهی است و تشکیل حکومت اسلامی آرمان ایدئولوژیکی آنها است.
مورد دیگر در این خصوص، جنگ اول خلیج فارس (آزاد سازی کویت) است. در این جنگ جنبش های اسلامی به طرفداری از عراق پرداختند؛ هر چند ایران یک سیاست بی طرفانه را در پیش گرفت. استدلال آنها این بود که هدف تهاجم متحدین به این کشور، تنها رژیم صدام حسین نبود، بلکه اساساً کیان امت اسلامی و توانایی های آن است؛ اما ایران با اینکه در برهه ای از زمان، با جنگ گسترده توسط صدام حسین روبرو شده بود، موضعی بی طرفانه اتخاذ کرد؛ به این امید که حرکت اسلامی این کشور بتواند، حکومت را در دست گیرد و یک پیمان جدید منطقه نفوذ در خلیج فارس و جهان اسلام به وجود آورد. همین امر ایالات متحده را وا داشت که رژیم صدام حسین را به منظور سرکوب حرکت اسلامی اصولگرا و از بین بردن زمینه ایجاد حکومت اسلامی غیر وابسته به سیاست های امریکا پا بر جا نگه دارد، چرا که سرکوب حرکت اسلامی عراق، در واقع سرکوب عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به شمار می رفت.(۷)
تأثیر دیگری که می توان برای جنبش های اسلامی متصور بود، تأثیر برثبات جریان نفت به غرب و نگرانی آن از بابت بقای رژیم های محافظه کار و همچنین نگرانی های دولت های منطقه از فرآیند تحصیل آسان دلارهای نفتی به شمار می روند؛ بیش از نیمی از منابع اثبات شده نفت جهان در منطقه خاورمیانه قرار دارد که بخش عمده منابع حاصل از آن، نصیب عده کمی از طبقه حاکم که غالبا برای حفظ قدرت و حکومت خود به غرب و به طور مشخص ایالات متحده وابسته است، به کار می رود. از این رو تهدید منابع نفتی منطقه، همواره توسط جنبش های اسلامی مطرح بوده است. افزون بر این که نظام های حکومتی در این منطقه، عمدتا رژیم های فاسد و ضد دموکراتیک است که به طور فرمایشی حکم می رانند و با شکافی از ناخوشی اقتصادی تا بی ثباتی سیاسی روبرو هستند.
تأثیر دیگر جنبش های اسلامی بر سیاست خارجی کشورهای منطقه، تأثیر بر اتحادها و پیمان های نظامی است. کارشناسان سیاسی بر این باورند که یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار در اتحاد پیمان استراتژیک ترکیه و اسرائیل که در ۲۲ فوریه ۱۹۹۶ منعقد گردید، مسئله اسلامگرایی و جنبش های اسلامی است که به عنوان تهدیدی برای دولت لائیک ترکیه از یک سو و اسرائیل از سویی دیگر است، چرا که اسرائیل احتمال می دهد، با وجود جمهوری اسلامی ایران در آینده ای نه چندان دور، جنگ بزرگ دیگری در منطقه خواهد داشت که بر خلاف جنگ های گذشته، تنها صبغه عربی ندارد، بلکه مهم ترین مشخصه آن »اسلامی بودن« است؛ از این رو با چنین پیمان هایی به دنبال مهار ایران و نیز فشار بر ایران برای دست برداشتن از حمایت از حزب الله در لبنان است. اسرائیل با چنین پیمانی می تواند از دو منطقه عملیاتی جنوب ترکیه و شمال عراق، در جهت مقاصد خود بهره برداری کند.(۸)
