پاورپوینت کامل شورای عالی انقلاب فرهنگی; مسئولیت پذیری و آسیب پذیری ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شورای عالی انقلاب فرهنگی; مسئولیت پذیری و آسیب پذیری ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شورای عالی انقلاب فرهنگی; مسئولیت پذیری و آسیب پذیری ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شورای عالی انقلاب فرهنگی; مسئولیت پذیری و آسیب پذیری ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

هر روز با گشت و گذار در محیطهای فرهنگی و هر آن جایی که رد پایی از عنصر فرهنگ در آن یافت می شود، حس نارضایتی به آن چه در اطراف مان می گذرد،در دل غلیان گرفته و به پدیده ای به نام انتقاد منتهی می شود؛ زیرانامطلوب بودن فضای فرهنگی کشور بر کسی پوشیده نیست و از مردمان ساده کوچه و بازار گرفته تا تحلیل گران عرصه فرهنگ کشور، روزانه با مصادیق متعددی از نابسامانی فرهنگی رو به رو هستند. البته در این میان سطح انتقادها و نگرانی ها مبتنی بر سطح نگرش و افق دید ناظری است که نابسامانی را در برگ جست وجو می کند، یا نظر به ریشه درخت دارد و لذاهنگامی که این حس نارضایتی اوج می گیرد، هر کسی به دنبال جایی و افرادی می گردد تا آنها را متهم کند: یکی صدا و سیما را مقصر می داند، یکی وزارت ارشاد را، دیگری حوزه علمیه را و آن یکی خود دولت را و تازه این شروع مشکل است؛ چرا که در پیدا کردن مجرم اصلی، حیران و سرگردان می شویم، که بالاخره متولی اصلی فرهنگ در کشور ما کیست؟دست نیافتن به پاسخ این سؤال خود یکی از مصادیق پیش گفته است؛ زیرا اصلاً معلوم نیست که چه کسی را باید مقصر شمرد!! و البته در این میان با نامی پرطمطراق و با جلالت و هیبت روبه رو می شویم که در ابتدای مواجهه با آن، انسان حس می کندکه به مخاطب اصلی ای که در پی آن بوده دست یازیده است؛”شورای عالی انقلاب فرهنگی”.

امروز با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی و به دست آوردن سرمایه عظیمی از تجارب، که مرهون آزمون و خطاهای پرهزینه بوده و فرصتی را مهیا نموده تا جهشی چشم گیر را در عرصه فرهنگ و تفکر جامعه به نظاره بنشینیم، اما پرسشی که جان انسان های اهل دغدغه و درد را آزار می دهد این است که چرا تاکنون این تحول رخ نداده و این همه تأخیر چرا؟!یکی از مهم ترین و اصلی ترین مخاطبین این پرسش،”شورای عالی انقلاب فرهنگی” است؛ زیرا در ارتکاز اولیه عرف عام فرهنگ اندیشان، متولی اصلی تحول و انقلاب فرهنگی در همه عرصه ها شناخته می شود. در ادامه به اختصار به چند محور از آسیب هایی اشاره می کنیم که برخی از آنها از مواردی به شمار می آیند که گام های این حرکت پرشور را کوتاه و ناموزون کرده اند.

۱) آسیب های رویکردی

نگاه های کلان حاکم بر اندیشه فرزانگان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و به تبع آن، جهت گیری اصلی آن مجموعه را “رویکرد” نام نهادیم. یکی از تعیین کننده ترین عناصر هر مجموعه که تأثیر مستقیمی بر عملکرد آن دارد “رویکرد حاکم” بر آن است؛چرا که نگاه و زاویه دید متصدیان امر نسبت به آن مجموعه و نسبت به مأموریت پیش رو، مؤلفه ای اساسی در پدید آوردن خروجی است، که در این زمینه به چند مصداق اشاره می کنیم:

۱/۱ – فقدان رویکرد (رهبری فرهنگی کشور)

سوال مهم این است که اساساً چه نگاهی بر اعضای شورای عالی نسبت به مأموریت و حضور آن ها در این شورا حاکم است؟! آیا شأن شورای عالی انقلاب فرهنگی تنها تصویب مصوبات فرهنگی است یا به دست گرفتن نبض فرهنگ کشور؟! که در هر صورت انتخاب هر یک از این دو رویکرد، تعیین کننده حرکت و عملکرد شورا خواهد بود.

