پاورپوینت کامل نفوذ مدرنیت بحران زا در اعماق خانواده سنتی ۴۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نفوذ مدرنیت بحران زا در اعماق خانواده سنتی ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نفوذ مدرنیت بحران زا در اعماق خانواده سنتی ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نفوذ مدرنیت بحران زا در اعماق خانواده سنتی ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

“آقا یوسف”، فیلم شریفی است که علی رفیعی کارگردان، نویسنده، طراح صحنه و لباس آن است. علی رفیعی کارگردان معتبر تئاتر، پیش از این با فیلم زیبای ماهی همه عاشق می شوند، در قالب کارگردان متفکر سینما خود را معرفی کرده بود.

وقتی گفته می شود سینمایی متفکر، یا سینمایی تعریف، غالباً عده ای در می آمیند و معترض می شوند که همه فیلم ها دارای تفکر است و هر سینمایی شریف است، و یا کسی آزار ندارد که بگوید من حالا نمی خواهم سرگرم شوم و می خواهیم فیلم جدی ببینم و برود و خودش را به زحمت و مشقت بیاندازد.

در حقیقت، این سخن، مخالفتی است با مفهومی به نام سینمای مستقل و دارای جهان اندیشگون از سوی کسانی که معتقدند سینما در هر حال، سرگرم کننده باید باشد.

واضح است که در این استدلال یک سطحی نگری و لفاظی نهفته است. چیزی که مرزهای اثر تفکر برانگیز و اثرصرفاً سرگرم کننده را درهم می نوردد. مرزهایی که در هر شاخه کار هنری وجود دارد. مثلاً رمان و داستان کوتاه و موسیقی و تئاتر و. …

در همه این موارد، شما با آثاری روبرو می شوید که آفریده شده اند تا صرفاً به کار تفریح و سرگرمی بیایند و اثرشان هم در همان ساعاتی است که با آن سرگرم می شوید. مثل خوردن تخمه و شنیدن یک جوک. اگر قرار بر لفاظی و جعل و بهانه گیری باشد می توان گفت حتی در تخمه شکستن و شوخی های گذرا هم، چیزی برای فکرکردن وجود دارد! بله وجود دارد، اما درست وقتی شما به تفکر درباره آن اعمال مفرح و سرگرم کننده می پردازید، دیگر دارید کاری جدا ازخود کنش صرفاً سرگرمی که آن آثار برای همان به کار می آیند مشغول می شوید.

داستان هایی وجود دارد که برای توده های وسیعی از مردم نوشته می شود و از همه عناصر سرگرم کردن عامه، از رفتار جنسی و خنداندن و گریاندن سود می جوید بدون آن که خود نویسنده تلاشی برای تامل، تفکر به پرسشی جدی و ساخت دهی خلاق و بدیع و نوآورانه به خرج داده باشد. چیزهایی که منجر به آفرینش آثار می شود که ساحت خود را دارد و برای ورود به آن آگاهی ها و مرتبه ای دیگر از فرهنگ مندی لازم است و البته این آثار هم می توانند گاه بسیار پرمخاطب باشند اما عموماً هرگز مخاطبان جویس و ماگریت و کارور در قیاس همین نوع آثار فراوان اند نه در مقیاس مخاطبان هری پاتر.

همین نکته ساده، در نقد هنری و نقد فیلم ها، فهم نمی شود در نتیجه اغلب، کسانی که حرف های تکراری را چون فیلسوفان به مثابه آیات آسمانی نازل می فرمایند متذکر می شوند که مخاطبان آثار هنری هم از آثار سرگرم می شوند (عجب!) و آزار ندارند که برای مشقت به دیدن فیلم های جدی (چه تراژیک چه کمیک) بروند. و متوجه نیستند کسی نگفت که مخاطب استاندال یا برگمان از دیدن آن آثار لذت نمی برد، بلکه گفته این آثار صرفاً برای سرگرمی آفریده نشده و بدیهی است که در نوع خود به مثابه اثری خلاقانه، همه راه های ممکن طی شده تا جذاب باشد و باز بدیهی است که سرگرمی نسبی است. کسی با موزارت سرگرم می شود. کسی با آغاسی، کسی با استر کسی با فهیمه رحیمی و کسی با براتیگان یا کمینز یا حافظ. صرف کلمه کلی سرگرمی، به معنای مرتبه واحد این آثار و فرهنگ مخاطبان آنها نیست.

از همین رو وقتی از فیلم شریف یا تفکرآمیز آقا یوسف سخن می گوییم، هرگز به معنای آن نیست همه فیلم هایی که در ایران ساخته می شوند شریف اند یا تفکر آمیزند. حال می خواهم بگویم چرا آقا یوسف واجد یک فیلم جدی با ویژگی های نامبرده است.

