پاورپوینت کامل تحولات منطقه از منظر متغیرهای دینی و فرهنگی ۴۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحولات منطقه از منظر متغیرهای دینی و فرهنگی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحولات منطقه از منظر متغیرهای دینی و فرهنگی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تحولات منطقه از منظر متغیرهای دینی و فرهنگی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

در گفتگو با حضرت آیت الله تسخیری

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

تأثیر متغیر فرهنگی و دینی در شکل گیری تحولات اخیر منطقه به تفکیک کشورها به چه میزان بود؟

من معتقدم با وجود اینکه شرایط این کشورها با یکدیگر متفاوت است، ولی یک سری نقاط مشترک در تمامی این کشورها باعث پدید آمدن خروش ملتهای آنان یا به اصطلاح بیداری اسلامی شده است که آنها را ذکر می کنم.

عامل اول، سیاستهای لائیکی ضد دینی است، نه فقط لائیکی بلکه لائیکی ضددینی است. یعنی یک نوعی از سکولاریزم خیلی مخالف دین. ما آن را در درجه اول در تونس شاهد بودیم. در این کشور، سکولاریزم ضددینی به شدت حاکم بود به طوری که حتی فرد می بایست با کارت داخل مسجد شود و نماز بخواند یا زن محجبه نمی تواند حتی در بیمارستان دولتی برود یا امام جماعت باید با مجوز دقیق امنیتی سخنرانی کند.

عامل دوم، استبداد در این کشورها بیداد میکرد. استبداد خیلی آشکار و شدید در تمامی این چند کشور به طور شاخص، وجود دارد.

عامل سوم، طرفداری از دشمن صهیونیستی است. ما این مسئله را در تونس و مصر کاملاً می دیدیم و در یمن تا حدّ زیادی و در بحرین هم همینطور. حتی ولیعهد بحرین ملاقاتهایی با رؤسای رژیم صهیونیستی داشته است.

عامل چهارم، برنامه هایی است که باعث تحقیر و سبک شمردن ملت از سوی حاکمان می شد. مثلاً به دروغ، انتخابات را به نفع خودشان تغییر می دادند. افرادی در تونس و مصر و یمن، هنگام انتخابات علناً با چاقو وارد مراکز انتخاباتی می شدند و اسمهای خودشان را وارد صندوق انتخابات می کردند و این موجب تحقیر ملت می شد که یک عامل فرهنگی است.

عامل پنچم، پیروی مطلق از غرب است. این در همه این کشورها بطور کامل بود. چه در تونس و مصر و یمن که مزدور کامل غرب بودند و چه در بحرین که پایگاه ناوگان پنجم آمریکا بوده است.

عامل ششم، عمق بخشیدن به عقب ماندگی ملت توسط سران آنهاست. آنها ادعإ؛ می کردند ما یک ملت پیشرفته هستیم ولی ملت را در فقر و فلاکت نگه داشتند و این به عنوان سیاستی در تمامی این کشورها دنبال می شد.

عامل هفتم، غارت کردن پول ملت توسط سران این کشورهاست. مبارک حسابهای عظیمی در خارج دارد. قذافی حسابهای بزرگی دارد و برای تحقق منویاتش خرج می کند. تونس، بحرین و یمن نیز همین طور هستند.

اینها متغیرهای فرهنگی- سیاسی بودند که عوامل مشترک تحقق قیام بین این کشورها بود. شرایط فیزیکی مختلفی نیز بود، ولی این عوامل خیلی توانستند اثر بگذارند.

البته تمامی این عوامل در چارچوب دین تعریف می شوند؛ زیرا تمامی این عوامل هفت گانه براساس انگیزه های دینی شکل گرفته اند نه عوامل سیاسی یا ملی و. .. و این بعد اسلامی در تمامی کشورها یکسان بوده است.

الگوگیری کشورهای منطقه از انقلاب ایران و اینکه از کدام عناصر انقلاب اسلامی تأثیر بیشتری پذیرفته اند به چه حدی بوده است؟

من معتقدم انقلاب ایران یک زلزله بود. زلزله ای که پس لرزه هایش به کل ابعاد جهان اسلام و حتی جهان استضعاف رسید. ولی استکبار جهانی سعی کرد یک فاصله عظیم بین انقلاب اسلامی و ملتها به وجود بیاورد. لذا کم کم اثرات انقلاب را خاموش و اکثریت ملتها را متقاعد کرد که این انقلاب مخصوص ایرانی ها بود و نمیتواند تکثیر شود.دشمن در این مسیر کوششهایی کرد؛ اولاً اعلام کرد که انقلاب ایرانی و مخصوص این منطقه جغرافیایی است و به عنوان انقلاب اسلامی نمی شناخت. ثانیاً می گفت انقلاب فارسی و قومی و ناسیونالیستی است و برای احیای قومیت ایرانی و سیطره ایرانیان و برگرداندن عظمت شاهنشاهی آمده و این مسئله مخصوص ایران است. ثالثاً می گفت این انقلاب شیعی است.