تبیین مفهوم رهبری فرهنگی و ممیزات آن با مدیریت فرهنگی و نیز بیان الزامات این عنوان بحث را به درازا می کشاند، اما به اختصار باید گفت: تفاوت فاحشی وجود دارد بین این حالت که شخصی خود را راهبر، متصدی و مسئول مستقیم هدایت سکان فرهنگ یک کشور بداند، با این تلقی سطحی که عضو یک شورای عالی سیاست گذار است، که نهایت مأموریت اعضای آن بله یا خیر گفتن به برخی پرسش های کلی و رها کردن اجرای مصوبات آن برعهده مدیران دیگر سطوح است. “شأن رهبری” شأنی است که خود را متولی مستقیم و مخاطب نخستین مطالبات به حق مردم نسبت به حوزه راهبری خود می داند و تا به ثمر نشستن آن چه در سر دارد و از نظر می گذراند از پای نمی نشیند و در هر لحظه نیز خود را مسئول و پاسخ گو می داند و در هر آن طرحی نو در می اندازد و در دریای مواج تفکر و اندیشه، شناگری نموده و به مرواریدهای آن دست می یازد.

این رویکرد موجب می شود تا از یک سو هر عضو از اعضای شورا خود را مسئول کاستی ها و نارسایی های فرهنگی بداند و تا رفع آن آرام و قرار نگیرد و از سوی دیگر از تمام ظرفیت های نظری و عملی خود در راستای تحقق اهداف و آرمان ها استفاده نماید.

اساساً عنصر “جهاد و مجاهدت” یکی از مقومات رهبری فرهنگی است، کهدر این رویکرد، دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی به مانند دیگر شوراها و مجامع کلان تصمیم سازی کشور نیست که افراد در آن به واسطه شأن و شئونات اعتباری گرد هم آمده و تنها ساعتی از وقت خود را به گفت وگوهای آکادمیک و اتو کشیده اختصاص دهند. در این نگاه، شورای عالی انقلاب فرهنگی به مثابه “اتاق فرماندهی جنگ” است که در آن فرماندهان ارشد سپاه اسلام گرد هم آمده و برای هر تک دشمنی که در پشت مرزهای فکری و فرهنگی به تحرک و تهاجم ایستاده اند،پاتکی طراحی نموده و در هر آن عملیاتی تازه رقم زده و از دیده بان های فرهنگی رصد آخرین تحرکات جبهه دشمن را مطالبه می کنند. این رویکرد،چنان حرارت، هیجان و طراوتی در جان ها می اندازد و چنان طنین و غرشی در پی دارد که گام های بلند را کوتاه و کارهای دشوار را سهل و امور دست نیافتنی را سهل الوصول می کند. در نگاه معمار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) نیز، نظام اسلامی تا پیش از ظهور، همواره در حال مجاهده و مبارزه با جبهه باطل و طاغوت است و هر لحظه غفلت از این نگاه صدمه ای جبران ناپذیر بر پیکره فرهنگ نظام در پی خواهد داشت و نباید از نظر دور داشت که نهضت خمینی را نمی توان بدون نگاه خمینی پیش برد که به قلب ماهیت می انجامد.

رویکرد و نگاه جهادی، زیست جهادی را در پی دارد و زیست جهادی، توالی صالحه ای می آفریند که نفی کننده نگاه های اعتباری و بی اهمیت گرداننده ارزش های فانی و حیات بخش به زیست آرمانی و انسانی است.

