پاورپوینت کامل دیپلماسی دو ستونی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دیپلماسی دو ستونی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیپلماسی دو ستونی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دیپلماسی دو ستونی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
روابط آلمان و اسرائیل و پیامدهای آن بر روابط با خاورمیانه و ایران
مقدمه
سیاست آلمان در قبال ژریم صهیونیستی نه تنها برگرفته از منافع سیاسی و اقتصادی است، بلکه تا حد زیادی نشأت گرفته از تاریخ آلمان؛ یعنی جنگ جهانی دوم و کشته شدن یهودیان توسط هیتلر و مسئولیت تاریخی ناشی از آن می باشد. آلمان یکی از نزدیک ترین متحدان اروپایی رژیم غاصب اسرائیل در کنار ایالات متحده آمریکاست و تعهد تاریخی این کشور به امنیت و استقلال اسرائیل از دیرباز تأثیری بسیار عمیق بر روی سیاست خاورمیانه ای آن گذاشته و از عوامل اصلی همکاری برلین با واشنگتن در خاورمیانه به حساب می آید.
با توجه به حمایت سنتی آلمان از رژیم صهیونیستی و پیوندهای نزدیک این کشور با آمریکا، اسرائیل و دولت های امریکایی اغلب از افزایش نقش این کشور در منطقه خاورمیانه و مناقشه اعراب و اسرائیل حمایت کرده اند. از این منظر به باور برخی تحلیل گران، آلمان به خاطر نقش برجسته در اتحادیه اروپا و روابط استراتژیک با آمریکا و رژیم اسرائیل می تواند در آینده در مناقشه مذکور، به بازیگر مهم و فعال تری تبدیل شود. البته این احتمال وجود دارد که با تعهد هرچه بیشتر آلمان به سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا در کنار مسائلی؛ همچون مخالفت فزاینده افکار عمومی این کشور با رژیم صهیونیستی، سیاست خاورمیانه ای آلمان نیز روند واگرایانه ای را از سیاست آمریکا و اسرائیل در پیش گیرد و در راستای افزایش فشار بر رژیم اسرائیل و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی گام بردارد.
پیشینه روابط
جمهوری فدرال آلمان و رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک رسمی خود را از سال ۱۹۶۵ آغاز کردند، اما پیش از آن این روابط در چهارچوبی غیررسمی و در قالب “قرارداد غرامت لوکزامبورگ” در سطوح بالا جریان داشت و زمینه برای آنچه روابط خاص خوانده می شود، مهیا شده بود. درواقع، اولین صدراعظم آلمان غربی؛ یعنی کنراد آدناور را باید پایه گذار روابط خاص بین آلمان و رژیم اسرائیل دانست. آدناور سیاست خارجی ای را در دستور کار قرار داده بود که مبتنی بر اعلام انزجار از اقدامات هیتلر و به خصوص حوادث جنگ جهانی دوم بود. یکی از این حوادث، که آدناور را مجبور به الزام اخلاقی به حمایت از تأسیس رژیم صهیونیستی کرد، حادثه هولوکاست بود. تحت تأثیر این الزام اخلاقی و در راستای جبران خسارات وارده به یهودیان ازسوی آلمان نازی، آدناور “قرارداد غرامت لوکزامبورگ” را در سال ۱۹۵۲ امضا کرد و مفاد آن را پذیرفت. طبق این قرارداد – که جوهره اصلی آن تعهد درازمدت آلمان به پرداخت خسارت به دولت اسرائیل از یک سو و قربانیان رژیم نازی از سوی دیگر بود – آلمان غربی پذیرفت تا مبلغ ۷۱۵ میلیون دلار به رژیم اسرائیل و ۱۱۰ میلیون دلار به نهادهای یهودی و نماینده آنها، یعنی”کنفرانس ادعاهای خسارت(Claims Conference ” ) که به اسکان یهودیان خارج از سرزمین های اشغالی کمک می کرد، بپردازد.
