پاورپوینت کامل بومی سازی علوم انسانی و نظام آموزشی پاسخگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بومی سازی علوم انسانی و نظام آموزشی پاسخگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بومی سازی علوم انسانی و نظام آموزشی پاسخگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بومی سازی علوم انسانی و نظام آموزشی پاسخگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، شاهد تحولاتی وسیع در بسیاری از عرصه های حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران بوده ایم، اما برخی از ابعاد در جامعه وجود دارند، که صرفا با اسلامی شدن نوع حکومت و ایجاد ظواهر اسلامی نمی توان شاهد تغییر آنها بود. از جمله این موارد، مبحث نظام آموزشی کشور است، که به اعتقاد فرهیختگان و مسئولین امروزی دارای محتوایی وارداتی است که محصول وابستگی نظام شاهنشاهی سابق به غرب بوده است. این نظام آموزشی به منظور پاسخ گویی به مسائل جامعه پیش از انقلاب طراحی شده و حتی درصدد بود تا جامعه ایران را به سمت توسعه یافتگی و مدرن شدن به معنای خاص غربی آن سوق دهد. بدین ترتیب، با وقوع انقلاب اسلامی و ایجاد شدن دغدغه ها، ملزومات و نیازمندی های جدید برای جامعه اسلامی، بخش غالب محتوای آموزشی موجود در نظام آموزشی، کارایی خود را از دست داد، تا جایی که امروزه نخبگان جامعه بر این باورند که نه تنها این علوم دردی از جامعه را دوا نمی کند، بلکه به علل مختلف موجب پدید آمدن مشکلاتی جدید در برابر مدیریت جامعه می گردد و مانعی برای پیشرفت جامعه شده است؛ زیرا این اعتقاد در میان نخبگان شکل گرفته است که جامعه ایران با هویتی جدید(اسلامی-ایرانی) شکل گرفته و این هویت، موضوعات و مسائل خاص خود را ایجاد کرده و ایران را به سمت ایجاد تمدنی جدید و متمایز از تمدن های موجود جهانی سوق می دهد. اما مانعیت محتوای نظام آموزشی، از این مسئله نشات می گیرد، که این محتوا مخصوص تمدن “دیگری”(۲) است که با تعقیب این محتوا جامعه ما جذب آن تمدن می گردد. تعارض تمدن اسلامی – ایرانی، با تمدن غربی که در وقوع انقلاب اسلامی به عنوان دشمن معرفی شده است، مهم ترین مسئله ای است که ذهن نخبگان را به خود مشغول داشته است؛ یعنی در تمدن اسلامی – ایرانی وجود نظام آموزشی غربی سبب ایجاد تناقضاتی در بطن جامعه می گردد و افراد جامعه دچار دوگانگی و یا حتی چندگانگی هویتی می گردند. برای بررسی این موضوع در این نوشتار سعی شده است تا به طور خلاصه به برخی از مسائل مربوط به بحث بومی سازی علوم انسانی در ایران پرداخته شود.