“رهبر” دارای چنان وسعتی در روح و اندیشه است که از هیچ نگاه خرد و کلانی در دایره مسئولیت خود به آسانی عبور نمی کند و جایگاه حقیقی رهبری به او اجازه نمی دهد که کار خویش را بر عهده دیگری وانهاده و شانه از زیر بار مسئولیت خالی نمایدو این آسیب یکی از جدی ترین آسیب هایی است که عرصه مدیریت فرهنگی کشور از آن صدمه دیده،که هر کس نقص را به گردن دیگری حواله می دهد؛لذارهبری فرهنگ کشور، خود را مسئول مستقیم کنترل، نظارت و هدایت دیگر نهادهایی می داند که با مسائل فرهنگی مرتبطاند.

۱ /۲ – فقدان رویکرد تمرکز بر نقاط ثقل فرهنگ ساز کشور

مهارت حل مسئله آن است که رهبری فرهنگی کشور به جای پرداختن به جزئیات کم اثر در پدیداری یک مشکل، به شناسایی موارد اصلی و نقاط ثقل کلی پدید آمدن آن مسئله بپردازد ونتیجه این نگاه،تمامی مشکلات و جزییات است که در ذیل یک مسئله کلی پدید آمده است. در ادامه به مواردی چند اشاره می شود که طی این سال ها از نظر متولیان فرهنگ کشور، به خصوص شواری عالی انقلاب فرهنگی دور مانده و در برخی موارد با تأخیری به طول بیش از دو دهه، راه اندیشیدنپیرامون آن را در پیش گرفته اند.

۱/۲/۱ تمرکز بر بنگاه های فرهنگی غیر دولتی

سخن از غیر دولتی کردن فرهنگ، هر چند در مقام شعار بسیار سروده شده، لکن به ضرورت ها و ظرفیت های آن توجه کم تری گردیده است.

یکی از مؤثرترین پایگاه های فرهنگ ساز و در عین حال پایدار کشور، بنگاه های فرهنگی مردم نهاد هستند که از بین مردم و در تعادل بی واسطه با جامعه قرار داشته و داد و ستدی فرهنگی به وجود آورده اند، که این مسأله، که حکایت از چرخه ای زنده، پویا، پایدار و نیز مورد اعتماد و پذیرش جامعه دارد؛ زیرا اصولاً فرهنگ امری نیست که با دستور العمل و بخش نامه ایجاد شود، بلکه جنسی از نوع کنش و عمل عینی در بطن جامعه دارد که با لایه های بکر عینیت در تماس بوده و در همان نقطه به اثرگذاری می پردازد. از همین روست که مراکز قدرت و اتاق های فکر استعمار برای نفوذ فکری- فرهنگی در یک جامعه همواره درصدد رسوخ به این نهادها هستند تا شالوده های فرهنگی آن کشور را از پایین سست نمایند.

بنابراین، می توان ویژگی های متعددی را برای این مراکز برشمرد، که دستگاه های فرهنگی- دولتی فاقد آن می باشند، برخی از این ویژگی ها عبارتند از:ارتباط و اتصال مستقیم با عینیت، ایجاد چرخه عرضه و تقاضای واقعی و غیر کاذب با نیازمندی های اجتماع، پیراستگی از مفاسد سازمانی و دولتی؛ هم چون (فعالیت برای ارائه گزارش کار، برتری کمیت بر کیفیت، شغل و منبع درآمد بودن، نه منشأ اعتقادی و دغدغه ای داشتن فعالیت) دوری از اعتباریات دنیوی و ظاهری، نشأت گرفتن فعالیت ها از اعتقادات قلبی و دغدغه های عمیق به جای در سر پروراندن سودای قدرت و جاه و مقام و رفعت موقعیت و. …

“نهاد رهبری فرهنگی” کشور باید با تقویت مراکز فرهنگ آفرین غیردولتی، که دارای چنین ویژگی های قابل توجهی هستند، به تقویت حرکت های اثر گذار عرصه فرهنگ بپردازد.