بالاخره مصادیق ذکر شده در خصوص تأثیرگذاری اسلامگرایی و جنبش های اسلامی به عنوان یک فاکتور مهم در سیاست خارجی کشورهای منطقه گویای این واقعیت است که اسلام گرایی و جنبش های اسلامی، به عنوان عاملی مهم در تعیین و جهت دهی سیاست خارجی کشورهای منطقه در آمده است. عواملی چون قوم گرایی، نفت و فلسطین با پدیده جدید جنبش های اسلامی گره خورده و وضعیت های جدیدی را نسبت به گذشته پدید آورده است این امر در روابط خارجی دو جانبه و چند جانبه کشورهای منطقه سر تا سر مهم دانسته تا جایی که بسیاری اختلافات مرزی، مبادلات اقتصادی، روابط فرهنگی و تجارت خارجی کشورها از این مسئله تأثیر پذیرفته است. اینک هیچ کشوری در خاورمیانه بدون در نظر گرفتن جنبش های اسلامی و اسلام گرایی، به اتخاذ سیاست یا اجرای آن دو منطقه مبادرت نمی کند؛ حال این امر در بسیاری مواقع بهانه بعضی کشورهای پیرو غرب در منطقه برای گرفتن امتیازات از غرب نیز قرار می گیرد؛ مانند ترکیه که بارها از این امر استفاده کرده است. گروه های اسلامی تأثیرگذار در مسائل منطقه، همانند حزب الله، حماس، جهاد اسلامی به راحتی از نقش مهم خود در مسائل منطقه ای سود می برند و در راستای کسب امتیازات مهم از رفتار و رسیدن به اهداف خود و همراه ساختن دولت های بزرگ منطقه با خود تلاش می کنند. واقعیت نهضت های اسلامی در منطقه، استراتژی نابودی آنها را توسط زور با ناکامی مواجه ساخته و دشمنان آنها، بارها به این امر اعتراف کرده اند و پذیرفته اند که باید در معاملات و معادلات منطقه ای با این گروه ها به توافق برسند.
تأثیر جنبش های اسلامی بر سیاست خارجی دولت های منطقه
پیدایش اسلام گرایی و رشد جنبش های اسلامی در منطقه، موجب تغییرات اساسی در سیاست خارجی کشورهای منطقه خاورمیانه و حتی سایر مناطق دنیا گردیده است. این جنبش ها در حال حاضر نیز تأثیرات عمده و محوری بر روی تصمیم گیری های خارجی دولت های منطقه دارند و بسیاری این دولت ها، تصمیمات خود را براساس وضعیت وسائل جنبش ها اتخاذ می کنند. روابط خارجی کشورهای بزرگ منطقه، با در نظر گرفتن این عنصر شکل می گیرد و بسیاری اتحادها و ائتلاف های منطقه ای، به دلیل ترس یا مقابله با جنبش ها صورت می گیرد؛ مانند توافقات صورت گرفته بین قدرت های بزرگ (امریکا، انگلیس و فرانسه و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی در جنگ ۳۳ روزه که یکی از مواردی است که مؤید این امر است. رستاخیز اسلامی ربع آخر قرن بیستم که از اواخر دهه ۱۹۷۰ و عملا با پیدایش انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت، در آغاز روابط خارجی ایران با بسیاری کشورهای اسلامی منطقه، به ویژه جهان غرب را تیره ساخت و در سطح شدید آن، موجب بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گردید. مسئله فلسطین در صدر مسائل منطقه قرار گرفت و ایران این بار با سقوط نظام شاهنشاهی طرفدار رژیم صهیونیستی، به دشمن شماره یک اسرائیل تبدیل گردید و از مبارزات گروه های مبارز فلسطینی و لبنانی حمایت کرد که در همین راستا، روابط ایران، سوریه و لبنان تا سطح یک اتحاد استراتژیک پیش رفت.
مهار اسلامگرایی و مدل حکومت اسلامی ایران و جلوگیری از اشاعه آن در ترکیه دولت لائیک ترکیه را که جامعه خود را به لحاظ وجود پتانسیل های قومی برای پیدایش اسلامگرایی مناسب می دید، وادار به نزدیکی هر چه بیشتر به غرب و اسرائیل کرد و در این میان،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 