کشور آلمان حتی از این هم فراتر رفت و مجلس این کشور – بوندس تاگ – با تصویب قانونی، دولت را موظف نمود تا به شکل مستقیم به قربانیان یهودی رژیم نازی خسارت پرداخت کند. در این ارتباط، دولت آلمان بیشتر در قالب حقوق بازنشستگی، به پرداخت خسارت پرداخته و می پردازد.لذا تخمین زده می شود، که تا به امروز بیش از ۴۰ درصد خسارت های مالی، یعنی نزدیک به ۵/۳۲ میلیارد یورو به رژیم اسرائیل یا یهودیان ساکن در سرزمین های اشغالی پرداخت شده باشد.(۱) روند پرداخت خسارت به رژیم صهیونیستی حتی پس از اتحاد دو آلمان نیز متوقف نشد و در سال ۱۹۹۲، یعنی دو سال بعد از اتحاد، دولت آلمان پرداخت خسارت به کسانی که ادعای آنها توسط آلمان شرقی رد شده بود را نیز برعهده گرفت.
البته مقاماتِ آمریکایی همواره ادعا کرده اند، که پرداخت خسارت ازسوی آلمان به رژیم صهیونیستی تحت فشار آنها صورت نگرفته و حمایت آلمان از این رژیم، بیشتر ناشی از تلاش های شخصی آدناور و نخست وزیر وقت اسرائیل؛ یعنی دیوید بن گوریون بوده است. با این حال، امروزه بحث پرداخت غرامت، یکی از مسائل سیاسی کلیدی در روابط دو طرف است و رژیم اسرائیل به اشکال مختلف و تحت فشار رسانه های صهیونیستی، از دولت آلمان غرامت دریافت می کند، که از تازه ترین این روش ها می توان به تأسیس “بنیاد آینده، مسئولیت و به یادآوری (Remebrance Responsibility and Future Foundation)”، در سال ۲۰۰۰ و همکاری نزدیک با موزه یادواشم (Yad Vashem) از سال ۱۹۹۶ به این سو اشاره کرد.
از اوایل سال ۱۹۵۷، دو طرف توسعه روابط را در دستور کار خود قرار داده و پیوندهای نظامی نزدیکی را ایجاد کردند. اما برای جلوگیری از مخالفت های جدی داخلی و بین المللی، ارسال تجهیزات آلمان به سرزمین های اشغالی مخفی نگهداشته می شد، تا اینکه در سال ۱۹۶۴ روزنامه های آلمانی از این امر پرده برداشتند و باعث بروز بحران در روابط آلمان با جهان عرب شدند. که در نتیجه این بحران، کشور آلمان ارسال تسلیحات نظامی به اسرائیل را متوقف کرد، اما آدناور برای جبران این وضعیت، در مه ۱۹۶۵ به رژیم اسرائیل پیشنهاد داد تا با این رژیم روابط دیپلماتیک رسمی برقرار کند. لازم به ذکر است که تا به آن زمان، آلمان از برقراری روابط دیپلماتیک رسمی با رژیم صهیونیستی به خاطر ترس از تیرگی روابط با جهان عرب و به خصوص روابط اقتصادی با آن، خودداری کرده بود.
روابط سیاسی و دیپلماتیک
به طور کلی، تمام دولت های آلمان بعد از جنگ جهانی دوم تلاش کرده اند تا روابط خود را با رژیم صهیونیستی به شکل آشکار و پنهان گسترش دهند و روابط خاص و استراتژیک با این رژیم را حفظ نمایند، تا حدی که می توان گفت، روابط خاص با رژیم اسرائیل از شالوده های سیاست خارجی آلمان است(۲) و این کشور خود را مدافع اصلی حق حیات رژیم صهیونیستی می داند و از شرکای اصلی آن در اتحادیه اروپاست. دوطرف از سال ۲۰۰۸ به این سو، سالانه نشستی را برای “مشورت بین دولتی (Consultations intergovermental)” برگزار می کنند، که آخرین نشست آن ها به ۳۱ ژانویه ۲۰۱۱ بازمی گردد.
