پاورپوینت کامل پژواک های یک جایزه ی ادبی ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پژواک های یک جایزه ی ادبی ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پژواک های یک جایزه ی ادبی ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پژواک های یک جایزه ی ادبی ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

پس از خروج ِ اخراج گونه ی جمعی از شاعران و هنرمندان نسل جوان انقلاب از حوزه ی هنری، هریک از اینان برای کار و تلاش فرهنگی و هنری به مرکزی ونهادی جذب شدند، در این میان زنده یاد سیدحسن حسینی به کیهان فرهنگی رفت، زنده یاد قیصر امین پوربه همراه بیوک ملکی سروش نوجوانان را بنا نهاد، محمدرضا عبدالملکیان در وزارت ارشاد و ساعد باقری و سهیل محمودی و محمدرضا محمدی نیکودر صداوسیما متمرکز شدند، و برخی دیگر در مطبوعات و کانون های انتشاراتی، اما نیاز به حلقه ی وصلی بود که دوباره یاران پراکنده را گردهم آورد،خشت اول دفتر شعر جوان این گونه نهاده شد، در کتابخانه ی پارک شهر تهران، در بهار ۱۳۶۸.

شناسایی و پرورش استعدادهای جوان در عرصه ی شعر کشور نیت اصلی این مجموعه بوده است؛ بسیاری از شاعرانی که در دودهه ی اخیر با این مجموعه انس و ارتباط داشته اند، اکنون ازفعالان حرفه ای و نیمه حرفه ای شعر مملکت محسوب می شوند، برگزاری کنگره، چاپ کتاب، برگزاری جلسات نقد و بررسی شعر و دوره های آموزشی عمده ی فعالیت دفتر شعر جوان را تشکیل می دهند. از جمع نخست هیأت مدیره ی این دفتر، زنده یاد حسن حسینی بنا به دلایلی در زمان حیاتش از آن جدا شد و به خانه ی نخست یعنی حوزه ی هنری بازگشت و چاپ چند کتاب تازه اش را نیز به حوزه سپرد، محمدی نیکو راه مهاجرت را در پیش گرفت، قیصر امین پور شاخص ترین و تأثیرگذارترین چهره ی دفتر به سفر بی بازگشت آخرت دل داد و دیگر همراهان اصلی دفتر یعنی ساعد باقری و فاطمه ی راکعی نیز ظاهرا فعالیت در انجمن شاعران را که همخانه ی دفتر شعر جوان است، ترجیح داده اند، بنا بر این عمده ی کارو بار دفتر بر دوش محمدرضا عبدالملکیان است که هم چنان در این سنگر مانده است و مدیریت دفتر شعر جوان را برعهده دارد.

در طول این سال ها هر ازگاهی به مناسبتی چند و چون کار دفتر شعر جوان و خانه ی شاعران در معرض انتقاد قرار گرفته که اوج آن به شهریور سال ۱۳۸۳ برمی گردد؛ در آن تاریخ شاعری شاغل در سازمان برنامه و بودجه با استناد به اطلاعاتی که از تخصیص بودجه های وزارت ارشاد در دست داشت، در مصاحبه ای با خبرگزاری مهربه انتقاد از ارشاد پرداخت؛” نهادها و انجمن های فرهنگی از موقعیت خود استفاده مناسب نمی کنند و هیچ تلاشی در راستای کسب جایگاه برتر برای ادبیات از خود نشان نمی دهند.برای نمونه می توانم به ” انجمن شاعران ایران ” و ” دفتر شعر جوان ” اشاره کنم که همه ساله بودجه قابل ملاحظه ای از محل اعتبارات دولتی دریافت می کند.