نظریه، فرانظریه و بومی سازی علوم انسانی
بحث بومی سازی علوم اسلامی، نیازمند مقدماتی است که شاید بتوان به آنها صفت “مقدمه واجب” را اختصاص داد و لذا یکی از این مقدمات، بحث رابطه میان نظریه و فرانظریه در علوم انسانی است. به عبارت دیگر، از آنجایی که بومی سازی وابسته به خلق نظریه ای منطبق و مناسب با محیطی است که نظریه برای آن تولید می شود، لذا شایسته است تا نظریه هایی بر اساس معیارها، بنیانها، و مبانی همان محیط تولید گردند و البته نظریه ها زمانی تولید می گردند که بی نظمی و عدم تعادلی در جامعه مشاهده گردد و یا این که نظمی مطلوب و هدفی عالی تر در ذهن نظریه پرداز شکل گرفته باشد. زیرا فقط ذهن یک آدم بسیار عجیب می تواند پس از مشاهده بی نظمی آرام بماند. به دیگر بیان، نظریه پرداز کسی است که توانسته بی نظمی موجود در جامعه را مشاهده نموده و برای رفع و حل آن و بازگشت نظمی دوباره به عرصه حیات اجتماعی اقدام به نظریه پردازی نماید. بنابراین، نظریه پرداز در صدد ارائه چارچوبه ای نظری برای تشریح و تبیین مسائل مختلف اجتماعی و تصویری روشن از جامعه مطلوب است.(۳) اما نظریه ها چگونه شکل می گیرند؟ و در فرایند شکل گیری آنها چه عواملی دخیل می باشند؟
پیش از شکل گیری هر نظریه ای در ساحت علوم انسانی، بایستی فرانظریه ای که تعیین کننده محتوی و سمت و سوی نظریه باشد تولید شود. به عبارت دیگر، کسانی که در مسیر نظریه پردازی قرار می گیرند و آرامش را به کناری نهاده و سعی بر ایجاد تغییر در جامعه خویش دارند و به دنبال نظریه پردازی برای بهبود وضعیت جامعه و ارائه تصویری از جامعه مطلوب می باشند، هریک به نوعی در ابتدا باید به یک دسته سوالات اساسی که مبنای نظریه ها را تشکیل می دهند. پاسخ دهند. پرسش هایی نظیر ماهیت سرشت انسان، ماهیت سرشت جهان، چیستی معرفت، چگونگی کسب معرفت و روش های کسب معرفت، که از آنها به فرانظریه ها(۴) یاد می شود. این فرایند در تمامی حیطه های دانش اجتماعی متداول و رایج است. فرانظریه ها به مثابه بنیادهای نخستین نظریه اند که بر آن، اجزاء ماهوی و محتوایی نظریه بنا می گردد. بنابراین، در بحث بومی سازی معصوم، پیش از تولید نظریه در حوزه علمی خاص، بایستی قادر به تولید فرانظریه باشیم. فرانظریه ها در سه حوزه معرفت شناسی،(۵) هستی شناسی(۶) و روش شناسی(۷) تعیین کننده نوع نگاه ما به موضوع می باشند. به عبارت دیگر، اگر چه نظریه ها به مثابه لنزها و عینک هایی هستند که از پس آنها به جهان هستی نگریسته می شود، اما فرانظریه ها، هم چون اجزا و عناصر تشکیل دهنده بنیادین آن به شمار می روند، که زاویه دید و برداشت های ما را معین می کنند. در معرفت شناسی به چیستی علم و امکان یا عدم امکان دست یابی(نسبی یا مطلق) به علم بحث می شود. در هستی شناسی، از جهان هستی و اجتماعی و سرشت انسان، تعریفی روشن ارائه می گردد و روش شناسی نیز در صدد دست یابی به بهترین روش دست یابی به علم می باشد؛ یعنی براساس معیارهایی که در مباحث مربوط به هستی شناسی و معرفت شناسی کشف شده است، روش شناسی شیوه های مرتبط با آن را بررسی می نماید.
از سویی دیگر، بستر و بافت اجتماعی(۸) خاصی که در آن علم تولید می شود، تاثیری بسزا در تبیین حوزه های موضوعی سه گانه فرانظریه ای به ما ارائه می دهد. حضور فرهنگ، تاریخ، دین، ایدئولوژی و… در فضای ادراکی جوامع در دست یابی به فرانظریه از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین، با فهم رابطه میان فرانظریه و نظریه و رابطه بستر اجتماعی با شکل گیری فرانظریه می توان گامی صحیح در بومی سازی علم برداشت. مثلا برای خلق علم اسلامی، بایستی تعریف و تبیین اسلامی در معرفت شناسی، هستی شناسی، روش شناسی و سایر حیطه های آن ارائه گردد. به عبارت دیگر، باید به تبیین فرانظریه ای اسلامی اقدام نمود تا نظریه ای اسلامی از دل آن متولد گردد تا نهایتا بتوان از ورای آن به جهان هستی نگریست. به عنوان مثال، تعریفی که اسلام از انسان و فطرت او ارائه می دهد با تعریفی که رئالیست ها(۹) ارائه می دهند، کاملا در دو سر طیف هستی شناختی قرار می گیرند، از این رو بروندادهای این دو فرانظریه، در نظریه های مختلف نیز متفاوت خواهد بود و ممکن است در فرایند کشف و خلق نظریه، هر نظریه پرداز برداشتی خاص داشته باشد، که متاثر از بستر اجتماعی و فضای ادارکی باشد ویا به سبک تفکر آن متفکر بازگشت نماید، اما این امر در درون چارچوبه های فرانظری اتفاق می افتد.
