پاورپوینت کامل حکمت و زبان ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکمت و زبان ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت و زبان ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت و زبان ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۱. زبان قلب فرهنگ است یعنی به پیکره فرهنگ خون می دمد و قوت دمیدن خون به پیکره فرهنگ و یا ضعف آن، نشان رابطه تنگاتنگ بین زبان و فرهنگ است به عبارت دیگر اگر زبان در قید حیات باشد، فرهنگ مبتنی بر آن نیز وجود خارجی دارد، اگر زبان مرده باشد فرهنگ نیز تاریخی شده است پس تحولات زبانی و فرهنگی یک تحول از دو منظر و دیدگاه است چرا که فرهنگ به زبان شفاهی یا کتبی و یا تصویری، صورت بیرونی پیدا می کند پس آنچه درباره زبان گفته می شود درباره فرهنگ نیز گفته می شود و برعکس.

۲. زبان تا بوده با انسان بوده و تاریخ انسان و زبان و فرهنگ یکی است و شناخت هر چیزی به ازای فاصله گرفتن از آن است پس اگر جدایی زبان از انسان امکان پذیر نباشد پس چگونه بایستی زبان را شناخت اینجاست که خدا یا حیوان به عنوان غیریت مطرح شده است تا زبان شناسی ممکن شود ولی از گذشته هرچه به امروز نزدیک می شویم برای زبان شناسی از خدا به طرف حیوان رفته است. نظریه های خدایی زبان شناختی در اکثر ادیان وجود داشته است (خلق الانسان… علمه البیان) اولین سخن درباره زبان در ادیان گفته شده است به علت آن که ادیان به دنبال بیان و زبان بوده اند به همین دلیل اولین قدم ها در باب ارتباطات و علم آن به وسیله مذاهب برداشته شده است.

۳. ولی در دوران یونان باستان و دوران مدرن بعد از رنسانس و فاصله گرفتن از مسیحیت حیوان شاخص زبان شناسی انسان شده است یعنی این که آیا حیوان ها زبان دارند یا خیر که غالب این گونه در نظر گرفته شده است که فاصله انسان از دیگر حیوانات در سخن گفتن انسان است و حیوان جنس مشترک است و نطق و سخن گفتن، فصل انسان از حیوان است پس انسان شناسی در مقابل حیوان شناسی باعیاری به نام زبان است که قاعده خاصی دارد که همان منطق است که ارتباطسنجی زبان حجیت و واقع نمایی آن را دنبال می کند که این را با واسطه مفهوم انجام می دهد یعنی این که حجیت و ارتباطشناسی مفهوم را دنبال می کند (چه در رابطه با خود مفهوم و چه در ارتباط با مفاهیم دیگر).

۴. فلسفه در مقابل منطق، به محتواشناسی مفاهیم می پردازد اگر روش شناسی فلسفه در منطق و زبان شناسی حاکم بر آن، خلاصه می شود فلسفه به محتوا و حدود مفاهیم مشروح در زبان برای ترسیم جهان خارج، می پردازد و از زبان و مفاهیم آن برای رسیدن به مقصود خود استفاده می کند به همین دلیل است که هرگاه برای ترسیم جهان دائره مفهومی و یا مفهوم تنگ باشد فلسفه به بسط زبان می پردازد و این بسط مفهومی زبان توسط فلسفه است که زبان ها، قوت و قدرت جدیدی برای ترسیم جان پیدا می کنند (تاریخ ملل فلسفه جو و فلسفه زا شاهد بر آن است مثل آلمان در باب کانت و هگل و هایدگر و ایران مثل بوعلی سینا).

۵. اگر منطق به محتوای مفهومی و سنجش مفهومی نزدیک شود خود به خود منطق به طرف فلسفه حرکت خواهد کرد و فلسفی خواهد شد و اگر فلسفه نیز سنجشی و نقدی شود فلسفه نیز به منطق نزدیک می شود یعنی حرکتی که از کانت شروع شده است یعنی فلسفه تبدیل به یک نوع منطق شده است که وسیله ای برای سنجش مفاهیم است و از باب پرداختن به مفاهیم است که به سنجش عقل نیز نزدیک می شویم به همین دلیل است که کانت از منطق شروع می کنند و به فلسفه می رسد برعکس ما قبل کانت که از فلسفه شروع می شد و سپس به منطق آن می رسد و به همین دلیل، اول متافیزیک به وجود می آید و آنگاه منطق قطعی گرای ارسطویی مبتنی به قیاس های قطعی (به طور مثال شکل اول) رسیده بر عکس کانت که از منطق شروع می کند و به نفی متافیزیک و نقد فلسفه قدیم می انجامد.

۶. مدرنیسم براساس شک دستوری یا شک روش مند به کارتی بنا شده بود همه را به روش شناسی سوق می داد یعنی همه دانش ها بایستی براساس روش بنا شود روشی که منطق ها را در دل خود داشت و سنجش اولیه روش براساس زبان بنا می شود و زبان شناسی نقش بنیادی دارد. (مثل بحث الفاظ در اصول فقه) پس فلسفه جدید غرب به منطق تقلیل یافت که مبنای زبان شناختی دارد و این گونه فلسفه تحلیلی که یک فلسفه تقلیلی منطقی است به وجود آمد و در آن هیچ مفهومی ثبات ندارد و براساس نسبیت زبانی، نسبیت پیدا می کند و عملاً فلسفه تبدیل به منطق می شود اینجاست که فلسفه دیگر تمام می شود و جایش منطق می گیرد و پسامدرنیسم به همین اساس بنا می شود که بی تعینی بر آن حاکم می شود چرا که منطق نیز براساس منطق زبانی کاربردی(بازی زبانی) بنا می شود که بشدت نسبی است.

۷. این که در آخر فلسفه به سوء تفاهم زبانی تعبیر می شود و متافیزیک آن نیز همان گونه، علت آن جدا شدن زبان از معنا و محصور شدن در مفهوم بود و در نهایت این که زبان یک امر ذهنی است با تمام نسبیت هایی که در ذهن ترسیم می شود (مثل پر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.