این بودجه از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می گیرد و سپس به عنوان کمک به تشکل یاد شده پرداخت می شود. انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان که در واقع دریک مجموعه تعریف شده است، امسال ۹۰ میلیون تومان دریافت کرده است، اما متاسفانه باید گفت که این تشکل ها و مجموعه ها از موقعیت های ایجاد شده استفاده مناسبی نمی کنند و فضای سرد و آشفته ادبیات و فرهنگ را درنمی یابند، درحالی که درمقابل دریافت این بودجه و کمک های دیگر، هیچ مقامی دریافت کنندگان این بودجه ها را مورد بازخواست قرار نمی دهد، چرا که پول در قالب کمک به آنها داده می شود.”(//)

شاعر مذکور در مصاحبه های بعدی از مبالغ میلیاردی تخصیص یافته به خانه شاعران و دفتر شعر جوان خبر داد و خبرگزاری یادشده در طی سلسله مصاحبه هایی با طیفی از شاعران فضایی را ساخت که هر یک به زبانی برآشفتگی خود از کار دفتر را ابراز کرده و به تخصیص بودجه از سوی وزارت ارشاد برای دفتر و انجمن شاعران اعتراض کردند، در این بین تندو تیزترین نکات از سوی علیرضا قزوه ابراز شد؛ که گسترده شدن فعالیت های شخصی این مجموعه را با این جملات به باد انتقاد می گرفت؛”در بسیاری از مواقع که اهل قلم و اهل ادب ما با مشکلات متعددی دست به گریبان هستند، خانه شاعران ایران NGO بودن خود را بهانه می کند و از کمک کردن طفره می رود و یا با ناچیزترین شکل ممکن با قضیه مواجه می شود، برای نمونه می توانم به بزرگداشت تیمور ترنج اشاره کنم که خانم راکعی پشت تریبون ازهدیه خانه شاعران به خانواده مرحوم ترنج سخن گفت و بعدا فهمیدم که فقط ۳۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است! این مسئله مرا به تحقیق در مورد بودجه این NGO واداشت تا این که از طریق آقای سعیدی راد متوجه شدم که اینها ۴۵۰ میلیون بودجه از دولت می گیرند! سردمداران فعلی ” انجمن شاعران ایران ” آدم هایی ضعیف هستند، البته در این میان لازم است بگویم که حساب قیصر امین پور که مورد قبول همه شاعران است، ساعد باقری که شاعری با سابقه است و استاد مشفق کاشانی از بقیه جداست، اما برنامه ریزی هایی که درخانه شاعران ایران می شود و جو حاکم در آنجا، مناسب شان ادبیات انقلاب اسلامی نیست، به اضافه این که برخی چهره ها درآنجا شاعران بسیار متوسطی هستند. شاعران بزرگی مانند حمید سبزواری، پرویز بیگی حبیب آبادی، حسین اسرافیلی، عبدالجبار کاکایی و خیلی های دیگر که همه از شعرای خوب کشور ما هستند، از عملکرد و فضای خانه شاعران ایران ناراضی اند، حتی مرحوم دکتر سید حسن حسینی بارها در این زمینه با خود من صحبت کرد. کارهایی که در خانه شاعران ایران انجام می شود، در حد صفر است، به نظر من باید درساختار این NGO تغییراتی ایجاد شود، یا این که بپذیرند که چنین جایی نمی تواند نام ” انجمن شاعران ایران ” را به خود بگیرد، من تا زمانی که این افراد در آنجا هستند، پا در آنجا نخواهم گذاشت.

این شاعر تصریح کرد: بدون مبالغه می گویم که تمام وقت روزانه من صرف مشکلات شاعران می شود،…اینها وظیفه من نیست، وظیفه کسانی است که ۴۵۰ میلیون تومان پول می گیرند، کارمندانی استخدام می کنند و به کارهای بیهوده و بی نتیجه می پردازند و عکس خودشان را به عنوان شاعران معاصر به دیوار می چسبانند! “

در پاسخ به این اظهار نظرها، فاطمه راکعی عضو هیات مدیره خانه شاعران ایران که آن روزها نماینده مردم تهران در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی بود، درگفت و گو با خبرنگار ادبی ” مهر ” کسانی راکه در مورد بودجه اعطایی دولت به خانه شاعران ایران اظهار نظر کرده اند، ورشکستگان ادبی خوانده و افزود: “از همه کسانی که نسبت به بودجه انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان اظهار نظر کرده اند، به یک مقام بلند پایه کشور شکایت می کنم.