با این وجود باید گفت که آلمان همواره تلاش کرده تا برخلاف ایالات متحده، حامی بدون قیدوشرط رژیم اسرائیل در جهان به شمار نیاید. بر این اساس، رهبران آلمان با این که پیوسته کوشیده اند تا خود را در خاورمیانه بازیگری بی طرف نشان دهند، اما در خفا و دور از چشم افکار عمومی، تعهد اخلاقی و سیاسی خود را به اسرائیل نشان داده و به پیشبرد منافع و سیاست های آن در منطقه و جهان بسیار کمک کرده اند. با این نگاه، آلمان در دهه ۱۹۷۰ با حمایت از مواضع جامعه اقتصادی مشترک اروپا (EEC) از مداخله آشکار در درگیری های رژیم صهیونیستی در منطقه و حمایت از آن در جنگ ۱۹۶۷ و نیز جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ اجتناب ورزید و اعلام بی طرفی کرد. با این حال، وقتی به پیشینه آلمان در همان سال ها نگاه می شود، سابقه مخالفت با طرح تحریم اسرائیل ازسوی سازمان ملل در سال ۱۹۵۶ به دنبال بحران سوئز به چشم می خورد.(۳) حتی در زمان جنگ یوم کیپور با وجودی که آلمان اعلام بی طرفی کرده بود، اما طبق گزارش ها به آمریکا اجازه داده بود تا از فرودگاه برمرهافن برای کمک به رژیم اسرائیل استفاده کند.
بنابر این، هر چند شاهد هستیم که آلمان از قطعنامه جامعه اقتصادی مشترک اروپا در زمینه الزام رژیم صهیونیستی به بازگشتن به مرزهای پیش از ۱۹۶۷ حمایت می کند، اما در اواخر دهه ۱۹۷۰ به قطعنامه سازمان ملل به نفع حق فلسطینیان برای دفاع از خود و اعطای وضعیت ناظر به سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO)، رأی ممتنع می دهد. یا در سال ۱۹۸۰، هرچند آلمان “بیانیه ونیز” جامعه اقتصادی مشترک اروپا در تأیید حق خودمختاری مردم فلسطین را امضاء می کند، اما مقامات این کشور طبق گزارش ها موفق می شوند تا از اشاره مستقیم به نام سازمان آزادیبخش فلسطین در این بیانیه جلوگیری کنند.(۴)
علیرغم تمامی این موارد، روابط دو طرف عاری از تنش و بی اعتمادی نبوده و به خصوص در دوران صدارت اعظم هلموت اشمیت و جانشین او هلموت کهل، که به دنبال بازسازی روابط آلمان با کشورهای عربی و به خصوص عربستان بودند، روابط دو طرف روبه سردی رفت. البته با اتحاد دو آلمان، بی اعتمادی نهفته در روابط، چشم گیرتر شد و نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، اسحاق شامیر، به سردی به این اتحاد واکنش نشان داد. با این حال، تحویل ۳ فروند زیردریایی مجانی به اسرائیل در اواخر دهه ۱۹۹۰، به بهانه کمک آلمان به جنگ اول خلیج فارس، باعث گردید تا روابط دوجانبه بهبود یابد.
اگرچه کشور آلمان در روند صلح اُسلو نقش مهمی را برعهده نداشت، اما در سایه این روند از خواست رژیم اسرائیل برای نزدیکی هرچه بیشتر به اتحادیه اروپا بسیار حمایت کرد، که در نهایت به “بیانیه اسن” و “اعطای وضعیت ویژه” به این رژیم ازسوی اتحادیه اروپا انجامید. در این دوران، روابط خوب آلمان با حزب الله لبنان از کانال ایران نیز باعث شد تا در سال ۱۹۹۶ مبادله اسرا بین دو طرف و به وساطت آلمان صورت گیرد. با پایان دوره حکومت ۱۶ ساله کهل و حزب دموکرات مسیحی، تصور می شد که دولت ائتلافی جدید متشکل از احزاب سوسیال دموکرات و سبز روند جدیدی را در قبال رژیم اسرائیل درپیش گیرند؛ چرا که حزب سبز، آلمان بارها از اسرائیل به خاطر نقض حقوق بشر و نیز گسترش تسلیحات هسته ای انتقاد کرده بود، اما مواضعی که یوشکا فیشر، وزیر امور خارجه وقت آلمان و رئیس حزب سبز، در قبال انتفاضه دوم اتخاذ کرد، به مراتب بهتر از مواضع دیگر متحدان اسرائیل در اتحادیه اروپا بود و با استقبال زیاد این رژیم روبه رو گشت.
