پاورپوینت کامل خاورمیانه بزرگ و بزرگ‏ترین چالش ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاورمیانه بزرگ و بزرگ‏ترین چالش ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاورمیانه بزرگ و بزرگ‏ترین چالش ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خاورمیانه بزرگ و بزرگ‏ترین چالش ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

خاورمیانه دارای ویژگیهای یگانه و شاخصی است که نظیر آن را در کمتر منطقه ای از جهان می توان یافت. با توجه به اهمیت این منطقه در چرخه قدرت و اقتصاد جهانی و با عنایت به برخورداری این منطقه از ویژگیهای ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، شاهد تاثیرگذاری فزاینده آن بر نظام تصمیم گیری جهانی هستیم. ایالات متحده امریکا در پیشبرد و دستیابی به منافع خود در سطح جهان همواره طرحها و نقشه های بسیاری را برنامه ریزی و به کار برده است. طرح خاورمیانه بزرگ هم از جمله برنامه هایی است که می توان آن را در قالب یک استراتژی کلان و مدون برای سلطه همه جانبه ایالات متحده بر منطقه ارزیابی کرد. نومحافظه کاران امریکایی و هم اکنون دموکراتها در دوره اوباما بر لزوم تمرکز بر حل مسائل و مشکلاتی که در این منطقه وجود داشته تاکید داشته اند. ایالات متحده امریکا اهداف مختلف امنیتی- نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در ارائه طرح خاورمیانه بزرگ در این منطقه دنبال می کند اما در دستیابی به این منافع با چالش هایی مواجه است. از جمله چالش هایی که به مشکلی بزرگ برای امریکا در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ تبدیل شده مقبولیت گروههای اسلامی در این منطقه می باشد.

به دنبال فروپاشی شوروی و اضمحلال نظام کمونیستی در اوایل دهه ۱۹۹۰، نظام دو قطبی به عنوان نظام مسلط اعتبار پیشین خود را از دست داد و از این مرحله به بعد تلاش برای ایجاد یک نظم و ترتیب نوین در سطح بین المللی و به تبع آن در منطقه خاورمیانه در دستور کار قدرتهای بزرگ قرار گرفت. مهمترین تأثیری که فروپاشی شوروی و نظام دوقطبی در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه داشت، یکجانبه گرایی ایالات متحده بود. پایان جنگ سرد، فروپاشی شوروی و نهایتاً بحران کویت در سال ۱۹۹۱، ایالات متحده را به عنوان تنها ابرقدرت بلامنازع در منطقه خاورمیانه مطرح ساخت. دولتمردان امریکایی هرکدام برای پیشبرد منافع خود برنامه ها و سیاستهای مختلفی را در منطقه خاورمیانه پیاده می کردند. جرج بوش پدر سیستم امنیت دسته جمعی دائم را نه تنها برای تأمین امنیت متحدان ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بلکه به منظور کنترل بیشتر منطقه توسط این دولت در دوران جنگ و فروپاشی بلوک شرق بوجود آورد.

در همین زمان جرج بوش پدر طرحی را تحت عنوان “نظام جدید خاورمیانه” با ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی ارائه کرد. این طرح شامل همکاری در زمینه امنیت منطقه ای، تلاش برای کنترل تسلیحات کشتار جمعی، توسعه اقتصادی و پیشبرد روند صلح اعراب و اسرائیل می شد. این تلاشها به ایجاد یک چارچوب امنیت منطقه ای از طریق یک گروه کاری کنترل تسلیحات و امنیت منطقه ای چهار جانبه به دنبال برگزاری کنفرانس مادرید در نوامبر ۱۹۹۱ منجر گردید. i