اطلاعات موجود دراین زمینه غلط است، یک فرد (. … ) این اطلاعات را داده و حالا که مطالبی در این خصوص چاپ شده، نمی خواهم در مورد این مبلغ چیزی بگویم!

آنهایی که در این زمینه اظهار نظر کرده اند، از قیافه هایشان معلوم است (! ) همه اینها از ورشکستگان ادبی هستند، اینها می خواهند خودشان را با ” قیصر امین پور ” مقایسه کنند! و از نیمه جان این شاعر هم دست بر نمی دارند! ما ( مسئولان خانه شاعران ایران ) بیشتر از اینها که می گویند، پول گرفته ایم! در این مورد هم با هیچ کس حرفی نمی زنم.”

پس از گذشت هفت سال، این بار اما نام دفتر شعر جوان با ماجرای جایزه سال دفتر شعر جوان جایزه ی زنده یاد قیصر امین پور و حواشی ایجاد شده در پیرامون آن برزبان افتاده است، بهانه ی ماجرا انتخاب کتاب از شاعری جوان و خارج نشین است. منتقدان با طرح برخی از مواضع سیاسی و با اشاره به ساخته شدن فیلمی از این شاعر دفتر شعر جوان را مورد نکوهش و اعتراض قرار دادند، برخی به ملایمت و برخی به تندترین لحن ممکن، در این میان علاوه بر ترکیب هیأت داوران، مجموعه ی فعالیت های دفتر شعر جوان، نام دفتر و نام جایزه ی آن و منابع مالی و قضیه ی مکان آن و نیز مورد چون و چرا قرار گرفته و منتقدان و مخالفان در سلسله مصاحبه هایی خواستار قطع امکانات دولتی و بازپس گیری مکان دفتر شده و حتی با پیوند زدن قضیه به ماجرای سیاسی یک، دو سال اخیر در سیاسی، امنیتی کردن ماجرا کوشیدند.

در پاسخ به این مخالفت ها، دفتر شعر جوان با صدور بیانیه ای، جوسازی اخیر را برخاسته از انگیزه های صرفاً مادی و نامخواهانه ی شاعر و خبرنگاری جوان دانسته که از زمره کسانی است که مزه سکه ها و جوایز شعری به مذاقشان خوش نشسته است و طی سال های اخیر هرجا که خبری از جایزه شعر بوده است، سعی در حضوری موثر برای کسب جوایز داشته است، و در مورد اخیر در پی اطلاع از برگزیده نشدن کتاب خویش، با سوء استفاده از موقعیت خبرنگاری در روزنامه ای کثیرالانتشار، با تهیه مطلبی مستعار و تحریک طیفی از شاعران کوشیده تا مجموعه ی تلاش آنان را به باد انتقاد گرفته و التهاب آفرینی کند.

در این بیانیه به شاعر جوان مذکور توصیه شده که “به جای این همه تلاش و تقلّا برای حذف دیگران، بدان امید که شاید در میدانی بی رقیب، بازهم ایشان را برنده کنند و به جای استفاده نادرست از موقعیت خبرنگاریشان، بضاعت خود را صرف پرداختن به شعر کنند، چرا که کسب نان، ممکن است تا چند صباحی از طریق جوایز شعری فراهم شود و چند سکه ی دیگر نصیب ایشان شود، اما مطمئن باشند که شعر به چنین شاعرانی وفادار نمی ماند و بی هیچ مماشاتی از آنان روی برمی گرداند”.