× × ×

آقا یوسف که مهدی هاشمی نقش او را بازی می کند، با نام خانوادگی مسکوب، هر روز می رود نان سنگک می گیرد، یکی را به همسایه شان می دهد که پیرزنی است و هیچ وقت او را نمی بینیم و تنها دست هایش را مشاهده می کنیم و مثل دخترش رعنا، گمان می کنیم او زن جوانی است که شاید آقایوسف که مرد زن مرده ای است، به او علاقه پیداکرده، یکی را برای صبحانه خود و رعنا که با او زندگی می کند و در کار موسیقی است و یکی را هم برای سرکارش کنار می گذارد.

هر روز آقا یوسف با رعنا – هانیه توسلی – صبحانه می خورد. کیفی زیر بغل می گذارد و به سرکارش می رود. رعنا فکر می کند پدر بازنشسته اش، کارمند شرکتی است. اما آقا یوسف سر راهش وارد قهوه خانه ای می شود که پاتوق اوست کیف کارمندی اش را به قهوه چی می دهد. ساکی را از او می گیرد که لباس کارگری اش موقع شست و روب خانه ها، در آن است و به خانه ها می رود. او خجالت می کشد، دخترش بداند برای تأمین هزینه معاش به کارگری می پردازد.

آقا یوسف دستی دارد که در قهوه خانه با او صبحانه می خورد. مرتضی (شاهرخ فروتنیان). از درد دل یوسف و مرتضی درمی یابیم که مرتضی از همسرش جدا شده، دخترش مریم با مادر بدخلقش زندگی می کند که اجازه نمی دهد پدرش را ملاقات کند و مریم در همان تیمی کار می کند و ویولن سل می نوازد که رعنا در آنجا گویندگی می کند و با کارگردان گروه درگیر است.

آقا یوسف، مرد سخت کوش و شریفی است که هر روز سری به عروس و نوه اش می زند. پسرش آنها را نهاده و در خارج مقیم شده و حالا تأمین هزینه زندگی آنها بر دوش آقا یوسف سنگینی می کند که با گشاده رویی و مسئولیت پذیری فراوان سعی می کند نیازهایشان را برآورده سازد.

عشق یوسف به دخترش رعنا پایان ناپذیر است، همه کاری کرده که دخترش جایگاهی فراتر داشته باشد. خوب تحصیل بکند. خوب بپوشد، کار فرهنگی اش، یک افق دیگر پرواز برای او فراهم آورده است و البته آشکار است که کم کم آنها دو دنیای جداگانه یافته اند. یوسف ضمناً همواره زیرچشمی رعنا را می پاید. گفت وگوهای تلفنی اش که رعنا می کوشد پدر از آن باخبر نشود و مشخص است با مردی است، آقا یوسف را نگران کرده است.

یوسف خانه دکتری را تمیز می کند که زن های زیادی به آنجا رفت و آمد می کنند. البته آقا یوسف همیشه در خلوت و حتی بی حضور خود دکتر به کار روفت و روب می پردازد و خبر از عیاشی و زندبارگی شبانه مهمانی های دکتر ندارد فقط آثار بازمانده مهمانی و شام ها را می شوید.

در یکی از این روزها که مشغول تمیز کردن خانه است، کسی زنگ می زند و پیام می گذارد و آقای یوسف با هراس فراوان متوجه صدای رعنا شده که با لحنی خودمانی برای دکتر پیامی می گذارد. و از جا گذاشتن گل سینه و شال و. .. در اتاق دکتر می گوید و آقا یوسف آنها را کنار آینه اتاق خواب دکتر می یابد.

این حادثه چنان آقا یوسف را می آشوبد که تصورکردنی نیست. مردی شرافتمند و پدری فدارکار، اکنون با وضعی روبرو شده که همه رویاهایش را درباره خوشبختی و شرافت دخترش در معرض نابودی می یابد. گویی تمام رنج های او نه تنها بیهوده بوده که نتیجه معکوس داده است. دخترش را در نقش زنی بی قید و گناه آلود می بیند که طعمه مردی زن باره است.

رفتار آقا یوسف با رعنا تغییر می کند. میلی به صحبت با او ندارد و از نقش آفرینی ماهرانه رعنا حالش بد شده است. مرتضی که از ماجرا با خبر می شود و روزی به یوسف غبطه می خورده و از این که یوسف تنهایی او را درک نمی کند شاکی بوده حالا می بیند وضع یوسف از