پاورپوینت کامل حکمت و فرهنگ ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حکمت و فرهنگ ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت و فرهنگ ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت و فرهنگ ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
۱ – جغرافیا به آن وجهی از زمین گفته می شود که در تولیدو بازتولید انسانی و طبیعی واقع می شود و علم جغرافیا نیز به دنبال بررسی این فرآیندها و برآیندها می باشد. جغرافیا به آن وجهی از زمین گفته می شود که مورد باز تولید فکری و ذهنی انسان واقع می شود، که از نظریات کلان تا نظریات کاربردی را شامل می شود از این جاست که با تاریخ انسانی ارتباط پیدا می کند؛ چرا که این تولید فکری و ذهنی با تاریخ انسان بر روی کره زمین پیونده خورده است و جغرافیا و تاریخ با هم و در کنار هم و با انسان به جلو آمده و زندگی انسانی، این دو را به هم پیوند داده است.
۲ – جغرافیاو تاریخ دو رکن فرهنگ بشری را تشکیل می دهند، که براساس زندگی بشری به هم پیوند می خورند. به عبارت دیگر، فرهنگ نرم افزار زندگی بشری استو تاریخ و جغرافیا، نرم افزار زندگی را فراهم می آورند. در تاریخ، ما با تراکم دانش بشری رو برور هستیم؛ یعنی تاریخ ما را به طرف تکامل بشری می برد و این با آفرینش معانی و نشانه های جدید به وجود می آید، پس بشر در طول زندگی خود به تکامل می رسد؛ یعنی زندگی پویایی است و پویایی هدف می خواهد و هدف بایستی چیزی باشد که سبب شود تا پویایی را ارزشمند کند؛ یعنی پویایی به ارزشش پی برده باشد و این آن جایی است که تراکم مفهومی و نشانه شناختی به جود آورد و از این راه زندگی خود را غنی تر کند.
۳ – تاریخ براساس زمان بنیاد می شود. آیا زمان به طرف تکامل می رود یا به طرف هیچ انگاری اگر به طرف تکامل می رود، تراکم در محور اصلی است؛ یعنی تاریخ براساس تراکم دستاوردهای بشری تفسیر می شود، پس امید آفرینی در راس این نوع تاریخ نگری است و از این جاست که مفسران این نوع تفسیر تاریخی، نقش پیامبران را بازی می کنند(مثل مارکس و هگل) و اگر تفسیر هیچ انگاری از تاریخ انجام شود، آینده نا متعین و نامعلوم است. حال اگر براساس عدم تعین، فعالیت و حرکت بنا شود، برای این که از این عدم تعین فرار کند و یک نوع حرکت معنادار درست کند، اینجاست که از عدم تعین به تعین می رسد.
۴ – چگونگی رسیدن از عدم تعین به تعین در تاریخ، ایجاد انقطاع های تاریخی است؛ یعنی تبدیل زمانی به تاریخ، یا تبدیل خط زمانی به نقطه های زمانی معنادار و این بامعنابخشی به نقطه های زمانی رخ می دهد، که تاریخ خلق می شود،یعنی زمانی یک نقطه به یک نقطه عطف می شود، که یک واقعه زمانی رخ می دهد که معنا ایجاد می کند. به همین دلیل، نقطه های برجسته زمان را منقطع می کند، که به گونه ای غالب با احساس همراه می شود؛ یعنی نقطه ای که عاطفه برانگیز می باشد و این جاست که بحث حماسه و تاریخ پیش می آید؛ یعنی قهرمان و ضد قهرمان که عواطف و ضد عواطف ترسیم می شود.
۵ – تاریخ انگاری عاطفی سبب به وجود آمدن رمانتیسم و آرمان گرایی تاریخ شد، که در ابتدای هر جریان تاریخی و در فرهنگ های متفاوت به جود ممی آید( هر چند رمانتیسم یک مفهوم متاخر تاریخی در غرب است، ولی این فرآیند معنا آفرینی تاریخی در ادبیات حماسی رخ داده است، مثل فردوسی در فرهنگ ایران) از اینجاست که تفسیر تاریخ تعین گرا و عدم تعین گرای فعال بر هم می رسند و یک جریان را شکل می دهندکه سلحشوری در پی دارد و فرهنگ ملی گرایی قومی را به وجود می آورد، که ممکن است جنگ ها را به وجود آورد(مثل غرب که جنگ ها را بوجود آورد)
۶ – اگر تاریخ بر اساس هیچ انگاری غیر فعال و منفعل تفسیر شود، اصل در آن عدم حرکت است؛ چرا که جهتی وجود ندارد که بخواهد حرکت براساس آن صورت بگیرد، لذا در اینجا تاریخ به معنای چرخش دوری می باشد،که انسان ها، با خیال و یا معنا بخشی به آن سعی می کند تا آن را از حالت دوری در بیاورد و آن را خطی کند،که جهت دار است. به عبارت دیگر، تاریخ و زمان یکی هستند؛ یعنی نقاطی هستند بر محیط یک دایره،که هیچ فرقی با هم ندارند، پس موخر و مقدم ندارد و پیشرفته و پسرفته بی معنا است.
۷ – منشاء نظری تریخ گرای تعین گرا و بی تعین گرای فعال، فلسفه است، برعکس بی تعین گرای منفعل،که دارای منشاء عرفانی است. به عبارت دیگر، ساختار مذکور تشکیل یک طیف می دهد که یک سر آن فلسفه ا ست و یک سر دیگر آن عرفان و وسط آن، عرفان استدلالی یا فلسفه عرفانی است. فلسفه براساس تاریخ بنا می شود؛ یعنی تعین گرای تاریخ. فلسفه به عنوان یک دانش تعین گرایی است که می خواهد آینده را به گونه ای متعین تبیین کند و نام آن را فلسفه تاریخ می گذارد؛ یعنی فلسفه ای که نقطه به نقطه را پیش بینی می کند و سعی می کند تا قوانین این نقاط را پیدا کند، به همین دلیل جبر تاریخی یا دترمینسم تاریخ مطرح شد، که براساس قوانین قطعی تاریخ شکل می گیرد.
۸ – بی تعین گرای فعال نیز ریشه در فلسفه عرفانی یا عرفان فلسفی شده، دارد؛ یعنی بی تعینی، خود ریشه در عرفان دارد، ولی سعی می شود تا با تبدیل معانی عرفانی به مفاهیم زبان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 