طرح خاورمیانه دموکراتیک، در زمان ریاست جمهوری کلینتون مطرح گردید و پایه های فکری آن به دوره دموکراتها باز می گردد. آنان با مدل رفتاری که ایالات متحده و کشورهای غربی در دوره جنگ سرد در مقابل بلوک شرق به کار می بردند از طریق تبلیغ و پرداختن به حقوق بشر توانستند با سیاستهای نرم افزاری، برخی اهداف خود را تأمین کنند. اما با ورود جرج بوش پسر به کاخ سفید و مهمتر از همه وقوع حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ طرحهای فوق به سیاست رسمی دولت در قبال منطقه بدل گردید. طرح خاورمیانه بزرگ را که ابتدا پاول وزیر خارجه وقت ایالات متحده در بنیاد هریتیج به عنوان صریح ترین طرح این دولت برای خاورمیانه مطرح کرد، نقطه آغازین اراده ایالات متحده برای ایجاد تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه محسوب می گردید. پاول در سخنرانی خود “ابتکار مشارکت خاورمیانه” را با بودجه ۲۹ میلیون دلاری برای حمایت از اصلاحات سیاسی، آموزشی و اقتصادی در خاورمیانه اعلام کرد. وی هدف این طرح را توانمند ساختن مردم خاورمیانه جهت بهره مندی از خوشبختی و انسان مداری که توسعه اقتصادی و دموکراسی در سایر نقاط دنیا به ارمغان آورده عنوان نمود. بنابراین ایالات متحده در راستای این طرح و بعد از عملیات تروریستی یازده سپتامبر اقدامات مختلفی را در بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انجام داده است. ایالات متحده امریکا در اجرای رویکرد خود به خاورمیانه و شمال افریقا در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ، در محیط عینیات فراتر از ذهنیات، با چالشها و موانع عمده ای روبرواست.

رئالیسم تهاجمی

ایالات متحده پس از یازده سپتامبر به دنبال کسب جایگاه هژمونی خود در خاورمیانه و جهان می باشد. راهبرد امنیت ملی امریکا پس از یازده سپتامبر بر این اصل استوار شده است که این کشور علاوه بر تهدیدات متقارن برخاسته از قدرتهای هم سنخ و هم سنگ، با تهدیدات نامتقارنی روبرو است که از بازیگران دولتی و غیر دولتی نامتقارن سرچشمه می گیرند

بر اساس راهبرد امنیت ملی امریکا، تهدیدات نامتقارن که به شدت امنیت این کشور را به مخاطره می اندازند، برآیند سه عامل و پدیده تروریسم، کشورهای یاغی و قانون شکن و سلاحهای کشتار جمعی است. iii امریکا برای تحقق هژمونی خود به مبارزه با این تهدیدات به وسیله استراتژی پیش دستانه به طور یکجانبه و بدون توجه به نهادها و سازمانهای بین المللی پرداخته است. با توجه به مفروضه های نومحافظه کاران که به قدرت نظامی اعتقاد دارند و از قدرت نظامی در شکل دهی به جهان استفاده می کنند، آنها قدرت نظامی را بر دیپلماسی ترجیح می دهند و این قدرت نظامی تبیین می کند که چرا بوش و نو محافظه کاران از یک جانبه گرایی در برابر چند جانبه گرایی حمایت می کنند و نکته کلیدی است برای فهم اینکه چرا نومحافظه کاران فکر می کنند که نیروی نظامی یک ابزار مؤثری برای پیش راندن جهان است. آنها معتقدند که سیاست بین الملل مطابق با منطق برتری (هژمونی) عمل می کند. طبق این مفروضات، نومحافظه کاران در پی کسب جایگاه هژمونیک امریکا در جهان و حفظ برتری نظامی و چالش ناپذیر بودن قدرت امریکا هستند. سیاست خارجی هژمونیک محور امریکا تأکید اساسی خود را بر تفوق بر قدرتهای بزرگ رقیب چه در سطح بین المللی و چه در سطح منطقه ای قرار داده است.

ازنظر مرشایمر، مهمترین بنیادهای نظامهای بین المللی با نوع عملکرد قدرتهای بزرگ شکل می گیرد و قدرتها نیز برای رسیدن به امنیت مطلق در اندیشه ازمیان بردن تهدید قدرتهای بالقوه دیگری هستند که امکان دستیابی به هژمونی را مانند [ ایران، البته دراندازه هژمون منطقه ای شدن ] دارا می باشند. پس، سخن گفتن از مباحثی چون صلح دموکراتیک و همکاریهای امنیت ساز تنها پوشش رفتارهای تهاجمی قدرتهای بزرگ است iv.