در حاشیه ی این ماجرا خالی از لطف نیست نکاتی را خاطرنشان کنیم؛

چرا موضوع تأمین بودجه دفتر شعر جوان و خانه ی شاعران و امکاناتی نظیر ساختمان و مغازه ی آن اکنون مطرح می شود؟ اگر این موضوع تا این اندازه محل تأمل و اشکال بود، دست کم در هفت سال اخیر که جناحی متفاوت با دوره های قبل بر سرکارآمده، چرا مسکوت نهاده شد؟ تا این مجموعه مبالغ معتنابه دیگری را دریافت کند؟

اگر نام خبرنگارمورد اشاره در کنار خانم جنجالی خارج نشین جزء برگزیدگان اعلام می شد، آیا بازهم به عملکرد و مواضع فکری داوران و برگزیدگان آن اعتراض می شد؟ یا نه، احتمال آن می رفت که در روزنامه ی مذکور مقاله ای تمجید آمیزدر وصف داوران و گردانندگان دفترشعر جوان به چاپ برسد؟ چنانکه در چندسال اخیر مقالات ستایش آمیز متعددی در باره ی همان نام ها به تفصیلی توأم با اغراق در همان روزنامه به چاپ رسیده و در دسترس است، طرفه اینکه ستودگان دیروز که امروز مورد نکوهش قرار می گیرند، بدون ذرّه ای عدول از مواضع، بر همان سمت و سوی فکری و سیاسی اند که پیش تر از این بوده اند.

حال می توان فرض دیگری را پیش کشید و آن اینکه اگر گردانندگان دفتر شعر جوان نظیر انجمن قلم با دولت فعلی هماهنگ و همراه بودند،آیا در قبال دریافت بودجه و امکانات نیازی به نظارت وحساب کشی از آنان بود، یا نه؟ به دیگر سخن، آیا نظارت و حساب کشی فقط برای مخالفان است، یا اینکه، همه ی دوایر و مراکزی که از بودجه و امکانات دولتی استفاده می کنند، به میزان بهره مندی باید به شفافیت هرچه تمام ترپاسخگوباشند؟

بی شک مجموعه ی فعالیت های دفتر شعر جوان، همانند همه ی کانون ها و انجمن های دیگرقابل بررسی و بازخوانی و بیرون کشیدن نقاط مثبت و منفی است، اما مهم شیوه ی برخورد با این ماجراست، که نقد و داوری را به امری منصفانه و خیرخواهانه بدل می کند یا به رفتاری غرض ورزانه و خصمانه، و در واقع برآیند نهایی داوری ها را به سود یا زیان شعر و جامعه ی شعری رقم می زند. بنا بر هر منطق و چارچوب فکری، چه دیندار و انقلابی باشیم، چه دین گریز و اهل اپوزیسیون، باید بدانیم که افراط و تفریط در این میدان مهلک هنر و ادبیات و انسانیت و دینداری است، بی انصافی و داوری نفسانی وناجوانمردانه در بررسی کارنامه ها همان قدر خطاست که وجهه ی گریختن از شفافیت و نظارت و نقد و بررسی. بالطبع، در مجموعه این مصاحبه ها و در کنار نقطه نظرهای افراطی می توان نکات درست و تأملات دقیقی را دید که گرچه تلخ و گزنده اند، اما گردانندگان دفتر شعر جوان می توانند با درنگ و بازاندیشی در آن نکات در آینده ی فعالیت های دفتر به افق هایی روشن تر برسند.