مخالفت با علوم انسانی غربی، هر چند مبناهای متفاوتی دارد، اما مهم ترین و علمی ترین مبنایی که در فرایند این مخالفت قابل مشاهده است، بحث توجه به پیش فرض های علوم غربی است که مقام معظم رهبری به مناسبت های مختلفی بدان اشاره داشته اند. به عبارت دیگر، با ترویج علوم غربی پیش فرض و مفروضه های لیبرالیستی آن نیز در جوامع ترویج می یابد؛ یعنی همان پیش فرض های انسان شناختی و هستی شناختی این علوم که بر اساس الحاد و ماده گرایی تبیین شده و در تعارض با مبانی توحیدی اسلام قرار دارد. برای تبیین این مورد به یک مقایسه و یک مثال اکتفا می گردد. به عنوان مثال، در رویکردهای رئالیستی “انسان” ذاتا شرور، ظالم، جنگ طلب و.. . معرفی می شود، که با مبانی فرانظریه ای اسلامی در تعارض است. اولا: در هستی شناسی رویکرد رئالیستی، “انسان”، محور و مرکز جهان است. زیرا نظریه ها پیرامون جهان براساس این محور شکل گرفته اند. در حالیکه در رویکرد اسلامی، هستی شناسی از خداوند آغاز می شود. ثانیا: نتیجه گیری ای که در مورد ذات انسان می نماید، تک بعدی است؛ یعنی صرفا آن بخشی از انسان فربه شده است که مربوط به فعالیت های پست انسانی می گردد (شرارت). اما در نگاه اسلامی، انسان فطرتا خدا پرست است و خداوند نیکی و بدی ها را به او الهام نموده است “فالهمها فجورها و تقویها”، که انسان به اختیار خود یکی از این دو را انتخاب خواهد نمود. حال اگر در تحلیل ها رویکرد رئالیستی به جهان و انسان را پذیرا شویم و بر اساس آن حوادث و رخدادهای جهان اجتماعی را پذیرا شویم، به نوعی دچار الحاد می شویم و از نگاه توحیدی فاصله خواهیم گرفت.
بنابراین، لازم است در بحث بومی سازی علوم ابتدا به کارکرد فرانظریه ها و تاثیر آن بر نظریه و نیز بر تاثیر بستر و بافت اجتماعی و عناصر تاثیر گذار بر تولید نظریه ها توجه داشته باشیم تا در پرتو آن بتوانیم به تولید علمی بومی دست یابیم و لذا عمده مخالفتی که با علوم انسانی در سال های اخیر می گردد، حول محور مبانی فرانظری و بنیان های کلان علوم غربی می باشد؛ زیرا بنیان های فرانظری علوم انسانی غربی، در تعارض با بنیان های فرانظری علوم انسانی اسلامی است و همین امر سبب ناکارآمدی این علوم در جامعه امروزی ایران شده است.
علوم انسانی از شکل تا محتوا
بحث دیگری که در مورد بومی سازی علوم انسانی مطرح است، فهم تمایز میان علومی است که شکل تفکر را می سازند و علومی که محتوای تفکر را ایجاد می کنند. گاهی اوقات حتی با بستن چشم هم نمی توان برخی چیزها را انکار کرد، مثلا پله ها را هنگام گام نهادن بر آنها در وقت صعود! صعود هنگامی اتفاق می افتد، که پله ای در کار باشد، اما اگر پله ای بود و قدم ها سست بودن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 