با پیروزی آنگلا مرکل در انتخابات و تشکیل ائتلاف بزرگ بین احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات، روابط دو طرف عمیق تر از قبل شد و آلمان نیز، هم در جریان پیروزی انتخاباتی حماس و هم در جریان جنگ لبنان در کنار رژیم اسرائیل قرار گرفت. در دولت ائتلافی جدید بین حزب دموکرات مسیحی و دموکرات های آزاد نیز روابط دو کشور، مسیر قبلی را دنبال می کند و دولت جدید با پیروی از الگوی رفتاری سنتی خود در قبال اسرائیل، هرچند در ظاهر از اقدامات خشونت آمیز این رژیم علیه مردم فلسطین، ازجمله محاصره غزه انتقاد می کند، اما توسعه هرچه بیشتر روابط و حفظ امنیت اسرائیل و دولت یهودی جزء اولویت های امنیت ملی آلمان و مسئولیت این کشور اعلام شده و در قرارداد ائتلاف، این موضوع خاطرنشان و تصریح گشته است.(۵)
روابط اقتصادی
آلمان بعد از ایالات متحده امریکا، دومین شریک تجاری رژیم صهیونیستی است، که حجم تجارت دوجانبه بین آنها معمولاً در حدود ۸/۴ میلیارد دلار در سال است. روابط بین دو طرف تا سال ۲۰۰۹ همواره روندی فزاینده داشته و در این سال و به دنبال بروز بحران اقتصادی، صادرات رژیم اسرائیل به آلمان به ۴۴/۱ میلیارد دلار و واردات این رژیم از آلمان به ۳۶/۳ میلیارد دلار کاهش یافته است. با این وجود، آمار ۱۱ ماهه سال ۲۰۱۰ حاکی از بهبود روابط اقتصادی بین دو طرف است. صادرات عمده رژیم اسرائیل به آلمان، شامل محصولات شیمیایی و الکترونیک و نیز تجهیزات مهندسی و اُپتیکال و واردات آن از آلمان، شامل محصولات شیمیایی، ماشین آلات، خودرو و تسلیحات نظامی می گردد.
سرمایه گذاری مستقیم آلمان در اسرائیل چندان چشم گیر نیست و بیشترین میزان سرمایه گذاری مستقیم اخیر آن به سرمایه گذاری ۴۱۸ میلیون دلاری در ساخت کارخانه تجهیزات خورشیدی زولل (Solel) در سال ۲۰۰۹ بازمی گردد. در مقابل، رژیم اسرائیل سرمایه گذاری کلان و فزاینده ای در آلمان، به خصوص در بخش املاک و مستغلات این کشور دارد و بیش از ۴۰ شرکت اسرائیلی در آلمان حضوری فعال دارند (آمار سال ۲۰۰۵). دو طرف در سال ۲۰۰۵، “شورای تجاری اسرائیل آلمان” را در راستای تسهیل روابط تجاری تأسیس کردند و آلمان از طرفداران اصلی قراردادهای تجاری ترجیحی بین اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی به شمار می رود. علی رغم تمامی این تلاش ها، کوچک بودن بازار مصرفی داخلی اسرائیل باعث شده تا این رژیم به لحاظ اقتصادی اهمیت زیادی برای آلمان نداشته باشد. علاوه بر این، از دغدغه های امنیتی ناشی از تحولات منطقه ای و مناقشه اسرائیل و فلسطینیان نیز می توان به عنوان موانع مهم بازدارنده در روابط اقتصادی دو طرف و میزان کم سرمایه گذاری آلمان در اسرائیل نام برد.(۶)
روابط نظامی و امنیتی