شک نیست که بسیاری از شاعران جوان در دو دهه اخیر با دفتر مرتبط بوده اند و از این ارتباط در مسیر بالندگی بهره ها برده اند، شک نیست که زنده یاد قیصر امین پور تا واپسین روزهای زندگی پربارش از سیاستگزاران دفتر بوده است، امادر این نیز شک نیست که نمی توان در پاسخ هر انتقادی درست یا نادرست فورا به نام قیصرپناه برد و با ایجاد فضایی عاطفی از پاسخ طفره رفت، این نکته ای است که در مصاحبه ی شاعر ارجمند و مدیر دفتر شعر جوان با روزنامه ی شرق بیش از همه به چشم می آید، حتی در تیتری که روزنامه برای مصاحبه برگزیده (امثال اینها ” قیصر” را از حوزه هنری اخراج کردند)و در مقدمه ی مصاحبه گر، که با این جملات آغاز می شود:” در میان شاعران انقلاب، رفاقت دیرینه مرحوم قیصر امین پور و محمدرضا عبدالملکیان زبانزد همه است. کسانی که این دو بزرگوار را می شناسند از دوستی و حشر و نشر این دو تا زمانی که قیصر حیات داشت باخبرند. شاید همین دوستی هم موجب شد که محمدرضا عبدالملکیان “جایزه کتاب سال شعر جوان” را به نام دوست درگذشته اش قیصر امین پور آذین ببندد و نام او را که زنده است، همه ساله حیاتی دیگرگون ببخشد. باوجود آنچه گفته شد اما، این روزها نام این دو رفیق دیرین از جانب دو رسانه، روبه روی هم قرار داده شده و گروهی فریاد وامصیبتإ؛ّّع ه سرداده اند که به قیصر امین پور توهین شده است. آن هم از جانب یار دیرینش محمدرضا عبدالملکیان…”

راستی اگر قرار بر چنین شیوه ای است، بهتر است به هیچ انتقادی پاسخ داده نشود. به فرض که همه ی منتقدان دفتر چشم به بودجه ی وسوسه انگیز دفتر از وزارت ارشاد دوخته اند و در پی مصادره دفتر در سودای رسیدن به آب و نانی باشند، بالأخره باید تکلیف خود را با این فرض بنیادین روشن کرد که نامگذاری یک جایزه به نام یک شاعربه معنای تأکید بر سنخیت گزینش ها و شیوه ی داوری با رسم و راه و شعر و شخصیت آن شاعر است، هم چنین باید به این نکته اندیشید که آیا نفس حضورو همراهی شاعرانی چون قیصر در دوره ای از کار دفتر، به منزله ی بیمه ی ابدی همه ی فعالیت های دفتر و جنبه ی قدسی یافتن آن است؟ و صادقانه باید از خود بپرسیم که طرح ماجرای اخراج قیصر از حوزه ی هنری در قضیه ی چقدر صادقانه است! بنابر شواهد انکارناشدنی یعنی بیانیه ها ی جمع اخراجی از حوزه و مصاحبه ی مفصل قیصر و هجویه ی معروف حسینی(بگو…)، آن خروج و اخراج بر سر پافشاری جمعی از جوانان شاعر و نویسنده ی شیعی بر سر آرمان های انقلابی و ضد سرمایه داری بود که با استناد مدام به مواضع عدالتخواهانه ی حضرت امام همراه می شد، آیا هم اینک نیز دوستان دفتر از پی پافشاری بر همان آرمان ها و ایمان ها دچار ابتلا و رنج و آماج اتهام و افترایند، یا نه، ماجرا چیز دیگری است؟

این ها نکاتی است که دلسوزان دفتر شعرجوان و خانه ی شاعران باید در خلوت خود و خدای خود، فارغ از خط کشی های سیاست زده و جنگ و جدل های مادی و نفسانی فلان و بهمان به آن بیاندیشند تا با رسیدن به ارزیابی های واقع بینانه، صریح و فارغ از هرگونه نهان روشی، تکلیف را با خود و دیگران روشن کنند و دستمایه ی گشایش های افزون تر در کار شعر و شاعران این مرز و بوم قرار دهند، وگرنه همه می دانند که لیبرال ترین دولت های جهان نیز در قبال حمایت های مادی خود انتظارات و توقعاتی دارند و اگر مجموعه ای آن چنان ارزش مدار و آرمانگراست که برآوردن توقعات دولتِ حامی را برنمی تابد، باید عسرت و محر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.