بر همین اساس ناسیونالیستهای عرب را تحریک کردند. افراطگرهای سنی را تحریک کردند. کشورهای مجاور را تحریک کردند. همه را تحریک کردند و بالاخره کل کشورهای منطقه از ترس سیطره ایران تحریک شدند. استکبار با مزدوران خود کشورهای وابسته را مخفیانه علیه ایران و سیاست و فرهنگ ایران و هر چیزی که ایرانی است، بسیج کرد.

خندقی را به طور کامل بین ما و جهان اسلام درست کردند تا ما از آن عبور نکنیم، ولی چون انقلاب عبورکننده بود، آن را با اوهام پر کردند.

در اینجا لازم است به نکته مهمی اشاره کنم. زمانی که شوروی تفکیک شد و کشورهای مستقل مشترک المنافع به وجود آمد همه این کشورها در معرض رسیدن نور انقلاب به آنها بودند، لذا یک توافق نانوشته بین روسیه و غرب انجام شد، مبنی براینکه هر دوی ما قبول کنیم رهبران کمونیست این مناطق کلاً برگردند و حاکم بشوند و سیاستشان جلوگیری از نفوذ ایران به این منطقه باشد، ولی با چهره مبدل. چهره سوسیالیستی و مردمی باشد. لذا حتی کشورهایی که چهره های ناسیونالیست محلی داشتند را سرنگون کردند و رهبران کمونیست را برگرداندند. در آذربایجان، فردی آمده بود که ناسیونالیست بود ولی کمونیست نبود. در تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان نیز همینطور. در همه این کشورهای مشترک المنافع، رهبران کمونیست یا فرزندانشان را به صورت دایمی تثبیت کردند. همه جنایاتشان را هم پوشش دادند. درمورد جنایاتشان از حیث تبلیغاتی سکوت کردند تا این سد را درست کنند و انوار انقلاب به آنجا نرسد. بهانه هایی هم داشتند که از دست بعضی از افراد نفهم گرفتند و بزرگ کردند.

یکی مسئله حملات کوچکی که در بحرین شد. با شصت تا تفنگ می خواستند بحرین را بگیرند. لذا گفتند پس طرحهای ایران حقیقت دارد. از ایده صدور انقلاب به صورت بدی استفاده کردند. امام مقصودش صدور فرهنگ انقلاب بود، ولی اینها میگویند صدور انقلاب، یعنی صدور مسلحانه انقلاب.

نمونه دیگر اینکه اخوان المسلمین را اخوان الشیاطین نامیدند. کاری کردند که اخوان المسلمین را از ایران جدا کردند. خلاصه برخی از رفتارهای برخی از مسئولین هم باعث اینها شد. سی سال فاصله بین ما و این کشورها افتاد. ولی یک مقداری کتابهایمان نفوذ کرد. همین که از راه تبلیغات تلویزیونی و اینترنتی توانستیم نظرات انقلاب را از راه ترجمه کتابهای مرحوم شهید مطهری و مرحوم امام، به آنها برسانیم به ما در برقراری این رابطه کمک کرد.

در یکی از کشورها که سیصد میلیون جمعیت دارد، کل کتابهای شهید مطهری را به زبان مالاوی ترجمه کردند. از راه ارسال کتاب و کتابخوانی و ارسال فیلمهای ایرانی توانستیم در آنجا نفوذ کینم. همین نفوذ کمی که انقلاب به آنجاها داشت این ثمرات عظیم را به وجود آورد. من معتقدم این تحول از آثار انقلاب اسلامی و در نتیجه امید به آینده است که توسط انقلاب اسلامی به وجود آمده است. آنها از آینده مایوس بودند، ولی انقلاب اسلامی ثابت کرد که اگر ملت وارد شود می تواند قویترین رژیم را ساقط کند. رژیم شاه خیلی قوی بود و همه ابرقدرتها پشت سرش بودند و کشورهای ارتجاعی منطقه با او بودند با