نحوه تعامل با بنگاه های فرهنگی غیردولتی

در این مرحله حساس پرسش اصلی این است که چگونه باید با این مراکز تعامل کرد؟ چرا که این تعامل دارای ظرافت های خاصی است که اگر از نظر دور داشته شود، خود موجب نقض غرض می گردد، لذا باید چند سیاست کلی را در این زمینه، در پیش گرفت، که عبارتند از:

۱. پشتیبانی مالی

در این زمینه لازم است تا از یک سو دقت بیشتری صورت بگیرد، که مبادا اختصاص غیر منطقی بودجه و امکانات، نوع انگیزه های پاک فعالیت هایی از این دست را به انگیزه های اقتصادی تبدیل نماید و از سوی دیگر نباید برای این مراکز وابستگی مالی ایجاد شود، به طوری که دولتی شده و از تلاش های درون مجموعه ای تهی گردند؛ چرا که یکی از برجسته ترین ویژگی های رونق فرهنگی مراکزی از این دست،پشتیبانی مالی از سوی مردم و خیرین است و مردم نیز باید به هزینه کردن برای فرهنگ خود خو بگیرند و متصدیان این امر نیز باید حالت پربرکت اضطرار را در خود لمس و حس نمایند.

۲. ارتقاء سطح کیفی فعالیت ها

اگر برخی از نهادهای فرهنگی غیر دولتی را مواردی؛چون هیئت های مذهبی، کانون های قرآنی، پایگاه های بسیج، مدارس مذهبی خصوصی، مجموعه های فرهنگی دانشجویی، طلبگی و. .. به شمار آوریم، تک تک آنها از یک سو اقتضائات فعالیت فرهنگی خاصِ خود را دارند و از سوی دیگر به مرور زمان به روزمرگی و عرفی زدگی مبتلا می شوند.

از این روی باید با طراحی هنرمندانه و با تأمل و تدبر در مدل های برتر فعالیت هر یک از این مجموعه ها و نیز توجه ویژه نمودن به نمونه های مطلوب در سطح کشور و معرفی غیر مستقیم آن، به مدل سازی نمونه های کیفی پرداخته و از این طریق رشد کیفی مجموعه های مورد نظر را شاهد باشیم، که البته برگزاری دوره های تخصصی برای متصدیان این مراکز از دیگر روش های ارتقاء سطح به شمار می آید.

۳. شبکه سازی

بسیاری از این مجموعه ها ارتباط ویژه و سازنده ای با مجموعه های مشابه خود در سطح کشور و یا حتی منطقه خود ندارند، و حال آن که ایجاد ارتباط های مهندسی شده بین این مجموعه ها، ظرفیت های عظیمی می آفریند که از جمله این ظرفیت ها می توان به تبادل اطلاعات و تجربیات، ارتقاء سطح کیفی فعالیت ها و نیز رشد سطح اندیشه متولیان امر اشاره نمود. باید گفت: شبکه سازی نهادهای فرهنگی غیر دولتی ظرفیت بزرگی برای به جریان انداختن گفتمان های رو به رشد و در راستای پیشرفت عرصه فکر و فرهنگ به همراه دارد.

۴. شناسایی و تربیت نیرو

همواره افرادی می توانند سکان دار حرکت های بزرگ باشند که در متن یک فعالیت، با خون دل و عرق جبین مجاهدت نموده و پستی و بلندی های آن حرکت را لمس کرده و رشد منطقی ای را پشت سر گذاشته باشند. مراکز پیش گفته ظرفیت مناسبی برای شناسایی و تربیت نیروی مدیران کلان و خرد فرهنگی کشور دارند، که نیاز به رصد، شناسایی و برنامه ریزی است.

۵. گفتمان سازی

یکی از مهم ترین انتقادات هایی که متوجه نهاد رهبری فرهنگ کشور است، عدم گفتمان سازی است؛ زیرا عرصه های گوناگون فکری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همواره نیاز به جهت های کلان و حاکم است. بسیاری از دستاوردهای این عرصه ها بر اساس گفتمان های حاکم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.