باید توجه کرد که بعد از فروپاشی سیستم دوقطبی، تاکنون استراتژی کلان امریکا تغییر آنچنانی به خود ندیده است وتلاش برای حفظ برتری جهانی همچنان به چشم می خورد v، وامروزه نیز، سیاست خارجی این کشور با توجه به کیفیت منافع ملی و ماهیت تهدیدهایی که با آنها روبروست اشاعه و حداکثرسازی قدرت را در پیش گرفته است. برای عملی ساختن این هدف امریکا به حرکت پیش رونده خود ادامه می دهد و سعی می کند که به برتری چالش ناپذیر در جهان دست یابد. جایگاه این کشور در سیستم بین المللی که در تاریخ مدرن بی سابقه است، موجب ایجاد این ذهنیت شده، که اشاعه نظم لیبرال از طریق بکارگیری قدرت فزاینده ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بنابراین واقع گرایی تهاجمی که هژمونی جهانی را مطلوب می یابد، نگاه حاکم بر تصمیم گیرندگان امریکا می باشد و آنچه وجه تمایز این تصمیم گیرندگان با رهبران دیگر در طول دهه های گذشته است، مقبولیت ارزشهای لیبرال در بین آنها و تلاش آنها برای استفاده از قدرت برای اشاعه این ارزشها می باشد. دولتمردان امریکایی به منظور اشاعه و بهبود وضعیت دموکراسی به ایجادتحول در رژیم های استبدادی و جوامع غیرمدرن روی آورده اند. به زعم دولت بوش، این تحولات می تواند آغازی برای تاسیس رژیم های دموکراتیک در اقصا نقاط دنیا باشد، و البته برای عملی ساختن این هدف باید استفاده از توانایی های نظامی امریکا بعنوان ابزار اولیه و ضروری مورد توجه قرار بگیرد. vi وضعیتی که در حمله به عراق و افغانستان مشاهده کردیم. درچنین فضای منطق فلسفی ضرورت سیاست خارجی درگیر، ملی گرا، تهاجمی و مسلح مطرح می گردد. به عبارت دقیقتر، برضرورت تهاجم به لحاظ فضای استراتژیک متناسب با توانمندیها تاکید می گردد و منطق تهاجمی در سیاست خارجی یک الزام تلقی می شود، که این لزوماً به معنای رهبری در صحنه بین المللی است. چنین موقعیتی که به واسطه توانمندی نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل گرفته است تنهادرصورتی تداوم خواهدیافت که میل و اراده به بهره وری از آن وجود داشته باشد. vii

دولتمردان امریکایی منافع امنیتی آمریکا را در ارتباط مستقیم با توسعه ارزش های آمریکایی در دنیا تعریف می کنند و نقش رهبری آمریکا بر نظام جهانی را همواره مورد تاکید قرار می دهد. گسترش دموکراسی نقش تعیین کننده ای در سیاست های آنها مانند جنگ علیه تروریسم و استراتژی کلان دولتهای آنها دارا می باشد. بر اساس این استراتژی به نظر می رسد که منافع امنیتی و سیاسی ایالات متحده تنها از طریق گسترش نهادها و ارزش های سیاسی لیبرال در خارج از آمریکا تامین می شوند. بر اساس رویکردی که در ادبیات گوناگون با نام های مختلفی مانند “رئالیسم دموکراتیک”، “لیبرالیسم امنیت ملی” و “جهان گرایی دموکراتیک” مورد اشاره قرار گرفته است، در واقع سیاست امنیت ملی دولت بوش بر محور استفاده مستقیم از نیروی نظامی و قدرت سیاسی، با هدف گسترش دموکراسی در مناطق استراتژیک، شکل گرفته است viii. ایالات متحده سیاست خارجی تهاجمی خود را در ابتدای قرن۲۱ از افغانستان و عراق در منطقه خاورمیانه شروع کرد و طبق این نظریه معتقد به ادامه این سیاست تهاجمی در سایر کشورهای مخالف خود می باشد. به نظر می رسد طبق نظر مرشایمر که قدرتهای بزرگ برای رسیدن به امنیت مطلق در اندیشه از میان بردن تهدید قدرتهای بالقوه هستند و در واقع اصل اساسی برای قدرتها امنیت و بقا می باشد بنابراین مطرح کردن طرح خاورمیانه بزرگ تنها پوششی برای رفتارهای تهاجمی قدرت های بزرگ است و در واقع عدم نگاه دموکراتیکی در ارائه این طرح از ابتدا این طرح را با مشکلات بسیاری مواجه کرد و دولتمردان امریکایی را در دستیابی به منافع خود که بر اساس اندیشه های لیبرال دموکراسی تعریف کرده بودند ناکام گذاشت.

مقبولیت گروههای اسلامی

الف)جهان اسلام و سیاستهای ایالات متحده امریکا پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱

ایالات متحده میراث دار روابطی پیچیده و گسترده میان جامعه اسلامی و جهان غرب در بیش از چهارده قرن می باشد. اگرچه امپراطوریهای اسلامی گوناگونی، در این دوره طولانی برخی مواقع متحد یک یا چند کشور اروپایی بوده اند، ولی روابط اسلام و غرب همواره داستانی از اختلاف و خصومت بوده است؛ از جمله: پیروزی های اولیه اعراب پس از ظهور م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.