آلمان و رژیم صهیونیستی سابقه ای طولانی در همکاری های نظامی و امنیتی دارند، که ویژگی بارز آن پنهان کاری بسیار و مخفی نگهداشتن روابط از چشم افکار عمومی است. آغاز رسمی روابط نظامی و امنیتی دو طرف به مارس ۱۹۶۰ و دیدار کنراد آدناور با دیوید بن گوریون باز می گردد، که در آن قرار شد تا علاوه بر کمک های مالی، کشور آلمان به حمایت تسلیحاتی و امنیتی از رژیم اسرائیل نیز بپردازد. از دید مقامات آلمانی، روابط نزدیک امنیتی و نظامی با اسرائیل، بخش بنیادین روابط خاص با این رژیم است و این دیدگاه در تمام دولت های دست راستی و چپی آلمان رعایت شده و غالب بوده است. با این حال، برای پرهیز از برانگیختن واکنش منفی افکار عمومی آلمان و جهان از کمک تسلیحاتی و امنیتی به رژیمی که به نقض حقوق بشر و گسترش تسلیحات کشتار جمعی معروف است از یک سو، و واکنش جهان عرب به چنین روابطی از سوی دیگر، تمامی دولت ها در آلمان تلاش کرده اند تا ابعاد و گستره چنین روابطی همواره مخفی باقی بماند و جز در مواقع بروز رسوایی های سیاسی؛ نظیر گزارش رسانه های آلمانی در سال ۱۹۶۴ درباره ارسال تسلیحات به اسرائیل، اطلاعات دیگری منتشر نشده است. با این وجود، شکی نیست که بعد از ایالات متحده آمریکا، کشور آلمان از تأمین کنندگان اصلی نیازهای تسلیحاتی رژیم صهیونیستی است؛ زیرا در فاصله سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵، آمریکا ۸۳ درصد تأمین تسلیحات مورد نیاز رژیم اسرائیل را برعهده داشته و تخمین زده می شود که درصد باقیمانده توسط آلمان تأمین شده باشد.(۷) بر همین اساس، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بدون کمک تسلیحاتی آلمان، پیروزی رژیم اسرائیل در جنگ های ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ ممکن نبود.(۸) طبق برخی آمارهای موجود، بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ میلادی، کشور آلمان ۵۷۷ میلیون دلار صادرات تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی داشته است.(۹) البته این آمار دربرگیرنده کمک های نظامی بلاعوض آلمان نمی شود. به عنوان مثال، در جریان جنگ اول خلیج فارس (۱۹۹۱ ۱۹۹۰) و حملات موشکی عراق به اسرائیل، آلمان بلافاصله کمک های مالی و تسلیحاتی فراوانی در اختیار این رژیم قرار داد. یا در اواخر دهه ۱۹۹۰، آلمان ۳ فروند زیردریایی کلاس دلفین به اسرائیل تحویل داد، که گفته می شود، این کشور ۵۰ درصد هزینه های آنها را که به شکل اختصاصی برای نیروی دریایی اسرائیل طراحی شده بودند را تقبل کرده بوده است. و لذا در اوت ۲۰۰۶، دولت آلمان پذیرفت که یک سوم هزینه های مربوط به تحویل دو زیردریایی کلاس دلفین دیگر به اسرائیل تا سال ۲۰۱۰ را تقبل کند؛ که رقم آن چیزی در حدود ۱ میلیارد یورو می شود.(۱۰) بنابراین، آمارها نشان می دهد که پس از شروع انتفاضه دوم فلسطینیان، حجم صادرات تسلیحاتی آلمان به اسرائیل نسبت به سال های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۸، پنج برابر شده است.(۱۰)
حجم و فشردگی روابط نظامی حکایت از آن دارد که مقامات آلمانی علی رغم مخالفت و فشار افکار عمومی و برخی احزاب؛ نظیر حزب سبز و حزب چپ، همچنان به تأمین نیازهای تسلیحاتی رژیم اسرائیل ادامه داده و از آن حمایت کرده اند. به عنوان مثال، بعد از عملیات سپر دفاعی در سال ۲۰۰۲ افکار عمومی آلمان به شدت مخالف هرگونه همکاری آلمان با رژیم اسرائیل شدند و یا بحث قابلیت حمل و شلیک تسلیحات هسته ای توسط زیردریایی های دلفین به شدت در افکار عمومی و احزاب سیاسی آلمان بحث برانگیز بوده و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 